این ۱۳ خانواده اداره کننده انسانهای زمین را فراموش نکنید!
پارسینه: این مطلب در مورد یک «تئوری توطئه» جذاب است که ادعا میکند 13 خانواده قدرتمند ۹۹ درصد از ثروت جهان را در اختیار دارند و ۱ درصد دیگر را برای بقیه جهانیان گذاشته اند تا بر سر آن بجنگند. اینها خانوادههایی هستند که تقریباً در هر زمینهای از زندگی، اعم از سیاست، تجارت یا سرگرمی، سلطه دارند. گفته میشود آنها ارتباطی خونی با ثروت و قدرت دارند که به سادگی قابل تصور نیست.
تحریریه پارسینه| طبق اصل تئوری توطئه، جمعیتی قلیل در جهان وجود دارند که بر اکثریت مردم حکومت میکنند. ردپای آنها همه جا به چشم میخورد؛ از اقتصاد گرفته تا صنعت موسیقی. این قشر از جامعه عروسکگردانهایی حرفهای هستند که سایرین را عروسکهای خیمهشببازی خود میدانند و آنها را به هر حالتی که مایل باشند، میرقصانند.
توده مردم تقریبا از این حقیقت ناآگاهاند که آزادیشان توسط عده قلیلی، روزبهروز از آنها گرفته شده و به قدرت این اقلیت حاکم افزوده میشود.
در رأس هرم نخبگان، ۱۳ خاندان به چشم میخورد که به انجمن ۱۳ معروف هستند. این انجمن عامل پشت پرده بزرگترین وقایعی است که در دنیا اتفاق میافتد. با گذشت زمان، دنیا کمکم به این حقیقت پی میبرد که ۹۹ درصد از جمعیت جهان، تحت نظارت و کنترل این یک درصد نخبه اداره میشوند. انجمن ۱۳، کمتر از یک درصد از جمعیت دنیا را به خود اختصاص داده و هیچ عضو خارجی را قبول نمیکند.
این خانوادهها از اروپا تا چین گسترش یافته اند. محقق برجسته پشت خانواده ایلومیناتی، فردی به نام فریتز اسپرینگمایر، نویسنده و مربی است و برخی از قانع کنندهترین جزئیات را در مورد دودمان ایلومیناتی ارائه کرده است.
برخی میگویند، در تلاش برای بازگرداندن "تعادل" در جهان، نظم نوین جهانی شکل گرفت. این نظم توسط نخبگان آمریکا و اروپا (چه از نظر ثروت و چه از نظر قدرت) با ریشههای تاریخی که به قرنها پیش بازمی گردد، تشکیل شده است. این مرکز قدرت که توسط ۱۳ خانواده تشکیل شده است تقریباً همه چیز را در سراسر جهان تحت کنترل دارد. از احزاب سیاسی در سراسر جهان، دادگاهها، موسسات آموزشی، منابع طبیعی، سیاستهای خارجی، غذا، اقتصاد ملی، رسانه ها، حتی سازمانهای تروریستی.
آنها هستند که تصمیم میگیرند حمله تروریستی بعدی در کجا و چه زمانی اتفاق بیفتد، آنها تصمیم میگیرند که بازارها چه زمانی سقوط کنند، آنها تصمیم میگیرند که چه زمانی دولت جدید باید به قدرت برسد، آنها تصمیم میگیرند که در سازمان ملل چه اتفاقی میافتد، و عملاً همه چیز را تصمیم میگیرند.
جان جیکوب آستور آلمان را به مقصد انگلستان و آمریکا ترک میکند
جان جیکوب آستور وارد انگلستان شد و احتمالا برادرش جرج او را به خوبی با سازمان جاسوسی انگلستان اشنا کرد. در هر صورت او با سازمان جاسوسی انگلستان که همواره ارتباط نزدیکی با فراماسونری و طبقه ممتاز دارد مرتبط بود. او مدتی با خانواده بکهاوس که خانوادهای اشرافی بود معاشرت داشت. چگونه ممکن است که چنین جوان به ظاهر تهیدستی به این آسانی در جایگاه اجتماعی خانواده بکهاوس پذیرفته شود؟ زندگینامه نویسان معاصر هیچ توضیحی راجع به این موضوع نداده اند.
