روایت دختران از آزار جنسی
پارسینه: روزنامه شرق نوشت: آرام است، اما چشمهاش بیقرار... صورتش را از لنز دوربین فیلمبردار میدزدد و توی گوشم میگوید: «بنا نبود اینها از من عکس بگیرن ها». بند کیفش را توی دستانش میپیچاند، اول بند را دور یک انگشتش حلقه میکند، بعد انگشت سبابه دست دیگرش را داخل گره میکند، گره باز میشود و دوباره بازی را از سر میگیرد.
قرار گذاشتهایم اسمش رعنا باشد؛ رعنای ٢٣ساله که به صندلی چوبی دفتر فیلمسازی تکیه داده، میخواهد برای اولینبار در یک جمع درباره آزار و اذیتی که در ١٨سالگی از سه برادر دوستش دیده صحبت کند. رازی که هیچکس از آن خبر ندارد جز خودش، دوستش و ما. رعنا میگوید: «خانه منیژه بودم، خانهشان دو تا کوچه بالاتر از ما بود. ما آنموقعها حکیمیه بودیم، یک حیاط بزرگ پر از دار و درخت. بابایم باغبان بود و برای همین انگار ما توی بهشت زندگی میکردیم، بهشتی که یکباره برایم جهنم شد؛ از همان روزی که رفتم پیش منیژه تا برای کنکور درس بخوانیم. مامان و بابایم رفته بودند شیراز، شیراز بلهبرون دخترداییم بود و من مانده بودم درس بخوانم؛ اما حسرت همهچیز توی دلم ماند؛ از درسخواندن تا زندگیکردن مثل آدم...». رعنا میگوید منیژه هم نمیخواسته این اتفاق بیفتد. برادرهایش کتکش میزنند و در زیرزمین حبسش میکنند و بعد همهچیز سیاه میشود. رعنا میگوید از اولین تجاوز که نیم ساعت گذشت، دیگر چیزی برایش اهمیت نداشت. میگوید: «اولین نفرشان که تمام شد، نشستند به مشروبخوردن، من گوشه اتاق با تن رنجور افتاده بودم و نگاهشان میکردم. بعد هم که کارشان تمام شد، گفتند اگر صدایم دربیاید، توی محله آبرویم را میبرند، گفتند به دامادمان میگویند که خواهرم را طلاق بدهد، گفتند اگر خودم مرض نداشتم، خانهای نمیآمدم که سه تا پسر عذب دارد. برادر بزرگش راه میرفت و میگفت: خاک بر سر بابات، خاک بر سر بیغیرتش که سر تو رو نمیبره. حالا تو اگر صدات دربیاد، ما میگیم که زن فاسدی هستی و بابات که قلبش رو عمل کرده، به خاطر تو زنِ خراب میمیره...».
رعنا میگوید از فردایش دیگر با منیژه، رفیق مدرسهاش، حرف نزد، میگوید هر روز صبح که از خواب بیدار میشد، از ترسش پرده را کنار میزد و میدید سه برادر سر کوچهشان ایستادهاند و چاقویشان را بالا و پایین میکنند، رعنا هیچوقت به هیچکس حرفی نزد، فقط به بابایش اصرار کرد خانه را عوض کنند، اصراری که حالا شش ماه است اثر کرده و رعنا حالا ساکن تهرانپارس است.
صحبتنکردن رعنا با روانکاو و خانواده درباره تجربه تلخی که از سر گذرانده، برایش تجربههای تلخی به همراه داشته، شب ادراری، کابوسهای شبانه و ترک تحصیل، فقط بخشی از این تجربههاست؛ تنها بخشی از چیزهایی است که رعنا میخواهد دربارهاش حرف بزند. رعنا در تمام این سالها هرگز به هیچ دوستی اعتماد نکرده و البته وسواس شستوشو نيز با او همراه است. آستینهایش را بالا میزند تا جای زخمهایش را ببینیم. میگوید: «فکر میکنم تمیز نمیشم، اونقدر خودم رو میشورم، فایده نداره، با الکل میافتم به جون خودم، هی میشورم، فایده نداره، هی خون مییاد، اما آروم نمیشم. مادرم فکر میکنه برام دعا گرفتند...».
مطابق آمار ارائهشده در سال ٩٤ در قوه قضائیه، آخرین آمار جرمهای کیفری که تا سال ٩٣ ثبت شده است، از افزایش شدید تجاوز به زنان و دختران در چند سال اخیر در ایران خبر میداد. نماینده معاونت راهبردی قوه قضائیه از افزایش ناگهانی ٢٠٠ تا ٣٠٠ موردی تجاوز بهعنف از سال ٨٩ خبر داده و گفته: در سال ٩٣ حدود هزارو ٣١٣ مورد تجاوز بهعنف گزارش شده است که این آمار در مقایسه با سال ٩٢ کاهش ٣٠ فقرهای را نشان میدهد؛ اما در مجموع از سال ٨٩ تجاوز بهعنف یک افزایش ناگهانی ٢٠٠ تا ٣٠٠ موردی داشته و همان رقم تقریبا ثابت است. دکتر قنبرنژاد با بیان اینکه میزان ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران در سال ٨٩، حدود ٧٢ هزار مورد بوده است، گفت: براساس آمار نیروی انتظامی ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران در سال ٩٣ به ١٤٢هزارو ٩٣٣ مورد رسید که افزایش ٩٨ درصدی داشته است.
نمونههایی مانند رعنا کم نیستند، سمیه یکی دیگر از آنهاست، که در ١٤سالگی مورد آزار و اذیت پسرخالهاش قرار گرفته. تنها کسی که در خانوادهاش میداند، مادرش است، او نیز میگوید: «تابستانها همیشه به خانه خالهام در یزد میرفتیم. همه عشقم رفتن به یزد و بازیکردن با خالهزادههایم بود، فکرش را هم نمیکردم یک روز پسرخالهای که جای برادر بزرگم بود و دو بچه داشت بخواهد اذیتم کند. ظهر گرم یک روز شهریوری، یک هفته مانده به بازگشت ما به کرج و آمادهشدن برای مدرسه، همهچیز عوض میشود. سمیه میگوید: «رفته بودم توی انباری که به لواشکهای آویزانشده ناخنک بزنم. محمود پشت سرم آمد، در را بست و گفت چون دستم به لواشکها نمیرسد، بغلم میکند، من هم با خوشحالی قبول کردم و خودم را بالا کشیدم، همانطور که لواشکها را از روی بند برمیداشتم احساس کردم دست محمود روی تنم حرکتهای عجیبی میکند، یکهو دستم شل شد، شروع کردم به تقلاکردن، یک مرتبه عصبی شد. من را به دیوار کوبید و گفت: خفه شو. نفسم بالا نمیآمد، بدنم تازه جوانه زده بود، ترسیده بودم، دستش بالا و پایین میرفت و حرفهای رکیک میزد. بعد هم به گوشهای پرتم کرد و گفت: اگر صدایم دربیاید، سرم را میبرد».
سمیه تا رفتن از خانه خالهاش سکوت میکند، به خانه که میرسند، همهچیز را به مادرش میگوید: «مادر اشک میریزد و میگوید اگر پدر سمیه چیزی بفهمد، خون به پا میشود. آنها هر دو سکوت میکنند، مادر در برابر رنجی که سمیه تا به امروز کشیده، سکوت میکند، خانه خاله دیگر در رؤیاها باقی میماند و هیچکدام پا به آنجا نمیگذارند». سمیه میگوید: «پارسال محمود پیغام داد و حلالیت طلبید؛ اما دیگر دیدن اسمش هم حالم را بد میکند».
دکتر بهمن کشاورز، وکیل پایهیک دادگستری، در گفتوگو با «شرق»، درباره مراحل رسیدگی به شکایت تجاوز میگوید: «احزار وقوع رابطه جنسی در زمانی که بحث مسائلی نظیر زنای محصنه یا زنای غیرمحصنه ناشی از ترازی مطرح باشد، یک مقوله است و بحث تجاوز به عنف و با اعمال زور، مسئله دیگری است. در مورد اول باید ادله شرعی موجود باشد؛ به این نحو که شهود به تعداد مقرر در شرع و قانون، بر وقوع آن شهادت دهند و شهادتشان چنان باشد که در شرع مقرر شده یا مرتکب یا مرتکبان اقرار کنند. البته باید توجه شود اقرار هریک از آنان صرفا علیه خودشان قابل استناد است و نه در طرف مقابل». وی افزود: «اما در مورد زنای به عنف، نباید در پی دلایل شرعی روابط جنسی بدون اجبار بود؛ در این مورد میتوان موضوع را با استناد به دلایل علمی یعنی نظر پزشک قانونی، قراین و امارات و از همه مهمتر تست دی.ان.ای احراز کرد. مورد اخیر دلیلی است که تقریبا قابل رد و خدشه نیست؛ یعنی تقریبا محال است که دی.ان.