باید بیشتر مراقب روباه پیر بود تا آمریکا
پارسینه: "با توجه به اینکه آمریکا شمشیر را از رو بسته، شاید تقابل با آن آسانتر باشد؛ باید بیشتر مراقب انگلیس بود که میتواند بوسیله عقبه داخلی خود بار دیگر در جایگاه مدعی بنشیند. باید بسیار هوشیار بود که بار دیگر ماجرای اشغال سفارت روباه پیر در سال ۱۳۹۰ تکرار نشود."
محمدحسین کبریا، کارشناس سیاست خارجی در یادداشتی در این باره مینویسد: پروندهی انگلیس در ایران بسیار سیاه بوده و هرگز قابل چشم پوشی نیست. گذشت زمان نه تنها موجب کم رنگی این سیاهی نشده است، بلکه عملکرد و رفتار روباه پیر موجب شده است تا این سیاهی پررنگتر از همیشه شود. ذات انگلیس با این سیاهی بیشتر سازگار است و نمیتوان تصوری غیر از این داشت.
میتوان گفت که تجاوز، جنگ، سلطه جویی و استثمارگری جوهره سیاست خارجی انگلیس است. سیاست این کشور چه در دوران قبل از انقلاب اسلامی و چه پس از آن همیشه ضربه به استقلال، حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی ایران بوده و هرگز پیشرفت، امنیت و انسجام داخلی ایران را برنتافته است. روباه پیر بارها در سیاستهای استعماری خود بویژه در دوران پس از انقلاب با ناکامی مواجه شده و برای فرار از تاوان عملکردش، عقبهی داخلی خود را فعال کرده و بجای نشستن در جایگاه متهم، ژست مدعی به خود گرفته است. آخرین نمونهی آن حمله به سفارت انگلیس در سال ۱۳۹۰ بود که آن کشور را در جایگاه مدعی نشاند و روابط دیپلماتیک دو کشور برای چندمین بار قطع شد.
برقراری مجدد روابط دیپلماتیک نمیتوانست این انتظار را بوجود آورد که روباه پیر از طینت خبیث خود دست بردارد، بنابراین طی روزهای گذشته بار دیگر شاهد رفتارهای خصمانه ی این کشور در قبال ایران هستیم که آخرین آن توقیف غیرقانونی نفتکش حامل نفت ایران با دو میلیون بشکه نفت در جبل الطارق و تهدید ایران بخاطر گام دوم در کاهش تعهدات برجامی است.
پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز تروریسم اقتصادی آن علیه ایران بواسطه ی اعمال تحریمهای ظالمانه و فشار حداکثری، انگلیس بار دیگر زمینه را فراهم یافته تا شانس خود را در ضربهی نهایی به ایران امتحان کند. هر چند انگلیس بطور نمایشی با خروج آمریکا از برجام مخالفت کرد ولی دولت محافظه کار این کشور و جرمی هانت وزیر خارجه به مرور موضع خود را در قبال ایران و از جمله تحولات برجام تند کرده و به سمت ترامپ رفتند.
طبیعی بود که انگلیس هرگز همپیمان راهبردی خود را، آن هم در مسیر ضربه زدن به ایران، تنها نخواهد گذاشت. چه بسا در این مسیر شور و شوق انگلیس از آمریکا هم بیشتر باشد و افشای ایمیلهای سفیر انگلیس در آمریکا موید این امر است. در این ایمیلها سیاستهای آمریکا علیه ایران «غیرمنسجم و سردرگم» توصیف شده است.
«سر کیم» سفیر انگلیس با نوشتههای خود تلویحاً از عدم حملهی نظامی آمریکا به ایران پس از سرنگونی پهپاد پیشرفته ی آمریکایی، ابراز نارضایتی کرده و مینویسد: «ادعای ترامپ در مورد لغو حمله بخاطر احتمال تلفات ۱۵۰ نفری ایرانیان، با واقعیت همخوانی ندارد.» او مدعی میشود که ترامپ "هرگز به طور کامل" موافق حمله تلافیجویانه علیه ایران بدلیل سرنگونی پهپاد آمریکایی نبوده و دلیل آن را نیز شعار دوران انتخاباتی ریاست جمهوری وی که قول داده بود ایالات متحده در هیچ جنگ دیگری درگیر نشود، میداند. نگاهی به گذشته ی نه چندان دور نیز نشان میدهد که در حملهی آمریکا به عراق نیز انگلیس و تونی بلر نخست وزیر وقت آن، نقش کلیدی داشتهاند.
