آیا جنگ قدرت در عربستان سعودی به پایان رسیده است؟
پارسینه: پایگاه اینترنتی النشره در گزارشی به بررسی ابعاد برکناری محمد بن نایف و انتخاب محمد بن سلمان به ولیعهدی عربستان پرداخت.
پایگاه اینترنتی النشره در مقاله ای به قلم ماهر الخطیب نوشت: پس از چندین ماه درگیری میان ولیعهد و جانشین ولیعهد، محمد بن سلمان، شاهزاده سعودی بالاخره موفق شد به مناقشات در خاندان حاکم سعودی پایان دهد. با صدور یک رشته احکام سلطنتی در این کشور، محمد بن نایف ولیعهد برکنار و محمد بن سلمان جایگزین وی شد. این رویداد یادآور برکناری شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز از ولایتعهدی و هموار شدن مسیر برای محمد بن سلمان است. وی در آن زمان توانست جانشین ولیعهد شود.
از آن زمان تاکنون همواره در محافل سیاسی و دیپلماتیک و رسانه ای شنیده می شد که محمد بن سلمان قرار است پس از پدرش پادشاه آینده عربستان شود. محمد بن نایف قبلا مرد شماره یک آمریکا در عربستان سعودی و مانع اصلی بر سر راه محمد بن سلمان به شمار می آمد و سناریوهای مختلفی برای رهایی محمد بن سلمان از دست محمد بن نایف مطرح بود زیرا محمد بن سلمان نگران بود که در صورت به قدرت رسیدن محمد بن نایف اوضاع تغییر کند.
محمد بن سلمان نگران بود که در صورت دست یافتن محمد بن نایف به تخت سلطنت، سناریوی مقرن بن عبدالعزیز برای خودش تکرار شود و پادشاه جدید بتواند با استفاده از قدرت و نفوذی که کسب می کند ولیعهد را عزل کند به ویژه آنکه در گذشته کودتایی با مشارکت محمد بن نایف منجر به کنار زدن متعب بن عبدالله فرزند عبدالله بن عبدالعزیز شده بود. به همین علت محمد بن سلمان همواره در حال نقشه کشیدن بود تا خود را یک گام جلوتر از محمد بن نایف قرار دهد و با عزل او ولیعهد شود. این درحالیست که می دانیم او از زمان به قدرت رسیدن پدرش عملاً همه مراکز نفوذ مالی و نظامی را در این کشور تحت کنترل داشت.
اکنون پرسش های بسیاری درخصوص عوامل کمک کننده به محمد بن سلمان برای دستاورد جدیدش مطرح است که علیرغم انتشار تصویر بیعت محمد بن نایف با وی، می توان آن را کودتا توصیف کرد. مهمترین عامل به مواضع آمریکا مربوط می شود. باید در نظر داشت که این فرزند پادشاه سعودی در زمان ورود به هیئت حاکمه در عربستان هیچ گونه ارتباطی با واشنگتن نداشت و این درحالیست که محمد بن نایف عنصر شماره یک آمریکا در عربستان به شمار می آمد.
در این چارچوب می توان تاکید کرد که محمد بن سلمان از روابط محمد بن زاید، ولیعهد دولت امارات عربی متحد با آمریکائی ها استفاده کرد. به ویژه آنکه محمد بن سلمان و محمد بن زاید در برکناری محمد بن نایف منافع مشترکی داشتند. زیرا انتشار اسناد ویکیلیکس حاکی از آن بود که محمد بن زاید در توصیف نایف بن عبدالعزیز یعنی پدر محمد به نایف او را «میمون» نامیده بود و از به قدرت رسیدن او ابراز نگرانی کرده بود.
محمد بن سلمان افزون بر بهره برداری از روابط محمد بن زاید در واشنگتن طی مدت اخیر نیز تلاش کرد اعتماد واشنگتن را به عنوان مردی قدرتمند و قابل اعتماد برای تامین منافع آمریکا در منطقه کسب کند و در همین چارچوب تحرکاتی در زمینه های نظامی و اقتصادی کرد. البته باید در نظر داشت که رویداد روز گذشته پس از نشست سران عربی - آمریکایی - اسلامی در ریاض بوده است که طی آن معامله تسلیحاتی کلانی میان عربستان سعودی و دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت و گروهی از کشورها و در رأس آنها عربستان سعودی و امارات عربی متحده با قطر قطع رابطه کردند.
اکنون پرسش این است که با توجه به اصلاح بند (ب) از ماده پنجم اساسنامه حکومت عربستان سعودی برای تسهیل قدرت یافتن محمد بن سلمان آیا جنگ قدرت در عربستان سعودی به پایان رسیده است یا نوع جدیدی از جنگ قدرت در این کشور شکل خواهد گرفت؟
از آن زمان تاکنون همواره در محافل سیاسی و دیپلماتیک و رسانه ای شنیده می شد که محمد بن سلمان قرار است پس از پدرش پادشاه آینده عربستان شود. محمد بن نایف قبلا مرد شماره یک آمریکا در عربستان سعودی و مانع اصلی بر سر راه محمد بن سلمان به شمار می آمد و سناریوهای مختلفی برای رهایی محمد بن سلمان از دست محمد بن نایف مطرح بود زیرا محمد بن سلمان نگران بود که در صورت به قدرت رسیدن محمد بن نایف اوضاع تغییر کند.
محمد بن سلمان نگران بود که در صورت دست یافتن محمد بن نایف به تخت سلطنت، سناریوی مقرن بن عبدالعزیز برای خودش تکرار شود و پادشاه جدید بتواند با استفاده از قدرت و نفوذی که کسب می کند ولیعهد را عزل کند به ویژه آنکه در گذشته کودتایی با مشارکت محمد بن نایف منجر به کنار زدن متعب بن عبدالله فرزند عبدالله بن عبدالعزیز شده بود. به همین علت محمد بن سلمان همواره در حال نقشه کشیدن بود تا خود را یک گام جلوتر از محمد بن نایف قرار دهد و با عزل او ولیعهد شود. این درحالیست که می دانیم او از زمان به قدرت رسیدن پدرش عملاً همه مراکز نفوذ مالی و نظامی را در این کشور تحت کنترل داشت.
اکنون پرسش های بسیاری درخصوص عوامل کمک کننده به محمد بن سلمان برای دستاورد جدیدش مطرح است که علیرغم انتشار تصویر بیعت محمد بن نایف با وی، می توان آن را کودتا توصیف کرد. مهمترین عامل به مواضع آمریکا مربوط می شود. باید در نظر داشت که این فرزند پادشاه سعودی در زمان ورود به هیئت حاکمه در عربستان هیچ گونه ارتباطی با واشنگتن نداشت و این درحالیست که محمد بن نایف عنصر شماره یک آمریکا در عربستان به شمار می آمد.
در این چارچوب می توان تاکید کرد که محمد بن سلمان از روابط محمد بن زاید، ولیعهد دولت امارات عربی متحد با آمریکائی ها استفاده کرد. به ویژه آنکه محمد بن سلمان و محمد بن زاید در برکناری محمد بن نایف منافع مشترکی داشتند. زیرا انتشار اسناد ویکیلیکس حاکی از آن بود که محمد بن زاید در توصیف نایف بن عبدالعزیز یعنی پدر محمد به نایف او را «میمون» نامیده بود و از به قدرت رسیدن او ابراز نگرانی کرده بود.
محمد بن سلمان افزون بر بهره برداری از روابط محمد بن زاید در واشنگتن طی مدت اخیر نیز تلاش کرد اعتماد واشنگتن را به عنوان مردی قدرتمند و قابل اعتماد برای تامین منافع آمریکا در منطقه کسب کند و در همین چارچوب تحرکاتی در زمینه های نظامی و اقتصادی کرد. البته باید در نظر داشت که رویداد روز گذشته پس از نشست سران عربی - آمریکایی - اسلامی در ریاض بوده است که طی آن معامله تسلیحاتی کلانی میان عربستان سعودی و دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت و گروهی از کشورها و در رأس آنها عربستان سعودی و امارات عربی متحده با قطر قطع رابطه کردند.
اکنون پرسش این است که با توجه به اصلاح بند (ب) از ماده پنجم اساسنامه حکومت عربستان سعودی برای تسهیل قدرت یافتن محمد بن سلمان آیا جنگ قدرت در عربستان سعودی به پایان رسیده است یا نوع جدیدی از جنگ قدرت در این کشور شکل خواهد گرفت؟
منبع:
باشگاه خبرنگاران
ارسال نظر