گوناگون

سواد رسانه ای به زبان ساده

پارسینه: ضرورت مطالعه رسانه به سبک انتقادی و منسجم در سال­های اخیر بدیهی شده است، زیرا رسانه­ها موقعیت مرکزی زندگی فرهنگی و سیاسی ما را در بر گرفته­اند. در واقع ما درباره جهان فراتر از تجربیات مستقیم که از طریق رسانه دریافت می­کنیم می­دانیم.

فرامرز کاشمری : در حقيقت رسانه، بيرون از برنامه آموزشي مدرسه مانده است و گاهي اوقات رسانه­ها به بسياري از ابعاد جامعه و آگاهي فردي ما غالب مي­شود، همين امر موجب مي­شود تا رسانه­ها با قدرتشان بر ابعاد ناآگاه زندگي ما تأثير بگذارند. تعجب­آور نيست که ما مي­خواهيم رسانه را مطالعه کنيم؛ بلکه اين تعجب­آور است که گام بلندي براي شروع مطالعه برداشتيم.

سواد رسانه­اي به رويه­هاي درک رسانه­هاي جمعي و کاربرد آن مي­پردازد. و همچنين به دانشجويان کمک مي­کند تا درکي آگاهانه و انتقادي درباره ماهيت رسانه­هاي جمعي، فنون استفاده از آن و توسعه اين فنون داشته باشند. به ويژه هدف آموزش سواد رسانه­اي افزايش درک دانشجويان از چگونگي کار رسانه، توليد معنا، ساماندهي و ساخت واقعيت از سوي رسانه است. اساساً آموزش سواد رسانه­اي بايد با هدف آموزش دانشجوياني که درکي از رسانه نظير دانش درباره نقاط قوت و ضعف رسانه، رسانه متعصب و ضروري، نبوغ هنري و حيله­گري درباره رسانه و دانش درباره تأثيرگذاري و تأثيرپذيري رسانه داشته باشد.

مفاهيم کليدي در سواد رسانه­اي

براي شرح فرضيات انتقادي وراي آموزش رسانه در زير مفاهيم کليدي بسط داده شده است. در کانادا، سواد رسانه­اي بخشي از برنامه آموزش مهارت­هاي زباني (مهارت­هاي دوازدهگانه آموزش زبان) مي­باشد. اين مفاهيم يک پايه نظري براي همه برنامه­هاي آموزش سواد رسانه­اي فراهم مي­کند و همچنين به معلمان زبان رسانه اي و چارچوب آن را براي بحث و گفتگو ارائه مي دهد.

1. همه رسانه­ها ساختارمند هستند

رسانه با دقت ساختارهاي زيرکانه­اي ارائه مي­کند که بسياري از تصميم­گيري­ها و نتايج را از عوامل تعيين­کننده منعکس کنند. بيشتر ديدگاه ما نسبت به واقعيت بر مبناي پيام هاي رسانه­اي است که پيش­ساخته هستند و حاوي نگرش­ها، تفسيرها و نتايجي است که تقريباً شکل گرفته است. رسانه تا اندازه زيادي برداشت­هايي از واقعيت براي ما ارائه مي­کند. زمان تحليل يک متن رسانه­اي به اين نکات توجه مي­کنيم: اين پيام چگونه شکل گرفته است؟و چگونه واقعيت را بازنمايي مي­کند؟

2. همه افراد پيام­ها را به سختي تفسير مي­کنند.

کساني که برنامه تلويزيوني يا وب­سايت مشابهي مي­بينند اغلب تجربه مشابه ندارند يا با برداشت­هاي مشابه مواجه نمي­شوند. هر کسي مي­تواند يک پيام را با توجه به سن، فرهنگ، تجربيات زندگي، ارزش­ها و عقايد به صورت­هاي مختلف تفسير يا قبول کند. زمان تحليل يک متن رسانه­اي توجه مي­کنيم به: چگونه ديگران پيام­ها را به صورت متفاوتي درک مي­کنند؟

3. رسانه منافع تجاري دارد.

بيشتر رسانه­ها براي سود ايجاد شده­اند. عموماً تبليغات بزرگترين منبع درآمدي است. آگهي­هاي تجاري بديهي­ترين ابزار توليد درآمد هستند، اگرچه پيام­هاي تبليغاتي شکل­هاي زيادي دارد که شامل بر تبليغ کالا (به طور مشخص کالايي را در برنامه­ها و فيلم­ها نشان مي­دهند)، حمايت­کنندگان، جوايز، تبليغات سه بعدي و پيمايش در اينترنت، حمايت­هاي اشخاص مهم يا نام­نويسي براي استاديوم يا تئاتر. در تحليل اين متن رسانه­اي توجه مي­کنيم به: چه کسي و چرا متن رسانه­اي را توليد مي­کند؟ اگر پيام اقبال عمومي يافت چه کسي سود و چه کسي ضرر مي­کند؟

4. رسانه پيام­هاي ايدئولوژيک و ارزشي دارد.

توليدکنندگان پيام­هاي رسانه­اي عقايد، ارزش­ها، باورها و تعصب­هايي دارند. اين عوامل مي­توانند بر اينکه چه چيزي و چگونه گفته شود تأثير ­گزارد. توليدکنندگان بايد چيزي که شامل متون رسانه­اي باشد يا نباشد انتخاب کنند، بنابراين هيچ پيام بي­طرف يا عاري از ارزش وجود ندارد. از آنجا که اين پيام­ها اغلب از سوي بينندگان زيادي ديده مي­شود، مي­تواند تأثير اجتماعي و سياسي زيادي بر روي افراد داشته باشد. در تحليل يک متن رسانه­اي به اين نکات توجه مي­کنيم: چه سبک زندگي، ارزش­ها وديدگاه­هايي از اين پيام بازنمايي يا چشم­پوشي شده است؟ لازم است که پيام­هاي رسانه­اي درباره موضوعاتي نظير ماهيت سبک زندگي، واقعيت مصرف­گرايي، نقش زنان، پذيرش اقتدار و ميهن پرستي محض رمزگشايي شود.

5. هر رسانه­اي زبان، سبک، تکنيک، اخلاق، باور و اصول هنري خاص خود را دارد.

هر رسانه­اي معنايي خلق مي­کنند که به صورت متفاوتي از واژگان، تکنيک­ها و سبک­ها يا اخلاقيات و باورهاي خاصي استفاده مي­کنند. در يک فيلم يا برنامه تلويزيوني، زماني که تصوير محو مي­شود، آن پيامي از زمان را نشان مي­دهد. لينک­هاي داغ يا دکمه­هاي جهت­يابي نشان مي­دهد که چيزي را که نياز داريد را در وب سايت پيدا کنيد. يک داستان نويس بايد از کلمات خاصي براي خلق فضا و شخصيت­ها استفاده کند، در حالي که رسانه از تصوير، متن و صدا استفاده مي­کند. در هر زمان، ما ابزار تکنيکي را درک مي­کنيم. ما در درک زبان­ رسانه­هاي مختلف روان و سليس شديم و مي­توانيم کيفيت هنري آنها را درک کنيم. هنگام تحليل يک متن رسانه­اي توجه مي­کنيم به: چه تکنيکي و چرا استفاده شده است؟ توسعه مهارت­هاي سواد رسانه­اي ما را قادر مي­سازد نه تنها متون رسانه­اي را درک و رمزگشايي کنيم، بلکه از اصول هنري منحصربه فرد هريک از آنها متمتع شويم. تمتع ما از رسانه با آگاهي از چگونگي خلق اشکال و تأثيرات خوشايند افزايش مي­يابد.

6. رسانه معاني تجاري دارد.

سواد رسانه­اي بر آگاهي از پايه­هاي اقتصادي توليدات رسانه­هاي جمعي مبتني است. شبکه­ها دنبال مخاطباني هستند که از آنها حمايت مالي کنند. دانش در اين زمينه به دانشجويان اجازه مي­دهد تا درک کنند که چگونه محتواي برنامه، مخاطبان را هدف تبليغات خودشان کرده­اند و چگونه بينندگان را در گروه­هاي بازاري ساماندهي کرده­اند. موضوع مالکيت و کنترل اهميت حياتي دارد در زماني که انتخاب­هاي زيادي در اين زمينه وجود دارد ولي با اين حال باورهاي کمي وجود دارد (نود درصد از روزنامه­ها، مجلات، ايستگاه­هاي تلويزيوني و شرکت­هاي نرم­افزار کامپيوتري جهان در مالکيت هفت شرکت ادغام شده مي­باشد).

7. رسانه معاني اجتماعي و سياسي دارد.

يک بعد مهم از سواد رسانه­اي آگاهي از گستره تأثيرات اجتماعي و سياسي ناشي از رسانه مي­باشد. تغيير ماهيت زندگي خانوادگي، استفاده از اوقات فراغت و نتايج مباحثات سياسي تلويزيوني سه نمونه از اين موارد هستند. رسانه­هاي جمعي تلاش مي­کند تا ارزش­ها و نگرش­هاي اجتماعي را منطقي نشان دهند. رسانه همچنين نقش بزرگي در رسانه­اي کردن حوادث و مسائل جهاني از حقوق مدني تا تروريسم دارد.

8. در رسانه شکل و محتوا مرتبط با هم هستند

رابطه شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مک­لوهان با عنوان «رسانه پيام است» مي­باشد. يعني هر رسانه­اي برنامه و جهت­گيري­هاي تکنيکي خاص خود را دارد و واقعيت را در شيوه­هاي منحصربه فردي رمزگذاري مي­کند. بنابراين رسانه­هاي مختلف ممکن است حادثه مشابهي گزارش کنند ولي برداشت­ها و پيام­هاي متفاوتي ايجاد کنند.

ارسال نظر

  • Roberto

    That's a cunnnig answer to a challenging question

  • ali

    متاسفانه وقتی که بحث رسانه به میان می اید همه یا از مکتب پست مدرنیست ویا دیدگاه برچسب زنی پیروی ولی در تعریف دین از این دو مکتب بشدت انتقاد می کنند اقای فرامرز کاشمری هم در این دام افتاده است این که اقایان دیدگاه انگ زنی را با مکتب انتقادی اشتباه گرفته ان مشکلاتی را برای کل مسئولان ایجاد کرده است و فکر می کنند هرچه رسانه های می گویند غیر واقعی و ساخت فکر گردانندگان رسانه ها است اقایان باید واقعیتی باشد تا بتوان بر اساس ان حتی دیدگاه برچسب زنی را سوار کرد دوری از واقعیت ما را به گمراهی می ببرد در مکتب انتقادی باید به گوشه های مغفول مانده توجه کرد نه زیراب واقعیت را زد

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت پارسینه هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد