روایتی از سفرهای آیتالله هاشمی به آمریکا و اروپا
پارسینه: مدیر مسئول روزنامه اطلاعات گفت: هاشمی رفسنجانی از پیش از انقلاب،دوران پیروزی انقلاب و پس از آن همواره یار امام بود.
حجت الاسلام سید محمود دعایی در همایش دیدبان اعتدال که در تبیین راه و اندیشه آیت الله هاشمی رفسنجانی برگزارشد، اظهار کرد: افتخار دارم از سالیان دور در محضر آیت الله هاشمی باشم. حضور من در قم با آغاز نهضت امام همراه بود و شاگردان امام دسته های مبارزاتی را آموزش میدادند و من افتخار داشتم در گروه آقای هاشمی قرار بگیرم.
وی ادامه داد: در ابتدای مبارزات دوستان به این نتیجه رسیده بودند که کار فرهنگی کنیم و نشریه بعثت منتشر شود؛ اخوان حجتی کرمانی، آقای هاشمی، شهید باهنر و آقای منتظری از جمله آنها بودند. عمده کار هم با طراحی شهید باهنر و هاشمی بود.دعایی گفت: در این حرکت، من با منش آقای هاشمی محشور بودم و خود را مدیون ایشان میدانم. پیشرفت مبارزه به آنجا رسید که مجبور به مهاجرت از ایران شدم. در یک مقطعی مشاهده کردم که تنها به اسم لو رفتهام ولی تصویری از من نداشتند چراکه مامور ساواک سراغ مرا از خودم گرفت.
وی افزود:من به عراق رفتم. امام به من گفتند شما امکان چاپ و تکثیر دارید؟ گفتم بله. دوستان گفتند که امام اعلامیهای دادند و بهتر است آن را نشر دهید. به ایران آمدم و آن اعلامیه را منتشر کردم. آن زمان، همزمان با جشنهای شاهنشاهی بود. هیچ کس جرات مخالفت نداشت و تنها روحانیت مخالفت کرد. آقای هاشمی اعلامیه ای در این باره صادر کردند. من آن را منتشر کردم و قرار شد از طریق پست آن را پخش کنیم.
مدیر مسؤول روزنامه اطلاعات همچنین تصریح کرد:یک دوستی اصفهانی آن اعلامیه را برای بازار میخواست ببرد که دستگیر شد و زیر شکنجه آقای هاشمی را لو داد. آقای هاشمی را دستگیر کردند ولی گفتند اطلاعی ندارند. به من پیام دادند و من مخفیانه به عراق رفتم.دعایی در بخش دیگری از این سخنرانی گفت:در عراق به راهنمایی حاج آقا مصطفی قرار شد از موج رادیو بغداد برنامه ای را اجرا کنم. به دلیل موفقیت کار موج مستقلی بنام صدای روحانیت را گرفتیم. این برنامه بین 40 تا 45 دقیقه در روز و در دو نوبت پخش میشد. هدایت این برنامه توسط آقای هاشمی و حاج احمد آقا بود.
این قعال سیاسی با اشاره به سفر هاشمی به امریکا و اروپا خاطرنشان کرد: آقای محمد هاشمی در امریکا تحصیل میکردند آقای هاشمی به بهانه دیدار با ایشان به امریکا رفتند و با راهنمای ایشان سعی کردند جامعه امریکا را به درستی بشناسند. آقای هاشمی به جاهایی رفتند که هیچ کس نرفته بود. سپس به اروپا رفتند و برنامه شان شناسایی اپوزیسون خارج از کشور بود. تشکل های اسلامی و غیر اسلامی را شناسایی و با سعه صدر با آنها نشست داشتند و همه را با توجه به بینش بالا تحت تاثیر خود دادند.
وی افزود: همه تشکلهای ایرانی در آن زمان به آیت الله هاشمی گفتند که اگر شما در خارج از کشور باشید میتوانید محور همگان باشید،ایشان پس از اروپا به سوریه و سپس عراق آمدند و بعد با لباس غیر روحانی به نجف آمدند. پس از ملاقات عادی با حاج آقا مصطفی، آقای هاشمی ملبس شدند. من خاطره این دیدار را فراموش نمیکنم. این دو بزرگوار پس از سالها همدیگر را ملاقات کردند و لحظات طولانی ایستاده اشک میریختند. این صحنه، صحنه دیوار یک پدر رنجیده و محروم از یاران بود که توانست یک فرزند خود را در آغوش بکشد.