علاوه بر نوشتههای سفیر انگلیس در آمریکا، علاقه مندی انگلیس برای تهاجم نظامی به ایران را میتوان در متهم سازی ایران به دست داشتن در انفجارهای مربوط به بندر فجیره و نفتکشها در دریای عمان، یافت. در حالیکه حتی کشورهای ذیربط در انفجارها از متهم سازی مستقیم ایران ابا داشتند و همچون امارات متحده اعلام کردند که شواهدی برای اثبات دخالت ایران در انفجارها وجود ندارد، جرمی هانت وزیر امور خارجه انگلیس بارها مدعی شد که مطمئن است که ایران عامل انفجارها است. وی در اظهار نظر دیگری عنوان کرد که انگلیس همراهی آمریکا در حمله به ایران را بررسی خواهد کرد و وزیر دفاع آن کشور نیز از همراهی انگلیس با آمریکا در حمله به ایران حمایت کرد.
انگلیس در صدور بیانیه ضد ایرانی کمیتهی چهارجانبه آمریکا، انگلیس، عربستان و امارات، هم مشارکت داشته و ایران را عامل بیثباتی در یمن و منطقه دانست. در این بیانیه از ایران خواسته شد تا از فعالیتهای تهدیدآمیز که ثبات منطقه را برهم میزند، دست بکشد.
بوریس جانسون نخست وزیر احتمالی انگلیس هم از قافله عقب نمانده و ضدیت خود را با ایران نشان داده است، وی میگوید: «مواضع ترامپ درباره ایران عقلانی است. تهران عامل همه بدبختیهاست و باید در برابر ایران هوشیار باشیم. باید به فکر مهار رفتار مخرب ایران در منطقه باشیم.» همه این رفتارها و موضع گیریها نشان از همداستانی آمریکا و انگلیس و جدایی ناپذیری راه آنها حداقل در قبال ایران است. در این زمینه دو نظریه وجود دارد: اینکه آمریکا دنباله رو انگلیس است یا انگلیس دنباله رو آمریکا؟ ماجرای توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق حاکی از دنباله روی انگلیس است، بطوریکه جوسب بورل سرپرست وزارت خارجه اسپانیا عنوان میدارد که «توقیف نفتکش ایرانی، به دستور آمریکا بوده است.»
طبق این نگرش، انگلیس در کنار آمریکا است که نقش پیدا کرده و در محاسبات بین المللی به ایفای آن میپردازد. بنابراین، انگلیس حضور خود را در همراهی تنگاتنگ با آمریکا بعنوان قدرت برتر تعریف کرده و میتواند به ایفای نقش بپردازد.
نگرش دیگر این است که حداقل در منطقهی خاورمیانه نقش انگلیس اصلی است و آمریکاییها دنباله رو انگلیس هستند. مطابق با این نظر، آمریکا بدون انگلیس در خاورمیانه جنگ نمیکند و انگلیس محرک اصلی و نهایی تجاوزات آمریکا در منطقه است. تهاجم نظامی به عراق نمونهی بارز در این زمینه است. شاید بتوان گفت که انگلیس در کنار رژیم صهیونیستی و اخیراً ریاض و ابوظبی، در بسیاری از موارد آمریکا را اغفال کرده و به معرکه میکشانند. چنانچه اظهارات سرپرست وزارت خارجه اسپانیا در ماجرای توقیف نفتکش ایران را ناشی از برخی از مسائل دیگر بدانیم، همین ماجرا نیز میتواند شیطنت موذیانه ی انگلیس برای اغفال آمریکا باشد. این اقدام میتواند در راستای تحریک ایران برای اقدام شتاب آلود و نتیجتاً تحریک آمریکا به اقدام نظامی باشد.
چه آمریکا دنباله رو انگلیس باشد و چه برعکس؛ آنچه برای ایران مهم است؛ هوشیاری در مقابل توطئههای آنها است. نباید دشمنی هیچیک از این کشورها را نادیده گرفت و تصور نمود که مقابلهی صرف با توطئههای آمریکا کشور را نجات خواهد داد. با توجه به اینکه آمریکا شمشیر را از رو بسته است، شاید تقابل با آن آسانتر باشد؛ باید بیشتر مراقب انگلیس بود که میتواند بوسیله ی عقبهی داخلی خود بار دیگر در جایگاه مدعی بنشیند. باید بسیار هوشیار بود که بار دیگر ماجرای اشغال سفارت انگلیس در سال ۱۳۹۰ تکرار نشود. هوشیاری این است که موضوع سفارت بعنوان یک واحد دیپلماتیک از حوزه سیاسی و تعاملات و مشکلات روابط دوجانبه تفکیک شود. باید بتوانیم با سیاست درست و ممانعت از اقدامات خلاف تعهدات بین المللی که آب به آسیاب دشمن ریختن است، انگلیس را خلع سلاح و سپس وادار به عقب نشینی کنیم.
انتهای پیام
منبع:
خبرگزاری ایسنا
ارسال نظر