روحانی مشکل ایران و عربستان را حل کرده؟
پارسینه: ما به درستی نمیدانیم حسن روحانی در سفر هفته گذشته خود به عمان و کویت دقیقاً حل و فصل مسائل کشورش با عربستان را از چه مسیری دنبال کرده و آیا اساساً موضوع عربستان مطرح شده یا نه؟ از اظهارات او و پارهای مقامات عمانی و کویتی چنین استنباطی وجود دارد.
به گزارش روزنامه «اعتماد» با هدف جبران چهار سال تاخیر در تغییر فضای روابط با اعراب همسایه یا به دلیل شرایط بحرانی و نامساعد منطقه و شاید هم هر دو! اما با هر بهانهای که صورت گرفته باشد، سفر روز چهارشنبه گذشته (١٥ فوریه) حسن روحانی، رئیسجمهور ایران به دو کشور همسایه عرب، عمان و کویت، اتفاقی مهم در دیپلماسی منطقهای ایران طی ١٢ سال گذشته به شمار میرود.
روابط منطقهای ایران حداقل در آنچه به همسایگان عربش مربوط میشود، در حالت اثباتی همواره با آمیزهای از حفظ فاصله، احتیاط و تأمل طرفینی مواجه بوده است. احتمالا دیدگاهی رادیکال به نظر برسد، اما فراز و بیشتر فرودهای این روابط کمتر در مسیری قرار داشته تا بتوان از آن به درکی قابل فهم و استراتژیک از یک رابطه پایدار دست یافت.
هرچند وجود اختلافات کشورهای دو سوی خلیجفارس به خودی خود امر تازه و تعجبآوری نیست، اما تنشها و رویاروییهای دو سال و نیم اخیر امری بیسابقه در سنت ناپایدار روابط آنها بوده است. یک مقام ارشد وزارتخارجه عمان که به سلطان قابوس بسیار نزدیک است اما ترجیح میدهد خود را معرفی نکند، میگوید «باید قبول کنیم نگرانی از حد معمول فراتر رفته است. از آنجا که ما با هردوطرف روابط خوبی داریم، حق داریم بیشتر نگران باشیم.»
او در پاسخ به این سؤال که منظورش از هر دو طرف، ایران و عربستان است، میگوید «شما اینطور فرض کنید؟! اما متوجه باشید برادران ما درکویت و قطر نیز نگران هستند، ما باید کاری میکردیم». اما حتی تا قبل از سال ٢٠١٤، بین سالهای ١٩٩١ تا ٢٠٠٥ ایران و اعراب فصلی از مناسبات را تجربه کردند که مبنای آن بیشتر بر مناسبات شخصی استوار بوده تا بنیانی استراتژیک. اما روند تحولات بعدی تا پیش از روی کارآمدن حسن روحانی به وضوح نشان داد بنمایه مناسبات طرفین از استحکام خوبی برخوردار نبوده.
برخی تحلیلگران امور دیپلماتیک و امنیتی منطقه معتقدند اینگونه ارزیابیها از روابط ایران و اعراب شاید تا حدی درست باشد، اما الزاماً منعکسکننده همه واقعیت نیست. این کارشناسان عمدتاً خوشبین میگویند تهران به جز مشکلاتی که با ریاض و منامه دارد، با دیگر پایتختهای عربی دارای مناسباتی است که در مقایسه با آنچه باید باشد، معمولی! اما نسبت به گذشته بسیار خوب است. اینگونه ارزیابیهای بر مبنای متغیرهای تاکتیکی کمکی به ما در درک چرایی مشکلات فعلی نمیکند. در واقع مساله این نیست که تهران در مقایسه با گذشته اکنون در کجا قرار گرفته!؟ مساله این است که استراتژی نهایی و تکلیفی ایران برای آینده چیست؟» تا آنجا که به خاورمیانه و خلیج فارس مربوط میشود ایران از سه جنبه تاریخی ژئوپولتیکی و امنیت استراتژیک دارای منافعی بلندمدت در منطقه است.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران میگوید: «طرفهای ایران در منطقه که مشخصا از عربستان نام برده باید این موضوع را درک کنند.» اما راه کمهزینه آن برای دو طرف چیست؟ به باور من موضوع روابط ایران و اعراب تحت تاثیر دو سر متناقض یک جریان کلان منطقهای قرار دارد. اول؛ آیا امکان ایجاد روابطی پایدار و استراتژیک میان ایران و اعراب منطقه بدون عربستان وجود دارد؟ قطعا پاسخ منفی است. دوم، اگر روابط با سعودی بهبود یابد (با در نظر گرفتن عکس این معادله) میتوان به داشتن یک رابطه خوب ایران با سایر دولتهای عرب امیدوار بود؟ پاسخ قطعا مثبت است. مشکل این است جای پاسخ مثبت و منفی جابهجا شده است.
از موضع سعودیها هم این سوال مطرح است که اگر واقعا به دنبال ثبات، امنیت و روابط خوب در منطقه هستند آیا بدون در نظر نگرفتن نقش ایران میتوانند به اهداف خود دست یابند؟ پاسخ منفی هوش و ذکاوت زیادی نمیخواهد. به گفته محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران «عربستان باید از توهم کنار زدن و حذف نقش ایران در منطقه دست بردارد. تقسیم منطقه به نفع کسی نیست و امنیت و ثبات جهانی را تهدید خواهد کرد»؛ این سخن معنا داری است.
ما به درستی نمیدانیم حسن روحانی در سفر هفته گذشته خود به عمان و کویت دقیقاً حل و فصل مسائل کشورش با عربستان را از چه مسیری دنبال کرده و آیا اساساً موضوع عربستان مطرح شده یا نه؟ از اظهارات او و پارهای مقامات عمانی و کویتی چنین استنباطی وجود دارد. یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان پیش از سفر رئیسجمهور روحانی به بیبیسی عربی گفت: «لزوماً اینگونه نیست که ایران و عربستان همیشه با هم اختلاف داشته باشند، پیشتر نیز در مقاطعی اختلاف نظرهایی میان دو کشور وجود داشت که حل شده است.»
تلاش تهران برای ترمیم روابط خود در منطقه قابل درک است. اما رابطه ارگانیک اعراب منطقه با ریاض، مسیر رسیدن به روابطی مستقل، استراتژیک و معنادار با هریک از آنها را با مشکل جدی روبهرو خواهد کرد. تهران به دیپلماسی واسطهای کویتیها و عمانیها تا اندازهای نیاز دارد و میتواند مقطعی به آنها امیدوار باشد. اما صرفاً مقطعی و تا اندازهای! حلقه گمشده امنیت، ثبات و روابط را باید جایی میان ریاض و تهران جستوجو کرد.
ارسال نظر