وی اظهار کرد:در آن دیدار آقای هاشمی تحلیلی از وضعیت داخل ارایه کرد. آقای هاشمی گفت میدانم به ایران برگردم زندان میروم ولی میخواهم به ایران برگردم. لحظه خداحافظی این دو نفر دیدنی و فراموش نشدنی بود زیرا یار عزیز امام میخواست به وسط آتش برود.
وی ادامه داد: در ابتدای مبارزات دوستان به این نتیجه رسیده بودند که کار فرهنگی کنیم و نشریه بعثت منتشر شود؛ اخوان حجتی کرمانی، آقای هاشمی، شهید باهنر و آقای منتظری از جمله آنها بودند. عمده کار هم با طراحی شهید باهنر و هاشمی بود.دعایی گفت: در این حرکت، من با منش آقای هاشمی محشور بودم و خود را مدیون ایشان میدانم. پیشرفت مبارزه به آنجا رسید که مجبور به مهاجرت از ایران شدم. در یک مقطعی مشاهده کردم که تنها به اسم لو رفتهام ولی تصویری از من نداشتند چراکه مامور ساواک سراغ مرا از خودم گرفت.
وی افزود:من به عراق رفتم. امام به من گفتند شما امکان چاپ و تکثیر دارید؟ گفتم بله. دوستان گفتند که امام اعلامیهای دادند و بهتر است آن را نشر دهید. به ایران آمدم و آن اعلامیه را منتشر کردم. آن زمان، همزمان با جشنهای شاهنشاهی بود. هیچ کس جرات مخالفت نداشت و تنها روحانیت مخالفت کرد. آقای هاشمی اعلامیه ای در این باره صادر کردند. من آن را منتشر کردم و قرار شد از طریق پست آن را پخش کنیم.
مدیر مسؤول روزنامه اطلاعات همچنین تصریح کرد:یک دوستی اصفهانی آن اعلامیه را برای بازار میخواست ببرد که دستگیر شد و زیر شکنجه آقای هاشمی را لو داد. آقای هاشمی را دستگیر کردند ولی گفتند اطلاعی ندارند. به من پیام دادند و من مخفیانه به عراق رفتم.دعایی در بخش دیگری از این سخنرانی گفت:در عراق به راهنمایی حاج آقا مصطفی قرار شد از موج رادیو بغداد برنامه ای را اجرا کنم. به دلیل موفقیت کار موج مستقلی بنام صدای روحانیت را گرفتیم. این برنامه بین 40 تا 45 دقیقه در روز و در دو نوبت پخش میشد. هدایت این برنامه توسط آقای هاشمی و حاج احمد آقا بود.
این قعال سیاسی با اشاره به سفر هاشمی به امریکا و اروپا خاطرنشان کرد: آقای محمد هاشمی در امریکا تحصیل میکردند آقای هاشمی به بهانه دیدار با ایشان به امریکا رفتند و با راهنمای ایشان سعی کردند جامعه امریکا را به درستی بشناسند. آقای هاشمی به جاهایی رفتند که هیچ کس نرفته بود. سپس به اروپا رفتند و برنامه شان شناسایی اپوزیسون خارج از کشور بود. تشکل های اسلامی و غیر اسلامی را شناسایی و با سعه صدر با آنها نشست داشتند و همه را با توجه به بینش بالا تحت تاثیر خود دادند.
وی افزود: همه تشکلهای ایرانی در آن زمان به آیت الله هاشمی گفتند که اگر شما در خارج از کشور باشید میتوانید محور همگان باشید،ایشان پس از اروپا به سوریه و سپس عراق آمدند و بعد با لباس غیر روحانی به نجف آمدند. پس از ملاقات عادی با حاج آقا مصطفی، آقای هاشمی ملبس شدند. من خاطره این دیدار را فراموش نمیکنم. این دو بزرگوار پس از سالها همدیگر را ملاقات کردند و لحظات طولانی ایستاده اشک میریختند. این صحنه، صحنه دیوار یک پدر رنجیده و محروم از یاران بود که توانست یک فرزند خود را در آغوش بکشد.
وی اظهار کرد:در آن دیدار آقای هاشمی تحلیلی از وضعیت داخل ارایه کرد. آقای هاشمی گفت میدانم به ایران برگردم زندان میروم ولی میخواهم به ایران برگردم. لحظه خداحافظی این دو نفر دیدنی و فراموش نشدنی بود زیرا یار عزیز امام میخواست به وسط آتش برود.
منبع:
خبرگزاری ایسنا
ارسال نظر