پس از ۴ سال برادرش جرج اورا به آمریکا فرستاد تا در آنجا نماینده کمپانی موسیقی جرج باشد. هنگامیکه در سال ۱۷۸۴ در سن ۲۰ سالگی وارد آمریکا شد، برادرش هنری با وی ملاقات کرد و او را با دنیای مخفی در شهر نیویورک آشنا کرد.
شرکت توماس بکهاوس جایگاه برجستهای در تجارت پرسود پوست خز داشت. جان جیکوب آستور میخواست تجارت خز را تحت کنترل خود در آورد. در اینجا باید به این نکته توجه کرد که در کمیته ۳۰۰ نخبگان که یک گروه قانون گذاری در ایلومناتی است این تصمیم گرفته شد که جان جیکوب آستور میتواند وارد تجارت خز و مواد مخدر افیونی شود.
شرکت دوپ (مواد مخدر) نشان میدهد که خانواده آستور نخستین خانواده آمریکایی بود که وارد تجارت تریاک شد و این تجارت یکی از امتیازهای ویژهی آنها بود که اکثر تجارتهای دیگر در آمریکا حتی نمیتوانستند برای رقابت با آن تلاش کنند. اما چرا؟ شرکت دوپ پاسخی به این پرسش نمیدهد,، اما اینجانب میدانم که دلیلش این است که که کمیته ۳۰۰ در اینباره تصمیم گیری میکرد، نه اقتصاد آزاد. در آن زمان سود حاصل از تجارت خز ۱۰۰۰% بود. میتوان گفت که امتیاز تجارت خز مانند یک دیگ طلا بود که کمیته ۳۰۰ به آستور بخشید؛ و دلیل چنین اتفاقی میتواند تنها این باشد که خاندان آستور از قبل در والدورف عضوی از یکی از دودمانهای اصلی شیطانی بودند. (امروزه اعضای ایلومناتی خانواده آستور از اعتبار و نفوذ خود برای کمک به ایلومناتی در تجارت مواد مخدر استفاده میکنند). ویلیام بکهاوس، نماینده آمریکایی خاندان بکهاوس در لندن و هنری برادر جان جیکوب، دو نفر از مرتبطین اصلی جان جیکوب در آمریکا بودند. دیری نگذشت که جان جیکوب با هر نوع فردی که با دنیای مخفی در نیویورک در ارتباط بود ملاقات کرد.
جان جیکوب با سارا تاد ازدواج کرد. کریستینا باربارا نامادری جان جیکوب به این صورت توصیف شده است: " نامادری بی رحم تمام عیار افسانههای جن و پری". جان جیکوب "اصل نفع شخصی را تا حد یک فلسفه توسعه داد و ادعا میکرد که نسبت به افرادی که توان و قدرت کمتری از او دارند از یک برتری ذاتی برخوردار است، نوعی حق خدادادی برای استثمار جهان و ساکنان آن برای کسب منافع شخصی خودش.
این مسئله تنها یک نوع مکتب انسان بیزاری (مکتب کلبیون) نبود، بلکه اعتقادی حقیقی بود مبنی بر اینکه او یکی از افراد برگزیدهای بود که زندگی تنها به خاطر آسودگی و پیشرفت او ترتیب داده شده بود…اینگونه انسانها افراد تاریخ سازی هستند,، اما از دیدگاه انسانی باعث انحراف آن هستند، چرا که در دنیای آنها و قوانینی که آنرا اداره میکند هیچ جایگاهی برای اخلاقیات وجود ندارد.
براساس گفتهها، این خانوادههای ممتاز به دلیل اینکه خود را از نوادگان خدایان باستان میدانند و جزو خانوادههای سلطنتی بهشمار میروند، حق سلطه بر جهان را به خود دادهاند. این ۱۳ خاندان بدنام شامل خاندانهای: روتشیلد، بروس، کوندیش (کندی)، مِدیچی، هانوفر، هابسبورگ، کروپ، پلانتاژنت، راکفلر، رومانوف، سینکلر (سنت کلر)، واربرگ و ویندسور هستند.
