انتقادشدید از یک سوال فقهی در کنکورامسال
پارسینه: دکتر محمدعلی موحد چهره ماندگار و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در یادداشتی با عنوان"استهزای دین است یا افسوسِ دانش؟" در روزنامه اطلاعات به بهانه نقد یک سوال کنکور، به موضوعی فقهی پرداخت.
وی نوشت:
کفاره کسی که با خوردن آب یا با خوردن خاک روزه خود را عمداً باطل کرده، چه تفاوتی با هم دارد؟
۱) «اولی باید برای هر روز یک مُد طعام به فقیر بدهد و دومی باید برای هر روز به شصت فقیر طعام دهد»
۲) «اولی نیاز به قضای روزه ندارد و دومی باید هم قضا کند و هم کفاره بدهد»
۳) «اولی در انتخاب نوع کفاره آزاد است و دومی باید کفارة جمع بدهد»
۴) «اولی باید دو ماه روزه بگیرد و دومی باید به شصت فقیر اطعام دهد»
***
اینکه در بالا خواندید، آخرین سؤال از بیست و پنج سؤال زیر عنوان «فرهنگ و معارف اسلامی» است (شماره ردیف ۷۵) که همین امسال ـ صبح پنجشنبه ۱۵ر۴ر۹۶ ـ در آزمون عمومی کنکور برای «گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی» [آزمون سراسری ورودی دانشگاههای کشور ـ سال ۱۳۹۶] مطرح گردیده است.
ظاهر امر دلالت دارد بر اینکه به نظر طرّاحان این سؤالات، که مدیران و مدبّران نظام آموزشی کشور و متولیان نظارت بر صحّت و سلامت آن نظام میباشند، اصلاح دانشگاه متوقف است بر اینکه دانشآموز پیش از ورود در ساحت مقدس دانشگاه باید با حداقلی از فرهنگ و معارف اسلامی آشنا باشد و این سؤالات نموداری از آن حداقل است.
اینکه گفتم «حداقل»، مبتنی بر این ملاحظه است که سؤالات برای «گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی» طرح شده است و نه برای مثلاً گروهی که بخواهد در علوم اسلامی توغل داشته باشد و متخصص و صاحبنظر در این علوم به شمار آید.
پس برمیگردیم به سؤالی که متن آن را در صدر مقال آوردیم: سؤال مبتنی است بر این فرض که ماهِ رمضان است و شخصی مسلمان در37درجه حرارت طبیعی بدن، که به لحاظ فیزیکی در کمال صحت و سلامت است، تصمیم میگیرد که عمداً روزهخواری کند.
این شخص محترم یک بشقاب خاک و یک قدح آب در جلوی خود دارد و میخواهد روزه واجب را با خوردن یکی از آنها بشکند و چون در عین ارتکاب به معصیتِ روزهخواری هم مقیّد به احکام شرع است و هم ذهنیّتی حسابگر دارد، میخواهد ببیند کدام یک بیشتر صرفه میکند: اول آب را بخورد بعد خاک را؟ یا بالعکس روزه را با تناول مُشتی از خاک بشکند و آنگاه قدح آب را سر بکشد؟ ارتکاب کدام یک از دو شقِ معصیت، برایش سهلتر و مقرون به صرفهتر خواهد بود؟
دانشآموزی که در برابر چنین مسألهای قرار میگیرد، قاعدتاً باید در سلامت عقل چنین آدمی شک بکند؛ کسی که عالماً و عامداً میخواهد خاک بخورد تا به شرف عظیم روزهخواری نائل آید! همچو آدمی مسلماً دیوانه است و دیوانه مرفوع القلم است. شرع برای عقلاست و نه برای مجانین.
آری، آن شخصِ مفروض، آن معصیتکارِ سیهروزگار را دیوانه باید خواند؛ اما کسانی را که چنین مسائلی را به نام «فرهنگ و معارف اسلامی» قالب میزنند و آن را شرط ورود نوجوانان به دانشگاه قرار میدهند، چه باید نامید؟
چرا فقهای عصر کامپیوتر و الکترونیک دم برنمیزنند و اجازه میدهند این نوع مسائل به عنوان «فرهنگ و معارف اسلامی» مطرح شود و نسل جوان را بیش از آنچه هست، از دین و دانش بیزار گرداند؟
ارسال نظر