یزید چگونه مرد؟
پارسینه: برخى گفتهاند: وى هنگام رقص و در حال بدمستى به زمین خورد و مغزش متلاشى شد، برخى گاز گرفته شدن توسط میمونش را که با وى بازى مىکرد و برخى کثرت مىگسارى و قى کردنِ پیاپى آن را عامل هلاکت او ذکر کردهاند.
یزید بن معاویه که مجرم اصلى در فاجعه خونبار کربلا بود، تنها سه سال پس از این فاجعه، در ۳۸ سالگى با مرگی ننگین از دنیا رفت و با مرگش، حکومت فاسق خاندان ابوسفیان پایان یافت.
یزید بن معاویة بن ابوسفیان ـ که مادرش مَیسون، دختر بَجدَل کلبى بود ـ در سال 25 یا 26 هجرى، متولّد شد و در سال 64 هجرى، به هلاکت رسید.
وى که مُجرم اصلى در فاجعه خونبار کربلا بود، تنها سه سال پس از این فاجعه، در 38 سالگى با ننگ آمیزترینِ مرگها از دنیا رفت و با مرگش، حکومت ننگین خاندان ابوسفیان نیز پایان یافت.
«دانشنامه امام حسین(ع)» درباره قولهای مختلف علّت مرگ ناگهانى یزید، مینویسد: در این زمینه قولها مختلف هستند، اما مورّخان، اتفاق نظر دارند که افراط در مِىگُسارى و بَدمستى، موجب هلاکت او شد.
برخى گفتهاند: وى هنگام رقص و در حال بدمستى به زمین خورد و مغزش متلاشى شد، برخى گاز گرفته شدن توسط میمونش را که با وى بازى مىکرد و برخى کثرت مىگسارى و قى کردنِ پیاپى آن را عامل هلاکت او ذکر کردهاند.
همچنین گزارش شده که صورت او پس از مرگ، همچون قیر سیاه شد و با ظاهرى چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد.
* نبش قبر فرزند و نوه ابوسفیان کی اتفاق افتاد
ناگفته نماند که عباسیان، در سالهاى نخست حکومتشان، قبرهاى یزید، معاویه و عبدالملک بن مروان را نبش کردند و استخوانهاى باقى مانده آنان را آتش زدند.
در کتاب «أنساب الأشراف» نبش قبر یزید، این گونه روایت میشود: وقتى عبدالله بن على عباسى (1) به رود ابو فُطرُس (2) رسید، دستور داد که براى بنى امیّه اعلام امان کنند، آنان همه در اطراف او گرد آمدند و سپاه خراسانى -حامى بنى عبّاس- با گُرز به آنان یورش آورد و آنها را کشت.
عبدالله هم جمعیتى از آنان و پیروانشان را به قتل رساند و دستور داد قبر معاویه را شکافتند و چیزى از معاویه جز استخوان باریکهاى باقی نمانده بود، قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوانهاى بند مفاصل پاى او را پیدا نکردند، از عبدالملک بن مروان نیز قطعههایى از سرش پیدا شد... و هر چه از گورها گرد آورده بودند، آتش زدند.
*پینوشتها:
1.عبدالله بن على بن عبدالله بن عبّاس بن عبدالمطّلب، عموى سفّاح و منصور عبّاسى بود که از سوى سفّاح به جنگ با مروان بن محمّد (آخرین خلیفه اُموى) گسیل شد و به سوى مروان رفت تا او را کشت و بر منطقه شامات، سیطره یافت و تا پایان خلافت سفّاح، فرمان رواى آن جا بود، وقتى منصور به حکمرانى رسید، او با منصور به مخالفت برخاست و مردم را به سوى خویش، دعوت کرد، منصور، او را زندانى کرد و در زندان بغداد ماند تا سقف زندان بر سرش خراب شد و در سال 147 قمری کشته شد.
2.جایى است در نزدیکى رمله در فلسطین.
ارسال نظر