به جز این ۱۳ سلسله، خانوادههای قدرتمند دیگری نیز وجود دارند که نام آنها فعلا برای ما ناشناخته است. بیشک سلسله روتشیلد، قدرتمندترین خاندان این فهرست محسوب میشود و ارزش داراییهای این خانواده حدود ۵۰۰ تریلیون دلار برآورد شده است. این خاندان بیشتر قدرت خود را از راه امپراتوری بر سیستم بانکداری جهانی کسب کرده. موسسات مهمی که بهسختی در تلاش هستند تا نظام جدیدی را بر دنیا حاکم کرده و نسل بشر را برده خود کنند، شامل این موارد هستند:
۱. موسسه شهر لندن (The City of London Corporation) (موسسهای مالی که توسط روتشیلد اداره میشود) - این موسسه هیچگونه وابستگی به دولت بریتانیا ندارد.
۲. صندوق ذخیره فدرال ایالات متحده (The US Federal Reserve) (موسسه مالی، بانک خصوصی و متعلق به روتشیلدها) - این نهاد هیچگونه وابستگی به دولت ایالات متحده ندارد.
۳. شهر واتیکان (آموزش تعالیم مذهبی و فریبدهی مردم با استفاده از استراتژی ایجاد رعب و وحشت در میان آنها) - این نهاد هیچگونه وابستگی به دولت ایتالیا ندارد.
۴. واشنگن دی. سی (استراتژیهای نظامی، برنامهریزی ذهن، مغزشویی و برنامههای کاهش جمعیت) - این نهاد هیچگونه وابستگی به دولت ایالات متحده ندارد.
حمایت بی امان دولتهای ایالات متحده و انگلیس از گسترش جهانی بذرهای اصلاح شده ژنتیکی در واقع اجرای سیاست چند دههای بنیاد راکفلر از دهه ۱۹۳۰ بود، زمانی که منابع تحقیقات نژادی را تأمین میکرد-یعنی کاهش جمعیت در مقیاس وسیع، و کنترل نژادهای تیره پوست توسط نخبگان سفید پوست آنگلوساکسون. همانطور که برخی از این محافل معتقد بودند، جنگ به عنوان وسیلهای برای کاهش جمعیت پرهزینه و نه چندان کارآمد بود.
دموکراسی امروزی، همانطور که ما میشناسیم، بیش از ۲۵۰ سال قدمت ندارد. جهان، همانطور که میشناسیم، همیشه توسط کسانی که دارای قدرت مطلق هستند اداره میشود، کسانی که میدانستند چگونه ثروت و منابع را کنترل کنند. توسط کسانی که میدانستند چگونه مردم خود را کنترل کنند. هدف نظم نوین جهانی کار بر روی فلسفه مشابه قدرت و کنترل مطلق است، اما در مقیاس جهانی. برنامه این است که به طور مخفیانه یک نهاد واحد بر کره زمین حاکم باشد و نخبگان درست در بالای زنجیره قدرت نشسته و بقیه جهان را برای مبارزه برای ۱% از اقتصاد جهانی رها کنند.
این واقعیت ترسناک است که آنها ظاهراً میخواهند کنترل جمعیت جهان را نیز حفظ کنند. آنها میخواهند جمعیت جهان کمی کمتر از یک میلیارد نفر باشد و منابع زمین را برای استفاده انحصاری خود رها کنند؛ و برای کنترل جمعیت، آنها مایلند که به هر میزان پیش بروند، حتی روشهای کنترل جمعیت مهندسی شده علمی مانند ویروسها، واکسنها و غذاهای اصلاح شده ژنتیکی را برنامه ریزی کنند. همچنین گفته میشود که این خانوادهها حتی داروهای بیماریهای نهایی مانند سرطان و ایدز را نیز در اختیار دارند، اما نمیخواهند آن را برای عموم منتشر کنند، زیرا در این صورت درمانی وجود خواهد داشت؛ و درمان برای تجارت دارویی خوب نیست.
برنامه ریزان اصلی استراتژی "ادغام بزرگ " را در بین کشورها طراحی کردند. اما قبل از این که چنین ادغامی به سرانجام برسد و ایالات متحده به یک استان دیگر در نظم نوین جهانی تبدیل شود، حداقل باید در بین شرکای ارشد این توافق، برابری وجود داشته باشد.
چگونه میتوان ملتهای جهان را تقریبا برابر کرد؟
آنها تعیین کردند که یک رویکرد دو جانبه مورد نیاز است. از پول و دانش آمریکایی برای تقویت رقبا استفاده کنید، در حالی که در عین حال از هر استراتژی فریبندهای که میتوانید برای تضعیف و فقیر کردن این کشور طراحی کنید استفاده کنید. هدف این نیست که ایالات متحده ورشکسته شود. بلکه باید قدرت مولد و در نتیجه سطح زندگی خود را به سطح ناچیز معیشت ملتهای اجتماعی شده جهان کاهش دهیم.
برنامه این نیست که سطح زندگی در کشورهای کمتر توسعه یافته را به سطح ما برسانیم، بلکه باید سطح زندگی خود را پایین بیاوریم تا با استانداردهای آینده خود مطابقت داشته باشیم ... این استاندارد زندگی شماست که باید در محراب نظم نوین جهانی قربانی شود.
حتما در تصویر هرم ایلومناتی طبقه انجمن ۳۰۰ خاندان را داده اید، درباره این طبقه اینگونه نوشته اند: در این طبقه ۳۰۰ خاندان ثروتمند یهودی معرفی میشوند که زیر نظر ۱۳ خاندان تاجدار دنیا را اداره میکنند. این ۳۰۰ خاندان به قدری ثروتمنداند که ثروتشان در مخیله من و شما نمیگنجد. این ۳۰۰ خاندان یهودیانی هستند که نامشان کمتر به گوشمان خورده یا اصلا به گوشمان نخورده است. خاندان روچیلد، خاندان راک فِلِر، خاندان مِندِز، خاندان آبنادانا، خاندان بِنونیزد و ... از آن دسته اند.
۱۳ خانواده که مخفیانه جهان را کنترل میکنند:
دودمانهای معروف که همه چیز را کنترل میکنند. این افراد بسیار ثروتمند و قدرتمند هستند، ایدئولوژیها و ارتباطات آنها برای عموم شناخته نشده است. به همین دلیل ما اطلاعات زیادی در مورد آنها نداریم. اگر آنها را نمیشناسید از خود سوال نکنید.
۱: دودمان استور
۲:دودمان باندی
۳:دودمان کالینز
۴: دودمان دوپونت
۵: دودمان فریمن
۶: دودمان کندی
۷:دودمان لی
۸: دودمان اوناسیس
۹: دودمان راکفلر
۱۰: دودمان راسل
۱۱: دودمان ون دوین
۱۲: دودمان مرو ویجین
۱۳:دودمان روچیلد
شستوشوی مغزی
آنها چطور مغز ما را شستوشو میدهند؟ چگونه بدون آنکه متوجه باشیم، ذهن تکتک ما را تحت کنترل خود میگیرند؟
بزرگترین اسارتی که انجمن ۱۳ برای انسانها ایجاد کردهاند، نظام آموزشی است. نظام آموزشی مدارس کاملا نسبت به گذشته تغییر کرده است، سیستم جدید به دانشآموزان دیکته میکند که بدون تفکر و به شکل طوطیوار، هر آنچه را به آنها آموزش داده میشود، بهخاطر بسپارند، و بدون طرح هیچگونه سوالی، تنها به دستورات عمل کنند.
حقیقت این است که اداره این سیستم آموزشی بسیار هزینهبر بوده و در عصر اینترنت، نظامی منسوخشده به حساب میآید. چرا منسوخشده؟ همه ما هر جا که باشیم، بهراحتی به اینترنت دسترسی داریم و هر آنچه را بخواهیم بدانیم، خیلی راحت از طریق این شبکه جهانی خواهیم آموخت.
بااینحال، همچنان هزینههای هنگفتی را صرف نظام آموزش و پرورش میکنیم، اما چرا؟ کاملا ساده است؛ نخبگان جهان به نسل آینده نیاز دارند، آنها میخواهند فرزندان ما دنبالرو عقاید مشخصی بوده و چهارچوب ذهنی از پیش تعریفشدهای داشته باشند.
آیا میتوان جلوی سلطه آنها را گرفت؟
تا زمانیکه نظم جدید جهانی در حال قویتر شدن است، آینده نامشخصی پیش روی ما خواهد بود. ما یا باید تسلیم و برده این نظام سلطهگر باشیم، یا با اتحاد و یکپارچگی علیه آن قیام کرده و این هرم قدرت را نابود کنیم. سوالی که همیشه در رابطه با سیستم بردهداری آموزشی این انجمن مطرح بوده، این است که آیا این نظام، نظامی سست و بر پایه مجموعهای از برنامههای آموزشی است، یا نظامی است که با ایجاد ترس از مجازات و حبس، مردم را مجبور میکند تا از آن پیروی کنند. البته تمام این پیشفرضها درست بهنظر میرسند، اما آنچه انجمن ۱۳ را حاکم جهان کرده، سیستم مالی آن است.
