دست بالای ظریف مقابل تیلرسون
پارسینه: چهار سال قبل در چنین روزهایی، نیویورک شاهد برگزاری اولین دور مذاکرات هستهای در دوران پسااحمدینژاد و رویکارآمدن کسی بود که «تعامل با جهان» و «چرخیدن همزمان سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد کشور» را شعار انتخاباتی خود قرار داده بود.
جاوید قرباناوغلی مدیرکل وزارت خارجه دولت اصلاحات در سرمقاله در روزنامه شرق نوشت: در این مذاکرات که اندکزمانی پس از پیروزی روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری ایران در سال ٩٢ رقم خورد، در یک سو وزرای خارجه شش قدرت جهانی موسوم به ١+٥ و در سوی دیگر، هیئت ایرانی به ریاست دکتر ظریف، وزیر خارجه جدید، حضور داشتند. گفتوگوهای آن روز نیویورک، پس از صد روز منجر به توافق پایه ژنو (برنامه عمل) و بعد از ٢٢ ماه به توافقی منجر شد که بعدها بهعنوان بزرگترین دستاورد دیپلماسی در معیار جهان در چند دهه گذشته نامیده شد.
اگرچه حلوفصل مشکلات هستهای یک سال قبل از انتخاب روحانی در دیدارهای غیرعلنی نمایندگان ایران و آمریکا با واسطهگری پادشاهی عمان کلید خورده بود، ولی انتخاب روحانی فرصت بینظیری را برای حلوفصل دیپلماتیک معضل هستهای کشورمان فراهم کرد تا مهمترین رویداد سیاسی چند دهه اخیر رقم بخورد و کشورمان از سرنوشتسازترین کارزار دیپلماتیک پس از ماجرای ملیشدن نفت در ٦٠ سال گذشته، با کارنامهای افتخارآمیز بیرون بیاید.
٢) بر کسی پوشیده نیست که آمریکا بازیگر اول در مجموعه ١+٥ بود و نقشی کلیدی در پیشبرد مذاکرات داشت. باراک اوباما راهبرد اصلی سیاست خارجی خود را «حلوفصل چالش هستهای ایران از طریق دیپلماسی» قرار داده بود. او برای تحقق این هدف، جان کری را به جای هیلاری کلینتون که تحت لابی صهیونیستها با او همراه نبود، به عنوان مذاکرهکننده آمریکا رودرروی ظریف نشاند.
از این مهمتر، تمام تلاشهای بنیامین نتانیاهو برای بهنتیجهنرسیدن مذاکرات را ناکام گذاشت تا جایی که برای اولینبار در تاریخ روابط آمریکا و اسرائیل، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفر به واشنگتن موفق به دیدار با رئیسجمهور آن کشور نشد و اوباما بهصراحت اعلام کرد تا قبل از بهنتیجهرسیدن مذاکرات با «نخستوزیر نتانیاهو ملاقات نخواهم کرد».
برخی از اعضای تیم مذاکرهکننده ایرانی در مصاحبههایی بر اهمیت و نقش آمریکا و انعطاف جان کری در مذاکرات هستهای تأکید کردهاند. متأسفانه فرصتهای فراوانی را در دوره اوباما برای اجرای بهتر برجام و حتی مذاکره در برخی از چالشهای سیاست خارجی کشور در منطقه و جهان از دست دادیم که فعلا از موضوع این یادداشت خارج است و باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.
٣) رویکارآمدن ترامپ به خودی خود فاجعهای برای برجام بود. از یاد نبردهایم او در جریان مبارزات انتخاباتی با چه الفاظی از این توافق یاد کرد و برجام را «بدترین توافقی که در عمر خود دیده» برشمرد. با این رویکرد قابل پیشبینی بود که در دوره جدید و تحت زعامت ترامپ و تیم نظامی- امنیتی او اجرای برجام با دستاندازهایی روبهرو خواهد شد. با وجود این ترامپ برای اجرای وعدههایش در برخورد با برجام با محدودیتهای جدی روبهرو بود.
تیم همراه ترامپ از هیچ کوششی برای ایجاد موانعی جدی در اجرای این توافق فروگذار نکردند. با وجود این همگان میدانستند که برجام توافق دوجانبه ایران و آمریکا نیست که یکطرفه قابل نقض باشد؛ برجام از پشتوانهای محکم و حمایت پنج کشور بزرگ دنیا (غیر از آمریکا) و مهمتر از آن قطعنامه ٢٢٣١ شورای امنیت سازمان ملل متحد برخوردار بود.
١) چهار سال قبل در چنین روزهایی، نیویورک شاهد برگزاری اولین دور مذاکرات هستهای در دوران پسااحمدینژاد و رویکارآمدن کسی بود که «تعامل با جهان» و «چرخیدن همزمان سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد کشور» را شعار انتخاباتی خود قرار داده بود.
در این مذاکرات که اندکزمانی پس از پیروزی روحانی در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری ایران در سال ٩٢ رقم خورد، در یک سو وزرای خارجه شش قدرت جهانی موسوم به ١+٥ و در سوی دیگر، هیئت ایرانی به ریاست دکتر ظریف، وزیر خارجه جدید، حضور داشتند. گفتوگوهای آن روز نیویورک، پس از صد روز منجر به توافق پایه ژنو )برنامه عمل) و بعد از ٢٢ ماه به توافقی منجر شد که بعدها بهعنوان بزرگترین دستاورد دیپلماسی در معیار جهان در چند دهه گذشته نامیده شد.
اگرچه حلوفصل مشکلات هستهای یک سال قبل از انتخاب روحانی در دیدارهای غیرعلنی نمایندگان ایران و آمریکا با واسطهگری پادشاهی عمان کلید خورده بود، ولی انتخاب روحانی فرصت بینظیری را برای حلوفصل دیپلماتیک معضل هستهای کشورمان فراهم کرد تا مهمترین رویداد سیاسی چند دهه اخیر رقم بخورد و کشورمان از سرنوشتسازترین کارزار دیپلماتیک پس از ماجرای ملیشدن نفت در ٦٠ سال گذشته، با کارنامهای افتخارآمیز بیرون بیاید.
٢) بر کسی پوشیده نیست که آمریکا بازیگر اول در مجموعه ١+٥ بود و نقشی کلیدی در پیشبرد مذاکرات داشت. باراک اوباما راهبرد اصلی سیاست خارجی خود را «حلوفصل چالش هستهای ایران از طریق دیپلماسی» قرار داده بود. او برای تحقق این هدف، جان کری را به جای هیلاری کلینتون که تحت لابی صهیونیستها با او همراه نبود، به عنوان مذاکرهکننده آمریکا رودرروی ظریف نشاند.
از این مهمتر، تمام تلاشهای بنیامین نتانیاهو برای بهنتیجهنرسیدن مذاکرات را ناکام گذاشت تا جایی که برای اولینبار در تاریخ روابط آمریکا و اسرائیل، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفر به واشنگتن موفق به دیدار با رئیسجمهور آن کشور نشد و اوباما بهصراحت اعلام کرد تا قبل از بهنتیجهرسیدن مذاکرات با «نخستوزیر نتانیاهو ملاقات نخواهم کرد». برخی از اعضای تیم مذاکرهکننده ایرانی در مصاحبههایی بر اهمیت و نقش آمریکا و انعطاف جان کری در مذاکرات هستهای تأکید کردهاند. متأسفانه فرصتهای فراوانی را در دوره اوباما برای اجرای بهتر برجام و حتی مذاکره در برخی از چالشهای سیاست خارجی کشور در منطقه و جهان از دست دادیم که فعلا از موضوع این یادداشت خارج است و باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.
٣) رویکارآمدن ترامپ به خودی خود فاجعهای برای برجام بود. از یاد نبردهایم او در جریان مبارزات انتخاباتی با چه الفاظی از این توافق یاد کرد و برجام را «بدترین توافقی که در عمر خود دیده» برشمرد. با این رویکرد قابل پیشبینی بود که در دوره جدید و تحت زعامت ترامپ و تیم نظامی- امنیتی او اجرای برجام با دستاندازهایی روبهرو خواهد شد. با وجود این ترامپ برای اجرای وعدههایش در برخورد با برجام با محدودیتهای جدی روبهرو بود.
تیم همراه ترامپ از هیچ کوششی برای ایجاد موانعی جدی در اجرای این توافق فروگذار نکردند. با وجود این همگان میدانستند که برجام توافق دوجانبه ایران و آمریکا نیست که یکطرفه قابل نقض باشد؛ برجام از پشتوانهای محکم و حمایت پنج کشور بزرگ دنیا (غیر از آمریکا) و مهمتر از آن قطعنامه ٢٢٣١ شورای امنیت سازمان ملل متحد برخوردار بود.
بنابراین همانطور که جهان شاهد است تلاش تیم جدید حاکم بر کاخ سفید برای برهمزدن توافق یا مذاکره مجدد درباره مفاد آن با ناکامی و مخالفت جدی دیگر اعضای ١+٥ و همچنین دیگر کشورهای جهان روبهرو شده است. مهمتر از آن جهان اکنون برجام را «الگویی برای حلوفصل مناقشات» در دیگر موضوعات بینالمللی نیز به رسمیت شناخته و این مدل از دیپلماسی را برای چالشهای جهانی توصیه میکند.
٤) روحانی و ظریف روز گذشته برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک شدند. براساس اخبار منتشره قرار است در حاشیه اجلاس مجمع، نشست وزرای خارجه ١+٥ برای پیگیری برجام برگزار شود. این اولین بار است که وزیر خارجه جدید آمریکا در چنین نشستی حضور خواهد داشت. اگر خواسته باشیم مقایسهای بین این نشست که قرار است در چند روز آینده در نیویورک برگزار شود، با نشست اولین دور مذاکرات پس از رویکارآمدن روحانی در شهریور ١٣٩٢ در همان مکان داشته باشیم، شاید بتوان موقعیت و جایگاه کاملا متفاوت ایران و آمریکا در این دو نشست را به سهولت مشاهده کرد.
در نشست چهار سال قبل ظریف در شرایطی رودرروی شش کشور دیگر نشسته بود که ایران با تحریمهای ظالمانه و فلجکننده ناشی از قطعنامههای شورای امنیت مواجه بوده، با اجماع جهانی علیه خود روبهرو بود و بسیاری از کشورها یا اصلا حاضر به مراوده با ایران نبودند یا برای هرگونه تعامل با کشورمان خواستار امتیازاتی بودند که همه اینها به واسطه سیاستهای ناصواب و رویکردهای ویرانگر دولت معجزه هزاره سوم شکل گرفته بود. اما اینک ظریف در شرایطی به دیدار همتایان خود میرود که یوکیو آمانو دبیرکل سازمان انرژی اتمی مکرر در گزارشات بر پایبندی ایران به توافق هستهای تأکید کرده است.
جهان بر پایبندی ایران صحه گذاشته و از آن حمایت میکند و در مقابل، رویکردهای غیرمنطقی و ماجراجویانه ترامپ آمریکا را در بنبست قرار داده و منزوی کرده است. به جرئت میتوان گفت برای اولین بار در تاریخ مناسبات جهانی، آمریکا در یک موضوع بینالمللی در انزوا قرار گرفته است. ایران حمایت حداقل پنج کشور از شش کشور ١+٥ با خود و مخالفت جدی آنان با رویکردهای ضدبرجامی آمریکا را در کنار خود دارد.
٥) در جایی نوشتم مذاکرات ظریف با ١+٥ با حضور وزیر خارجه آمریکا شکست تابویی بود که بیش از ٣٠ سال بر روابط دو کشور سایه افکنده بود و شاید مهمتر از آن مکالمه تلفنی اوباما با روحانی بود که در صدر اخبار جهان قرار گرفت. ملاحظه کردیم نه آن مکالمه تلفنی از هیبت انقلاب کشور کاست و نه در آن نشست ظریف «مقهور» جان کری شد. بلکه برخلاف ادبیات رایج دلواپسان، قدرت مذاکراتی و چانهزنی تیم ایران مورد ستایش جهان و حتی آمریکاییها قرار گرفت و همانگونه که ذکر آن رفت مهمترین دستاورد دیپلماتیک را به دنبال داشت. روشن است که ترامپ و تیم نظامی- امنیتی او برای برهمزدن برجام آب در هاون میکوبند. حضور تیلرسون در این نشست فرصت مناسبی است که ظریف «حقانیت برجام و غیرقابل مذاکرهبودن مجدد آن را» نهفقط در مذاکره با گروه ١+٥ بلکه در ملاقاتی دوجانبه با رکس تیلرسون به نمایش بگذارد.
چالش هستهای کشور از طریق دیپلماسی به سرانجام رسید. در جریان ٢٢ ماه مذاکرات ایران با کشورهای ١+٥ ظریف و جان کری بارها گفتوگوهای دوجانبه و خصوصی داشتند. هیچ دلیل موجهی بر تکرار چنین مذاکراتی بین ظریف و تیلرسون وجود ندارد و به یقین ملحوظکردن ملاحظات داخلی در چنین موقعیتی خلاف منافع کشور است. تردید ندارم که هوش و ذکاوت ظریف و احاطه و اشراف او بر مباحث برجام میتواند تیلرسون را هم تحت تأثیر قرار دهد. دنیای سیاست، دنیای منافع است که براساس واقعیتها بنا نهاده میشود. به گفته یکی از سیاستمداران نامدار جهان در چنین دنیایی دوست و دشمن دائمی وجود ندارد و آنچه هست منافع دائمی کشورهاست.
ارسال نظر