گوناگون

چین از جهان چه می‌خواهد؟

چین از جهان چه می‌خواهد؟

پارسینه: در سند منتشر شده بین دو مقوله توسعه اقتصادی چین و تمدن ۵۰۰ ساله چینی پیوندی برقرار شده است تا نشان دهد مسیری که چین پیموده و درسال ۱۹۴۹ به انقلاب سوسیالیستی منجر شده در نهایت به سمت صلح و همزیستی با جهان حرکت می‌کند تا با تغییر ادراک تصمیم گیران قدرت‌های بزرگ نظیر آمریکا و اروپا موانع احتمالی را از مسیر اقتصادی خود کنار بزند.

چین از جهان چه می‌خواهد؟
به گزارش «پارسینه» به نقل از الوقت، دفتر اطلاعات شورای امور خارجه چین اخیراً سند جدید ۴۹ صفحه‌ای را منتشر نموده و در آن تاکید کرده است بر خلاف تصور ساخته شده از چین، پکن به دنبال هژمونی و سلطه بر جهان نیست. این سند با یک بررسی مختصر تاریخی از تحولات اقتصادی و سیاست خارجی چین، توسعه اقتصادی خود را صلح آمیز معرفی میکند و بر تاثیر مثبت چین برجهان تاکید دارد. با توجه به اینکه آمریکا و برخی از متحدین منطقه‌ای آمریکا در حوزه آسیا-پاسفیک در سال‌های اخیر نسبت به اهداف چین بی اعتماد هستند، اکنون چین میکوشد نگرش نخبگان سیاسی این کشور‌ها را نسبت به خود تغییر دهد.

سند سفید

در سند منتشر شده بین دو مقوله توسعه اقتصادی چین و تمدن ۵۰۰ ساله چینی پیوندی برقرار شده است تا نشان دهد مسیری که چین پیموده و درسال ۱۹۴۹ به انقلاب سوسیالیستی منجر شده در نهایت به سمت صلح و همزیستی با جهان حرکت می‌کند. در این سند تاکید شده ارزش افزوده صنعتی چین از ۱۲ میلیارد در سال ۱۹۵۲ به ۳۰ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۸ رسیده است و به عنوان کشوری است که استاندارد‌های بین المللی اقتصادی را در جنبه‌های مختلف رعایت کرده و به آن پای بند است.

در این راستا چین در راهبرد منتشر شده تاکید میکند توسعه طلبی خود را در مسیر اقتصادی بر اساس رقابت اقتصادی و کسب نهاد‌های بین المللی مشروع قرار داده است؛ مثل دستیابی به کرسی دائم شورای امنیت، بازسازی نقش خود درصندوق بین المللی پول و عضویت در سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱. بنابراین چین توانسته با ۱۷۹ کشور روابط دیپلماتیک و با ۱۱۰ کشور انواع همکاری‌های بین المللی براساس دوستی انجام دهد و از نمونه‌های موفق آن پذیرش طرح یک کمربند و یک جاده از سوی بسیاری از کشور‌ها و نهاد‌های بین المللی است. چین چنین پذیرشی را دلیلی بر نقش مثبت خود در اقتصاد حال و آینده جهان معرفی میکند.

در بررسی تاریخ اقتصادی که در سند فوق انجام داده چین خود را یکی از قربانیان سیاست‌های استعماری قرن بیستم می‌داند بنابراین پکن چنین سیاست استعماری و توسعه طلبانه‌ای را در دستور کار آینده خود قرار نداده است. در بخش‌های دیگری از سند با ذکر برخی آمار بیان می‌کند: از سال ۱۹۷۸ چین در‌های اقتصاد خود را به روی جهان گشوده و سیاست اقتصادی خود را براساس تعامل با جهان قرار داده است. از نمونه‌های این تعامل رشد واردات چین از ۲۴۴ میلیارد دلار کالا به ۱/۲ تریلیون دلار است. این امر موجب شده تا رشد واردات چین بیش از ۱۳ درصد در سال برسد که بیش از ۶ درصد بالاتر از میانگین جهانی است؛ لذا پکن در کاغذ سفید منتشر شده تاکید میکند که به دنبال هژمونی یا گسترش حوزه نفوذ نیست. مهم نیست اوضاع بین المللی چگونه تغییر کند، اما چین هرگز به ضرر دیگران توسعه نمیکند. در مهمترین بخش این سند چین چند اصل را به عنوان الگو‌هایی برای نظم نوین جهانی معرفی میکند: مثل ایجاد جامع جهانی مشترک، الگوی جدید روابط بین الملل براساس برابری و احترام متقابل، الگوی جدیدی از جهانی سازی اقتصادی براساس اصل انصاف، حمایت از سیستم بین المللی که در آن نقش سازمان ملل تقویت شده باشد، ارتقا صلح جهانی و حمایت از چند جانبه گرایی برخی از رئوس پیشنهاد شده در این سند با تعاریف جدید هستند.

توسعه اقتصادی چین

توسعه اقتصادی چین با روی کار آمدن نسل دوم رهبران چینی از سال ۱۹۷۶ رقم خورد. دنگ شیائو پینگ که پیشگام جهش اقتصادی چین شناخته میشود، سیاست در‌های باز اقتصادی را پیش گرفت که زمینه ادغام اصول اقتصادی سوسیالیسم با بازار آزاد جهانی را فراهم کرد. این اصلاحات اقتصادی با تغییرات ایدئولوژیکی نیز همراه بود. چین با لیبرالیزه کردن تجارت خارجی خود همان سال‌های ابتدایی سالانه بیش از ۳۰ میلیارد دلار برای اقتصاد خود و ۵۶ میلیارد دلار برای اقتصاد جهانی مزیت‌های رفاهی ایجاد کرد.

