اصلاح طلبان و معضلی به نام محمدخاتمی
پارسینه: آیا سید محمد خاتمی برای چندمین بار در عمر سیاسیاش برای پذیرش کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری آماده میشود؟ جمعی از هوادارانش از او دعوت کردهاند تا در انتخابات اعلام کاندیداتوری کند و برخی دیگر حتی شعار انتخاباتیاش را نیز از هم اکنون مشخص کردهاند، صفحه فیس بوک منتسب به او نیز اخیراً به شدت فعال شده و گزیده سخنان رییس جمهور سابق را با آب و تاب فراوان برای تهییج دوباره هواداران دیروز به اشتراک میگذارد، با این همه اما هنوز جای این سوال باقی است که نظر غالب بدنه جریان اصلاحطلبی، امروز تا چه اندازه متاثر از میراث ۸ سال ریاست جمهوری سید محمد خاتمی است.
اما جدای از آنکه خود سید محمد خاتمی اینک چقدر آماده پذیرش این سمت باشد باید دید هواداران اصلاحات که سبد رای این گروه سیاسی را تشکیل میدهند در انتخابات پیش رو چگونه موضعگیری خواهند کرد.
در ۸ سالی که گذشت اصلاح طلبان غالباً نظاره گر فرآیندی بودند که میتوان از آن با عنوان بالاترین حد اختلاف نظرها درون اردوگاه اصولگرایان یاد کرد، اختلافاتی که عملاً بیشتر وقت دولت و مجلس را به حواشی خود اختصاص داد و ظرفیتهای فراوانی را در کشور زایل کرد، با همه اینها اصلاحطلبان نیز نتوانستند متناسب با وزن سیاسی خود در کشور به نقش آفرینی بپردازند (خودشان البته دلیل این امر را فشار وارده از سوی جناح رقیب عنوان میکنند) در انتخابات مجلس حضوری کمرنگ داشتند و همان معدود کرسیهایی را هم که در مجلس هشتم به دست آورده بودند تا حد زیادی از دست دادند، حتی زمانی که سید محمد خاتمی برای تلطیف بیشتر فضا به سود این جریان سیاسی در انتخابات مجلس شرکت کرد و در روستایی از توابع دماوند رای خود را به صندوق انداخت گروه افراطی این جریان سیاسی این اقدام رییس جمهور محبوب خود را برنتافت و تصویر سنگ قبر وی را در فضای مجازی منتشر کرد.
تصویری که تولد خاتمی را دوم خرداد ۷۶ و وفاتش را روز رای گیری انتخابات مجلس نهم نشان میداد، این اقدام هرچند با تقبیح بزرگان اصلاحات مواجه شد اما در عین حال نشان از وجود جریانی افراطی میداد که در راه رسیدن به اهداف خود نه تنها از خطوط قرمز نظام که حتی از خطوط قرمز خود اصلاحات نیز به راحتی عبور میکنند، هر چند علی عسگری از مشاوران آیت الله هاشمی رفسنجانی بعدها در مصاحبهای عنوان کرد خاتمی با تماس تلفتی و توصیه شخص آیت الله در انتخابات رای داده اما با این حال این حضور را میشد اقدامی مثبت در جهت جبران بخشی از گذشته قلمداد کرد.
۸ سال پیش اصلاح طلبان در تدارک پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری چنان پیروزی را مسجل دیدند که هرگز نیندیشیدند چنانچه کاندیدای مورد حمایتشان راهی پاستور نشد پس از آن باید چه مشی سیاسی را در پیش گیرند تا درون خانواده نظام باقی بمانند، بیخردی آشکاری که تنها دستاورد آن نزدیکی هر چه بیشتر جبهه اصلاحات با ضد انقلاب خارج از کشور و کناره گیری از هرگونه فعالیت سیاسی سازنده بوده است.
۸ سال انزوای بیثمر در فضای سیاسی چیزی نیست که اکنون بتوان با معجزه خاتمی آن را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کرد، رییس جمهوری که بیاثری تصمیماتش در سالهای پایانی مدیریت اجرایی و اعترافش به اینکه در تصمیمگیریهای کشوری نقش تدارکاتچی را بازی میکند فضا را برای انتخاب عملگرایی چون محمود احمدینژاد فراهم کرد.
اکنون که بیحاصلی قهر سیاسی بر نخبگان اصلاحات ثابت شده است تلاشهایشان را برای بازگرداندن خود به عرصه سیاسی کشور شدت بخشیدهاند سرنوشت نهضت آزادی پیش روی آنها است گروهی که زمانی دولت را در دست داشت و اکنون در غبار خاطرهها رو به فراموشی میرود و تنها در بازخوانی خاطرات سالهای نخستین انقلاب میتوان نام و نشانی از آنان یافت. اکبرگنجی ضد انقلاب خارج نشین در یکی از آخرین نوشتههایش اعلام میکند: «نشستن به این امید که اتفاقی بیفتد، ۳۳ سال است عده زیادی را گرفتار توهمات ایدئولوژیک کرده است» این صدایی بود که اگر بسیار پیش از این بلند میشد میتوانست جلو بسیاری از اشتباهات را بگیرد، افسوس که گوینده خود ضعفهای تاثرآوری داشت.
اما اصلاح طلبان اکنون چه ظرفیتهای تازهای برای بازگشت به فضای سیاسی کشور دارند؟ این جریان که زمانی خود را پویا و سازنده معرفی میکرد پس از کناره گیری ۸ ساله از روند سیاسی اینک میخواهد با کاندیداتوری مجدد محمد خاتمی به رقابت با دو طیف دیگر حاضر در انتخابات بپردازد دو طیفی که هر کدام در مدت این ۸ سال با وجود اختلاف فراوان بایکدیگر توانستهاند چهرهای قدرتمند در فضاسازی سیاسی از خود به نمایش بگذارند، نامزدهایی جدید برای عرضه دارند و سازماندهی تشکیلاتی نیروهایشان منظم است.
از این رو است که میتوان خاتمی را در عین نقطه امید، معزلی برای اصلاح طلبان دانست، شخصیتی که هیچگاه نتوانستند از او عبور کنند و در عین حال سایه بلندش نیز به هیچکدام از نیروهای جوانتر این جریان اجازه رشد و خود نمایی نداد تا امروز باردیگر ملتمسانه از او بخواهند ردایی را که در ۱۶ آذر ۱۳۸۳ در دانشگاه تهران از او ستاندند دوباره بر تن کند.
منبع: افکار نیوز
حالا شما چرا آتیش گرفتید؟
دوست عزیز مطمئنی معزل هست و معضل نیست؟