پیشنهاد مذاکره دو جانبه آمریکا در راستای اهداف ۱+۵ است
پارسینه: من باور ندارم كه پيشنهاد مذاکرات دوجانبه از سوي امريکا جداي از مذاکرات با گروه 1+5 است، بلکه در همان راستا و در تقويت مذاكرات و پيشبرد آن با اهدافي است که امريکا در 1+5 دارد.
پارسینه- امیر صابری: ساعاتی پس از آنکه مجلس سنای آمریکا تحریم های جدیدی را علیه ایران تصویب کرد، وزیر امور خارجه این کشور در سخنانی مضحک از آمادگی واشنگتن برای مذاکره با تهران خبر داد. این شیوه تبلیغاتی چندسالی است که از سوی غربی ها علیه جمهوری اسلامی اعمال می شود؛ یعنی ابتدا تصویب تحریم و فورا درخواست مذاکره!
به نظر می رسد آمریکا با افزایش تحریم های اقتصادی علیه ملت ایران درصدد ایجاد و افزایش نارضایتی در داخل و گروگان گیری سیاسی است. در واقع کاخ سفید می خواهند از همین تحریم های یکجانبه به عنوان برگ برنده در مذاکرات هسته ای استفاده کند؛ بدین ترتیب که تعدیل یا لغو تحریم ها را منوط به عقب نشینی ایران از حقوق اساسی خود و تن دادن به خواسته های آنان کند.
خبرنگار پارسینه در این باره و بررسی اهداف پیدا و پنهان آمریکا از ارسال سیگنال مذاکره مستقیم با ایران با دکتر فواد ایزدی گفت و گویی کرده است که در ادامه می خوانید.
وزير امور خارجه امريکا از آمادگي امريکا براي مذاکره دوجانبه با ايران سخن گفت. در ابتداي بحث لطفا دلايل اين موضع گيري ناگهاني و اهداف عيان و پنهان اين پيشنهاد را براي ما توضيح دهيد؟
انجام مذاکرات دوجانبه ميتواند به عنوان شمشيري براي فشار بيشتر بر ايران باشد، تا در جو افکارعمومي اينگونه القا شود که اين ايران است که حاضر به حل مساله از طريق ديپلماسي و گفت وگوهاي مسالمتجويانه مستقيم با امريکا نيست. امروز شاهد هستيم که هم دولت و هم نماينده امريكا در آژانس اعلام کردهاند که اين دور از مذاکرات بايد تا پايان ماه مارس به نتيجه برسد و يا به معناي ديگر به نوعي ضربالاجلي براي پرونده هستهاي ايران تعيين كردند. از این رو این اقدامات بیشتر عملیات روانی علیه ایران می تواند تعبیر شود تا بروز حسن نیست از سوی آمریکا. چراکه اگر آمریکا واقعا خواستار مذاکره و رابطه با ایران باشد ما باید شاهد سیگنال های مثبتی از سوی آمریکا باشیم که عملا با تحریم های کنونی و تلاش برای اجماع جهانی علیه ایران این موضوع منتفی می شود.
در شرايطي که گروه 1+ 5 در حال تلاش براي از سرگيري مذاکرات هسته اي با تهران است آيا امريکا با اين پيشنهاد به نوعي خود را از اين گروه متمايز کرده و به دنبال جداکردن خط خود از اروپاييها در مواجهه با ايران است؟
خير، به باور من تمامي اين روند در يك راستا است. در حقيقت در راستاي عمليات تقسيم شدهاي است که امريکا با گروه 1+5 آغاز و پيش ميبرد. درنگاه کلي تر مديريت و رهبري اين مجموعهها به دست امريکا است و با هماهنگي اين کشور انجام ميشود. از گزارش يوکيا آمانو و آژانس تا فشاري که 1+5 در اجلاسي که در بروكسل داشتند بر ايران وارد کردند و همچنين اصرار بر برگزاري هرچه سريع تر مذاکرات. بنابراين من باور ندارم كه پيشنهاد مذاکرات دوجانبه از سوي امريکا جداي از مذاکرات با گروه 1+5 است، بلکه در همان راستا و در تقويت مذاكرات و پيشبرد آن با اهدافي است که امريکا در 1+5 دارد.
دلايل همزماني اين ابراز تمايل کلينتون و تصويب تحريمها در مجلس سنا، چگونه قابل توضيح است؟
در تحريمهايي که سناي امريکا وضع کرد دو موضوع قابل تامل است:اين مساله ناگفته پيداست که در داخل امريكا فضاي سياسي همانطور که پيش از انتخابات ميان دو حزب در مورد ايران اختلافاتي وجود داشت، کماکان چنين اختلافي وجود دارد. بنابراين به نظر ميرسد كه سناي امريکا تا اندازهاي دست اوباما را در توافق در هرگونه مذاکره دوجانبهاي با ايران ببندد تا دولت اوباما با محدوديتهاي بيشتري مواجه شود. البته بايد تاکيد کرد که تمامي اين مسائل برنامهريزي شده و حتي اين تحريمها نيز ابزار مضاعفي براي فشار بيشتر به ايران است تا بتوانند نتايج مذاكرات پيشرو را آنطور که خواسته آژانس و غربيهاست پيش برده و ايران از همکاريهايي که آنها خواهانش هستند، تمکين کند و در حقيقت به تمايلات آنها پاسخ مثبت دهد. در نتيجه بايد گفت تحريمها همزمان با اين پيشنهاد در دوجهت پيش ميرود.
آيا در امريکا شاهد تعميق شکاف ميان اوباما و نمايندگان کنگره و سنا هستيم؟ تا چه حد اين اختلافها حقيقي و تا چه اندازه ميتواند مانور سياسي باشد؟
در ساختار سياسي امريکا يعني کنگره و دولت در موضوع ايران اختلافاتي وجود دارد که ناشي از ديدگاههاي جمهموريخواهان و دموکراتها در چگونگي برخورد با مساله ايران است.به نظر ميرسد اين واقعيت وجود دارد که کاخ سفيد يعني دولت امريکا با سنا حداقل در اين مقطع به لحاظ موضع گيري شفاهي همخواني ندارد. اما من اين مساله را به شکل شكاف عميقي نميدانم، به دليل آنکه اوباما به دليل سيستم داخلي امريکا چارهاي ندارد كه با گنگره همکاري و هماهنگي داشته باشد.
به نظر می رسد آمریکا با افزایش تحریم های اقتصادی علیه ملت ایران درصدد ایجاد و افزایش نارضایتی در داخل و گروگان گیری سیاسی است. در واقع کاخ سفید می خواهند از همین تحریم های یکجانبه به عنوان برگ برنده در مذاکرات هسته ای استفاده کند؛ بدین ترتیب که تعدیل یا لغو تحریم ها را منوط به عقب نشینی ایران از حقوق اساسی خود و تن دادن به خواسته های آنان کند.
خبرنگار پارسینه در این باره و بررسی اهداف پیدا و پنهان آمریکا از ارسال سیگنال مذاکره مستقیم با ایران با دکتر فواد ایزدی گفت و گویی کرده است که در ادامه می خوانید.
وزير امور خارجه امريکا از آمادگي امريکا براي مذاکره دوجانبه با ايران سخن گفت. در ابتداي بحث لطفا دلايل اين موضع گيري ناگهاني و اهداف عيان و پنهان اين پيشنهاد را براي ما توضيح دهيد؟
انجام مذاکرات دوجانبه ميتواند به عنوان شمشيري براي فشار بيشتر بر ايران باشد، تا در جو افکارعمومي اينگونه القا شود که اين ايران است که حاضر به حل مساله از طريق ديپلماسي و گفت وگوهاي مسالمتجويانه مستقيم با امريکا نيست. امروز شاهد هستيم که هم دولت و هم نماينده امريكا در آژانس اعلام کردهاند که اين دور از مذاکرات بايد تا پايان ماه مارس به نتيجه برسد و يا به معناي ديگر به نوعي ضربالاجلي براي پرونده هستهاي ايران تعيين كردند. از این رو این اقدامات بیشتر عملیات روانی علیه ایران می تواند تعبیر شود تا بروز حسن نیست از سوی آمریکا. چراکه اگر آمریکا واقعا خواستار مذاکره و رابطه با ایران باشد ما باید شاهد سیگنال های مثبتی از سوی آمریکا باشیم که عملا با تحریم های کنونی و تلاش برای اجماع جهانی علیه ایران این موضوع منتفی می شود.
در شرايطي که گروه 1+ 5 در حال تلاش براي از سرگيري مذاکرات هسته اي با تهران است آيا امريکا با اين پيشنهاد به نوعي خود را از اين گروه متمايز کرده و به دنبال جداکردن خط خود از اروپاييها در مواجهه با ايران است؟
خير، به باور من تمامي اين روند در يك راستا است. در حقيقت در راستاي عمليات تقسيم شدهاي است که امريکا با گروه 1+5 آغاز و پيش ميبرد. درنگاه کلي تر مديريت و رهبري اين مجموعهها به دست امريکا است و با هماهنگي اين کشور انجام ميشود. از گزارش يوکيا آمانو و آژانس تا فشاري که 1+5 در اجلاسي که در بروكسل داشتند بر ايران وارد کردند و همچنين اصرار بر برگزاري هرچه سريع تر مذاکرات. بنابراين من باور ندارم كه پيشنهاد مذاکرات دوجانبه از سوي امريکا جداي از مذاکرات با گروه 1+5 است، بلکه در همان راستا و در تقويت مذاكرات و پيشبرد آن با اهدافي است که امريکا در 1+5 دارد.
دلايل همزماني اين ابراز تمايل کلينتون و تصويب تحريمها در مجلس سنا، چگونه قابل توضيح است؟
در تحريمهايي که سناي امريکا وضع کرد دو موضوع قابل تامل است:اين مساله ناگفته پيداست که در داخل امريكا فضاي سياسي همانطور که پيش از انتخابات ميان دو حزب در مورد ايران اختلافاتي وجود داشت، کماکان چنين اختلافي وجود دارد. بنابراين به نظر ميرسد كه سناي امريکا تا اندازهاي دست اوباما را در توافق در هرگونه مذاکره دوجانبهاي با ايران ببندد تا دولت اوباما با محدوديتهاي بيشتري مواجه شود. البته بايد تاکيد کرد که تمامي اين مسائل برنامهريزي شده و حتي اين تحريمها نيز ابزار مضاعفي براي فشار بيشتر به ايران است تا بتوانند نتايج مذاكرات پيشرو را آنطور که خواسته آژانس و غربيهاست پيش برده و ايران از همکاريهايي که آنها خواهانش هستند، تمکين کند و در حقيقت به تمايلات آنها پاسخ مثبت دهد. در نتيجه بايد گفت تحريمها همزمان با اين پيشنهاد در دوجهت پيش ميرود.
آيا در امريکا شاهد تعميق شکاف ميان اوباما و نمايندگان کنگره و سنا هستيم؟ تا چه حد اين اختلافها حقيقي و تا چه اندازه ميتواند مانور سياسي باشد؟
در ساختار سياسي امريکا يعني کنگره و دولت در موضوع ايران اختلافاتي وجود دارد که ناشي از ديدگاههاي جمهموريخواهان و دموکراتها در چگونگي برخورد با مساله ايران است.به نظر ميرسد اين واقعيت وجود دارد که کاخ سفيد يعني دولت امريکا با سنا حداقل در اين مقطع به لحاظ موضع گيري شفاهي همخواني ندارد. اما من اين مساله را به شکل شكاف عميقي نميدانم، به دليل آنکه اوباما به دليل سيستم داخلي امريکا چارهاي ندارد كه با گنگره همکاري و هماهنگي داشته باشد.
ارسال نظر