فهرستی از کتابهای دفاعمقدس که هر ایرانی باید آنها را بخواند
پارسینه: کتابهایی اعم از رمان یا خاطرهنگاری که علاوهبر پاسداشت و حفظ حالوهوا و خاطرات دفاعمقدس، واجد استانداردهای ادبی نیز بوده و اوقات خوبی را برای خوانندگان رقم میزنند. فهرستی که در ادامه میآید، نتیجه این تلاش است.
چند روز پیش در صفحه خبری فرهنگی روزنامه مطلبی بود درباره ادبیات دفاعمقدس و آثاری که از نظر فروش و استقبال مخاطب در صدر جدولهای فروش سالهای اخیر بودهاند. بازتاب آن مطلب و خواست شماری از دوستداران این نوع از ادبیات -که به جرأت یکی از بومیترین ژانرهای ادبی است که میتوان با آن مواجه شد- باعث شد فهرستی از کتابهای دفاعمقدس را ترتیب دهیم که هر ایرانی باید آنها را بخواند.
کتابهایی اعم از رمان یا خاطرهنگاری که علاوهبر پاسداشت و حفظ حالوهوا و خاطرات دفاعمقدس، واجد استانداردهای ادبی نیز بوده و اوقات خوبی را برای خوانندگان رقم میزنند. فهرستی که در ادامه میآید، نتیجه این تلاش است؛ آثاری جذاب، پرمخاطب، خاطرهانگیز و ارزشمند که قطعا برای علاقهمندان به کتاب خواندن تجربهای بهیادماندنی خواهد بود.
پایی که جا ماند
کتاب پایی که جا ماند به قلم سیدناصر حسینیپور ازجمله کتابهایی است که رهبر معظم انقلاب بر آن تغریظ نوشته و نیز به زبان عربی ترجمه شده است. سیدناصر حسینیپور این کتاب را به ولیدخان از گروهبانهای خشن که بدترین شکنجهها را به اسرای ایرانی تحمیل میکرد، تقدیم کرده است. کتاب، داستان سیدناصر ١٤ساله را روایت میکند که به جبهه میرود و در ١٦سالگی در آخرین روزهای جنگ، درحالیکه دیدهبان است و در واحد اطلاعات فعالیت میکند، در جزیره مجنون به اسارت عراقیها درمیآید.
او وقتی اسیر میشود یک پایش تقریبا قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است. او زمان اسارت با زحمت و بهطور پنهانسازی خاطراتش را نوشته و نگهداری میکند و پس از اسارت موفق میشود با خود به ایران آورد. او به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دوره اسارت گذرانده، پرداخته و نوشته است که زمان اسارت پایش عفونت کرده و نهایتا عراقیها پایش را قطع میکنند. سیدناصر جزو ٢٠هزار اسیر ایرانی در تکریت است که مفقودالاثرند و از حقوق اسیر جنگی بیبهرهاند. شهریور ۱۳۶۹، سیدناصر و اسرای دیگر با هواپیما عازم ایران میشوند.
یکی از ویژگیهای خاص این کتاب این است که راوی اتفاقهای روزانه را در پایان شب یادداشت میکرد و این کار خود نشانه ذکر دقیق جزییات و اتفاقات است. کتاب پایی که جا ماند با موضوع جنگ ایران و عراق توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
سفر به گرای ٢٧٠درجه
کتاب سفر به گرای ٢٧٠درجه رمانی از احمد دهقان با موضوع جنگ ایران و عراق است. داستان کتاب از زبان ناصر بیان میشود. ناصر رزمنده جوانی است که بارها سابقه شرکت در جبهه را داشته است. در بین امتحانات، مشق و درس را رها میکند و به همراه دوستش علی راهی منطقه جنگی جنوب میشود. در آنجا ضمن دیدار مجدد با دوستان سابقش، از قریبالوقوع بودن عملیاتی مهم اطلاع مییابد. در حین عملیات بسیاری از دوستانش شهید و مجروح میشوند، خود او نیز مجروح شده و به پشت خط میآید، و بعد از چند روز به شهر خود بازگشته و زندگی عادی را از سر میگیرد پس از مدت کوتاهی با دریافت تلگراف یکی از دوستانش خود را آماده بازگشت به منطقه میکند...
