چرا بانکها به جنگ با خدا میروند؟
پارسینه: اگر چه تخلفاتی وجود دارد، اما به گونهای نیست که اصل بانک را نفی کنیم. در حالی که سیستم بانکی مورد نیاز جامعه است و جایگزین مناسبتری هم نیافته است.
نکته اولی که باید بدان توجه کرد، اینکه جنگ با خدا منحصر در رباخواری نیست. بلکه تمام احکام الهی، اگر با مقاومت و مقابله مواجه شوند، نشان دهنده نوعی جنگ با خدا است. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت شهر سوال میخوانیم.
چرا بانکهای جمهوری اسلامی به جنگ با خدا میروند؟!
در آیه شریفه میفرماید:
فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ (۹حجرات) با گروه متجاوز بجنگید تا به فرمان خدا باز گردد.
باید توجه کنیم یک اشکال بزرگ رباخواران این بود که میخواستند ربا را معاملهای عادی جلوه دهند، و به دستور الهی بیاعتنایی میکردند:
قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا (۲۷۵ بقره) آنان گفتند: « همانا داد و ستد هم مثل ربا است» و در حالی که خدا داد و ستد را حلال کرده و ربا را حرام نموده است.
بنابراین علاوه بر اینکه رباخواری جنگ با خداست، انکار و مخالفت با سایر دستورات الهی نیز، جنگ با خداست و این امر منحصر در ربا نیست. کما اینکه علامه طباطبایی در المیزان این گونه میفرمایند: اگر اين جنگ را هم جنگ با خدا و هم جنگ با رسول ناميده، براى اين است كه رباخوارى مخالفت با خدا است كه حرمت آن را تشريع فرموده و مخالفت با رسول خدا (ص) است كه حكم خدا را تبليغ نموده ... رسول به امر خدا، رباخوار يا هر كس از مسلمانان كه حكمى از احكام را نمىپذيرد او را مجبور به تسليم كند اگر تسليم شد كه هيچ و گرنه مسلمانان را مامور كند تا با او جنگ كنند تا تسليم حكم خدا شود. (ترجمه الميزان، ج۲، ص: ۶۴۸)
نکته دوم اینکه تمام معاملات بانکی ربا نیست بلکه بخشی از آنها حلال بخشی حرام و بخشی مشکوک است.
مثلا دریافت سود دیرکرد، حرام، حسابهای پس انداز و وام های قرض الحسنه حلال و وام های با سودبالا مشکوک است.
اما مشکوک بودن بدان جهت است که وام ها در قالب عقدهای شرعی حلال پرداخت میشود، ولی در مواردی عقود تنظیم شده غیر حقیقی و کاملا صوری میباشد. یا آنکه اگر اضافه کردن به مبلغ وام، در بازپرداخت متناسب با تورم باشد، ربا بودن آن مبلغ اضافه ، مشکوک است. چون اسکناس صرفا یک نوع اعتبار است. از همین رو بانک مرکزی باید با توجه به مباحث دقیق و بررسی پشتیبان اسکناس چاپ کند، کما اینکه اگر بانک مرکزی اسکناسی را از رده خارج اعلام کند، آن اسکناس با کاغذ پاره فرقی نخواهد داشت. از این رو به خاطر تورم، ممکن است یک میلیون امروز، معادل یک میلیون و دویست هزار تومان سال بعد باشد. که مثلا اگر بانک اعلام کند، به اندازه صد گرم طلا وام می دهد، سال بعد میتواند همان صد گرم طلا را مطالبه کند، علیرغم آنکه نرخ طلا بالاتر رفته باشد. که البته محاسبات آن باید دقیق و واقعی باشد.
بنابراین اگر چه تخلفاتی وجود دارد، اما به گونهای نیست که اصل بانک را نفی کنیم. در حالی که سیستم بانکی مورد نیاز جامعه است و جایگزین مناسبتری هم نیافته است. باید توجه کرد که حرمت ربا، به دلیل ظلم موجود در آن است، از همین رو آیه شریفه، با نفی ربا میفرماید:
فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ (۲۸۰بقره ) اصل سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میکنید و نه بر شما ستم وارد میشود.
