گوناگون

یک بلاگر حزب اللهی: ازدواج موقت در غرب؛ روشنفکران پاسخ دهند

به گزارش پارسینه، عبدالحمید کرمانی در وبلاگ میم-شین نوشت:


تذکر: این نوشته در پی محاجه با کسانی نیست که به هر دلیل (دینی و یا غیر دینی) رابطه جنسی را تنها در قالب ازدواج دائم مجاز می دانند، بلکه مخاطب اصلی این نوشته دسته ای از روشنفکران(عمدتا خارج نشین) است که روابط جنسی پیش از ازدواج دائمی وخارج از قواعد دینی را بی عیب شمرده و یا حتی در مواردی توصیه می نمایند ولی در مقابل ازدواج موقت جبهه گیری های شدید دارند.
طرح مسئله:
یکی از محاسن زندگی در خارج از کشور و در محیط های غربی این است که افراد عمدتا بدون دغدغه خود واقعی شان را نشان می دهند و مصلحت اندیشی را کنار می گذارند. خیلی از افراد که به دلیل رودربایستی های فرهنگی و یا خانوادگی و مذهبی و یا تحت فشار حکومت نمی توانند برخی رفتارها و اعتقادات خود را داخل ایران علنی کنند پس از ورود به دنیای غرب و تشویق های مستقیم یا غیر مستقیم این محیط به سرعت برخی از هنجارهای وطنی را می شکنند. یکی از این هنجارها، هنجارهای مربوط به مسائل و روابط جنسی و اظهار نظر در مورد آن است.
در کنار برخی تغییرات در نوع پوشش، غذا خوردن، صحبت کردن و... یکی از دغدغه ها و چالش های اصلی ایرانیان مهاجر مسئله روابط جنسی است. باتبع خروج از فضای ایران که روابط خارج از چهارچوب ازدواج در آن به شدت ضد ارزش محسوب می شود و ورود به جامعه ای که بر قرار کردن رابطه جنسی در آن ضوابط دیگری دارد و بعضا بسیار ساده تر است هر مهاجر ایرانی (و شاید همه مهاجران کشورهای اسلامی) را با سوالاتی از این دست مواجه می کند که حد و مرز روابط جنسی چیست؟ آیا توافق دو طرف شرط لازم و کافی برقراری روابط جنسی است و نیازی به ورود عنصر سومی (مثل خدا، دین و یا دولت) در آن نیست؟ آیا به طور کلی باید این مسئله را مسئله ای دینی دانست که دستورات و اوامر دینی در آن نقش دارد یا آن را صرفا مسئله ای بین انسان ها تصور کرد؟
در این بین یکی از سوالاتی که عمدتا برای شیعیان مطرح می شود مقایسه میان روابط جنسی در غرب و ازدواج موقت در اسلام است. سوال را برخی اینگونه طرح می کنند: چه تفاوتی میان ازدواج موقت در اسلام و روابط جنسی خارج از چهارچوبه ازدواج در کشورهای غربی وجود دارد؟ در حالی که علمای شیعه بر حلال بودن اولی اصرار دارند چرا روابط جنسی خارج از چهارچوب ازدواج دائم که به ظاهر شباهت های بسیاری با ازدواج موقت دارد از سوی دین تحریم شده است؟
اما در این میان برخورد دسته ای از جامعه روشنفکری با این مسئله در خور تامل و سوال است.این گروه از افراد تا زمانی که در داخل ایران هستند و یا در مورد مسائل داخل ایران قضاوت و اظهار نظر می نمایند، در مقابل ازدواج موقت مواضع بسیار تند و سختی می گیرند. اما به دلایل بالا، وقتی وارد فضای غرب می شوند در مورد روابط جنسی خارج از چهارچوب قراردادهای رسمی/دینی مواضعی بسیار نرم و حتی تایید آمیز اتخاذ می کنند. این برخورد دوگانه هر بیننده منصفی را متعجب کرده و این سوال را پیش می کشد که مقایسه ای میان ازدواج موقت و روابط جنسی خارج از ازدواج در غرب صورت بدهد تا دلیل این دوگانگی مکشوف شود.