نظام مالی بدون آنکه متوجه باشیم، ما را برده پول کرده است. طی یک روند همیشگی هر روز از ساعت هشت صبح تا شش بعدازظهر، بدون انگیزه سر کار خود حاضر میشویم و در محیطهایی یکنواخت و کسالتآور، وظایف تکراری خود را انجام میدهیم. تنها انگیزهای که اکثر ما را مجبور میکند یک روز خستهکننده دیگر را آغاز کنیم، فیش حقوقی است که آخر هر ماه دریافت میکنیم. باوجود حجم زیاد کار، باز هم احساس میکنیم پول کافی نداریم، چون این سیستم ما را مصرفگرا و حریصتر کرده.
مشکلات و شرایط نا بهسامان جوامع، درنتیجه ثروتاندوزی این گروه اقلیت حاصل شده: آنها از جنگ، بیماری، منابع کره زمین، بردهداری و شرایط غیرانسانی محیطهای کار، سودهای کلانی به جیب میزنند. پول، رهبران ما را فاسد کرده و نظام سلطهگر، انسانیت را از طریق پول به قهقرا برده است.
آیا ما دیگر به این سیستم مالی وابسته هستیم؟
خیر، مادر زمین بابت استفاده از منابعش پولی از ما دریافت نمیکند، در عین حال نیز به فناوریهایی دست پیدا کردهایم که روزانه و بدون زحمت، این منابع را از دل زمین استخراج میکنیم.
حتما راهحلهایی وجود دارد، اما هنوز بهطور قاطع راهکار ثابتی درنظر گرفته نشده. ذهن بینظیر ما همچنان به دنبال بررسی راهحلهای احتمالی برای غلبه بر اقتصاد منابعمحور است. این مسئله، برای چندین دهه موضوع بحث دوستداران محیط زیست بوده است. آقای ژاک فرسکو ازجمله افرادی است که بهطور جدی به این مسئله پرداخته. او طراح و مهندس فوقالعادهای است که بیشتر عمر خود را صرف طراحی سازههایی کرده که برای آینده بشر و محیط زیست بهصرفهتر هستند. او پیشنهاد ساخت اِکوسیتی یا بوم شهرهایی را داده که بر اساس اصول پایه بومشناسی (اکولوژی) ساخته میشوند. دغدغه ساکنان اکوسیتیها، به حداقل رساندن مصرف انرژی است.
اشخاص دیگری نیز وجود دارند که در پی راهکاری هستند تا به کمک آن، سلطه پول بر اقتصاد را از بین ببرند و شرایطی را مهیا کنند که انسان بتواند از نهایت پتانسیلش بهره ببرد.
حال باید دید که آیا انسانها حاضرند برای آینده و آزادی خود به پا خیزند، یا ترجیح میدهند تنها نظارهگر سایهافکنی نظم جدید جهانی باقی بمانند.
نقطه مشترک خانواده ها صهیونیسم و سرمایه داری است
ممنون خیلی عالی بود.قبلا من اطلاعات کمی در این زمینه داشتم و فقط شنیده بودم که جهان توسط عده ای یهودی که خود را نماینده خدا بر زمین میدانند و نود درصد ثروت دنیا در دستشون اداره میشه.
اگر آنها هم مثل همهی ما میمیرند پس زیاد مهم نیستند
متأسفانه نظام سرمایه داری با برنامهریزی پ در اختیار گرفتن تفکر و اندیشه انسان ها اختیار تک تک افراد را در دنیا در دست گرفته که اکثریت آن حاضرند بخاطر یک مشت کاغذ بی ارزش به اسم پول به هر کاری تن بدهند و کوچکترین لذتی هم تا آخر عمر از داشته های خود که یک مشت کاغذ بود و لحظه لحظه زندگی و جان باارزش خودشان را بخاطر بدست آوردنش نابود کردن نمی کنند. فقط مثل... گذراندن روزهای از قبل تعیین شده شان هستند ، ... انشاءالله که ... از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ،از بزرگانی همچون امام علی علیه السلام یاد کنیم که در این زمینه بسیار زیبا فرموده اند که یک دقیقه تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است. دوستتان دارم...
اینا ایلو میناتی هستند و چه عجب که بالاخره از اینا خبری منتشر شد