دعای حیوانات هم مستجاب میشود؟
پارسینه: خدایا ما نوعی از مخلوقات تو هستیم، و از رزق تو بی نیاز نیستیم، ما را به خاطر گناهان انسانها، به هلاکت نرسان. حضرت سلیمان علیهالسلام رو به جمعیت کرد و فرمود: به خانههایتان باز گردید، خداوند شما را به خاطر «مورچگان» سیراب کرد.
هرگز دست از دعا کردن بر نداریم و خواستهها و آرزوهایمان را از خداوند بخواهیم، زیرا که او خود دستور به خواستن داده، دعای ما را میشنود و حتما به آن پاسخ میدهد.
در جایی که دعای سگ و مورچه و آهو در این عالم اجابت میشود. آیا ممکن است خواست اشرف مخلوقات نادیده گرفته شود؟ در ادامه مطلبی در این باره به نقل از تبیان میخوانیم.
دعای حیوانات هم مستجاب میشود؟
دعای سگ هم مستجاب است!
یکی از علمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم آیتالله سید محمدباقر شفتی رشتی معروف به «حجت الاسلام شفتی» است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود او به سال ۱۱۷۵ ه. ق. در جزیرة طارم گیلان دیده به جهان گشود و به سال ۱۲۶۰ در سن ۸۵ سالگی در اصفهان ازدنیا رفت و مرقد شریفش در کنار مسجد سید اصفهان، معروف و مزار علاقمندان است.
وی در مورد نتیجه ترحم و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که در اینجا میآوریم:
حجتالاسلام شفتی در ایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری فقیر بود که غالباً لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه میکرد، گاهی از شدت گرسنگی و ضعف، غش میکرد، ولی فقر خود را کتمان مینمود و به کسی نمیگفت.
روزی در مدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم میکردند وجه مختصری از این ناحیه به او رسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، در مسیر راه ناگاه در کنار کوچهای چشمش به سگی افتاد که بچههای او به روی سینه او افتاده و شیر میخورند، ولی از سگ بیش از مشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجت الاسلام به خود خطاب کرده و گفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر، از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچههایش گرسنهاند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجت الاسلام شفتی نقل میکند: وقتی که پارههای جگر را نزد سگ انداختم گوئی او را طوری یافتم که سر به طرف آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او در حق من دعا میکند از این جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خود «شفت» مبلغ دویست تومان برای من فرستاد و پیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که از سود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی به دستم آمد و با آن حدود هزار دکان و کاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلّمان بنا کردند، به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن در هر سال نهصد خروار برنج میشد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان میخوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بود که من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را بر خودم ترجیح دادم.
دعای مورچه
در زمان حضرت سلیمان علیهالسلام، بر اثر نیامدن باران، قحطی شدیدی به وجود آمد، به ناچار مردم به حضور حضرت سلیمان آمده و از قحطی شکایت کردند و در خواست نمودند تا حضرت سلیمان برای طلب باران، نماز «استسقاء» بخواند.
حضرت سلیمان به آنها فرمود: فردا پس از نماز صبح، با هم برای انجام نماز استسقاء به سوی بیابان حرکت میکنیم. فردای آن روز مردم جمع شدند و پس از نماز صبح، به سوی بیابان حرکت کردند، ناگهان حضرت سلیمان علیهالسلام در راه مورچهای را دید که پاهایش را روی زمین نهاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند نموده و میگوید:
خدایا ما نوعی از مخلوقات تو هستیم، و از رزق تو بینیاز نیستیم، ما را به خاطر گناهان انسانها، به هلاکت نرسان.
حضرت سلیمان علیهالسلام رو به جمعیت کرد و فرمود: به خانههایتان باز گردید، خداوند شما را به خاطر «مورچگان» سیراب کرد.
این هم دعای آهو!
حضرت سجاد علیهالسلام فرموده است: آن که مومن گرسنهای را اطعام کند، خداوند از میوههای بهشت به او خواهد خورانید. روزی امام سجاد علیهالسلام با گروهی از اصحاب خود به صحرا رفتند و فرمودند: سفرهی غذا را آوردند وقتی به اتفاق اصحاب کنار سفره نشستند آهویی از صحرا آمد و مقابل حضرت ایستاد و در حالی که فریاد میزد. اصحاب سوال کردند یابن رسول الله آهو چه میگوید؟ امام فرمود: که از گرسنگی شکایت میکند و میگوید که سه روز است چیزی نخوردهام باید شما دست به سوی سفره دراز نکنید تا آهو به اندازه نیاز خود از غذاهای این سفره بخورد، اصحاب قبول کردند آهو با اشاره حضرت جلو آمد و از آنچه در سفره بود میخورد ناگهان یکی از اصحاب دستش را روی پشت آهو گذاشت آهو مضطرب شد و از سفره دور شد. حضرت فرمود: مگر شما را سفارش نکردم که به طرف آهو دست دراز نکنید، آن شخص معذرت خواست و گفت، یابن رسولالله این کار سهوا از من سر زد دیگر این کار را نمیکنم. حضرت مجددا به آهو فرمود: بیا جلو از این جماعت در امان هستی، آهو باز کنار سفره آمد و آنچه میل داشت خورد و بعد از آن فریادی زد و رو به صحرا رفت، اصحاب سوال کردند: یابن رسول الله چه گفت؟ فرمود: شما را به خیر و برکت دعا کرد. (معجزات امام سجاد علیه السلام؛ حبیب الله اکبرپور)
خلاصه اینکه:
هرگز دست از دعا کردن برنداریم و خواستهها و آرزوهایمان را از خداوند بخواهیم، زیرا که او خود دستور به خواستن داده، دعای ما را میشنود و حتما به آن پاسخ میدهد.