با توجه به اینکه رشد اقتصاد چین در عجین شدن با اقتصاد جهانی همراه بوده، بخش عمده سند سفید منتشر شده بر این رویکرد اقتصادی چین متمرکز شده تا این باور را نشان دهد که اگرچه پکن توسط حزب کمونیست اداره میشود، اما با پذیرش قواعد اقتصاد چهانی، کشوری قابل اعتماد است و نمی‌خواهد ایدئولوژی کمونیستی خود را بر دیگران تحمیل کند. در این راستا تاکید می‌کند چنین تاریخی سابقه کشور‌های غربی است نه چین.

چین به دنبال ایجاد نگرشی غیررئالیستی است تا با تغییر ادراک تصمیم گیران قدرت‌های بزرگ نظیر آمریکا و اروپا موانع احتمالی را از مسیر اقتصادی خود کنار بزند، اما سوال مهم اینجاست که چه تضمینی وجود دارد چین پس از پشت سر گذاشتن همه اقتصاد‌های بزرگ به فکر هژمونی و منطقه نفوذ نباشد؟ در آن صورت چه کسی جلوی چین را خواهد گرفت؟

چالش‌ها

از سال ۲۰۱۲ و دور دوم ریاست جمهوری اوباما، سیاست نگاه به شرق و نگرانی از قدرت یابی چین شکل گرفت. قدرت اقتصادی زیربنای قدرت نظامی است بنابراین چین در آِینده‌ای نه چندان دور، قدرت پنهان اقتصادی برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای نظامی و ایجاد چالش برای هژمونی آمریکا را دارد. اختلافات چین با همسایگان در دریای چین جنوبی، اختلافات مرزی با هند و نگرانی مشترک هند و آمریکا از قدرت روز افزون چین برخی از مواردی است که توسعه خوش خیم چین را از منظر سایر بازیگران با تردید مواجه می‌کند.

پکن یکی از بانیان مهم سازمان همکاری‌های شانگ‌های است که با همکاری دسته جمعی مانع پیشروی ناتو و آمریکا به سمت شرق آسیا می‌شود. توسعه موشکی چین ثبات راهبردی را از نظر آمریکا تغییر داده است. در گزارش‌های اخیر به تلاش چین برای توسعه سلاح‌های هایپرسونیک با سرعت ۶ ماخ یا ۴۵۰۰ مایل بر ساعت اشاره شده است و اگر پکن در این زمینه موفق شود، اولین کشوری است که دارای سلاح فوق پیشرفته هایپرسونیک قابل نصب بر روی کشتی خواهد بود.

همزمان با انتشار سند سفید، پکن از موشک دانگ فنگ ۴۱ رونمایی کرد که میتواند ظرف ۳۰ دقیقه به آمریکا برسد. برد قبلی اعلام شده این موشک ۱۲ هزار کیلومتر اعلام شده بود. علاوه بر این در رژه جدید نیرو‌های نظامی چین، پهپاد‌های فراصوت و ربات‌های زیردریایی جدید نیز رونمایی شده است. با توجه به ارتقائات نظامی جدید چین، مرکز مطالعات آمریکا که در سیدنی استرالیا مستقر است، اعلام نموده منطقه اقیانوسیه در صورت حمله فوری چین آسیب‌پذیر است و نمی‌تواند به مزیت راهبردی دست پیدا کند؛ بنابراین در مجموع رشد اقتصادی و نظامی چین باعث ایجاد معمای امنیتی جدیدی برای سایر بازیگران شده است.

اگر چه باید هویت چینی و هویت تصمیم گیرندگان چین و نگرش آن‌ها به جهان را در ارزیابی احتمال هژمونی جویی چین یا عدم آن ارزیابی کرد، اما تا زمانی که اقتصاد چین در وابستگی متقابل به اقتصاد جهانی و سایر اقتصاد‌های بزرگ قرار داشته باشد، چین تلاشی برای دستیابی به هژمونی منطقه‌ای یا جهانی نخواهد کرد، زیرا همانگونه که در سند جدید تاکید شده هژمونی جویی چین می‌تواند به بهای قربانی کردن اقتصاد این کشور منجرشود؛ بنابراین این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که میل پکن به گسترش حوزه نفوذ به میزان قدرت بازیگران اطراف چین نظیر هند، ژاپن و روسیه و عملکرد آمریکا نیز بستگی دارد. با این وجود قدر مسلم آن است با توجه به رویکرد رئالیستی ترامپ و تیم فکری او، سند جدید پکن حداقل در دوره ترامپ تاثیر بنیادینی بر روابط آمریکا و چین نخواهد داشت.

ارسال نظر

  • giddy

    مار مهربان

  • ناشناس

    چی نا ها رو باید باهاشون کار کرده باشی تا بفهمی چقدر ناسیونالیست هستند
    اینا وقتی به گربه و موش که سهله حتی جنین ادم رو هم میخورند بفهم با دنیا چکار میکنند

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار