اولین تحلیل عباس عبدی بعد از انتخابات:نگاهي ابتدايي به وضع موجود
حتماً بسياري از دوستان انتظار داشتهاند كه در جريان رويدادهاي اخير تحليل خود را تقديم كنم، بويژه آنكه در اكثرا وضعيت خلاء تحليلي هم قرار داريم و طبعاً برآوردن اين انتظار منطقي است و تأخير در آن نيز با سوالات و ابهامات مواجه خواهد شد، از اين رو وظيفه خود ميدانم كه برخي نكات مقدماتي را ارايه كنم تا قدري از اين انتظار برآورده شود.
1ـ پس از مناظره دوم ميان آقاي موسوي و احمدينژاد، براي سخنراني عازم كردستان و آذربايجان غربي شدم. در آنجا به اين نكته اشاره ميكردم كه نظام «جمهوري اسلامي» پس از اين مناظره با پيش از آن دچار يك تغيير اساسي شده است و تشابه لفظي نميتواند ما را از واقعيت ماجراي اين تحول غافل كند. نامه چند روز بعد آقاي هاشمي و سپس رويدادهاي روز 22 خرداد و بالاخره اتفاقات بعد از آن، تماماً پسلرزههاي آن زلزله بودند. و هنوز هم معتقدم كه اساس اين اتفاقات برمبناي آن مناظره رخ داد، هرچند ممكن است از نظر عدهاي اتفاقات بعدي اهميت بيشتر از آن مناظره داشته باشد.
اجازه دهيد موردي را در تاييد اين برداشتم ارائه كنم. در حال حاضر بخش مهمي از روحانيت سنتي در قم و ساير مناطق نسبت به جريان موجود مسألهدار هستند، ممكن است عدهاي تصور كنند كه اين اتفاق نزد روحانيون قم به دليل مسايلي است كه در روز رأيگيري و شمارش آنچناني آرا رخ داده است، اما به نظر من اين مسألهدار شدن ريشه در آن مناظره دارد و در همان سخنرانيهاي خود در كردستان هم به اين نكته اشاره ميكردم كه موضع قم نسبت به حكومت پس و پيش از اين مناظره متفاوت خواهد بود. پس ازاين مناظره داعيههاي مرسوم طرفداران حكومت به كلي نقش بر آب خواهد شد و به نوعي تقدسزدايي از آن صورت گرفت، و از عجايب روزگار اين است كه اين كار به دست كساني صورت گرفت كه بيش از هر گروه ديگر در صدد پوشاندن لباس قدسيت و تقوا بر پيكر ناراست و ناساز سياست هستند.
اولين تأثير اين مناظره اين بود كه جريان اختلافدرسطوح بالا از اتاقهاي در بسته به عرصه افكار عمومي كشيده شد، و آقاي هاشمي هم براي حل مسايل مورد نظر خود و بجاي لابيهاي پشت پرده موضوع را به افكار عمومي كشاند و آن هم با چنان لحن و ادبياتي!
2ـ كساني كه مطالب 8 ماه گذشته مرا پيگيري كردهاند، به خوبي ميدانند كه هيچگاه و حتي به مقدار اندكي، معتقد نبودهام كه از صندوق آرا كسي غير از نامزد موجود بيرون آيد، و هميشه هم دليل مشاركت انتخاباتي خود را موضوعي غير از اين هدف را عنوان ميكردم و يكي از دلايل مخالفتم با حضور آقاي خاتمي هم همين نكته بود. در جمله اول من كه كسي غير از رييس دولت فعلي از صندوق بيرون نميآيد، ايهامي وجود دارد، بدين معنا كه آيا حقيقتاً وي رأي خواهد آورد يا با كمك نيروهاي غيبي چنين خواهد شد؟ و اگر مورد دوم است، پس چرا بايد در انتخابات شركت ميكردم؟ تصور ميكنم كه در اين زمينه الآن نميتوانم چيزي بنويسم كه كاملاً شفاف و قانعكننده باشد، اما اجمالاً عرض كنم كه اتفاقي كه در 22 خرداد رخ داد، براي پيروز معرفي كردن احمدينژاد نبود، براي اين كار نيازمند چنين اتفاقاتي نبوديم، از اين رو هدف آن بسيار فراتر از اعلان پيروزي يكي از نامزدها بود، گرچه انتظار چنين واكنشي را هم از سوي مردم و نامزدها نداشتند. تحليل علمي و چرايي اين رخداد و نيز نقد نحوه ورود به انتخابات از سوي برخي از دوستان، در شرايط حاضر امكانپذير و اخلاقي نيست. قسمت اول
امكانپذير نيست، به دليل وجود فضاي انسدادي شديد، و قسمت دوم هم به دليل اولويت داشتن مسايل ديگر و زندان بودن بسياري از دوستان.
