اسفندیاری: «جهانشهریها» در شرایط فقیرانه ای تولید شد
پارسینه: در شرایط سخت و فقیرانهای کار را تولید کردیم و الان هم یک بدهی سنگین به دلیل افزایش قیمت ارز داریم. در واقع این کار با یک پنجم و یا یک سوم بودجه برخی کارهای مشابه تولید شد.
مجموعه مستند «جهانشهریها» که از شبکه سه سیما روی آنتن رفت، در مدت زمان پخش خود با مخاطبان بسیاری مواجه شد. همین استقبال از مخاطبان باعث شد تا «شهاب اسفندیاری» کارگردان «جهانشهریها» که دکترای مطالعات فرهنگی خود را از دانشگاه ناتینگهام دریافت کرده است، نکاتی جالب و خواندنی از خاطره ساخت این فیلم را بیان کند.
شهاب اسفندیاری و ادگاردو اسعد در هاوانا (کوبا)، مقابل دفتر کار سابق «چه گوارا» که امروز به موزه تبدیل شده است.
* بعد از سفر آمریکای لاتین احساس کردم که ما هیچ چیزی از آن منطقه نمیدانیم. نه از جهت تاریخ، نه جغرافیا، نه مذهب، نه فرهنگ و ... در حالی که فرصت بینظیر تبلیغی و حتی اقتصادی برای ایران به شمار میرود. متاسفانه تصویری که از آمریکای لاتین در ذهن ما وجود دارد تصویر جنگل و بومیان بدوی و ... است. در حالی که آمریکای لاتین اصلا اینطور نیست و در برخی از مناطق آثار باستانی بسیار قدیمی دارند که قدمت آنها به چند هزار سال بر می گردد. در برخی از این کشورها می دیدیم که هواپیما، هواپیما توریست اروپایی و آمریکایی به آنجا میروند.
*ادگاردو به مدت 15 سال در مناطق بسیار دورافتاده به تبلیغ دین اسلام پرداخته است. او تک و تنها به جاهایی میرود که حتی 5 شیعه هم وجود ندارد. مناطقی که جانش در خطر است . حتی دشمنان ما نیز قدر او را فهمیدهاند و آمریکاییها گزارشی را منتشر کردهاند که در آن نسبت به فعالیت ادگاردو ابراز نگرانی کردهاند. اما ما بعد از 15 سال هنوز یک اقامت دائمی به او نداده ایم. وقتی من با او سفر میکردم، متوجه شدم که مسئولان برخی سفارت خانههای ما حتی از دیدار با ایشان نیز خودداری میکنند.
* به قول ادگاردو اسعد، شهر قم 2 میلیون نفر جمعیت دارد، و 100 هزار نفر روحانی آنجا هستند. درحالی که منطقه آمریکای لاتین 600 میلیون نفر جمعیت دارد و تنها 5 نفر روحانی شیعه برای آن وجود دارد. چرا اینطور است؟ چرا کسی به فکر نیست؟ چرا برای تربیت مبلغ آن گونه که باید و شاید کار انجام نشده است؟ البته گام هایی برداشته شده اما بسیار کم است. بهترین و موثرترین شیوهای که موجود است، این است که افرادی از همان مناطق به قم بیایند و پس از تحصیل دوباره به کشورهایشان بروند و به تبلیغ بپردازند. اما متاسفانه حمایت از این طلبه ها در قم به گونه ای است که برخی از آنها تحصیل را رها کرده و به کشورهای خود بر می گردند.
انتقاد از پایان برنامه ادگاردو
* برخی انتقاد کردند که چرا در پایان برنامه ادگاردو ذکر کردید که او هنوز بعد از 15 سال اقامت یا تابعیت ایرانی ندارد. یا وقتی یک جوان سیاهپوست انگلیسی انتقاداتی را مطرح کرد و اشاره کرد که در جاهایی در ایران مورد آزار و تمسخر قرار گرفته برخی می گفتند نباید این موارد پخش شود. اما نظر ما این بود که نباید این موارد را لاپوشانی کنیم. وقتی که رهبر انقلاب 20 مورد بحث اصلاح سبک زندگی را مطرح میکنند و نقایص و عیوب فرهنگی را بر می شمارند، ما نباید کاتولیک تر از پاپ شویم.
* ما به مخاطبی که ممکن است یک نگاه کاملا شیفتهوار و ستایشگرانه نسبت به غرب داشته باشد، می گوییم که غرب آن ایدهآلی هم که شما فکر میکنید نیست. از آن طرف به کسانی که میگویند که غرب کاملا سیاهی و باطل و زشتی است هم تذکر می دهیم که در دریافت های خود به تفریط رفته اند. این قبیل دیدگاه ها حتی منطبق بر نگاه امام و مقام معظم رهبری هم نیست.
* به نظرم افرادی که از دستاوردهای غرب به عنوان «شر لازم» سخن می گویند شناخت شان از غرب در حد «دبی» و «امارات» است.
* اصلاح و تعدیل نگاههای سیاه و سفید و بهشت و جهنمی در مورد غرب یکی از اهداف «جهانشهریها» بود.
* در زمان پخش فشارهایی بر مسئولان شبکه وارد شد که چرا کار با زیرنویس میرود، چرا برنامه دوبله نشده، و یا چرا نریشن ندارد. این خواسته ما بود که هیچ صدایی در برنامه نباشد جز صدای خود فرد. هیچ تحمیلی از جانب ما نباشد. خود فرد هر چه که هست را بیان کند.
دوبله یک نوع تحریف است
* دوبله فی نفسه یک نوع تحریف است. یک نوع جعل است. ممکن است هنرمندانه انجام شود و برای یک سریال هم جواب بدهد. اما برای مستند که مبنایش کشف حقیقت است، نقض غرض است. حذف صدای فرد است. فکر کنید لحظاتی که این افراد درباره ایمان آوردن و یا درباره سفرهای زیارتی خود صحبت میکنند، ما از یک صدای کلیشهای که برای صدها شخصیت دیگر استفاده شده، استفاده می کردیم. قطعا آن اثرگذاری را نداشت.
* در نریشن هم یک نوع موضع دانای کل وجود دارد. در حالی که ما اصلا در موضع دانای کل نبودیم. ما آمده بودیم روی زمین و زانو زده بودیم جلو این شخصیت ها تا از آنها بیاموزیم و بهره معنوی ببریم. نمیخواستیم در این برنامه هیچ ادعایی داشته باشیم. نمی خواستیم توضیح و تفسیر بدهیم. الحمدالله این انتخاب به برنامه ما طراوتی داد و مخاطبان هم با آن همراهی کردند.
* متاسفانه تفکرات ناسیونالیستی و ملی گرایانه به ملت ها ارزش ذاتی می دهند، و بر این مبنا بین ملت ها تمایز ایجاد می کنند. گاهی این وجوه تمایز مربوط به فضائل ملتهاست. اما فی نفسه نباید ملیت را به عنوان یک ارزش مطلق به حساب آورد زیرا این همان مفهوم نژادگرایی و نژادپرستی است که از نظر اسلامی و فرهنگی قابل قبول نیست.
* مجموعه «جهانشهری ها» در واقع مانیفستی علیه نژادگرایی است و تصویری از اسلام در مقیاس جهانی ارائه میدهد.
بدهی سنگین به دلیل افزایش قیمت ارز
* تولید کار بسیار سخت بود. از جهت تنوع لوکیشن، فیلمبرداری در مناطق ناامن، در کشورهایی که نه سفارت داریم و نه کنسولگری و اگر اتفاقی بیفتد هیچ پشتیبانی نداریم. در تمام این کشورها هم بدون مجوز کار می کردیم و هر لحظه امکان داشت پلیس مانع کار ما شود که در چند مورد اتفاق افتاد.
* گروه تولید ما هم بسیار کوچک بود که البته توفیق اجباری بود و به محدودیت بودجه برمیگشت. بودجه ما بسیار کمتر از بودجهای است که برای مستندهای داخلی صرف می شود.
* در شرایط سخت و فقیرانهای کار را تولید کردیم و الان هم یک بدهی سنگین به دلیل افزایش قیمت ارز داریم. در واقع این کار با یک پنجم و یا یک سوم بودجه برخی کارهای مشابه تولید شد.
* همین که شبکه سه قبول کند که برنامه مستندی که زیرنویس دارد را هر شب در ساعت پربیننده پخش کند، به نظرم یک شهامت و شجاعتی میخواست. بالاخره شبکه سه برنامههای پربینندهای نظیر فوتبال و سریال دارد و پخش مستند برایشان یک ریسک بود. اما هر ریسک حساب شده ای با پاداش همراه است و به نظرم مدیران شبکه پاداش خود را از طریق بازتابهای خوبی که برنامه داشت دریافت کردند.
شهاب اسفندیاری و ادگاردو اسعد در هاوانا (کوبا)، مقابل دفتر کار سابق «چه گوارا» که امروز به موزه تبدیل شده است.
* بعد از سفر آمریکای لاتین احساس کردم که ما هیچ چیزی از آن منطقه نمیدانیم. نه از جهت تاریخ، نه جغرافیا، نه مذهب، نه فرهنگ و ... در حالی که فرصت بینظیر تبلیغی و حتی اقتصادی برای ایران به شمار میرود. متاسفانه تصویری که از آمریکای لاتین در ذهن ما وجود دارد تصویر جنگل و بومیان بدوی و ... است. در حالی که آمریکای لاتین اصلا اینطور نیست و در برخی از مناطق آثار باستانی بسیار قدیمی دارند که قدمت آنها به چند هزار سال بر می گردد. در برخی از این کشورها می دیدیم که هواپیما، هواپیما توریست اروپایی و آمریکایی به آنجا میروند.
*ادگاردو به مدت 15 سال در مناطق بسیار دورافتاده به تبلیغ دین اسلام پرداخته است. او تک و تنها به جاهایی میرود که حتی 5 شیعه هم وجود ندارد. مناطقی که جانش در خطر است . حتی دشمنان ما نیز قدر او را فهمیدهاند و آمریکاییها گزارشی را منتشر کردهاند که در آن نسبت به فعالیت ادگاردو ابراز نگرانی کردهاند. اما ما بعد از 15 سال هنوز یک اقامت دائمی به او نداده ایم. وقتی من با او سفر میکردم، متوجه شدم که مسئولان برخی سفارت خانههای ما حتی از دیدار با ایشان نیز خودداری میکنند.
* به قول ادگاردو اسعد، شهر قم 2 میلیون نفر جمعیت دارد، و 100 هزار نفر روحانی آنجا هستند. درحالی که منطقه آمریکای لاتین 600 میلیون نفر جمعیت دارد و تنها 5 نفر روحانی شیعه برای آن وجود دارد. چرا اینطور است؟ چرا کسی به فکر نیست؟ چرا برای تربیت مبلغ آن گونه که باید و شاید کار انجام نشده است؟ البته گام هایی برداشته شده اما بسیار کم است. بهترین و موثرترین شیوهای که موجود است، این است که افرادی از همان مناطق به قم بیایند و پس از تحصیل دوباره به کشورهایشان بروند و به تبلیغ بپردازند. اما متاسفانه حمایت از این طلبه ها در قم به گونه ای است که برخی از آنها تحصیل را رها کرده و به کشورهای خود بر می گردند.
انتقاد از پایان برنامه ادگاردو
* برخی انتقاد کردند که چرا در پایان برنامه ادگاردو ذکر کردید که او هنوز بعد از 15 سال اقامت یا تابعیت ایرانی ندارد. یا وقتی یک جوان سیاهپوست انگلیسی انتقاداتی را مطرح کرد و اشاره کرد که در جاهایی در ایران مورد آزار و تمسخر قرار گرفته برخی می گفتند نباید این موارد پخش شود. اما نظر ما این بود که نباید این موارد را لاپوشانی کنیم. وقتی که رهبر انقلاب 20 مورد بحث اصلاح سبک زندگی را مطرح میکنند و نقایص و عیوب فرهنگی را بر می شمارند، ما نباید کاتولیک تر از پاپ شویم.
* ما به مخاطبی که ممکن است یک نگاه کاملا شیفتهوار و ستایشگرانه نسبت به غرب داشته باشد، می گوییم که غرب آن ایدهآلی هم که شما فکر میکنید نیست. از آن طرف به کسانی که میگویند که غرب کاملا سیاهی و باطل و زشتی است هم تذکر می دهیم که در دریافت های خود به تفریط رفته اند. این قبیل دیدگاه ها حتی منطبق بر نگاه امام و مقام معظم رهبری هم نیست.
* به نظرم افرادی که از دستاوردهای غرب به عنوان «شر لازم» سخن می گویند شناخت شان از غرب در حد «دبی» و «امارات» است.
* اصلاح و تعدیل نگاههای سیاه و سفید و بهشت و جهنمی در مورد غرب یکی از اهداف «جهانشهریها» بود.
* در زمان پخش فشارهایی بر مسئولان شبکه وارد شد که چرا کار با زیرنویس میرود، چرا برنامه دوبله نشده، و یا چرا نریشن ندارد. این خواسته ما بود که هیچ صدایی در برنامه نباشد جز صدای خود فرد. هیچ تحمیلی از جانب ما نباشد. خود فرد هر چه که هست را بیان کند.
دوبله یک نوع تحریف است
* دوبله فی نفسه یک نوع تحریف است. یک نوع جعل است. ممکن است هنرمندانه انجام شود و برای یک سریال هم جواب بدهد. اما برای مستند که مبنایش کشف حقیقت است، نقض غرض است. حذف صدای فرد است. فکر کنید لحظاتی که این افراد درباره ایمان آوردن و یا درباره سفرهای زیارتی خود صحبت میکنند، ما از یک صدای کلیشهای که برای صدها شخصیت دیگر استفاده شده، استفاده می کردیم. قطعا آن اثرگذاری را نداشت.
* در نریشن هم یک نوع موضع دانای کل وجود دارد. در حالی که ما اصلا در موضع دانای کل نبودیم. ما آمده بودیم روی زمین و زانو زده بودیم جلو این شخصیت ها تا از آنها بیاموزیم و بهره معنوی ببریم. نمیخواستیم در این برنامه هیچ ادعایی داشته باشیم. نمی خواستیم توضیح و تفسیر بدهیم. الحمدالله این انتخاب به برنامه ما طراوتی داد و مخاطبان هم با آن همراهی کردند.
* متاسفانه تفکرات ناسیونالیستی و ملی گرایانه به ملت ها ارزش ذاتی می دهند، و بر این مبنا بین ملت ها تمایز ایجاد می کنند. گاهی این وجوه تمایز مربوط به فضائل ملتهاست. اما فی نفسه نباید ملیت را به عنوان یک ارزش مطلق به حساب آورد زیرا این همان مفهوم نژادگرایی و نژادپرستی است که از نظر اسلامی و فرهنگی قابل قبول نیست.
* مجموعه «جهانشهری ها» در واقع مانیفستی علیه نژادگرایی است و تصویری از اسلام در مقیاس جهانی ارائه میدهد.
بدهی سنگین به دلیل افزایش قیمت ارز
* تولید کار بسیار سخت بود. از جهت تنوع لوکیشن، فیلمبرداری در مناطق ناامن، در کشورهایی که نه سفارت داریم و نه کنسولگری و اگر اتفاقی بیفتد هیچ پشتیبانی نداریم. در تمام این کشورها هم بدون مجوز کار می کردیم و هر لحظه امکان داشت پلیس مانع کار ما شود که در چند مورد اتفاق افتاد.
* گروه تولید ما هم بسیار کوچک بود که البته توفیق اجباری بود و به محدودیت بودجه برمیگشت. بودجه ما بسیار کمتر از بودجهای است که برای مستندهای داخلی صرف می شود.
* در شرایط سخت و فقیرانهای کار را تولید کردیم و الان هم یک بدهی سنگین به دلیل افزایش قیمت ارز داریم. در واقع این کار با یک پنجم و یا یک سوم بودجه برخی کارهای مشابه تولید شد.
* همین که شبکه سه قبول کند که برنامه مستندی که زیرنویس دارد را هر شب در ساعت پربیننده پخش کند، به نظرم یک شهامت و شجاعتی میخواست. بالاخره شبکه سه برنامههای پربینندهای نظیر فوتبال و سریال دارد و پخش مستند برایشان یک ریسک بود. اما هر ریسک حساب شده ای با پاداش همراه است و به نظرم مدیران شبکه پاداش خود را از طریق بازتابهای خوبی که برنامه داشت دریافت کردند.
منبع:
خبرگزاری فارس
ارسال نظر