توصيه به زوجهايي كه به خاطر فرزندشان طلاق نميگيرند
پارسینه: اگر تنها به خاطر فرزندانتان در کنار یکدیگر زندگی ميکنید،در واقع آنها را در معرض مشاجره و دعوای هر روزه و شاید خشونت بیش از حدي قرار دادهايد .یک ازدواج بد مانند یک زخم سرباز است که هیچگاه بهبود نخواهد یافت
خانواده بهعنوان مهمترين نهاد موجود در هر جامعه در طول تاريخ با آسيبهاي مختلفي مواجه بوده است که شايد مساله طلاق بزرگترين و مهمترين معضل اين نهاد باشد. طلاق درواقع به معني جداشدن زن از مرد و رهاشدن از قيد نکاح و رهايي از زناشويي است. مي توان گفت طلاق واقعه نيست بلکه فرآيندي است که طي ساليان متمادي بين همسران شکل ميگيرد و با رسيدن به مرحله حاد ظاهر ميشود. شايد بتوان گفت طلاق را ما به دو صورت ميبينيم:
الف- طلاق رسمي: که زن و مرد با مراجعه به دادگاه بهطور قانوني از هم جدا ميشوند و ديگر هيچ تعصبي به يكديگر ندارند.
ب) طلاق خاموش یا طلاق عاطفي: در اين نوع طلاق زن و مرد زير يک سقف زندگي ميکنند ولي هيچ رابطه احساسي ميان آنها وجود ندارد. فكر ميكنيد كدام يك از اين دو به فرزندان شما آسيب بيشتري ميرساند؟
بارها شنيدهايد كه جدايي والدين زندگي فرزندان را تباه ميكند و عامل اصلي تمامي مشكلات روحي و رواني و رفتاري فرزندان به شمار ميآيد.
تحقيقات بسيار زيادي در مورد تاثير جدايي والدين بر زندگي فرزندان انجام شده است كه اغلب آنها بدون بررسي علل مشكلات رفتاري يا ذهني كودكان طلاق، با نگاهي سطحي و ساده، جدايي والدين را عامل تمامي اختلالات رفتاري ذكر كرده و با توجه به اين فرضيه اشتباه، مانع جدايي بسياري از زوجها شدهاند.
ولي آيا زندگي كردن كودك در يك خانه پرتشنج كه افراد آن رابطه سرد و بيروحي با يكديگر دارند، آسيب كمتري به روح و روان او وارد ميآورد؟
يك طلاق خوب و مسالمتآميز از دوام يك زندگي پرتنش بهتر است.
تا پيش از دهه 70 ميلادي، اغلب والدين خود را موظف ميكردند كه براي تامين آرامش و سلامت رواني فرزندانشان حرفي از جدايي به ميان نياورند و باوجود اختلافات و درگيريهاي بسيار به زندگي زناشويي خود ادامه دهند اما پس از آغاز اين دهه، نظريه تازهاي مطرح شد كه بر ساختار ذهني و فكري خانوادهها تاثير گذاشت. نظريه جديد بر اين مبنا بود كه زندگي فرزندان در خانوادههايي كه پر از تنش و درگيري است اثرات بسيار مخربي بر فكر و روح آنها دارد، پس جدايي والدين براي اين دسته مفيدتر و بهتر است.
توصيه به زوجهايي كه به خاطر فرزندشان طلاق نميگيرند؛
اگر تنها به خاطر فرزندانتان در کنار یکدیگر زندگی ميکنید،در واقع آنها را در معرض مشاجره و دعوای هر روزه و شاید خشونت بیش از حدي قرار دادهايد که به هیچ وجه برای آنها آرامش بخش و دوست داشتنی نخواهد بود. چنین موقعیتی میتواند تبعات بسیاری براي کودک شما داشته باشد.
هنگامی که والدین انتخاب میکنند که به خاطر فرزندان خود در کنار یکدیگر بمانند، کودکان مجبور خواهند بود در یک چرخه بیپایان از ناراحتی و کشمکش باقی مانده و با آن شریط بسازند.
یک ازدواج بد مانند یک زخم سرباز است که هیچگاه بهبود نخواهد یافت و هرچقدر هم که والدین سعی کنند به خاطر بچهها با هم بسازند بهجايي نميرسند. بنابراين ادامه چنين زندگانياي نه تنها سودي براي كودك ندارد بلكه او را در معرض آسيبهاي بسياري قرار ميدهد كه آثار آنها تا هميشه در زندگي او باقي ميماند.بنابراين بهترين شيوه براي در نظر گرفتن آينده كودكان در اين شرايط ناگزير، جدا شدن در آرامش و مديريت مشترک اداره كودك پس از طلاق است. بهاين معني كه پدر و مادر بعد از طلاق بايد همکاريشان را راجع به مسائل بچه ها ادامه بدهند.