3ـ روزهاي اخير اتفاقاتي رخ داده است، توپ بازي بارها از زمين يك طرف به زمين طرف مقابل رفته است، در حال حاضر هم حتي مهم نيست كه توپ در كدام زمين است، حكومت يا مردم و منتقدين؟ زيرا اين توپ ثبات ندارد و بستگي به اين دارد كه طرفين چگونه بازي كنند. در اين ميان يك نكته كليدي است و آن داشتن اميد و پرهيز از يأس و نااميدي است، اگرچه بايد اقرار كنم كه براي اولين بار در زندگي سياسيام، در سه هفته اخير در مقاطعي حس نااميدي و يأس بر حس اميد من غلبه كرد، اما اين مقاطع گذرا بود و مجدداً توازن به نفع اميد شد. در چشمانداز اتفاقات اخير نقاط روشن و اميدواركننده بسياري ديده ميشود، همچنان كه از نقاط تاريك و نااميدكننده نيز نبايد غافل بود.
4ـ در سطح تحليل راهبردي چه ميتوان گفت؟ صادقانه بگويم كه وضعيت عرصه سياست در ايران دچار تحولات و تغييرات مهمي شده است، لذا در ارايه تحليل جديد بايد قدري تأمل و صبر كرد تحليل راهبردي خم رنگرزي نيست كه فوري ارائه شود. قبلاً گفته بودم كه به دليل وجود سه رانت، توازن قواي لازم ميان قدرت و مردم براي تغييرات اصلاحطلبانه در قدرت وجود ندارد. رانت نفت و رانت سياست خارجي و منطقهاي و رانت بيكفايتي اصلاح طلبان، سه منشاء رانتي است كه توازن قوا ميان مردم و اصلاحطلبان را با قدرت از ميان برده است، در اتفاقات اخير كماكان دو رانت اول وجود دارد، و قدرت موجود از آن منتفع ميشود، اما اين اميد وجود دارد كه سرچشمه رانت سوم براي هميشه خشك شده باشد و اين همان نقطه اميدي است كه ديده ميشود. اما در نهايت و تا هنگامي كه سررسيد دو رانت ديگر نرسد، نبايد اميدي به تغييرات موثر داشت.
در تحليلهاي پيشين خود همچنين به بروز شكاف در ساخت قدرت به عنوان لازمه اصلاحات اشاره كرده بودم كه اين نكته نيز به تعبيري رخ داده است. اگر چه اميد به سررسيد دو رانت مذكور وجود دارد، اما در اين ميان تنها نگراني اين است كه قاعده و زمين بازي سياسي به نحوي دستخوش تغيير شود كه امكان پيشبرد يك فرآيند اصلاحطلبانه را منتفي كند و اين خطري است كه جامعه ايران را تهديد ميكند و ما نبايد هيزمبيار آتش چنين معركهاي باشيم.
5ـ قبلاً قول داده بودم كه درباره انتخابات و اقداماتي كه در طي آن انجام دادم گزارشي را تقديم كنم، حتماً قبول ميكنيد كه با رويدادهاي اخير، چنين كاري نه در اولويت است و نه حتي مفيد؛ و ممكن است مسايلي را دامن بزند كه به نفع فضاي كنوني نيست، لذا اين كار را به زماني ديگر موكول ميكنم.
همچنين ارايه تحليلي جامعتر، نيازمند گذشت زمان، و نيز بحث و گفتگوي بيشتر است، در حال حاضر به همين مقدار بسنده كنيم و تمام كوشش خود را به آزادي افراد بازداشتي (كه به نظر من اين بازداشتها عموما ربطي به وقايع اخير ندارد و بهترين دليل اين ادعا هم وجود آقاي دكتر حجاريان در زندان است) و نيز ارايه تصويري دقيقتر از خواستها و مطالبات مرحلهاي مردم معطوف كنيم. صادقانه اقرار مي كنم كه براي اولين بار وضعيتي پيدا كردهام كه براي نوشتن قادر نيستم تمام آن چيزي را كه در ذهن دارم بدون سانسوري كه مخل مضمون باشد بيان كنم و طبعا دوستان خواننده با كوشش خود اين نقيصه را تا حدي جبران خواهند كرد.
منبع: سایت رسمی عباس عبدی(آینده)
عبدي جان سلام خسته نباشي ما كه نفهميديم چه ميخواستي بگويي
اصلاح طلب بی کفایت