لذا باید از افراط و تفریط اجتناب کرد و مراقب باشیم مرتکب ظلم نشویم. کما اینکه قرآن برای مظلوم نشدن ربا دهنده، پس از توبه او بازگرداندن اصل مال او را لازم شمرده است.
چرا بانکهای جمهوری اسلامی به جنگ با خدا میروند؟!
در آیه شریفه میفرماید:
فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ (۹حجرات) با گروه متجاوز بجنگید تا به فرمان خدا باز گردد.
باید توجه کنیم یک اشکال بزرگ رباخواران این بود که میخواستند ربا را معاملهای عادی جلوه دهند، و به دستور الهی بیاعتنایی میکردند:
قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا (۲۷۵ بقره) آنان گفتند: « همانا داد و ستد هم مثل ربا است» و در حالی که خدا داد و ستد را حلال کرده و ربا را حرام نموده است.
بنابراین علاوه بر اینکه رباخواری جنگ با خداست، انکار و مخالفت با سایر دستورات الهی نیز، جنگ با خداست و این امر منحصر در ربا نیست. کما اینکه علامه طباطبایی در المیزان این گونه میفرمایند: اگر اين جنگ را هم جنگ با خدا و هم جنگ با رسول ناميده، براى اين است كه رباخوارى مخالفت با خدا است كه حرمت آن را تشريع فرموده و مخالفت با رسول خدا (ص) است كه حكم خدا را تبليغ نموده ... رسول به امر خدا، رباخوار يا هر كس از مسلمانان كه حكمى از احكام را نمىپذيرد او را مجبور به تسليم كند اگر تسليم شد كه هيچ و گرنه مسلمانان را مامور كند تا با او جنگ كنند تا تسليم حكم خدا شود. (ترجمه الميزان، ج۲، ص: ۶۴۸)
نکته دوم اینکه تمام معاملات بانکی ربا نیست بلکه بخشی از آنها حلال بخشی حرام و بخشی مشکوک است.
مثلا دریافت سود دیرکرد، حرام، حسابهای پس انداز و وام های قرض الحسنه حلال و وام های با سودبالا مشکوک است.
اما مشکوک بودن بدان جهت است که وام ها در قالب عقدهای شرعی حلال پرداخت میشود، ولی در مواردی عقود تنظیم شده غیر حقیقی و کاملا صوری میباشد. یا آنکه اگر اضافه کردن به مبلغ وام، در بازپرداخت متناسب با تورم باشد، ربا بودن آن مبلغ اضافه ، مشکوک است. چون اسکناس صرفا یک نوع اعتبار است. از همین رو بانک مرکزی باید با توجه به مباحث دقیق و بررسی پشتیبان اسکناس چاپ کند، کما اینکه اگر بانک مرکزی اسکناسی را از رده خارج اعلام کند، آن اسکناس با کاغذ پاره فرقی نخواهد داشت. از این رو به خاطر تورم، ممکن است یک میلیون امروز، معادل یک میلیون و دویست هزار تومان سال بعد باشد. که مثلا اگر بانک اعلام کند، به اندازه صد گرم طلا وام می دهد، سال بعد میتواند همان صد گرم طلا را مطالبه کند، علیرغم آنکه نرخ طلا بالاتر رفته باشد. که البته محاسبات آن باید دقیق و واقعی باشد.
بنابراین اگر چه تخلفاتی وجود دارد، اما به گونهای نیست که اصل بانک را نفی کنیم. در حالی که سیستم بانکی مورد نیاز جامعه است و جایگزین مناسبتری هم نیافته است. باید توجه کرد که حرمت ربا، به دلیل ظلم موجود در آن است، از همین رو آیه شریفه، با نفی ربا میفرماید:
فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ (۲۸۰بقره ) اصل سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میکنید و نه بر شما ستم وارد میشود.
لذا باید از افراط و تفریط اجتناب کرد و مراقب باشیم مرتکب ظلم نشویم. کما اینکه قرآن برای مظلوم نشدن ربا دهنده، پس از توبه او بازگرداندن اصل مال او را لازم شمرده است.
منبع: سایت شهر سوال
ارسال نظر