عماد افروغ: مسائل فرهنگی گرفتار همه چیزدانهاست/ ندهد هوشمند به فرومایه کارهای خطیر
یک محقق و پژوهشگر مسائل فرهنگی گفت مشکل در عزل و نصب ها آنجایی است که کسی که یک درک اجمالی دارد در مقام یک مسئول و متخصص اظهار نظر میکند و وارد مقولاتی میشوند که جزو تخصصشان نیست و باعث آزردگی خاطر عالمان انسانی و اختلال در کار میشوند.
دکتر عماد افروغ در مورد اینکه بسیاری از ما ایرانیان در مورد موضوعات گوناگون و بدون آنکه در آن تخصصی داشته باشیم اظهارنظر میکنیم. درمورد دلایل این «همه چیزدانی» به خبرنگارمهر گفت: همه چیزدانی در وهله اول گریبان علوم انسانی و مسائل فرهنگی را گرفته است. معمولاٌ کسانی که در رشتههای علوم انسانی تخصص دارند به خود اجازه نمیدهند که به راحتی در رشتههای دیگر و بویژه در علوم فنی اظهارنظر بکنند. اما بر خلاف این رویهای که در عالمان انسانی سراغ داریم عالمان علم ابزاری یا علوم فنی به راحتی در مقولات انسانی آن هم در حد یک نظر کارشناسی و نه در حد یک دیدگاه اظهارنظر میکنند.
وی افزود: اشکالی در اینکه همگان در رابطه با مسائل مختلفی که با آن سروکاردارند و امور روزمره شان است یک معرفت عملی داشته باشند و اظهارنظر در این مسائل بکنند نیست. حتی این را هم صواب میدانیم که یک نگاه مجموعه نگر همانطور که قرآن دارد داشته باشیم. در قرآن یک هماهنگی بین وقایع تاریخی، طبیعت شناسی و پند واندرزهایش وجود دارد. وقتی از آینده خبر میدهد بلافاصله نصیحت میکند و وقتی از وقایع تاریخی میگوید بلافاصله تبشیر و تنذیر را به میان میکشد.
این استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران ادامه داد: بنابراین داشتن درک اجمالی از مسائل اشکالی به وجود نمیآورد ولی مشکل آنجا شروع میشود که کسی که یک درک اجمالی دارد در مقام یک مسئول و یک متخصص اظهار نظر میکند یا حتی افراد متخصص در امور فنی و مهندسی و یا پزشکی وارد مقولاتی میشوند که جزو تخصصشان نیست و باعث آزردگی خاطر عالمان انسانی و اختلال در کار میشوند.
این محقق و پژوهشگر مسائل فرهنگی تصریح کرد: افلاطون بر این نکته تأکید داشت که آنهایی که سوفسطایی مسلک هستند ادعای همه چیز دانی دارند درحالی که هیچ چیز نمیدانند. بنابراین دردرک اجمالی داشتن اشکالی نیست اما در اظهارنظرهای تخصصی که فرد مربوطه نگرش ظریف و ژرف ندارد نباید شاهد اظهارنظرهای کارشناسی و تخصصی باشیم. مضافاٌ بر اینکه بعضاٌ کسانی عهده دار مقامی میشوند که نیاز به تخصص لازم را دارد و متأسفانه این تخصص در آنها دیده نمیشود. به قول سعدی ندهد هوشمند روشنضمیر/به فرومایه کارهای خطیر/ بوریا باف اگر چه بافنده است/ نبرندش به کارگاه حریر/ این مسئلهای است که در عزل و نصبها رعایت نمیشود.
افروغ یکی از دلایل این همه چیز دانی را به لحاظ جامعه شناسی عدم تحقق فرایند تفکیک و تخصصی شدن دانست و اظهارداشت: ما هنوز متوجه نیستیم که جامعه وقتی رشد کمی پیدا میکند خواه ناخواه ضروری است که فرایندی به نام تفکیک و تخصصی شدن در آن رخ بدهد. مشکل اصلی جامعه ما این است که شاهد دو فرایند همزمان تفکیک و انسجام نیست. یا به سمت تفکیک در شرایط احساسی و هیجانی میرود یا به سمت انسجام میرود. مهم این است که هردو را باهم داشته باشد. متأسفانه روند تخصصی شدن را در کنار انسجام پشت سر نگذاشتهایم. این فرایند تفکیک و تخصصی شدن تجلیات مربوط به اجتماعیات طبیعی و مدنی را دارد و میتواند گروهبندیهای مختلف منزلتی سیاسی و حتی طبقاتی را پوشش دهد.
وی درپایان یادآورشد: در یک کلام به لحاظ ساختاری فرایند تفکیک در جامعه رخ نداده به لحاظ فرهنگی و ذهنیتی هم مشکلاتی داریم باید جامعه را آماده کنیم که نگرش منجی گرایانه نداشته باشد اینکه یک نفر جامع همه علوم باشد و نجات بخش شود. تفکر نجات بخش معطوف به یک نفر اشکالی در کنار مشکل ساختاری است.
ارسال نظر