ای دو نفر با هم اشتباه شود. ازاینرو گمان میرود باید به مردم اطلاعرسانی شود تا از شکایت واهمه نداشته باشند. یک نکته اجتماعی و مبتنی بر نوعی دیدگاه فرهنگی غلط وجود دارد که باید اصلاح شود و آن اینکه متأسفانه وقتی به خانمي تجاوز میشود، به نوعی احساس گناه میکند و از آن بدتر اینکه برخی از افراد جامعه هم نه به دیده فرد بزهدیده و محل ظلم واقعشده، بلکه با نظر تحقیر به او مینگرند». عضو کانون وکلای دادگستری خاطرنشان کرد: «این برداشت و تلقی، سراسر اشتباه، قبولنشدنی و دور از انسانیت است. این مورد هیچ تفاوتی با موارد ندارد؛ مانند آن است که اگر سگ هاری به کسی حمله و او را مجروح کرد، ما به فرد مجروح با دیده تحقیر نگاه کنیم و ایراد بگیریم که چرا سگ هار به تو حمله كرده است. بدیهی است تغییر آن طرز فکر، محتاج کار فرهنگی است و باید ذهنها تغییر کند؛ اما درعینحال لازم است خانمها قدر خود را بدانند و حقوق خود را بشناسند و هرگز در مقابل متجاوزان کوتاه نیایند. باید توجه کرد این تجاوز میتواند رابطه جنسی به معنای اخص با اعمال زور باشد تا سایر تعرضات بدنی و حتی لفظی که به کرامت انسانی خانمها و حرمت ایشان لطمه میزند. درعینحال مراجع محترم قضائی نیز باید در این موارد حساسیت بیشتری به خرج دهند و بهویژه از دلایل علمی به شکل وسیعتر و بیشتری استفاده کنند و همینطور در آموزش دختران خود چنان رفتار کنند که دختران در قبال اینگونه تهاجمها و تجاوزها، دچار احساس گناه نشوند و از حقوق خود نگذرند و در مقابل متجاوز سکوت نکنند. البته نقش مردانی را که در جریان این قبیل امور قرار میگیرند و باید عکسالعمل بهموقع و قاطع نشان دهند، نباید فراموش کرد».
بهطورکلی در فرهنگ حاکم بر عامه مردم، کسی كه به او تجاوز میشود با فرد متجاوز به یک اندازه مقصر به نظر میرسند. شاید در ابتدای امر آدمها به دیده ترحم به فرد آزاردیده نگاه کنند؛ اما کمکم این نگاه ترحمآمیز تبدیل به تمسخر میشود. درحالیکه فردی که به او تجاوز شده، نیاز به ترحم ندارد؛ او نیازمند کمک برای رسیدن به حق خود از مراجع قانونی است واکنشها نسبت به آزار و اذیت جنسی نیز متفاوت است. دکتر شیرین پوری، روانپزشک و استاد دانشگاه برکلی، در گفتوگو با «شرق» درباره واکنش متفاوت افراد در قبال فرد متجاوز میگوید: «افراد واکنشهای مختلفی را در این شرایط نشان میدهند؛ عدهای به فرد متجاوز مانند ابرقهرمان نگاه میکنند؛ مانند افرادی که به مردی که با وی در ارتباط هستند نگاهی ماورایی دارند و زمانی که مورد تجاوز و توهین وی قرار میگیرند، به نظرشان مهم نیست و در برابر آزار و اذیتهای چندباره نیز سکوت میکنند. دسته دوم آنهایی هستند که دلشان میخواهد در هر شرایطی قربانی باشند؛ آنها میخواهند با نشاندادن خود بهعنوان قربانی، از دیگران امتیاز بگیرند. دسته سوم تلاش میکنند جلوی تجاوز را بگیرند و درصورتی که آزار و اذیت بشوند، سعی میکنند این موقعیت برایشان تکرار نشود. این دسته سوم بیشترین آسیب را میبینند». وی میافزاید: «در برخی از جوامع، فردی که به او تجاوز شده از بیشترین حمایت اجتماعی و قانونی برخوردار است؛ رفتاری که با وی میشود منطقی است و او با وجود زجری که کشیده؛ اما سریعتر میتواند به زندگی عادی برگردد؛ اما مسئله در کشورهایی با فرهنگ سنتی برعکس است؛ آدمها از فردی که به او تجاوز شده، دوری کرده و او را بهخاطر حفظ آبرو وادار به سکوت میکنند. این نگاه در قوانین جاری نیز روان میشود؛ یعنی وقتی شما وارد دادگاهها و مجاری قانونی میشوید، ممکن است با آدمهایی روبهرو شوید که توصیه کنند در برابر این اتفاق سکوت کنید، یا حتی به بزرگترِ فردی که به او تجاوز شده، بگویند دختر یا پسر شما احتمالا دروغ میگوید و خودش خودخواسته تن به روابط جنسی میدهد. افراد از این نگاه میترسند و ترجیح میدهند خودخوری کنند یا حتی خودکشی را انتخاب میکنند.
ارسال نظر