چرا باید یک نفر در کشور ۳۵ شغل داشته باشد؟
پارسینه: وقتی دشمن حمله میکند و اساس را هدف میگیرد، برای کسی تردیدی باقی نمیماند که باید با چنین جریانی مرزبندی روشنی داشته باشد.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت :مردم ایران اگر این روزها متحد و منسجم به صحنه آمده و علیه اغتشاشگران تظاهرات و راه پیمائی میکنند به همین دلیل است. مردم، هرگز حاضر نیستند به بهانه مشکلات اقتصادی و حتی سیاسی دست به اغتشاش بزنند و کشور را ناامن کنند.
اگر بعد از ناکام شدن توطئه گران، در روشهای گذشته تجدیدنظر کنیم و از تکرار اشتباهات گذشته پرهیز نمائیم، نظام جمهوری اسلامی را از گزند مصون خواهیم ساخت ولی اگر عبرت نگیریم و پیروزی بر اغتشاشگران، ما را مغرور کند و به تشدید اشتباهاتمان وادارد، باید بپذیریم که دشمنِ همیشه در کمین بار دیگر خواهد آمد ولی در آن زمان شاید تضمینی برای پیروزی ما و شکست دشمن وجود نداشته باشد.
اشتباهات ما زیادند ولی لازم است در این مجال به چند مورد از مهمترین های آنها اشاره کنیم:
- در مسئولیت دادنها چرخش نخبگان نداریم. هر وقت حکمی از رسانهها خوانده و دیده و شنیده میشود که به موجب آن کسی مسئول دستگاه یا جائی و یا کاری میشود در یک دایره محدود چند نفره است. این وضع اسفبار به جائی رسیده که بعضی افراد هم اکنون که میلیونها نفر در این کشور بیکارند بیش از ۳۵ مسئولیت دارند بطوری که اگر از خودشان درباره تعداد مشاغلشان سوال شود قادر به شمارش آنها نیستند! مگر در کشور ما قحط الرجال است که بعضیها باید ابوالمشاغل باشند و عدهای بیکار و خانه نشین؟!
- بسیار دیده میشود افرادی که زندگی پائینتر از متوسط دارند، یکشبه میلیاردر میشوند و با خودروهای چند صد میلیونی و خانههای چند ده میلیاردی بالای شهر مانور اشرافیت میدهند. این، یعنی اقتصاد ما افسارگسیخته است و هیچ حساب و کتابی در کار نیست. با این وضعیت، هر قدر شعارهای زیبای اقتصادی بدهیم چیزی درست نمیشود. باید برای جلوگیری از پدید آمدن طبقه اشراف که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود و به همین نسبت فقر و بیکاری رشد میکند، اقدامی اساسی کرد.
- اظهارنظر کردن که شغل و نان و آب نیست تا شما آن را به کسانی که دوست دارید بدهید. چرا کارشناسان شما در صدا و سیما به چند نفر که فقط طبق میل شما حرف میزنند منحصر و محدود شده؟ اینهمه صاحبنظر داریم که حرف حساب دارند و با دنیا آشنا هستند ولی به دلیل اینکه حرفی را که میفهمند میزنند نه آنچه شما دوست دارید، هرگز برای نظر دادن دعوت نمیشوند. میدانید وقتی اظهارنظرها یکطرفه شود چه فاجعهای برای آزاداندیشی رخ میدهد؟ میدانید وقتی حرفها در سینهها حبس شود چه اتفاقی میافتد؟
- تقسیم شغلها قرار بود براساس شایسته سالاری باشد. این، شعار محوری انقلاب و تمام دولتها بود و هست، ولی آیا به آن عمل میشود؟ با قاطعیت اعلام میکنیم پاسخ منفی است.
- عدالت قضائی چقدر در جامعه ما جریان دارد؟ اینکه کسی با اغراض سیاسی و قدرت طلبی درصدد هدف قرار دادن مسئولین قضائی کشور باشد، مطلب دیگری است اما آیا مردم در محاکم قضائی مشکلی ندارند؟ پرونده ها به سرعت و با عدالت مورد رسیدگی قرار میگیرند؟ حساب قضات شریف و پاکدامن جداست، ولی آیا عدهای عامل ناراضی تراشی نیستند؟ آیا میدانید اگر دستگاه قضائی به درستی کار کند، کشور به سوی درستی و فسادزدائی به پیش خواهد رفت؟ برای رسیدن به این هدف، چقدر تلاش میشود؟
- شعار وحدت میدهیم، هفته وحدت برگزار میکنیم و از دشمن مشترک بیرونی حرف میزنیم ولی برای جذب نیروهائی که با ما اختلاف سلیقه دارند چه اقدامی کرده ایم؟ پیامبر اکرم بعد از فتح مکه حتی به مشرکین امان دادند و فرمودند خانه ابوسفیان پناهگاه آنها باشد. ما با نیروهای انقلابی که در جائی اعتراض یا انتقاد دارند نه تنها چنین رفتاری نمیکنیم بلکه حقوق شهروندی معمولی را هم از آنها دریغ میورزیم.
- تاسفبارتر اینکه خود را اسلام و رقبای مسلمان خود را دشمنان اسلام میپنداریم و میگوئیم اگر مردم به آنها رای بدهند، اسلام از بین میرود و ما هر طور شده نباید بگذاریم چنین اتفاقی بیفتد!
این «خود اسلام پنداری» از سایر مشکلات، خطرناکتر و حتی ریشه بقیه مشکلات است. باید برای تصحیح این اشتباهات اقدام جدی کنیم تا بقاء نظام جمهوری اسلامی تضمین شود والا هیچ تضمینی وجود نداردکه توطئهای که امروز شکست خورد فردا به شکل دیگری سر بر نیاورد.
آخه قحط الرجاله!!!!