سفر به گرای ٢٧٠درجه به دلیل سبک خاص نوشته، روایت عمیق و ویژه جنگ مورد استقبال زیادی قرار گرفت. این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر در سال ١٣٧٥ منتشر شد. جایزه بیستسال داستاننویسی، جایزه چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاعمقدس و جایزه بیستسال ادبیات پایداری، از افتخارات این کتاب است.
این کتاب توسط پال اسپر اکمن به انگلیسی ترجمه شده و نخستین رمان ایرانی با موضوع جنگ است که در آمریکا منتشر میشود. گفتنی است که احمد دهقان، داستاننویس معاصر ایرانی است که داستانهای متعددی در زمینه جنگ ایران و عراق نوشته است. مباحث نظری، خاطرهنگاری، بهویژه خاطرهنویسی در جنگ ایران و عراق دیگر علایق او هستند...
شطرنج با ماشین قیامت
شطرنج با ماشین قیامت، رمانی است از حبیب احمدزاده در مورد جنگ ایران و عراق. این کتاب در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. رمان شطرنج با ماشین قیامت یک اثر فلسفی اجتماعی درباره سه روز از زندگی یک بسیجی ١٧ساله در شهری است که توسط عراقیها محاصره شده است. او دیدهبان توپخانه است، اما بهرغم میل باطنیاش مسئولیت وانت غذا به او محول میشود و باید علاوه بر غذارسانی به رزمندگان، به سه نفر از آدمهای عجیبوغریبی که شهر را ترک نکردهاند هم غذا بدهد. عراقیها به سیستم رادار پیشرفته عربی مجهز شدهاند و او بهدنبال آن میگردد.
این سیستم رادار همان ماشین قیامتی است که نویسنده برای یافتن آن با استناد به سه قسمت از کتاب مقدس قرآن، انجیل و تورات، فلسفه آفرینش انسان و زندگیاش در آخرت را از دیدگاه یک بسیجی نوجوان، روسپی زمان شاه و مهندس بازنشسته پالایشگاه آبادان که ترکیبی از گناه و بیگناهی، سادگی و مکاری و تقدس و کفر هستند، بازخوانی میکند. شطرنج با ماشین قیامت نگاه جدید و نوگرایانه به مقوله دفاعمقدس دارد و بیانگر این است که دفاعمقدس زمینههای رشد نسلی را به وجود آورده است. پال اسپراکمن این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده و هماکنون این رمان در رشته زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاههای آمریکا تدریس میشود. گفتنی است این کتاب به زبانهای عربی و فرانسه نیز ترجمه شده است.
زمين سوخته
شاید نامآشناترین رمان دفاعمقدسی این مرزوبوم با نویسندهای چون احمد محمود که بیهیچ شک و شبههای یکی از بهترینهای تاریخ ادبیات داستانی ایران است. این داستان که در سال۱۳۶۱ منتشر شد، حاصل تجربه شخصی نویسنده از جنگ است و حضور او را در اهواز روزهای آغاز جنگ روایت میکند. خود نویسنده در اینباره گفته است: وقتی خبر کشتهشدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریبا نزدیک جبهه بودم. وقتی برگشتم، واقعا دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل میکنم. اما مردم چه آراماند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم میخواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم کرد که زمین سوخته را بنویسم.
بابک اعطا، پسر زندهیاداحمد محمود درباره نگاه احمد محمود به جنگ گفته است: پدرم برای اینکه جنگ و فضای آن را بشناسد، اصرار بسیار زیادی داشت به جبهه برود و با اینکه اجازه رفتن به جبهه را نداشت، از طریق یکی از دوستانش که در بانک کار میکرد، این اجازه را گرفت و به جبهه رفت، قبل از اینکه پدرم شروع به نوشتن زمین سوخته کند، عمویم در جبهه شهید شد و زمانی که پدر، به فصلی رسید که میخواست در آن، مرثیه شهادت برادر را بنویسد، زار زار میگریست و حتی از ناراحتی، به مدت سه شب تب کرد. هنوز هم کسی قدر و منزلت رمان زمین سوخته را درک نکرده است. وقتی زمین سوخته منتشر شد، خیلیها به احمد محمود اعتراض کردند و گفتند او این رمان را به نفع حاکمیت نوشته است. از سوی دیگر، بسیاری از افراد درون حکومت نیز گفتند که این رمان، جنگ را به نفع چپیها تفسیر کرده است؛ درحالیکه هیچکدام به درستی متوجه عمق رمان نشدند و نفهمیدند که داستان درباره آدمی و درد و رنجهایش است.
