حرفهای پرستویی درخصوص سینمای ایران و اختلافاتش با ابراهیم حاتمی کیا
پارسینه: پرویز پرستویی، بازیگر سرشناس و محبوب، پس از مدت ها سکوتش را شکسته و در گفت و گوی مفصل با ماهنامه سینمایی «24» از اوضاع و احوال ناخوش سینمای ایران، اختلافاتش با ابراهیم حاتمی کیا و این روزهایش گفته است.
پرویز پرستویی، بازیگر سرشناس و محبوب، پس از مدت ها سکوتش را شکسته و در گفت و گوی مفصل با ماهنامه سینمایی «24» از اوضاع و احوال ناخوش سینمای ایران، اختلافاتش با ابراهیم حاتمی کیا و این روزهایش گفته است. بخش هایی از این گفت و گو را که تا آخر ماه روی دکه های روزنامه فروشی هاست در ادامه می توانید بخوانید:
- ادعای آقایان این است که در خانه سینما به جای کار صنفی، کار سیاسی انجام می شده و بخشی از فتنه سال 88 در آنجا سازماندهی شده! در حالی که اصلا اینجور نیست. به اعتقاد من ریشه مشکلات امروز از آنجا شروع شد که بخشی از همین دوستان معاونت سینمایی فعلی، سه دهه پیش تشکلی درست کردند به نام «هیئت هنرمندان مسلمان». از همان موقع خشت را غلط گذاشتند؛ هیئت هنرمندان مسلمان یعنی چه؟ یعنی اگر هنرمندی نرود عضو این هیئت شود غیرمسلمان است؟ همین حالا بیاییم وزن کشی کنیم؛ این صد نفر رو کنند چه در چنته دارند، چهار هزار نفر اعضای خانه سینما هم تلاش ها و افتخاراتشان را بگذارند وسط، ببینیم چه کسی بیشتر به اسلام خدمت کرده.
- ببینید، در انتخابات آن سال (88) که اتفاق نیفتاد؛ گفتند چند کاندیدا داریم، هر کس هم از یک کاندیدا حمایت می کرد. آقای مجیدی داشت فیلم تبلیغاتی آقای موسوی را می ساخت، آقای شمقدری هم داشت فیلم تبلیغاتی آقای احمدی نژاد را می ساخت. خب چه اشکالی داشت؟ انتخابات برگزار شد، تمام شد. مگر الان آقای مجیدی فیلم «محمد (ص)» نمی سازد؟ رهبر معظم انقلاب هم می روند پشت صحنه این فیلم و بازدید می کنند. آقای شمقدری هم دارد کارش را می کند. گناه خانه سینما چیست؟ مگر خانه سینما بیانیه داد طرفدار یک نامزد مشخص است؟ این انگ زدن ها از جای دیگری شروع شد.
- اولا که آقای حاتمی کیا برای شهید چمران به من پیشنهاد نداد. با واسطه پیغام فرستاد. من لنگ این چیزها نیستم که بگویم آدم مهمی هستم و کارگردان باید خودش به من تلفن بزند ولی آقای حاتمی کیا سر «آژانس شیشه ای» به من تلفن زد و گفت شما این فیلمنامه را بخوان، اگر بازی کردی که بازی کردی، وگرنه من اصلا این نقش را به بازیگر نمی دهم. یک آدم از همین جنس می آورم که نقش را بازی کنم. خب ما رفتیم آن فیلم را کار کردیم. زمان گذشت و «روبان قرمز»، «موج مرده» و «به نام پدر» و آن سریال «خاک سرخ» را هم کار کردیم. بعد از اینها ایشان رفت و «دعوت» را کار کرد. خب من چرا باید در «دعوت» بازی می کردم؟ نخواستم در «دعوت» بازی کنم. من در بازیگری ادعا ندارم ولی در «نه گفتن» ادعا دارم. هیچ کس به صراحت من نمی گوید «نه».
- بازی در فیلم «گزارش یک جشن» هم با اس ام اس به من پیشنهاد شد و من رد کردم. در کار «چ» هم آقای حاتمی کیا اصلا با من تماس نگرفت. آقای حبیب رضایی با من تماس گرفت و پیشنهاد داد. من هم گفتم با این تهیه کننده حاضر نیستم کار کنم چون قبلا در زمان پیش تولید سریال «خاک سرخ» مرا به خاک سیاه نشاند. این تهیه کننده بلایی سر من آورده که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم با این آدم کار کنم. باز هم می بینیدکه اشتباه نکردم. این تهیه کننده وسط همین فیلم دوباره رفت زندان و مجبور شدند کار را به شکل دیگری ادامه دهند.