در جایی که دعای سگ و مورچه و آهو در این عالم اجابت میشود. آیا ممکن است خواست اشرف مخلوقات نادیده گرفته شود؟!
در جایی که دعای سگ و مورچه و آهو در این عالم اجابت میشود. آیا ممکن است خواست اشرف مخلوقات نادیده گرفته شود؟ در ادامه مطلبی در این باره به نقل از تبیان میخوانیم.
دعای حیوانات هم مستجاب میشود؟
دعای سگ هم مستجاب است!
یکی از علمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم آیتالله سید محمدباقر شفتی رشتی معروف به «حجت الاسلام شفتی» است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود او به سال ۱۱۷۵ ه. ق. در جزیرة طارم گیلان دیده به جهان گشود و به سال ۱۲۶۰ در سن ۸۵ سالگی در اصفهان ازدنیا رفت و مرقد شریفش در کنار مسجد سید اصفهان، معروف و مزار علاقمندان است.
وی در مورد نتیجه ترحم و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که در اینجا میآوریم:
حجتالاسلام شفتی در ایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری فقیر بود که غالباً لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه میکرد، گاهی از شدت گرسنگی و ضعف، غش میکرد، ولی فقر خود را کتمان مینمود و به کسی نمیگفت.
روزی در مدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم میکردند وجه مختصری از این ناحیه به او رسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، در مسیر راه ناگاه در کنار کوچهای چشمش به سگی افتاد که بچههای او به روی سینه او افتاده و شیر میخورند، ولی از سگ بیش از مشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجت الاسلام به خود خطاب کرده و گفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر، از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچههایش گرسنهاند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجت الاسلام شفتی نقل میکند: وقتی که پارههای جگر را نزد سگ انداختم گوئی او را طوری یافتم که سر به طرف آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او در حق من دعا میکند از این جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خود «شفت» مبلغ دویست تومان برای من فرستاد و پیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که از سود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی به دستم آمد و با آن حدود هزار دکان و کاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلّمان بنا کردند، به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن در هر سال نهصد خروار برنج میشد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان میخوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بود که من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را بر خودم ترجیح دادم.
دعای مورچه
در زمان حضرت سلیمان علیهالسلام، بر اثر نیامدن باران، قحطی شدیدی به وجود آمد، به ناچار مردم به حضور حضرت سلیمان آمده و از قحطی شکایت کردند و در خواست نمودند تا حضرت سلیمان برای طلب باران، نماز «استسقاء» بخواند.
حضرت سلیمان به آنها فرمود: فردا پس از نماز صبح، با هم برای انجام نماز استسقاء به سوی بیابان حرکت میکنیم. فردای آن روز مردم جمع شدند و پس از نماز صبح، به سوی بیابان حرکت کردند، ناگهان حضرت سلیمان علیهالسلام در راه مورچهای را دید که پاهایش را روی زمین نهاده و دستهایش را به سوی آسمان بلند نموده و میگوید:
خدایا ما نوعی از مخلوقات تو هستیم، و از رزق تو بینیاز نیستیم، ما را به خاطر گناهان انسانها، به هلاکت نرسان.
حضرت سلیمان علیهالسلام رو به جمعیت کرد و فرمود: به خانههایتان باز گردید، خداوند شما را به خاطر «مورچگان» سیراب کرد.
این هم دعای آهو!
حضرت سجاد علیهالسلام فرموده است: آن که مومن گرسنهای را اطعام کند، خداوند از میوههای بهشت به او خواهد خورانید. روزی امام سجاد علیهالسلام با گروهی از اصحاب خود به صحرا رفتند و فرمودند: سفرهی غذا را آوردند وقتی به اتفاق اصحاب کنار سفره نشستند آهویی از صحرا آمد و مقابل حضرت ایستاد و در حالی که فریاد میزد. اصحاب سوال کردند یابن رسول الله آهو چه میگوید؟ امام فرمود: که از گرسنگی شکایت میکند و میگوید که سه روز است چیزی نخوردهام باید شما دست به سوی سفره دراز نکنید تا آهو به اندازه نیاز خود از غذاهای این سفره بخورد، اصحاب قبول کردند آهو با اشاره حضرت جلو آمد و از آنچه در سفره بود میخورد ناگهان یکی از اصحاب دستش را روی پشت آهو گذاشت آهو مضطرب شد و از سفره دور شد. حضرت فرمود: مگر شما را سفارش نکردم که به طرف آهو دست دراز نکنید، آن شخص معذرت خواست و گفت، یابن رسولالله این کار سهوا از من سر زد دیگر این کار را نمیکنم. حضرت مجددا به آهو فرمود: بیا جلو از این جماعت در امان هستی، آهو باز کنار سفره آمد و آنچه میل داشت خورد و بعد از آن فریادی زد و رو به صحرا رفت، اصحاب سوال کردند: یابن رسول الله چه گفت؟ فرمود: شما را به خیر و برکت دعا کرد. (معجزات امام سجاد علیه السلام؛ حبیب الله اکبرپور)
خلاصه اینکه:
هرگز دست از دعا کردن برنداریم و خواستهها و آرزوهایمان را از خداوند بخواهیم، زیرا که او خود دستور به خواستن داده، دعای ما را میشنود و حتما به آن پاسخ میدهد.
در جایی که دعای سگ و مورچه و آهو در این عالم اجابت میشود. آیا ممکن است خواست اشرف مخلوقات نادیده گرفته شود؟!
منبع: تبیان
ارسال نظر