مروری بر ستارهای که قصه زندگی شخصیاش سوژه شده
پارسینه: روزنامه سازندگی در شماره اخیر خود گزارشی درباره ناصر محمدخانی و حواشی زندگی پرماجرایش منتشر کرده است.
درست وسط هیاهوی شوخی های جنجالی درباره قرعه کشی جام جهانی یکی از فعالان توئیتری که عادت به بذله گویی دارد نوشته بود: «از میان همه خطرناک های دنیا فقط ناصر محمدخانی با ما هم گروه نشده!» ناصر محمدخانی غزال تیزپای سابق فوتبال ایران؛ او این روزها اما سوژه ای در فضای مجازی است. پسر شاه عبدالعظیمی که می گفتند همه فوتبال را در فاصله پهنای یک دستمال کاغذی می تواند دریبل بزند، کسی که با سرعت بی نظیر و تکنیک به یادماندنی خود هر حریفی را از پیش روی خود برمی داشت، حالا در زندگی به جایی رسیده که حسابی سوژه شده و هر بار برایش موج جدیدی از اتفاقات در فضای مجازی رقم می خورد. ملی پوش سابق و بازیکن پیشین پرسپولیس از دهه 70 نامش سر زبان ها افتاد. از همان ماجرای معروف شهلا جاهد.
شهلا برای ناصر تبدیل به یک فاجعه شد. درست در روزی که پرسپولیس به اردوی آلمان می رفت، خبر دردناکی فوتبال ایران را به هم ریخت. ماجرا این بود، لاله سحرخیزان در خانه مسکونی اش در میدان کتابی کشته شده بود. لاله همسر ناصر محمدخانی مربی پرسپولیس. از آن روز مهمترین پرونده جنایی بعد از انقلاب ایران کلید خورد. آنها که کنار ناصر در هواپیما نشسته بودند می گفتند به محض اینکه به آقای مربی خبر رسید، او گفت: «آخرش کار خودش را کرد!» جمله ای کلیدی که حکایت مهمی را در تاریخ جنایی و ورزشی ایران رقم زد. ماجرا این بود؛ ناصر همزمان با زندگی با همسری که دو پسر کوچک از او داشت، در رابطه عشقی دیگری درگیر شده بود. شهلا یک علاقمند به فوتبال، پرسپولیس و ناصر بود. کسی که توسط یکی از دوستان فوتبالی ناصر به او معرفی شده بود، وارد زندگیاش شد و همه چیز را بهم ریخت.
این پرونده سال های طولانی در جریان بود و در طول ماجرا ناصر از ستاره محبوب پرسپولیسی ها به یک چهره نه چندان محبوب تبدیل شد و در مقابل شهلا به کیسی خاص که خیلی از افراد با او احساس همدردی می کردند. قاضی های مختلفی روی این پرونده اظهارنظر کردند و پرونده بارها رفت و آمد تا شهلا سرانجام به جرم قتل اعدام شد. این در حالی بود که بعضی از قضات و مسوولان پرونده تا لحظه آخر به اینکه ضربه منجر به فوت را شهلا زده است اطمینان کامل نداشتند. زندگی محمدخانی اما از آن روز تغییر شگرف داشت. او دیگر آن چهره معروف نبود. دیگر در فوتبال جایی نداشت و هر روز محبوبیتش کمتر می شد. پسرانش را به قطر فرستاد تا کنار خانواده مادریشان زندگی کنند. خودش هم سعی می کرد دور از دید رسانه ها باشد. گرچه مدتی هم برای اینکه بتواند نشان بدهد هنوز جایی در میان مردم دارد و او بدمن قصه نبوده، در انتخاباتی چون مجلس و حتی ریاست جمهوری ثبت نام کرد که البته هیچ بازخورد مثبتی برایش نداشت.
سال ها گذشت و گذشت تا اینکه بار دیگر سال گذشته یک اتفاق دیگر برای محمدخانی رقم خورد. او دوباره درگیر ماجرایی با یک زن شده بود. این بار برادران همسرش او را دزدیده بودند؛ چرایش البته جذابتر از داستان قبلی بود. خانواده یک زن میانسال که ناصر او را به عقد موقت خود درآورده بود، به دلیل اختلافات مالی این چهره سرشناس فوتبال را در بدو ورود به کشور از یک سفر خارجی ربوده بودند. ناصر ادعا داشت مبلغ حدود 30میلیون تومان اختلاف حساب بینشان، چکی بوده که در آتش سوزی پلاسکو سوخته و دود شده ولی آنها اعتقاد داشتند این بازیکن سابق پول هایشان را نمی دهد. کار دوباره به دادگاه رسید؛ دوباره رسانه ها و دوباره جنجال!
این بار اما پسران ناصر کنارش بودند. علی هنوز هم می گوید پدرش تقصیری نداشته و سعی کرده رابطه اش با او خوب باشد. پسر کوچکتر اما خیلی در محافل حاضر نمی شود و سعی می کند خیلی درباره این اتفاقات حرف نزند. علی اما بیشتر مصاحبه کرده و درباره ماجراهای مربوط به شهلا حرف زده بود. حرف هایش اما همیشه حمایت از پدر بوده و شاید او بزرگترین حامی ناصر در این سال ها بوده است.
از این ماجرا هم یک سال گذشت تا اینکه خود ناصر عکسی از حضورش در کنار ستاره های پرسپولیس منتشر کرد. او دوباره و این بار با یک خانم نقاش که حدودا 15سالی از خودش کوچکتر است ازدواج کرده است. باز ناصر در راس اخبار قرار گرفت و سوژه فضای مجازی شد؛ ازدواج های متوالی اش، داستان زندگی اش و ماجراهای مربوط به شهلا، لاله و زنی که برادرانش ناصر را دزدیده بودند. هر روز و هر روز دیگر انگار همه عادت کرده اند زندگی شخصی ناصر به دلیلی برایشان سوژه شود. اینکه او با تصمیماتش اینگونه در راس اخبار قرار بگیرد و درباره اش بنویسند!
او هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت نمی کند و هر چند وقت یک بار با یک اتفاق خودش را در راس اخبار قرار می دهد. او که دیگر جایگاهی در فوتبال ندارد، با همین خبرسازی هایش در زندگی شخصی اش در 64سالگی تبدیل به یک سلبریتی در فضای مجازی شده است آن هم فقط برای ساخته شدن جوک هایی از این دست. دیگر هیچ نشانی از آن ناصر معروف تیزپا ندارد تنها، تنها و تنها آنچه برایش مانده همین اخبار مربوط به زن هایی است که می گیرد، اختلافاتی که پیدا می کند و مشکلاتی که برایش پیش می آید.
ناصر محمدخانی: دوست ندارم کسی وارد حریم خصوصی زندگیام شود
عکسهایی که همین چند روز گذشته از ناصر محمدخانی در کنار همسر جدیدش منتشر شد، افکار عمومی را به سالها پیش برد، به سالهایی که ماجرای قتل لاله سحرخیزان، همسر این فوتبالیست، توسط شهلا جاهد به یک معمای بزرگ تبدیل شده بود. این ازدواج مجدد و یادآوری آن پرونده، در شرایطی رخ داد که خواسته یا ناخواسته، با سالگرد قتل شهلا جاهد همزمان شد. همه این اتفاقات و تصویری از ناصر در کنار بعضی از پیشکسوتان پرسپولیس در جشن سومین ازدواجش بهانه ای شد تا با او تماس بگیریم و درباره تمام اتفاقات سال های اخیر زندگی اش بپرسیم. ناصر محمدخانی که حالا از رسانه ای شدن خبر ازدواج سومش حسابی شاکی است، در گفت و گو با سازندگی می گوید که تمایلی به مصاحبه ندارد و اگر سوالی درباره مسائل فوتبالی داریم می توانیم از او بپرسیم. او می گوید: «من اصلا نمی خواستم ماجرای ازدواجم رسانه ای شود اینها تجاوز به حریم خصوصی است.» او در پاسخ به این سوال که پس عکس را چه کسی منتشر کرد می گوید: «عکس را یکی از دوستان گرفت. من که بیکار نیستم بخواهم این مساله را رسانه ای کنم. می خواستم یک جشن کوچکی باشد و با خانواده همسرم و دوستانم دور هم باشیم؛ حالا یک شیطنتی شد و
این عکس به رسانه ها رسید. من صالا نمی خواهم درباره این مساله صحبت کنم.»
محمدخانی در ادامه درباره اینکه چند روزی است دوباره حسابی بهانه ای به دست فضای مجازی داده تا او را به سوژه تبدیل کنند می گوید: «الان چه اتفاقی افتاده؟ کار خلاف شرع که نکردم. من اصلا فضای مجازی و روزنامه ها را نمی بینم. همین روزنامه ای که عکس مراسم را انداخته بود یکی از دوستان برایم آورد. از طریق تلویزیون ورزش را دنبال می کنم هرازگاهی هم تیترهای روزنامه ها را روی دکه می بینم. دنبال حاشیه هم نیستم و نمی خواهم بشنوم چه می گویند. نظر مردم برایم مهم است ولی به هر حال هر کس برای خودش زندگی دارد و نمی خواهم کسی وارد حریم خصوصی ام شود.»
ارسال نظر