روزی شش ساعت می روم کوهنوردی
- در این شرایط می توانم بروم تئاتر کار کنم. آنجا احساس رضایت می کنم. فعلا از سینما لذت نمی برم. من الان روزی شش ساعت می روم کوهنوردی. پر از انرژی ام. آماده کارم. ولی کار خوب وجود ندارد. چرا باید به هر قیمت کار کنم؟ به جایش می روم تا توچال و برمی گردم، دنیایی است برای خودش.
- ادعای آقایان این است که در خانه سینما به جای کار صنفی، کار سیاسی انجام می شده و بخشی از فتنه سال 88 در آنجا سازماندهی شده! در حالی که اصلا اینجور نیست. به اعتقاد من ریشه مشکلات امروز از آنجا شروع شد که بخشی از همین دوستان معاونت سینمایی فعلی، سه دهه پیش تشکلی درست کردند به نام «هیئت هنرمندان مسلمان». از همان موقع خشت را غلط گذاشتند؛ هیئت هنرمندان مسلمان یعنی چه؟ یعنی اگر هنرمندی نرود عضو این هیئت شود غیرمسلمان است؟ همین حالا بیاییم وزن کشی کنیم؛ این صد نفر رو کنند چه در چنته دارند، چهار هزار نفر اعضای خانه سینما هم تلاش ها و افتخاراتشان را بگذارند وسط، ببینیم چه کسی بیشتر به اسلام خدمت کرده.
- ببینید، در انتخابات آن سال (88) که اتفاق نیفتاد؛ گفتند چند کاندیدا داریم، هر کس هم از یک کاندیدا حمایت می کرد. آقای مجیدی داشت فیلم تبلیغاتی آقای موسوی را می ساخت، آقای شمقدری هم داشت فیلم تبلیغاتی آقای احمدی نژاد را می ساخت. خب چه اشکالی داشت؟ انتخابات برگزار شد، تمام شد. مگر الان آقای مجیدی فیلم «محمد (ص)» نمی سازد؟ رهبر معظم انقلاب هم می روند پشت صحنه این فیلم و بازدید می کنند. آقای شمقدری هم دارد کارش را می کند. گناه خانه سینما چیست؟ مگر خانه سینما بیانیه داد طرفدار یک نامزد مشخص است؟ این انگ زدن ها از جای دیگری شروع شد.
- اولا که آقای حاتمی کیا برای شهید چمران به من پیشنهاد نداد. با واسطه پیغام فرستاد. من لنگ این چیزها نیستم که بگویم آدم مهمی هستم و کارگردان باید خودش به من تلفن بزند ولی آقای حاتمی کیا سر «آژانس شیشه ای» به من تلفن زد و گفت شما این فیلمنامه را بخوان، اگر بازی کردی که بازی کردی، وگرنه من اصلا این نقش را به بازیگر نمی دهم. یک آدم از همین جنس می آورم که نقش را بازی کنم. خب ما رفتیم آن فیلم را کار کردیم. زمان گذشت و «روبان قرمز»، «موج مرده» و «به نام پدر» و آن سریال «خاک سرخ» را هم کار کردیم. بعد از اینها ایشان رفت و «دعوت» را کار کرد. خب من چرا باید در «دعوت» بازی می کردم؟ نخواستم در «دعوت» بازی کنم. من در بازیگری ادعا ندارم ولی در «نه گفتن» ادعا دارم. هیچ کس به صراحت من نمی گوید «نه».
- بازی در فیلم «گزارش یک جشن» هم با اس ام اس به من پیشنهاد شد و من رد کردم. در کار «چ» هم آقای حاتمی کیا اصلا با من تماس نگرفت. آقای حبیب رضایی با من تماس گرفت و پیشنهاد داد. من هم گفتم با این تهیه کننده حاضر نیستم کار کنم چون قبلا در زمان پیش تولید سریال «خاک سرخ» مرا به خاک سیاه نشاند. این تهیه کننده بلایی سر من آورده که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم با این آدم کار کنم. باز هم می بینیدکه اشتباه نکردم. این تهیه کننده وسط همین فیلم دوباره رفت زندان و مجبور شدند کار را به شکل دیگری ادامه دهند.
روزی شش ساعت می روم کوهنوردی
- در این شرایط می توانم بروم تئاتر کار کنم. آنجا احساس رضایت می کنم. فعلا از سینما لذت نمی برم. من الان روزی شش ساعت می روم کوهنوردی. پر از انرژی ام. آماده کارم. ولی کار خوب وجود ندارد. چرا باید به هر قیمت کار کنم؟ به جایش می روم تا توچال و برمی گردم، دنیایی است برای خودش.
ارسال نظر