این گروه از افراد که عمدتا یا دین را به عنوان حقیقتی که دارای ماهیت غیبی/الهی است قبول ندارند و یا به آن پایبند نیستند در مقابل ارتباطات جنسی خارج از چهارچوبه ازدواج دائم که مقید به شرایط دینی نیست موضع سختی نمی گیرند. حتی بعضا در دفاع از این نوع روابط که تنها بر رضایت طرفین قرار دارد تفاوت های فرهنگی و یا جغرافیایی را پیش کشیده و به این نوع روابط وجاهت می دهند. برخی نیز بر مفید بودن این روابط و کمک آن به شناخت بهتر زوجین قبل از ازدواج تاکید می کنند. اما اگر با همین افراد در مورد ازدواج موقت صحبت شود عمدتا با تندترین الفاظ به آن حمله کرده و آن را عامل استثمار زن، تضییع کننده حقوق زنان و پایمال کننده اصول اولیه انسانی بر می شمارند. بر همین اساس مبانی مشروعیت ازدواج موقت را جامعه مرد سالار تلقی کرده و خواستار مقابله با این سنت می شوند. سوال این است که چه تفاوتی میان ازدواج موقت و این نوع روابط جنسی در غرب وجود دارد که اولی را در نظر این دسته از روشنفکران امری قبیح و ضد انسانی و دومی را کاملا مطابق با نیازهای جامعه تصویر کرده است؟
تحلیل و بررسی:
پیش از شروع بحث و مقدمتا با ماجرایی که برای خود نویسنده پیش آمد شروع می کنم. ماجرایی که کمک خواهد کرد خوانندگانی که با فضای جنسی غرب آشنایی ندارند کمی به درک آن نزدیک شوند.
چند سال پیش روزی در دانشگاه در حال خواندن ای میل یکی از دوستانم در ایران به خاطر مطلبی که در آن بود چهره ام ناراحت و در هم شد. هم کلاسی ام (از اهالی صربستان) که در همان اتاق نشسته بود وقتی تغییر حالت چهره ام را دید از من در مورد علت آن سوال کرد. برای او توضیح دادم که این دوستم (نویسنده ای میل) علاقمند به یکی از خانم های هم کلاسی دوره کارشناسی مان در ایران بوده است ولی پس از پیگیری ها و تحقیقات مفصل، وقتی به خواستگاری رفته جواب منفی شنیده و من چون هر دو آنها را می شناختم از این مسئله ناراحت شدم. دوست صربم با حالتی متعجب و برای اینکه مطمئن شود درست شنیده است پرسید: "دوست تو به خواستگاری یک دختر رفته و دختر به او جواب منفی داده است؟" من هم با تایید صحبت او ادامه دادم در ایران اینطور نیست که هر پسری به خواستگاری هر دختری رفت به راحتی جواب مثبت بشنود. دوست صربم با تعجب و به حالتی عجیب جمله ای گفت که هنوز در ذهنم مانده:
It is an hounour for a girl to be asked for her hand! How could she reject that?
(برای یک دختر افتخاری است که کسی از او درخواست ازدواج کند. چطور آن دختر این درخواست را رد کرد؟)

برای کسانی که در غرب زندگی کرده اند فهم این مطلب زیاد سخت نیست اما برای دوستان داخل ایران کمی توضیح لازم می نماید. اگر بخواهم خیلی مختصر بگویم این می شود: در غرب متاع جنسی به دلیل عرضه بالا و بعضا بی حد و مرز متاعی نیست که بابت آن پسرها حاضر باشند بهای زیادی چون پذیرش مسئولیت ازدواج را بپردازند.(مجبورم از این استعاره استفاده کنم زیرا در فضای اقتصاد سرمایه داری صحبت می کنیم: وقتی عرضه بسیار زیاد و متنوع شود طبیعتا قیمت پایین می آید و فروشنده ها برای جلب مشتری مجبور به دادن تخفیف ها و تبلیغ کالای خود می شوند). هنگامی که هر پسر یا مردی می تواند مثل پیراهن دوست دختر عوض کند و به قول دکتر شریعتی هر دم از هر باغ گلی بچیند و از هر گلی بهره ای ببرد چرا باید خود را پایبند یک نفر کرده و این میل طبیعی تنوع طلبی را مهار کند؟ تنها مورد استثنا زمانی است که یک خانم برای آن پسر بسیار بسیار با ارزش بنماید تا حدی که برای او حاضر به چشم پوشی از سایر زنان باشد. به همین دلیل است که اگر در فیلم ها دیده و یا در اخبار خوانده باشید یکی از پر هیجان ترین صحنه های زندگی یک زن آن لحظه ای است که یک مرد از او تقاضای ازدواج کند. صحنه ای که غالبا با گریه زن (از روی شوق و هیجان) همراه می شود. دلیل این همه هیجان و گریه چیست؟ زن می بیند در میان مردانی که تا به حال از او لذت جنسی برده اند و بعد از مدتی خسته شده و به دنبال معشوقه های دیگر رفته اند یک نفر اینقدر او را مطلوب یافته که حاضر شده است تا پایان عمر از رابطه با زنان دیگر چشم پوشی کند و با او زندگی کند، اموالش را با او شریک شود و از او صاحب فرزند گردد. در این فضای اجتماعی است که حرف دوست صرب من خوب فهمیده می شود.