آن بیستوسه نفر
کتاب آن بیستوسه نفر اثر احمد یوسفزاده برگرفته از دلاوریهای نوجوانانی است که برای دفاع از میهن خویش به مبارزه با استکبار جهانی پرداختهاند. احمد یوسفزاده ازجمله نوجوانانی بود که در عملیات آزادسازی خرمشهر توسط ارتش بعث به اسارت درمیآید و خاطرات خود را طی هشت ماه اسارت و اتفاقاتی که برای این گروه بیستوسه نفره افتاده ازجمله ملاقات با صدام حسین در کاخ ریاستجمهوری عراق روایت میکند.
آنچه در کتاب آن بیستوسه نفر آمده شرح همین ماجراست که احمد یوسفزاده، خود در رشته تحریر درآوردن آن همت کرده است و نتیجه آن شده کتابی در چهار فصل که حوادث هرکدام از فصلها منطبق بر یکی از فصول چهارگانه سال است: ماجرای نوجوانهایی ١٥ تا ١٧سال که دیدارشان با صدام را میتوان جزو ١٠واقعه مهم دوران دفاعمقدس قلمداد کرد.
البته کتاب فقط شرح همین ماجرا نیست، بلکه روایت ٨ماه از اسارت ٩ساله احمد یوسفزاده، یکی از همین بیستوسه نفر است که با قلمی روان و ساده و در عینحال جذاب و توصیفگر نوشته شده است. نویسنده به خوبی توانسته حالات انسانی و موقعیت وقوع رویدادها را ترسیم کند تا از همین رهگذر، هم به شرح ماجرای پیشآمده برای خود بپردازد و هم مخاطب را با زندانهای مخوف عراق و روزهای سخت اسرای ایرانی در این زندانها آشنا کند.
جنگ دوستداشتني
خاطراتی از سعيد تاجيك که در انتشارات سوره مهر منتشر شده؛ از اینرو که کتاب حاضر خاطرات سعید تاجیک، نویسنده جوان و رزمنده جبهههای جنوب را به زبان طنز به تصویر میکشد، از خوشخوانترین کتابهای دفاعمقدس است. سعید تاجیک در جنگ دوستداشتنی لحظههایی را در جنگ به تصویر میکشد که کمتر در دید دیگران بهویژه خبرنگاران داخلی و خارجی آمده است.
او با استفاده از ذهن توانمند خود بدون داشتن يادداشت روزانه، جزييات مربوط به حوادث و شخصيتها را به ياد آورده و با زباني طنزآميز به رشته کلام کشيده است. در ميان خاطرات وي، هم طنزهاي مبتني بر موقعيت طنزآميز و هم طنزهاي عبارتي که مبتنيبر ظرفيتهاي زباني هستند، وجود دارد و تلفيق اين دو شيوه، کتاب او را خواندني و ارزشمند کرده است. وی در جنگ به خلق آدمیانی میپردازد که عینیت داشته و اکنون شبهاسطوره مینمایند، مردان بزرگی که همگی در آفرینش قصههای او نقش یکسان دارند، شهید همت و باکری برای او فرماندهانی است که تاریخ این مرزوبوم فقط میتواند بپرورد. تاجیک تلاش میکند در این کتاب چهره آنان را زیبا بنماید و پرده از بقای زیبای آنان بردارد.
جنگ دوستداشتني علاوه بر فضاي طنزش، حالوهواي داشمشتيهاي جبهه را هم روايت ميكند. از این نظر شاید بتوان فیلمی چون اخراجیها را تحتتاثیر آن دانست...
دا
کتاب دا، روایتی جذاب از روزهای ابتدای ورود دشمن به خرمشهر از زبان سیدهزهرا حسینی است. او در کنار مردان و پسران خرمشهری تا آخرین ذره توان خود در وقایع خرمشهر ایستادگی کرد تا شهر به دست دشمن متجاوز بعثی نیفتد. از ویژگیهای اصلی این کتاب جزیینگری نویسنده و راوی است که همین نکته حوادث و لحظه وقوع آن را برای خواننده بسیار زنده کرده است. کتاب دا به قلم، گردآوری و تنظیم سیدهزهرا حسینی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است و طبق گزارشها چند ماه بعد از انتشار به چاپ سه رقمی رسید که برای یک کتاب خاطرهنویسی که دارای فضایی تلخ و آزارنده است، شگفتانگیز بهنظر میرسد.
این کتاب که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، مهمترین و تاثیرگذارترین کتاب در زمینه خاطرهنگاری جنگ هشت ساله ایران و عراق محسوب میشود، توسط پال اسپراکمن، به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده و توسط انتشارات مزدا در آمریکا به چاپ رسیده است...
در بخشی از کتاب میخوانیم: صدای انفجار گلوله توپی از سمت محرزی شنیدم. صدای مهیبی بود. موجش برای یک لحظه همه چیز را در آن طرف لرزاند. با دوستم به طرف آن دویدیم. آن طرف شط بین نخلها و خانههای محقر روستایی به دنبال محل انفجار گشتیم صدای گریه و زاری زنی ما را به سوی خود کشاند. از بین کوچهها و خانههای کاهگلی گذشتیم. صدای ضجه و گریه هر لحظه شدیدتر میشد.
دختر شینا
کتاب دختر شینا خاطرات زندگی قدمخیر محمدی کنعانی همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر به قلم بهناز ضرابیزاده است. درواقع دختر شینا داستان زندگی قدمخیر محمدی کنعان است. این اثر از دوران کودکی راوی تا زمان مرگ همسرش ستار ابراهیمی هژیر را روایت میکند. کتاب به ابعاد زندگی یک دختر نوجوان و نحوه ازدواج و ورود وی به زندگی مشترک پرداخته است. مطابق آنچه در مقدمه کتاب آمده است، قدم خیر محمدی کنعان در هفدهم دی ۱۳۸۸ درحال روایت خاطراتش درگذشته است. کتاب روایت واقعی از اوضاع شهرها و خانوادههایی درگیر جنگ ارایه میکند و از فراواقعگرایی چه به صورت مثبت و چه منفی دوری کرده و تصویری ملموس را به خواننده نشان میدهد.
میتوان گفت که دختر شینا روایت زندگی یکی از هزاران زن صبوری است که حالا نسلشان درحال انقراض است. باید روایت زندگی دختر شینا را برای دختران امروز گفت تا ریشه درخت کهنسال و مهربان مادری نخشکیده است. دختر شینا روایت پایان خوش زنی است که چون خیالش از عهد و پیمان مردم با ولایت فقیه و ادامه حیات انقلاب اسلامی راحت شد، فردای نهم دی سرش را بر بستر گذاشت و ٧روز بعد پر کشید.
این کتاب که به زبانهای ترکی استانبولی، انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است، در شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاعمقدس بهعنوان اثر برگزیده در بخش خاطره شفاهی انتخاب شد. انتشارات سوره مهر دختر شینا را به زیور طبع آراسته است...
داستانهای شهر جنگی
داستانهای شهر جنگی مجموعهای از هشت داستان کوتاه از حبیب احمدزاده است. ٨داستان کوتاه از دفاعمقدس به همراه ضميمهاي از نامههاي حبيب احمدزاده به راجرز، فرمانده ناو آمريکايي و پاسخ نظاميان آمريکايي به او. داستانهاي کوتاه حبيب احمدزاده در کتاب داستانهاي شهر جنگي که برنده بهترين کتاب داستان کوتاه دفاعمقدس در سال ١٣٧٨ و جزو برترينهاي بيستسال داستاننويسي دفاعمقدس در سال ١٣٧٩ شده، به چاپهای پرشماری رسيده که تمام چاپها توسط انتشارات سوره مهر به بازار عرضه شده است. احمدزاده در این کتاب در هر داستان از جنبه و دیدی متفاوت به جنگ ایران و عراق پرداخته است.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که داستانهاي اين کتاب تاکنون مبناي ايده و الهام براي ساخت چند فيلم سينمايي و تلويزيوني قرار گرفتهاند كه فيلم اتوبوس شب از آن جمله است. همچنين نسخه انگليسي کتاب داستانهاي شهر جنگی (city under siege) نوشته حبيب احمدزاده با ترجمه پال اسپراکمن، توسط انتشارات مزدا در آمريکا منتشر شده و علاوه بر آن کتاب داستانهاي شهر جنگي به زبان فرانسه و عربي نیز ترجمه شده است.
داستانهای شهر جنگی برنده جایزه بهترین کتاب داستان کوتاه دفاعمقدس درسال ۱۳۷۸ شده است. همچنین این کتاب جزو برترینهای جشنواره بیستسال داستاننویسی دفاعمقدس در سال ۱۳۷۹ شده است.
کتابهایی اعم از رمان یا خاطرهنگاری که علاوهبر پاسداشت و حفظ حالوهوا و خاطرات دفاعمقدس، واجد استانداردهای ادبی نیز بوده و اوقات خوبی را برای خوانندگان رقم میزنند. فهرستی که در ادامه میآید، نتیجه این تلاش است؛ آثاری جذاب، پرمخاطب، خاطرهانگیز و ارزشمند که قطعا برای علاقهمندان به کتاب خواندن تجربهای بهیادماندنی خواهد بود.
پایی که جا ماند
کتاب پایی که جا ماند به قلم سیدناصر حسینیپور ازجمله کتابهایی است که رهبر معظم انقلاب بر آن تغریظ نوشته و نیز به زبان عربی ترجمه شده است. سیدناصر حسینیپور این کتاب را به ولیدخان از گروهبانهای خشن که بدترین شکنجهها را به اسرای ایرانی تحمیل میکرد، تقدیم کرده است. کتاب، داستان سیدناصر ١٤ساله را روایت میکند که به جبهه میرود و در ١٦سالگی در آخرین روزهای جنگ، درحالیکه دیدهبان است و در واحد اطلاعات فعالیت میکند، در جزیره مجنون به اسارت عراقیها درمیآید.
او وقتی اسیر میشود یک پایش تقریبا قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است. او زمان اسارت با زحمت و بهطور پنهانسازی خاطراتش را نوشته و نگهداری میکند و پس از اسارت موفق میشود با خود به ایران آورد. او به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دوره اسارت گذرانده، پرداخته و نوشته است که زمان اسارت پایش عفونت کرده و نهایتا عراقیها پایش را قطع میکنند. سیدناصر جزو ٢٠هزار اسیر ایرانی در تکریت است که مفقودالاثرند و از حقوق اسیر جنگی بیبهرهاند. شهریور ۱۳۶۹، سیدناصر و اسرای دیگر با هواپیما عازم ایران میشوند.
یکی از ویژگیهای خاص این کتاب این است که راوی اتفاقهای روزانه را در پایان شب یادداشت میکرد و این کار خود نشانه ذکر دقیق جزییات و اتفاقات است. کتاب پایی که جا ماند با موضوع جنگ ایران و عراق توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
سفر به گرای ٢٧٠درجه
کتاب سفر به گرای ٢٧٠درجه رمانی از احمد دهقان با موضوع جنگ ایران و عراق است. داستان کتاب از زبان ناصر بیان میشود. ناصر رزمنده جوانی است که بارها سابقه شرکت در جبهه را داشته است. در بین امتحانات، مشق و درس را رها میکند و به همراه دوستش علی راهی منطقه جنگی جنوب میشود. در آنجا ضمن دیدار مجدد با دوستان سابقش، از قریبالوقوع بودن عملیاتی مهم اطلاع مییابد. در حین عملیات بسیاری از دوستانش شهید و مجروح میشوند، خود او نیز مجروح شده و به پشت خط میآید، و بعد از چند روز به شهر خود بازگشته و زندگی عادی را از سر میگیرد پس از مدت کوتاهی با دریافت تلگراف یکی از دوستانش خود را آماده بازگشت به منطقه میکند...
سفر به گرای ٢٧٠درجه به دلیل سبک خاص نوشته، روایت عمیق و ویژه جنگ مورد استقبال زیادی قرار گرفت. این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر در سال ١٣٧٥ منتشر شد. جایزه بیستسال داستاننویسی، جایزه چهارمین دوره انتخاب کتاب سال دفاعمقدس و جایزه بیستسال ادبیات پایداری، از افتخارات این کتاب است.
این کتاب توسط پال اسپر اکمن به انگلیسی ترجمه شده و نخستین رمان ایرانی با موضوع جنگ است که در آمریکا منتشر میشود. گفتنی است که احمد دهقان، داستاننویس معاصر ایرانی است که داستانهای متعددی در زمینه جنگ ایران و عراق نوشته است. مباحث نظری، خاطرهنگاری، بهویژه خاطرهنویسی در جنگ ایران و عراق دیگر علایق او هستند...
شطرنج با ماشین قیامت
شطرنج با ماشین قیامت، رمانی است از حبیب احمدزاده در مورد جنگ ایران و عراق. این کتاب در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. رمان شطرنج با ماشین قیامت یک اثر فلسفی اجتماعی درباره سه روز از زندگی یک بسیجی ١٧ساله در شهری است که توسط عراقیها محاصره شده است. او دیدهبان توپخانه است، اما بهرغم میل باطنیاش مسئولیت وانت غذا به او محول میشود و باید علاوه بر غذارسانی به رزمندگان، به سه نفر از آدمهای عجیبوغریبی که شهر را ترک نکردهاند هم غذا بدهد. عراقیها به سیستم رادار پیشرفته عربی مجهز شدهاند و او بهدنبال آن میگردد.
این سیستم رادار همان ماشین قیامتی است که نویسنده برای یافتن آن با استناد به سه قسمت از کتاب مقدس قرآن، انجیل و تورات، فلسفه آفرینش انسان و زندگیاش در آخرت را از دیدگاه یک بسیجی نوجوان، روسپی زمان شاه و مهندس بازنشسته پالایشگاه آبادان که ترکیبی از گناه و بیگناهی، سادگی و مکاری و تقدس و کفر هستند، بازخوانی میکند. شطرنج با ماشین قیامت نگاه جدید و نوگرایانه به مقوله دفاعمقدس دارد و بیانگر این است که دفاعمقدس زمینههای رشد نسلی را به وجود آورده است. پال اسپراکمن این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده و هماکنون این رمان در رشته زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاههای آمریکا تدریس میشود. گفتنی است این کتاب به زبانهای عربی و فرانسه نیز ترجمه شده است.
زمين سوخته
شاید نامآشناترین رمان دفاعمقدسی این مرزوبوم با نویسندهای چون احمد محمود که بیهیچ شک و شبههای یکی از بهترینهای تاریخ ادبیات داستانی ایران است. این داستان که در سال۱۳۶۱ منتشر شد، حاصل تجربه شخصی نویسنده از جنگ است و حضور او را در اهواز روزهای آغاز جنگ روایت میکند. خود نویسنده در اینباره گفته است: وقتی خبر کشتهشدن برادرم را در جنگ شنیدم، از تهران راه افتادم رفتم جنوب. رفتم سوسنگرد، رفتم هویزه. تمام این مناطق را رفتم. تقریبا نزدیک جبهه بودم. وقتی برگشتم، واقعا دلم تلنبار شده بود. دیدم چه مصیبتی را تحمل میکنم. اما مردم چه آراماند. چون تا تهران موشک نخورد، جنگ را حس نکرد. دلم میخواست لااقل مردم مناطق دیگر هم بفهمند که چه اتفاقی افتاده است. همین فکر وادارم کرد که زمین سوخته را بنویسم.
بابک اعطا، پسر زندهیاداحمد محمود درباره نگاه احمد محمود به جنگ گفته است: پدرم برای اینکه جنگ و فضای آن را بشناسد، اصرار بسیار زیادی داشت به جبهه برود و با اینکه اجازه رفتن به جبهه را نداشت، از طریق یکی از دوستانش که در بانک کار میکرد، این اجازه را گرفت و به جبهه رفت، قبل از اینکه پدرم شروع به نوشتن زمین سوخته کند، عمویم در جبهه شهید شد و زمانی که پدر، به فصلی رسید که میخواست در آن، مرثیه شهادت برادر را بنویسد، زار زار میگریست و حتی از ناراحتی، به مدت سه شب تب کرد. هنوز هم کسی قدر و منزلت رمان زمین سوخته را درک نکرده است. وقتی زمین سوخته منتشر شد، خیلیها به احمد محمود اعتراض کردند و گفتند او این رمان را به نفع حاکمیت نوشته است. از سوی دیگر، بسیاری از افراد درون حکومت نیز گفتند که این رمان، جنگ را به نفع چپیها تفسیر کرده است؛ درحالیکه هیچکدام به درستی متوجه عمق رمان نشدند و نفهمیدند که داستان درباره آدمی و درد و رنجهایش است.
آن بیستوسه نفر
کتاب آن بیستوسه نفر اثر احمد یوسفزاده برگرفته از دلاوریهای نوجوانانی است که برای دفاع از میهن خویش به مبارزه با استکبار جهانی پرداختهاند. احمد یوسفزاده ازجمله نوجوانانی بود که در عملیات آزادسازی خرمشهر توسط ارتش بعث به اسارت درمیآید و خاطرات خود را طی هشت ماه اسارت و اتفاقاتی که برای این گروه بیستوسه نفره افتاده ازجمله ملاقات با صدام حسین در کاخ ریاستجمهوری عراق روایت میکند.
آنچه در کتاب آن بیستوسه نفر آمده شرح همین ماجراست که احمد یوسفزاده، خود در رشته تحریر درآوردن آن همت کرده است و نتیجه آن شده کتابی در چهار فصل که حوادث هرکدام از فصلها منطبق بر یکی از فصول چهارگانه سال است: ماجرای نوجوانهایی ١٥ تا ١٧سال که دیدارشان با صدام را میتوان جزو ١٠واقعه مهم دوران دفاعمقدس قلمداد کرد.
البته کتاب فقط شرح همین ماجرا نیست، بلکه روایت ٨ماه از اسارت ٩ساله احمد یوسفزاده، یکی از همین بیستوسه نفر است که با قلمی روان و ساده و در عینحال جذاب و توصیفگر نوشته شده است. نویسنده به خوبی توانسته حالات انسانی و موقعیت وقوع رویدادها را ترسیم کند تا از همین رهگذر، هم به شرح ماجرای پیشآمده برای خود بپردازد و هم مخاطب را با زندانهای مخوف عراق و روزهای سخت اسرای ایرانی در این زندانها آشنا کند.
جنگ دوستداشتني
خاطراتی از سعيد تاجيك که در انتشارات سوره مهر منتشر شده؛ از اینرو که کتاب حاضر خاطرات سعید تاجیک، نویسنده جوان و رزمنده جبهههای جنوب را به زبان طنز به تصویر میکشد، از خوشخوانترین کتابهای دفاعمقدس است. سعید تاجیک در جنگ دوستداشتنی لحظههایی را در جنگ به تصویر میکشد که کمتر در دید دیگران بهویژه خبرنگاران داخلی و خارجی آمده است.
او با استفاده از ذهن توانمند خود بدون داشتن يادداشت روزانه، جزييات مربوط به حوادث و شخصيتها را به ياد آورده و با زباني طنزآميز به رشته کلام کشيده است. در ميان خاطرات وي، هم طنزهاي مبتني بر موقعيت طنزآميز و هم طنزهاي عبارتي که مبتنيبر ظرفيتهاي زباني هستند، وجود دارد و تلفيق اين دو شيوه، کتاب او را خواندني و ارزشمند کرده است. وی در جنگ به خلق آدمیانی میپردازد که عینیت داشته و اکنون شبهاسطوره مینمایند، مردان بزرگی که همگی در آفرینش قصههای او نقش یکسان دارند، شهید همت و باکری برای او فرماندهانی است که تاریخ این مرزوبوم فقط میتواند بپرورد. تاجیک تلاش میکند در این کتاب چهره آنان را زیبا بنماید و پرده از بقای زیبای آنان بردارد.
جنگ دوستداشتني علاوه بر فضاي طنزش، حالوهواي داشمشتيهاي جبهه را هم روايت ميكند. از این نظر شاید بتوان فیلمی چون اخراجیها را تحتتاثیر آن دانست...
دا
کتاب دا، روایتی جذاب از روزهای ابتدای ورود دشمن به خرمشهر از زبان سیدهزهرا حسینی است. او در کنار مردان و پسران خرمشهری تا آخرین ذره توان خود در وقایع خرمشهر ایستادگی کرد تا شهر به دست دشمن متجاوز بعثی نیفتد. از ویژگیهای اصلی این کتاب جزیینگری نویسنده و راوی است که همین نکته حوادث و لحظه وقوع آن را برای خواننده بسیار زنده کرده است. کتاب دا به قلم، گردآوری و تنظیم سیدهزهرا حسینی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است و طبق گزارشها چند ماه بعد از انتشار به چاپ سه رقمی رسید که برای یک کتاب خاطرهنویسی که دارای فضایی تلخ و آزارنده است، شگفتانگیز بهنظر میرسد.
این کتاب که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، مهمترین و تاثیرگذارترین کتاب در زمینه خاطرهنگاری جنگ هشت ساله ایران و عراق محسوب میشود، توسط پال اسپراکمن، به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده و توسط انتشارات مزدا در آمریکا به چاپ رسیده است...
در بخشی از کتاب میخوانیم: صدای انفجار گلوله توپی از سمت محرزی شنیدم. صدای مهیبی بود. موجش برای یک لحظه همه چیز را در آن طرف لرزاند. با دوستم به طرف آن دویدیم. آن طرف شط بین نخلها و خانههای محقر روستایی به دنبال محل انفجار گشتیم صدای گریه و زاری زنی ما را به سوی خود کشاند. از بین کوچهها و خانههای کاهگلی گذشتیم. صدای ضجه و گریه هر لحظه شدیدتر میشد.
دختر شینا
کتاب دختر شینا خاطرات زندگی قدمخیر محمدی کنعانی همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر به قلم بهناز ضرابیزاده است. درواقع دختر شینا داستان زندگی قدمخیر محمدی کنعان است. این اثر از دوران کودکی راوی تا زمان مرگ همسرش ستار ابراهیمی هژیر را روایت میکند. کتاب به ابعاد زندگی یک دختر نوجوان و نحوه ازدواج و ورود وی به زندگی مشترک پرداخته است. مطابق آنچه در مقدمه کتاب آمده است، قدم خیر محمدی کنعان در هفدهم دی ۱۳۸۸ درحال روایت خاطراتش درگذشته است. کتاب روایت واقعی از اوضاع شهرها و خانوادههایی درگیر جنگ ارایه میکند و از فراواقعگرایی چه به صورت مثبت و چه منفی دوری کرده و تصویری ملموس را به خواننده نشان میدهد.
میتوان گفت که دختر شینا روایت زندگی یکی از هزاران زن صبوری است که حالا نسلشان درحال انقراض است. باید روایت زندگی دختر شینا را برای دختران امروز گفت تا ریشه درخت کهنسال و مهربان مادری نخشکیده است. دختر شینا روایت پایان خوش زنی است که چون خیالش از عهد و پیمان مردم با ولایت فقیه و ادامه حیات انقلاب اسلامی راحت شد، فردای نهم دی سرش را بر بستر گذاشت و ٧روز بعد پر کشید.
این کتاب که به زبانهای ترکی استانبولی، انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است، در شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاعمقدس بهعنوان اثر برگزیده در بخش خاطره شفاهی انتخاب شد. انتشارات سوره مهر دختر شینا را به زیور طبع آراسته است...
داستانهای شهر جنگی
داستانهای شهر جنگی مجموعهای از هشت داستان کوتاه از حبیب احمدزاده است. ٨داستان کوتاه از دفاعمقدس به همراه ضميمهاي از نامههاي حبيب احمدزاده به راجرز، فرمانده ناو آمريکايي و پاسخ نظاميان آمريکايي به او. داستانهاي کوتاه حبيب احمدزاده در کتاب داستانهاي شهر جنگي که برنده بهترين کتاب داستان کوتاه دفاعمقدس در سال ١٣٧٨ و جزو برترينهاي بيستسال داستاننويسي دفاعمقدس در سال ١٣٧٩ شده، به چاپهای پرشماری رسيده که تمام چاپها توسط انتشارات سوره مهر به بازار عرضه شده است. احمدزاده در این کتاب در هر داستان از جنبه و دیدی متفاوت به جنگ ایران و عراق پرداخته است.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که داستانهاي اين کتاب تاکنون مبناي ايده و الهام براي ساخت چند فيلم سينمايي و تلويزيوني قرار گرفتهاند كه فيلم اتوبوس شب از آن جمله است. همچنين نسخه انگليسي کتاب داستانهاي شهر جنگی (city under siege) نوشته حبيب احمدزاده با ترجمه پال اسپراکمن، توسط انتشارات مزدا در آمريکا منتشر شده و علاوه بر آن کتاب داستانهاي شهر جنگي به زبان فرانسه و عربي نیز ترجمه شده است.
داستانهای شهر جنگی برنده جایزه بهترین کتاب داستان کوتاه دفاعمقدس درسال ۱۳۷۸ شده است. همچنین این کتاب جزو برترینهای جشنواره بیستسال داستاننویسی دفاعمقدس در سال ۱۳۷۹ شده است.
منبع:روزنامه شهروند
ارسال نظر