الاهرام: آمریکا در مقابل ایران مجبور به عقبنشینی شد
پارسینه: روزنامه مصری «الاهرام» در گزارشی به قلم «محمد السعید إدریس» با عنوان «دستاورد سیاست بازدارنده متقابل واشنگتن و تهران» نوشت: آمریکا در مقابل سیاست مقابله به مثل ایران مجبور به عقب نشینی شد.
السعید ادریس نوشت: ایران و آمریکا همزمان با شدت بخشیدن به تنش تاکید دارند که خواهان جنگ نیستند، اما برای آن آمادگی دارند. آمریکا امیدوار است ایران در مرحله خاصی از فرآیند تنش زایی احساس خطر کرده و از مواضع خود عقب نشینی کند و امتیاز بدهد، اما برخلاف میل "دونالد ترامپ" تهران نیز از توان بازدارندگی قوی و محکمی برخوردار است و نظام حاکم بر ایران با عقب نشینی نمیخواهد اعتبار خود را از دست بدهد. در این شرایط اسرائیل به عنوان عامل بحران کنونی «سکوت مشکوکی» در پیش گرفته است.
گزارشگر الاهرام از «شکل گیری تشکیلات ناتو عربی و پیشبرد معامله قرن و قرار دادن فلسطین در اختیار اسرائیلی ها» به عنوان اهداف پنهانی سیاست ضد ایرانی کنونی ترامپ نام برد.
وی از «کاهش شمار نیروهای آمریکایی در نظر گرفته شده جهت اعزام به خاورمیانه و مأموریت دفاعی آنان» به عنوان نشانه عقب رفت مواضع واشنگتن در برابر تهران یاد کرد.
در این گزارش آمده است: به رغم ابهامهای موجود در بحران فزآینده کنونی میان تهران و واشنگتن با توجه به رویکرد نظامی گریعمدی آمریکا در خلیج فارس، میتوان گفت که تقریباً به طور حتم و یقین دو طرف متخاصم خواستار آرامش هستند. رئیس جمهوری آمریکا خواستار شدت بحران نیست و به وخامت اوضاع و پیامدهای آن برای منافع این کشور و همپیمانان و شرکای واشنگتن در منطقه خلیج فارس آگاه است.
ادریس ادامه داد: ایران نیز خواهان ادامه بحران نیست، زیرا از نتایج ادامه آن بخوبی اطلاع دارد. بر همین اساس نقطه اشتراک دو طرف در حال حاضر آن است که هر دو میگویند «ما خواهان ادامه بحران نیستیم، ولی اگر بر ما تحمیل شود، در آن وارد خواهیم شد».
وی افزود: اگر موضوع از این قرار است پس چرا این همه شاهد تنش زایی هستیم و این بحران تا کجا ممکن است، پیش برود.
نویسنده الاهرام اضافه کرد: فرآیند بحران به وضوح نشان میدهد که آمریکا گزینه «سیاست بازدارنده» را به عنوان ابرازی جهت تحقق بخشیدن به اهداف مورد نظر خود در پیش گرفته است. به عبارت دیگر آمریکا به دنبال آن است تا بحران را به اوج خود برساند که از آن به عنوان «لبه پرتگاه» نام برده میشود و معتقد است که طرف مقابلش به طور حتم در یکی از مراحل خطر مجبور به عقب نشینی و ارائه امتیازات خواهد شد.
وی نوشت: چنین گزینهای شبیه یک «اقدام ماجراجویانه» است. البته ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در بازار معاملات با بکارگیری چنین اقدامی به خوبی آشنا است که ناشی از تجربه حرفهای او است، اما از بد شانسی وی این موضوع در بسیاری از رویاروییهای راهبردی نتیجه متفاوتی به همراه دارد، زیرا «سیاست بازدارنده با توسل به زور» ممکن است کارآیی خود را از دست بدهد و اگر طرف مقابل یعنی ایران از نیروی «بازدارنده دردناک» و توان بازدارنده و ترساندن خصم برخوردار باشد و یا اگر تهران بداند در صورت عدم ایستادگی و عقب نشینی از مواضعش، با چه خطر گستردهای مواجه خواهد شد، در آن صورت سیاست مزبور واشنگتن به یک منبع خطرناک برای آمریکا تبدیل خواهد شد.
ادریس اضافه کرد: البته از بد شانسی رئیس جمهوری آمریکا، ایران عملاً از توان اتخاذ سیاست بازدارنده متقابل برخوردار است.
تحلیلگر الاهرام افزود: از بد شانسی آمریکا، برگ برندههای ترامپ برای ایران برملا شده و به همین دلیل نمیتواند خود را درگیر بحران با این کشور کند، به ویژه با توجه به اینکه ترامپ هم اکنون انتخابات سال آِینده ریاست جمهوری را پیش رو دارد و به همین دلیل برای وی بسیار سخت و دشوار است که وارد چنین انتخاباتی شود، در حالی که به شدت زخمی است.
وی نوشت: در حالی که ترامپ به آمریکاییها قول داده بود تا کشورش را از کانونهای بحران در جهان خارج کند. برای وفادار ماندن به تعهداتی که در گذشته به ملت آمریکا در این خصوص داده بود، تصمیم گرفت تا نیروهایش را از سوریه و افغانستان خارج کند. ایران بخوبی میداند که بحران زایی آمریکا یک «جنگ روانی» است و برای مقابله به مثل در برابر جنگ روانی واشنگتن، همین شیوه را در پیش گرفته است. به هر حال میتوان گفت که این رویارویی ایران در حال به ثمر نشستن است و هم اکنون شاهد عقب گرد آمریکا از گزینه تنش زایی هستیم.
ادریس ادامه داد: آمریکا در برخورد با حملات اخیر شکل گرفته در منطقه اصرار داشت تا ایران را به عنوان عامل شکل گیری آنها معرفی کند که طی آن چهار نفتکش بزرگ در سواحل بندر الفجیره در امارات در دریای عمان هدف قرار گرفتند و سفارت آمریکا در بغداد مورد اصابت موشک قرار گرفت و «پهپادها» خطوط انتقال نفت سعودی را مورد تهاجم قرار دادند.
وی افزود: نکته جالب توجهتر اینکه شمار نیروهای آمریکایی در نظر گرفته شده جهت اعزام از ۱۲۰ هزار سرباز به ۵ هزار و سپس به فقط ۱۵۰۰ سرباز کاهش یافت. این موضوع نشان میدهد آمریکا وارد مرحله عقب رفت و مهار بحران شده است. «سکوت مشکوک» اسرائیل در برابر این همه تنش شکل گرفته در خلیج فارس باعث تقویت چنین دیدگاهی شده است. اسرائیلیها سکوت در پیش گرفتهاند با آنکه خود عامل شعله ور شدن بحران ظرف چند سال اخیر هستند. چنین سکوتی باعث برانگیخته شدن شک و تردیدها در مورد اهداف واقعی آمریکا از شکل گیری چنین بحرانی علیه ایران در این زمان به خصوص است.
نویسنده الاهرام نوشت: سکوت اسرائیل همچنین باعث تقویت این مقوله شده که شدت گرفتن تنش در منطقه خلیج فارس در بردارنده اهداف پنهانی است. واشنگتن میخواهد در جریان تنش کنونی در منطقه به تلاشهای خود جهت پیشبرد «معامله قرن» ادامه دهد و فلسطین را به اسرائیلیها واگذار کند و با بهره برداری از چنین بحرانی فراخوان شکل گیری یک ائتلاف جدید منطقهای را احیا کنند و بدین ترتیب «ناتو عربی» شامل کشورهای عربی و اسرائیل به رهبری آمریکا جهت مقابله با به اصطلاح خودشان «خطر ایران» شکل خواهد گرفت.
ادریس افزود: ائتلاف مزبور در راستای تحولات احتمالی در نظر گرفته شده برای مرحله پس از پیشبرد معامله قرن میخواهد به طور رسمی اسرائیل را با سایر کشورهای خاورمیانه ادغام کند.
گزارشگر الاهرام از «شکل گیری تشکیلات ناتو عربی و پیشبرد معامله قرن و قرار دادن فلسطین در اختیار اسرائیلی ها» به عنوان اهداف پنهانی سیاست ضد ایرانی کنونی ترامپ نام برد.
وی از «کاهش شمار نیروهای آمریکایی در نظر گرفته شده جهت اعزام به خاورمیانه و مأموریت دفاعی آنان» به عنوان نشانه عقب رفت مواضع واشنگتن در برابر تهران یاد کرد.
در این گزارش آمده است: به رغم ابهامهای موجود در بحران فزآینده کنونی میان تهران و واشنگتن با توجه به رویکرد نظامی گریعمدی آمریکا در خلیج فارس، میتوان گفت که تقریباً به طور حتم و یقین دو طرف متخاصم خواستار آرامش هستند. رئیس جمهوری آمریکا خواستار شدت بحران نیست و به وخامت اوضاع و پیامدهای آن برای منافع این کشور و همپیمانان و شرکای واشنگتن در منطقه خلیج فارس آگاه است.
ادریس ادامه داد: ایران نیز خواهان ادامه بحران نیست، زیرا از نتایج ادامه آن بخوبی اطلاع دارد. بر همین اساس نقطه اشتراک دو طرف در حال حاضر آن است که هر دو میگویند «ما خواهان ادامه بحران نیستیم، ولی اگر بر ما تحمیل شود، در آن وارد خواهیم شد».
وی افزود: اگر موضوع از این قرار است پس چرا این همه شاهد تنش زایی هستیم و این بحران تا کجا ممکن است، پیش برود.
نویسنده الاهرام اضافه کرد: فرآیند بحران به وضوح نشان میدهد که آمریکا گزینه «سیاست بازدارنده» را به عنوان ابرازی جهت تحقق بخشیدن به اهداف مورد نظر خود در پیش گرفته است. به عبارت دیگر آمریکا به دنبال آن است تا بحران را به اوج خود برساند که از آن به عنوان «لبه پرتگاه» نام برده میشود و معتقد است که طرف مقابلش به طور حتم در یکی از مراحل خطر مجبور به عقب نشینی و ارائه امتیازات خواهد شد.
وی نوشت: چنین گزینهای شبیه یک «اقدام ماجراجویانه» است. البته ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در بازار معاملات با بکارگیری چنین اقدامی به خوبی آشنا است که ناشی از تجربه حرفهای او است، اما از بد شانسی وی این موضوع در بسیاری از رویاروییهای راهبردی نتیجه متفاوتی به همراه دارد، زیرا «سیاست بازدارنده با توسل به زور» ممکن است کارآیی خود را از دست بدهد و اگر طرف مقابل یعنی ایران از نیروی «بازدارنده دردناک» و توان بازدارنده و ترساندن خصم برخوردار باشد و یا اگر تهران بداند در صورت عدم ایستادگی و عقب نشینی از مواضعش، با چه خطر گستردهای مواجه خواهد شد، در آن صورت سیاست مزبور واشنگتن به یک منبع خطرناک برای آمریکا تبدیل خواهد شد.
ادریس اضافه کرد: البته از بد شانسی رئیس جمهوری آمریکا، ایران عملاً از توان اتخاذ سیاست بازدارنده متقابل برخوردار است.
تحلیلگر الاهرام افزود: از بد شانسی آمریکا، برگ برندههای ترامپ برای ایران برملا شده و به همین دلیل نمیتواند خود را درگیر بحران با این کشور کند، به ویژه با توجه به اینکه ترامپ هم اکنون انتخابات سال آِینده ریاست جمهوری را پیش رو دارد و به همین دلیل برای وی بسیار سخت و دشوار است که وارد چنین انتخاباتی شود، در حالی که به شدت زخمی است.
وی نوشت: در حالی که ترامپ به آمریکاییها قول داده بود تا کشورش را از کانونهای بحران در جهان خارج کند. برای وفادار ماندن به تعهداتی که در گذشته به ملت آمریکا در این خصوص داده بود، تصمیم گرفت تا نیروهایش را از سوریه و افغانستان خارج کند. ایران بخوبی میداند که بحران زایی آمریکا یک «جنگ روانی» است و برای مقابله به مثل در برابر جنگ روانی واشنگتن، همین شیوه را در پیش گرفته است. به هر حال میتوان گفت که این رویارویی ایران در حال به ثمر نشستن است و هم اکنون شاهد عقب گرد آمریکا از گزینه تنش زایی هستیم.
ادریس ادامه داد: آمریکا در برخورد با حملات اخیر شکل گرفته در منطقه اصرار داشت تا ایران را به عنوان عامل شکل گیری آنها معرفی کند که طی آن چهار نفتکش بزرگ در سواحل بندر الفجیره در امارات در دریای عمان هدف قرار گرفتند و سفارت آمریکا در بغداد مورد اصابت موشک قرار گرفت و «پهپادها» خطوط انتقال نفت سعودی را مورد تهاجم قرار دادند.
وی افزود: نکته جالب توجهتر اینکه شمار نیروهای آمریکایی در نظر گرفته شده جهت اعزام از ۱۲۰ هزار سرباز به ۵ هزار و سپس به فقط ۱۵۰۰ سرباز کاهش یافت. این موضوع نشان میدهد آمریکا وارد مرحله عقب رفت و مهار بحران شده است. «سکوت مشکوک» اسرائیل در برابر این همه تنش شکل گرفته در خلیج فارس باعث تقویت چنین دیدگاهی شده است. اسرائیلیها سکوت در پیش گرفتهاند با آنکه خود عامل شعله ور شدن بحران ظرف چند سال اخیر هستند. چنین سکوتی باعث برانگیخته شدن شک و تردیدها در مورد اهداف واقعی آمریکا از شکل گیری چنین بحرانی علیه ایران در این زمان به خصوص است.
نویسنده الاهرام نوشت: سکوت اسرائیل همچنین باعث تقویت این مقوله شده که شدت گرفتن تنش در منطقه خلیج فارس در بردارنده اهداف پنهانی است. واشنگتن میخواهد در جریان تنش کنونی در منطقه به تلاشهای خود جهت پیشبرد «معامله قرن» ادامه دهد و فلسطین را به اسرائیلیها واگذار کند و با بهره برداری از چنین بحرانی فراخوان شکل گیری یک ائتلاف جدید منطقهای را احیا کنند و بدین ترتیب «ناتو عربی» شامل کشورهای عربی و اسرائیل به رهبری آمریکا جهت مقابله با به اصطلاح خودشان «خطر ایران» شکل خواهد گرفت.
ادریس افزود: ائتلاف مزبور در راستای تحولات احتمالی در نظر گرفته شده برای مرحله پس از پیشبرد معامله قرن میخواهد به طور رسمی اسرائیل را با سایر کشورهای خاورمیانه ادغام کند.
منبع:
خبرگزاری ایرنا
ارسال نظر