منبع: سلامت نیوز
الف- طلاق رسمي: که زن و مرد با مراجعه به دادگاه بهطور قانوني از هم جدا ميشوند و ديگر هيچ تعصبي به يكديگر ندارند.
ب) طلاق خاموش یا طلاق عاطفي: در اين نوع طلاق زن و مرد زير يک سقف زندگي ميکنند ولي هيچ رابطه احساسي ميان آنها وجود ندارد. فكر ميكنيد كدام يك از اين دو به فرزندان شما آسيب بيشتري ميرساند؟
بارها شنيدهايد كه جدايي والدين زندگي فرزندان را تباه ميكند و عامل اصلي تمامي مشكلات روحي و رواني و رفتاري فرزندان به شمار ميآيد.
تحقيقات بسيار زيادي در مورد تاثير جدايي والدين بر زندگي فرزندان انجام شده است كه اغلب آنها بدون بررسي علل مشكلات رفتاري يا ذهني كودكان طلاق، با نگاهي سطحي و ساده، جدايي والدين را عامل تمامي اختلالات رفتاري ذكر كرده و با توجه به اين فرضيه اشتباه، مانع جدايي بسياري از زوجها شدهاند.
ولي آيا زندگي كردن كودك در يك خانه پرتشنج كه افراد آن رابطه سرد و بيروحي با يكديگر دارند، آسيب كمتري به روح و روان او وارد ميآورد؟
يك طلاق خوب و مسالمتآميز از دوام يك زندگي پرتنش بهتر است.
تا پيش از دهه 70 ميلادي، اغلب والدين خود را موظف ميكردند كه براي تامين آرامش و سلامت رواني فرزندانشان حرفي از جدايي به ميان نياورند و باوجود اختلافات و درگيريهاي بسيار به زندگي زناشويي خود ادامه دهند اما پس از آغاز اين دهه، نظريه تازهاي مطرح شد كه بر ساختار ذهني و فكري خانوادهها تاثير گذاشت. نظريه جديد بر اين مبنا بود كه زندگي فرزندان در خانوادههايي كه پر از تنش و درگيري است اثرات بسيار مخربي بر فكر و روح آنها دارد، پس جدايي والدين براي اين دسته مفيدتر و بهتر است.
توصيه به زوجهايي كه به خاطر فرزندشان طلاق نميگيرند؛
اگر تنها به خاطر فرزندانتان در کنار یکدیگر زندگی ميکنید،در واقع آنها را در معرض مشاجره و دعوای هر روزه و شاید خشونت بیش از حدي قرار دادهايد که به هیچ وجه برای آنها آرامش بخش و دوست داشتنی نخواهد بود. چنین موقعیتی میتواند تبعات بسیاری براي کودک شما داشته باشد.
هنگامی که والدین انتخاب میکنند که به خاطر فرزندان خود در کنار یکدیگر بمانند، کودکان مجبور خواهند بود در یک چرخه بیپایان از ناراحتی و کشمکش باقی مانده و با آن شریط بسازند.
یک ازدواج بد مانند یک زخم سرباز است که هیچگاه بهبود نخواهد یافت و هرچقدر هم که والدین سعی کنند به خاطر بچهها با هم بسازند بهجايي نميرسند. بنابراين ادامه چنين زندگانياي نه تنها سودي براي كودك ندارد بلكه او را در معرض آسيبهاي بسياري قرار ميدهد كه آثار آنها تا هميشه در زندگي او باقي ميماند.بنابراين بهترين شيوه براي در نظر گرفتن آينده كودكان در اين شرايط ناگزير، جدا شدن در آرامش و مديريت مشترک اداره كودك پس از طلاق است. بهاين معني كه پدر و مادر بعد از طلاق بايد همکاريشان را راجع به مسائل بچه ها ادامه بدهند.
منبع: سلامت نیوز
مورد داشتیم زن و شوهر به خاطر یک دختر ناز و مامانی از هم جدا نمیشدند این دختر ناز وقتی که همراه پدر مادرش مراجعه میکرد با نگاه غم آلودی اونا رو نظاره میکرد یه بار خودشو به من رسوند و گفت میشه من با شما زندگی کنم آخ جیگرم آتیش گرفت بعدها که آنها از هم جدا شدند دختر دیگر اون نگاه مضطرب و غمگین رو نداشت وضع روحیش بهتر شده بود و بهتر در دنیای کودکیش غرق شده بود و کاملا پذیرفته بود که به قول خودش مامان و بابا رو کنار هم دوست نداره جدا از هم دوست داره بعضی وقتها طلاق واقعا لازمه امیدوارم هرگز هیچ خانواده ای به هر بهانه ای از هم نپاشه به امید این آرزو الهی آمین .