(البته ممکن است برخی بگویند در این کام جویی های تنوع طلبانه، زنان هم منفعت می برند. ایرادی که به این ادعا می شود گرفت این است که اولا زنان عمدتا نسبت به مردان بیشتر از آنکه خود رابطه جنسی برایشان موضوعیت داشته باشد عشق و عاطفه و رابطه محبت آمیز برایشان مهم است و ثانیا به تجربه ثابت شده است عطش زنان برای تشکیل خانواده ای ثابت و همسری همیشگی بسیار بیشتر از مردان است و مردان بیشتر به دنبال تنوع طلبی های جنسی هستند که برای شان مسئولیت های مالی و اجتماعی ایجاد نکند.)
اما باز گردیم به بحث ازدواج موقت و موضع گیری برخی روشنفکران در مقابل آن. باید پرسید چه تفاوتی میان ازدواج موقت و روابط خارج از ازدواج دائم در غرب وجود دارد؟

اولین و اساسی ترین تفاوت در لحاظ کردن و اعتراف به حق خالق بر مخلوق است. در روابط جنسی خارج از چهارچوبه ازدواج در غرب، طرفین در مورد داشتن رابطه جنسی با یکدیگر توافق دارند. از این جهت تفاوتی میان ازدواج موقت و آن روابط نیست. صرف گفتن یک جمله (صیغه عقد موقت) هم به ظاهر قضیه را زیاد متفاوت نمی کند (اگر چه اگر با شرایطش گفته شود از لحاظ فقهی متفاوت است اما بحث بنده در اینجا این نیست). تفاوت ماهوی میان این دو رابطه در اعتراف ضمنی است که دو طرف در عقد به وجود، حضور، و خالقیت و ربوبیت الله دارند. وقتی دو نفر پیش از هرگونه تماس بدنی بر خود لازم می دانند که آن دو جمله سوال و جواب را بخوانند (یا کسی به وکالت از طرف آنها بخواند)، در حقیقت به این معنا اعتراف می کنند که ما حق خداوند بر خودمان و ربوبیت تشریعی او را پذیرفته ایم و تسلیم او هستیم در این امر. یعنی پذیرش این حقیقت که ما در مقابل خداوند حقی حتی بر بدن خود نداریم و اگر می خواهیم رابطه ای جنسی برقرار کنیم آنگونه که او فرمان داده است این کار را انجام می دهیم. در مقابل این تسلیم، در رابطه جنسی که مسائل دینی در آنها لحاظ نشود، دو طرف با چشم پوشی عمدی از فرامین الهی در حقیقت اولا ربوبیت تشریعی خداوند را زیر سوال می برند و ثانیا خود را مالک مطلق بدن خود دانسته و در مقابل خداوند برای خود حقی قائل می شوند. این تفاوت اول و اصلی میان ازدواج (از هر نوعش چه موقت و چه دائم) با روابط خارج از چهارچوب ازدواج شرعی است.
اما تفاوت دوم مربوط به حقوق و تکالیف دو نفر می شود. آنطور که در شرع مقدس اسلام ذکر شده است و اکثر قریب به اتفاق مراجع شیعی حکم داده اند، دختر باکره برای ازدواج باید اذن پدر خود را داشته باشد و این شرط صحت عقد است. (البته برخی مراجع مانند مرحوم آیت الله بهجت (ره) معتقد بودند برای دختر رشیده اذن پدر ملاک صحت عقد نیست اما دختر تکلیفا باید از پدر خود اذن بگیرد. یعنی اگر دختری عاقل و بالغ بدون اذن پدر خود به عقد مردی در آمد عقد صحیح می باشد اما دختر به دلیل عدم گرفتن اذن از پدر خود مرتکب معصیت شده است). بدین جهت دخترانی که تجربه ازدواج پیشین ندارند موظف به مشورت با پدر خود می شوند که در شرایط عادی دلسوز و با تجربه تر از اوست. این شرط خود یکی از دلایل محافظت دختران در مقابل کلاه برداری های عشقی است.
مسئله بعدی در باب حقوق و تکالیف که مهم تر است مسئله نفقه زن می باشد. بر خلاف ازدواج دائم، در ازدواج موقت مرد ملزم به پرداخت نفقه به زن نیست. تنها رابطه الزام آور مالی همان مهریه است که باید مرد به زن بپردازد. اما سوال مربوط به بحث ما این است که آیا در روابط جنسی متداول در غرب آیا مرد تعهدی نسبت به زن دارد یا خیر؟ چون اینگونه روابط اکثرا عرفی است و قانون کمتر وارد آن می شود، تعیین مسائل مالی بر عهده خود طرفین است. اما با توجه به شنیده ها و دیده های نویسنده معمولا در اینگونه روابط خرج خورد و خوراک زن بر عهده خودش است. بارها دیده شده است که دو دانشجو که با هم در یک آپارتمان زندگی می کنند (و طبیعتا رابطه جنسی دارند) وقتی به خرید می روند هر یک پول خرید خودش را می دهد. کرایه خانه را نصف نصف می پردازند و هر کس مسئول خرج خودش است. هنگامی هم که بخواهند از یکدیگر جدا شوند هر یک وسائل خودش را بر می دارد و از یکدیگر جدا می شوند. پس در بحث نفقه تفاوتی میان ازدواج موقت و اینگونه روابط در غرب نیست. البته مسئله مهریه در ازدواج موقت اجباری است ولی در اینگونه روابط جنسی در غرب چنین اجباری وجود ندارد.
مسئله مهم دیگر فرزند یا فرزندان حاصل از این روابط هستند. در ازدواج موقت هر فرزند حاصل از این ازدواج تمامی حقوق فرزند ازدواج دائم را دارد و هیچ تفاوتی در مسئله ارث یا نفقه با فرزندان ازدواج دائم نخواهند داشت. اما در روابطی که در غرب گفته شد، عمده مسئولیت ها بر عهده مادر است زیرا پدر آن بچه در اغلب مواقع از پذیرش مسئولیت سر باز می زند. به همین دلیل است که در غرب نهادها و سازمان هایی برای حمایت از مادران مجرد تشکیل شده است و دولت های غربی مبالغی را برای حمایت مالی و اجتماعی از این زنان و فرزندانشان قرار داده اند.
مسئله دیگر روابط بعد اتمام مدت عقد موقت و تفاوت آن با روابط جنسی در غرب است. همان طور که در رساله های علما آمده است، در صورتی که میان زن و مرد بعد عقد رابطه جنسی برقرار شود، زن بایستی پس از اتمام مدت عقد (در ازدواج موقت) و یا طلاق یا مرگ همسر (در ازدواج دائم) مدت زمان مشخصی که در حدود سه ماه است نمی تواندبا مردان دیگر ازدواج کند (مگر برای زنان یائسه یا نابالغ). حال حکمت این مسئله چیست باز موضوع این مطلب نمی باشد اما این یکی از تفاوت های اصلی میان ازدواج موقت و روابط جنسی در غرب است که به نوعی حد و مرزی میان ازدواج های پیاپی قرار می دهد.
نتیجه:
با توجه به آنچه گفته شد و مقایسه مختصری که صورت گرفت باید از مخالفان با انصاف ازدواج موقت که با روابط پیش از ازدواج در غرب مشکلی ندارند پرسید بر اساس کدام منطق عقلی با این مسئله مخالفت می کنند؟ کدام شرط یا شروط در روابط آزاد جنسی در غرب هست که آن را معقول و انسانی می نماید و کدام شرط در ازدواج موقت هست که آن را مخالف حقوق زن نشان می دهد؟ اگر انصاف داشته باشیم آیا در مقایسه این دو، ازدواج موقت احترام بیشتری برای زن قائل نیست و حقوق بیشتری برای او در نظر گرفته نشده است؟ با توجه به اینکه هم در ازدواج موقت و هم در ازدواج دائم این زن است که خود را به ازدواج مرد در می آورد و مرد تنها قبول کننده پیشنهاد زن است (ر.ک. رساله های عملیه) و با توجه به دفاع تمام قد اسلام از فرزندان حاصل از این ازدواج به عنوان فرزندان آن مرد که باید حقوق آنها را بپردازد و همچنین حق مهریه، چه دلیل عقلی و انسانی برای مخالفت با ازدواج موقت در مقابل روابط آزادی جنسی در غرب دارید؟
کافی است به وجدان خودمان مراجعه کنیم، گاه مخالفت ما با دستورات دین ریشه ای بس خطرناک دارد و آن مخالفت با حکم خداوند است. یعنی مخالفت با برخی احکام صرفا به این دلیل است که این حکم خداست.
تذکر نهایی: همانطور که در ابتدای نوشته متذکر شدم مخاطب این نوشته افراد خاصی هستند که ذکر آنها آمد. نویسنده در پیروی از بزرگانی چون استاد شهید مطهری (ره) معتقد است ازدواج موقت هیچ گاه جایگزین ازدواج دائم نشده است و نباید هم بشود. اما در عین حال نباید این راهکار بسیار سودمند و مترقی اسلام عزیز را که در بسیاری موارد اضطراری می تواند گره از مشکلات جامعه بگشاید را به دلیل برخی سو استفاده ها یک جا منکوب و رد کرد. این نوشته برای دفاع از اصل این حکم مترقی است و در دفاع از آن در مقابل بی بند و باری های جنسی نوشته شده است. به این امید که مورد قبول درگاه احدیت قرار گرفته باشد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار