سردار جوانی: تیم اقتصادی دولت متناسب با جنگ اقتصادی نیست
پارسینه: معاون سیاسی سپاه گفت: همه شواهد نشان میدهد دوران آمریکاییها در منطقه پایان یافته و جمهوری اسلامی در منطقه ماندگار است.
یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه گفتوگویی مشروح با محوریت «مسیر مطلوب انقلاب» صورت داده که در ادامه میخوانید.
* در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم و دشمنان ملت ایران از یک سو برای افزایش فشارهای اقتصادی و از سوی دیگر برای ناامید سازی مردم نسبت به آینده تمام تلاش خود را به کار بسته اند، با توجه به این مسائل ارزیابی شما از آینده چگونه است؟
ما در بحث آینده انقلاب اسلامی باید به بحث اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم. انقلاب اسلامی در عصر حاضر و در دوران معاصر تنها انقلابی است که آرمانهای مشخصی را با مسیر مشخص برای خودش تبیین کرده است؛ چرا که انقلاب دینی و اسلامی است و مبانی و اصول خاصی دارد. آنچه حضرت آقا از آرمان انقلاب اسلامی تحت عنوان پیریزی تمدن نوین اسلامی و حیات طیبه یاد میکنند، در واقع نشان میدهد انقلاب اسلامی نقطهای را نشانهروی کرده و قلهای را مشخص کرده که باید در آن قله قرار بگیرد و شاید دلیل اصلی این شدت دشمنی دشمنان هم همین شفاف بودن آرمانهای ملت ایران است؛ استقلال، عزت و پیشرفت.
در جایی امام خامنهای فرمودند: اگر میخواهیم آرمان را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه «پیشرفت» است؛ یعنی پیشرفت هم در حوزه مادی و هم در حوزه معنوی. البته ایشان شاخص را هم در پیشرفت مشخص کردند که در هر حوزه چگونه است. برای نمونه در بحث تولید علم ایشان عبارتهای زیبایی دارند و میگویند باید در حوزه تولید علم آنچنان پیشرفت کنیم که در آینده نه چندان دور در اقصی نقاط جهان اگر کسی بخواهد با علم روز آشنا شود، باید زبان فارسی را یاد بگیرد که این یک نشانهسازی است و انقلاب اسلامی میخواهد ملت ایران را به چنین نقطهای برساند. اسلام برتر است و برتر از اسلام وجود ندارد؛ این اصلی است که در دین الهی ما مطرح میشود.
با توجه به اینکه انقلاب ما اسلامی و دینی است، دشمن نگران این است که انقلاب ما و جمهوری اسلامی و ملت ایران اسلام را به معنای حقیقی پیاده کنند که این پیاده کردن اسلام، یعنی پیشرفت، حیات طیبه و اصلاح. بر اساس اسلام و ارزشهای انسانی و همچنین قانون اساسی، آرمان انقلاب اسلامی سعادت نوع بشر روی کره زمین است؛ از این رو دشمنان با ما مشکل دارند و سنگاندازی میکنند. در این فضا و به ویژه در مقطع فعلی که دشمن جنگ ترکیبی با ما دارد و اصرار میکند که سال چهلم پیروزی انقلاب اسلامی سال فروپاشی آن هم است، این سؤال مهم مطرح میشود که آینده انقلاب اسلامی چه خواهد بود؟ من معتقدم انقلاب اسلامی آینده خیلی روشن و درخشانی دارد و باید از این مرحله عبور کنیم؛ چرا که ما در این چهل سال گذشته شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم که شاید بسیاری از نسل جوان آن را نشنیدهاند و آن را لمس نکردهاند.
شرایط دهه شصت برای ما به مراتب شکننده و سختتر از الآن بود؛ چرا که ما آن موقع امکانات امروز را نداشتیم و باقی ماندیم. در چهل سال گذشته روند حرکت انقلاب رو به جلو بوده است، اگرچه در داخل یکسری غفلتها و کمکاریهایی شده، امروز هم آسیبهای ما که جدی شده، ناشی از همینها است. اگر امروز آسیبی وجود دارد حتی در حوزه معیشتی، برای عبور از این وضعیت ظرفیتهای بالایی هم داریم.
* برای تضمین این آینده مطلوب که گفتید چه باید کرد؟ رسیدن به آن چه الزاماتی دارد؟
باید کار و تلاش کرد؛ به عبارتی باید با تلاشی ۲۴ ساعته و با باور اینکه در جنگ اقتصادی هستیم، تلاش کنیم. مفهوم اینکه میگوییم باید بجنگیم، این است که همه از جمله دولتمردان و وزرا به ویژه وزرایی که نوع کارشان در معیشت اقتصاد تأثیر مستقیم و غیر مستقیم دارد، پای کار باشند و فعالیت مضاعف کنند.
زمان جنگ تحمیلی، جنگ از هفت صبح تا دو بعد از ظهر نبود. عملیاتهای ما در شب بود و گاهی ۱۰ تا ۱۵ شبانهروز و حتی ۷۲ شبانهروز کامل ادامه داشت تا حاصلش این پیروزیها شد؛ بنابراین آینده روشن است و موقعیت ما در منطقه بسیار خوب است و مشکلاتی هم که در داخل داریم، قابل حل است؛ اما به اهتمام بیشتری نیازمند هستیم و اینکه باید نقشه راهی که رهبری به ویژه در زمینه اقتصاد مقاومتی تبیین کردند، جدی بگیریم و خیلی دل خوش نکنیم به اینکه غربیها از ما گرهگشایی کنند، چون این دلخوش کردن به دیگران نوعی فرصتسوزی است.
ما از این مرحله عبور میکنیم. من فکر میکنم آینده خیلی بهتر از آن چیزی است که دیگران حتی تصورش را میکنند. امروز آمریکاییها میخواهند با فشار اقتصادی ما را از منطقه بیرون کنند؛ اما همه شواهد نشان میدهد دوران آمریکاییها در منطقه پایان یافته و جمهوری اسلامی در منطقه ماندگار است. همه میگویند آمریکاییها اقتصاد ایران را دچار فروپاشی میکنند؛ اما شواهد و قراین نشان میدهد اقتصاد ایران اگرچه اشکالاتی دارد، اما فرصتها و ظرفیتهایی دارد که این اشکالات برطرف میشود و وضعیت اقتصادی رونق میگیرد. اینجا به مجاهدت نیاز است؛ امیدواریم با اهتمامهایی که در حال شکلگیری است، بتوانیم از این مرحله عبور کنیم.
* به دشمنی آمریکا اشاره کردید، رهبری در یکی از دیدارهای اخیرشان از مثلث فشار دشمن سخن گفتند که جنگ روانی یکی از شیوههای سهگانه دشمن برای ناامیدسازی مردم از انقلاب اسلامی است و اینگونه القا میشود که دشمن موفقیتهایی هم داشته، برای مقابله با آن چه باید کرد؟
مجموعهای از اقدامات لازم است. جنگ روانی از طریق شایعه، دروغپردازی و حتی برجستهسازی و خیلی تکنیکهای دیگر، مانند اتهام و افترا بستن و وارونه جلوه دادن حقایق و واقعیتها از عوامل مؤثر در ایجاد تغییر در کشورها است که دشمن به کار میبندد. اینجا ابتدا باید ابزار و امکانات این کار را از دشمن گرفت. آنچه مطرح میشود، این است که افکار عمومی و مدیریت فضای مجازی و مدیریت شبکههای مجازی از سوی دشمن در همین راستا انجام میشود و امروز دشمن برای مدیریت افکار و آرای ملت ما به ابزار و وسایل نوینی دسترسی پیدا کرده است.
متأسفانه، در سالهای اخیر غفلتهایی صورت گرفته که باید دلایل آن بررسی شود. برای نمونه، در این زمینه اغتشاشات یک دهه گذشته همگی بر بستر همین شبکههای اجتماعی شکل گرفت. فیسبوک و توئیتر در اغتشاشات سال ۸۸ و تلگرام و اینستاگرام در اغتشاشات دی ماه سال گذشته نقش مؤثری داشتند. دشمن از همین ابزار برای ایجاد تحریک و ایجاد اغتشاش و ناآرامی استفاده کرد و مردم باید در جریان واقعیتها قرار بگیرند. دشمن به نوعی سیاهنمایی و برجستهسازی میکند. در این راستا، باید ضمن تبیین واقعیتها برای مردم و نسل جوان، داشتهها و ظرفیتهای کشور که از آن غفلت شده، برای نسل جوان تبیین شود که آنها بدانند راه و چاره عبور از مشکلات چیست.
باید با مفسدان اقتصادی برخورد جدی شود تا دشمن در عملیات روانی خلع سلاح شود؛ به عبارتی، باید چندین اقدام همزمان صورت گیرد؛ یکی از مهمترین آنها مبارزه و برخورد سریع با مفسدان اقتصادی است که با اموال مردم ثروتاندوزی نامشروع داشتهاند و ثروتمند شدهاند. باید با کسانی که در افکار عمومی به اخلال در نظم عمومی متهمند و در روند معیشتی رویکردهای منفعتطلبانه و سوداگری دارند، برخورد جدی شود و پس از آن به اطلاع مردم برسد. آن چیزی که عامل نارضایتی مردم است، باید مورد توجه قرار بگیرد و تجزیه و تحلیل شده و به آن رسیدگی شود؛ پس هم آگاهسازی و هم اقدام عملی لازم است. اگر اینها هماهنگ با هم دنبال شود، دشمن ناتوان خواهد بود که بر روی افکار عمومی ملت تأثیر مطلوب خود را بگذارد.
* مهمترین راه برونرفت از وضعیت فعلی اقتصادی چیست؟
کشور در شرایط جنگ ترکیبی قرار دارد. دشمن اکنون بر اقتصاد تمرکز کرده است. برای جامعه و ملت ما اول باید این جنگ اقتصادی فهم شود و قوای مقننه، مجریه و قضائیه باید در رویکردها، جهتگیریها و اقداماتشان این باور را داشته باشند که در جنگ اقتصادی قرار داریم. دشمن بنا را بر فشار گذاشته و ما باید ببینیم چطور میشود فشارها را خنثی کرد. به طور حتم راه خنثی کردن، تغییر نگاه دشمن برای برداشتن فشارها نیست؛ بلکه باید به ظرفیتهایی که در داخل کشور داریم توجه کنیم.
اما یکی از نکات مهم این است که مردم ما نسبت به این وضعیت آگاهی پیدا کنند، وقتی کشوری مورد هجوم قرار میگیرد، راه پیروزیاش این است که مردمش، خودشان را در مقابله و دفاع سهیم بدانند، آنچه در جنگ نظامی هشت ساله داشتیم، دفاع مردمپایه بود، حضرت امام (ره) مردم را در جنگ سهیم کردند و یک دفاع مردمپایه شکل گرفت و کمکهای مردمی بر پایه بسیج سهم بالایی در جنگ و در تبدیل شدن آن به دفاع مقدس داشت. امروز به نظر میرسد هنوز نتوانستهایم مردم را نسبت به جنگ اقتصادی و اینکه چگونه میتوانند برای برونرفت از این جنگ نقشآفرینی کنند، آگاه کنیم؛ اما به هرحال در جامعه لایهها و اقشار مختلفی وجود دارد، دولت به طور حتم باید به اقشار آسیبپذیر توجه بیشتر داشته باشد، تولید را بیشتر و اقتصاد مقاومتی را پیادهسازی کند که امروز ضرورتش بیشتر از گذشته است.
دشمن به دنبال این است که مشکلات قشر آسیبپذیر جامعه را بیشتر کند. پس یکی از راههای کاهش آسیبها این است که نگذاریم کارخانهها و صنایعی که کارگران فعال دارند دچار رکود شوند؛ لذا باید واردات را کنترل کرد و مبارزه با قاچاق و مفاسد اقتصادی را به طور جدی دنبال کرد؛ چرا که کشور ما برای برونرفت از این وضعیت ظرفیتهای بالایی دارد.
* با توجه به مشکلاتی که در عرصه اقتصاد شاهد آن هستیم؛ موضوعی که جنابعالی به جنگ اقتصادی تعبیر کردید، تکتک قوای حاکمیتی وظایفی دارند، ولی در افهام تحلیلگران و مردم در تیم اقتصادی دولت یکپارچگی برای برونرفت از وضعیت اقتصادی دیده نمیشود، جنابعالی تغییر کابینه را تا چه حد در بهبود وضعیت اقتصادی کشور مؤثر میدانید؟
من معتقدم که کابینه آقای روحانی متناسب با نگاهی که به برجام داشتند تدوین شده، به این صورت که روحانی معتقد بوده که از طریق برجام و ورود سرمایه خارجی از طریق اروپا، مشکل اقتصادی کشور حل میشود، ولی این اتفاق نیفتاد و ما به هر حال درگیر جنگ اقتصادی شدیم و تیم اقتصادی این کابینه متناسب با جنگ اقتصادی نیست؛ فلذا، به یقین کابینه باید ترمیم و اصلاح بشود، اما با جابهجایی صرف افراد در کابینه مشکلات اقتصادی کشور حل نمیشود، باید رویکردها و سیاستهای دولت تغییر کند.
به این صورت که افرادی در این جایگاه اقتصادی در تیم دولت قرار بگیرند که معتقد به پیادهسازی اقتصاد مقاومتی باشند و ظرفیتهای داخلی را به سمت آن ببرند و در نگاه به بیرون خیلی به غرب امید نداشته باشند. با نگاه به شرق و تعاملات بیشتر میتوان نیازها را برطرف کرد. در یک جمله میتوان گفت؛ باید رویکردها و جهتگیریها بر مبنای اقتصاد مقاومتی تغییر کند تا مشکلات کشور حل شود.
* پیرو سؤال قبلی، قوه قضائیه در جنگ اقتصادی چه وظیفهای دارد؟ همان طور در جریان هستید انتظار عموم از دستگاه قضایی برخورد جدی و قاطع با مفسدان اقتصادی است، به نظر شما چنین اتفاقی میافتد؟
قضاوت عمومی این است که قوه قضائیه متناسب با وضعیتی که در آن قرار داریم به وظایف خود عمل نمیکند در بیانات رهبر معظم انقلاب میبینیم که هر وقت دیدارهایی صورت میگیرد در سخنانشان اینگونه برداشت میشود که انتظار ایشان از قوه قضائیه برآورده نشده است. برای نمونه اگر ما به عقب برگردیم میبینیم فرمان ۸ مادهای رهبر معظم انقلاب برای سال ۱۳۸۰ است؛ یعنی در واقع ۱۷ سال پیش معظمله فرمان ۸ مادهای مبارزه با مفاسد اقتصادی را به سران سه قوه ابلاغ کردند و تصریح داشتند که به صورت جدی مبارزه با مفاسد آغاز شود و نسبتها در نظر گرفته نشود.
نسبتها به معنای اینکه چه کسی فرزند چه کسی است و به اعتراضاتی که به دلیل برخورد با نزدیکان مسئولان بلند میشود، توجه و مبارزه به شکل جدی دنبال شود. خب در اواخر دولت آقای احمدینژاد وقتی پرونده سه هزار میلیاردی مطرح شد، ایشان در واکنش به این موضوع فرمودند، اگر آنچه گفته شد در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی در این سالها جدی گرفته میشد، امروز شاهد این پروندهها نبودیم. به این معنا که قوه قضائیه وظایفش را به خوبی انجام نداده است. اگرچه طی سالهای اخیر قوه قضاییه نسبت به گذشته فعالتر شده، ولی حرکتش باید شتاب بیشتری بگیرد و مردم این انتظار را دارند که انتظار بحقی است. اگر کسانی مخلّ امور اقتصادی شدهاند و به تعبیر مقامات عالی قضایی مفسد اقتصادی هستند و با دشمن همسویی دارند، انتظار مردم این است که به سرعت رسیدگی شود و مجازات صورت گیرد.
یکی از اشکالات این است که قوه قضائیه امروز رفتارش در برخورد با مفسدان متناسب با اوضاع عادی است، در حالی که ما در وضعیت جنگ اقتصادی هستیم و نمیتوان به صورت عادی به چنین موضوعات مهمی رسیدگی کرد. نباید این رسیدگیها طولانیمدت شود؛ چرا که زمانبر شدن آن با مطالبه مردم و رهبری سازگاری ندارد. هر کشوری که درگیر چنین جنگی است، با افرادی که مثلاً جاسوسی میکنند یا اخلال ایجاد کرده و کارشکنی میکنند، با تشکیل دادگاه صحرایی برخورد میکنند.
در واقع باید در کوتاهترین زمان ممکن محاکمه، اعلام مجازات و اجرای آن طول بکشد تا عبرت دیگران شود. امروز اگر دستگاه قضایی این احساس را پیدا کند که در زمان جنگ قرار داریم که ماهیتش اقتصادی است، کسانی که دچار جرایم اقتصادی از جمله احتکار و اخلال و غارت بیتالمال شدهاند را به سرعت محاکمه خواهد کرد؛ چرا که این امر ارتباط مستقیمی با اقتصاد ملی و معیشت مردم دارد و میتواند برای کشور عواقب جبرانناپذیری داشته باشد.
* چگونه میتوان اعتماد عمومی به قوه قضائیه را تقویت کرد؟
امروز مردم از قوه قضائیه گلهمند هستند و رضایت خوبی ندارند؛ چرا که احساس میکنند برخورد قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی با نیازهای روز جامعه ما متناسب نیست. مردم معتقدند، اگر مفسدان اقتصادی با برخورد نامناسب روز به روز جسارت بیشتری پیدا کنند و خلاف بیشتری انجام دهند، این موضوع به نداشتن قاطعیت قوه قضائیه برمیگردد؛ از این رو مردم از هر نوع رفتار انقلابی، قانونی، با صلابت و شجاعت قوه قضائیه با مفسدان و برخورد با کسانی که خیانت میکنند و ضربه میزنند، استقبال میکنند. من فکر میکنم بین برخورد قوه قضائیه با فساد و اعتماد مردم به این قوه ارتباط مستقیمی وجود دارد.
هرچه برخورد قوه قضائیه با مفسدان و اخلالگران شجاعانه و انقلابیتر باشد، اعتماد مردم بالاتر میرود و آنجایی که قوه قضائیه آن برخورد انقلابی و شجاعانه را نداشته باشد، مردم ناامید میشوند؛ البته قوه قضائیه نمونه این برخوردهای انقلابی را دارد و باید خوب اطلاعرسانی شود. در مواردی که ضعیف است، باید حرکت خود را شتاب ببخشد؛ چون به هر حال وقتی اطلاعاتی در جامعه منتشر میشود؛ برای نمونه الآن در وضعیتی که در بازار ارز و سکه وجود دارد و افرادی دستگیر شدند، گاهی مطرح شد که افراد دخیل در حد محارب و مفسد فیالارض هستند؛ یعنی این انتظار در مردم به وجود آمده است که برخورد با مفسدان فیالارض باید با شجاعت باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد اعتماد مردم افزایش پیدا میکند و اگر نه اعتماد مردم نسبت به آن چیزی که الآن هست، بیشتر مخدوش میشود.
* این سؤال مطرح است که چرا رهبر معظم انقلاب در برخورد با مفاسد اقتصادی ورود نمیکنند؟
اگر دقت کنید در مییابید ایشان به صورت علنی ورود جدی در این موضوع دارند، حتی خودشان در دیدار عمومی این نکته را مطرح کردند و پاسخ دادند که مطرح میشود چرا رهبری ورود نمیکند؟ خودشان میگویند آنچه در این موارد ایشان به صورت علنی بیان میکنند حتی یکدهم پیگیریها و صحبتهایی نیست که به صورت غیر علنی و حتی توبیخ از مسئولان پیگیری میکنند.
ایشان در دیدار با وزرا و هیئت دولت و تیمهای مختلف در راستای حل مشکلات کشور ورود جدی دارند و نقشه راه را ترسیم میکنند، ولی مشکل این است که دستگاههای ما این سیاستهای رهبری را دقیق پیاده نمیکنند. شاید بعضاً هم از انجام این کار ناتوان باشند.
دلیل این است که به هر حال مجموعههایی که باید به این سیاست و تدابیر عمل کنند منتخب مردم هستند و مردم، دولت را انتخاب میکنند، این دولت افراد را به صورت وزیر معرفی میکند و وزرا از سوی نمایندگان مجلس که منتخب مردم هستند، رأی اعتماد میگیرند؛ فلذا منتخبان مردم هستند که در واقع باید پیادهکننده این سیاستها و تدابیر باشند، پس این طور نیست که رهبر معظم انقلاب اگر کار یا تدبیری را از وزیری مطالبه کردند و آن وزیر به این خواسته بموقع پاسخ مثبت نداد، ایشان دستشان باز باشد که وزیر را جابهجا کنند، چون سازوکاری که فردی بخواهد وزیر را جابهجا کند در قانون تعریف شده و رهبر معظم انقلاب بر اساس جایگاه خودشان که در قانون اساسی بیان شده مطالبه میکنند و بعضاً در جلسات علنی و عمومی مطرح میکنند.
به نظر میرسد اگر در رویکردها و جهتگیریهای رهبر معظم انقلاب دقت کنیم، در مییابیم که ایشان بیشترین اهتمام را برای حل مسائل جامعه و حل مشکلات مردم دارند.
* سپاه در جایگاه پاسدار انقلاب چه نقشی در مقابله با جنگ اقتصادی علیه ملت ایران دارد؟
به هر حال وقتی که جنگ اقتصادی علیه کشور ما شکل میگیرد و دشمن، ملت را در این جنگ نشانه رفته همه در اینجا مسئولیت پیدا میکنند. همه قوای کشور، سازمانها، نهادها، آحاد مردم و رسانهها هر یک سهمی دارند، اما سپاه در این میان یک جایگاه ویژهای دارد که این امر به ماهیت سپاه بر میگردد. سپاه پاسداران در واقع یک نهاد انقلابی است که رهبر معظم انقلاب تصریح دارند بعد نهادی سپاه بر بعد سازمانی آن غلبه دارد، به این معنا که انقلاب هر کجا در تنگنا قرار بگیرد و به یک نیرویی نیاز داشته باشد، سپاه پاسداران باید به آن عرصه ورود کند، ما یک ورود برجسته سپاه را سال ۵۸ داریم در مقابله با اخلالهای امنیتی و غائلههای تجزیهطلبی کردستان، سیستانوبلوچستان و... همچنین در مقابله با تروریسم و بمبگذاریها سپاه نقش ایفا کرد.
در جنگ تحمیلی حضور مؤثر یافت و در کنار ارتش و دیگر نیروهای مردمی و بسیج از کشور دفاع کرد. البته شاکله اصلی سپاه به این سبب شاکله گردان و تیپ و قرارگاه و نیروهای چهارگانه شد. سپاه مجموعه و نهادی است که وقتی انقلاب تهدید میشود باید ورود کند، الان جنگ اصلی، جنگ اقتصادی است، مشکلات کشور ما مشکلات اقتصادی است، در اینجا سپاه ظرفیتهایی دارد و باید از این ظرفیتها بهرهبرداری کند، سالهای گذشته همکاری سپاه با دولتهای مختلف را داریم که خیلی از کارشناسان معتقدند همین همکاریهای سپاه از بعد از جنگ در دولتهای مختلف بود که سبب شد دشمنان از تحریمها بهرههایی که میخواستند را نبردند و کارشان کارساز نبود و علت اصلی عصبانیت آنها، به ویژه آمریکاییها از سپاه فقط به مسائل منطقهای در سوریه و عراق مربوط نمیشود.
وقتی سپاه پاسداران در عسلویه فازهای ۱۵ و ۱۶ و در بندرعباس پالایشگاه ستاره خلیجفارس را به نتیجه میرساند، در حوزه انرژی، آب و ابرپروژههای عمرانی کشور فعالیتهای موفق دارد، از این هم ناراحت میشوند. دشمن متوجه است که با ظرفیتی که سپاه دارد میتواند در حوزه اقتصاد هم حماسه بیافریند. وقتی جنگ اقتصادی دشمن تشدید میشود، بدیهی است که وظایف سپاه هم سنگینتر میشود و مجموعههای دیگر را هم فعالتر میکند، این ظرفیت زمانی فعالتر میشود که دولت اهتمام داشته باشد، به ویژه وقتی مطرح میکنند که اقتصاد مقاومتی مردمپایه است و سپاه مردم را در بسیج سازمان داده است. سپاه به راحتی میتواند طرحهای مردمپایه برای پیادهسازی اقتصاد مقاومتی در کشور را از طریق بسیج راهاندازی کند. البته این امر توجه و مطالبه دولت را میطلبد که به مسئله نقشآفرینی سپاه توجه نشان دهد.
* نظر شما درباره حمایت سپاه از دولت به ویژه درباره حمایتهای سردار سلیمانی از آقای روحانی چیست؟
به هر حال سپاه، پاسدار انقلاب اسلامی است که جمهوری اسلامی از دل آن متولد شده است. سپاه همواره مواضع، رویکردها و جهتگیریهای انقلابی در راستای حقوق مردم، تأمین امنیت، پیشبرد اهداف و گرهگشایی از مشکلات مردم داشته و اساساً سپاه با این رویکردهای انقلابی تعریف میشود و این به اسمی که دارد، بر میگردد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه بدون انقلاب تعریف نمیشود و اگر بخواهیم بدانیم که رویکردهای سپاه درست است یا خیر باید ببینیم رویکردهای سپاه انقلابی است یا نه و این رویکردهای انقلابی در راستای رساندن ملت ایران به قلههای عزت و افتخار و خنثیسازی توطئهها علیه ملت و حفظ استقلال و عزت ملت ایران است یا نه.
وقتی دشمن ما را تهدید کرد، جناب آقای روحانی موضع قاطع و انقلابی را اتخاذ کرد، در جلوی چشم مقامات اروپایی گفت که تصور نکنید که میتوانید جلوی نفت ایران را بگیرید که صادر نشود و نفت دیگران صادر شود؛ یا نفت همه صادر میشود، یا نفت هیچکس. این یک موضع انقلابی در راستای تأمین حقوق ملت ایران بود. در چنین مقطعی سرلشکر سلیمانی نامهای خطاب به آقای رئیسجمهور نوشتند که به نوعی اعتباربخشی به آن تهدید بود که نیروهای مسلح به ویژه نیروی قدس که با تصریح خود سرلشکر سلیمانی؛ هسته مقابله با توطئههای دشمنان در منطقه و تأمین حقوق ملت ایران و ملتهای آزاده است، خود این نیرو کفایت میکند تا آمریکاییها را سرجایشان بنشانیم و نگذاریم به ملت آسیبی برسد.
در یک جمله میتوان گفت: سپاه از هر رویکرد انقلابی حمایت میکند و آنچه در قالب نامه انتشار یافت و مواضعی که فرمانده کل سپاه اتخاذ کرد، همه در راستای حمایت از رویکردها و مواضع انقلابی مسئولان کشور است؛ چرا که این رویکردها با هویت سپاه عجین شده و هر کس رویکرد انقلابی داشته باشد مورد تأیید و پشتیبانی سپاه است.
* حدود و ثغور فعالیت سپاه چگونه است؟
سپاه به اقتضای پاسداری از انقلاب اسلامی در حوزهها و عرصههای مختلف باید حضور پیدا کند؛ لذا یک سازمان صرفاً نظامی نیست، برخلاف تصور برخی که تلقیشان این است که سپاه صرفاً یک مجموعه نظامی است، مانند ارتش. در قانون اساسی و اساسنامه سپاه که مصوب مجلس شورای اسلامی است و تدابیر حضرت امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) هم میبینیم که انتظار پاسداری از انقلاب اسلامی مطرح شده و معنای آن، این است که در هر عرصهای و هر میدانی اگر انقلاب تهدید شود سپاه باید حضور پیدا کند. حالا اگر این تهدید نظامی بود، سپاه در عرصه نظامی، حضور پیدا میکند، اگر تهدید امنیتی بود در عرصه امنیت و همین طور در عرصه فرهنگ، اقتصاد و مسائل اجتماعی و سیاسی.
البته، فعالیت سیاسی سپاه جناحی نیست. سپاه حزب سیاسی هم نیست و فعالیت حزبی و جناحی در سپاه هم ممنوع است. اما سپاه باید مباحث سیاسی را خوب بفهمد و جریانها را خوب بشناسد و دارای بینش سیاسی قوی و بصیرت سیاسی بالا باشد و رفتارش را در راستای دفاع و پاسداری از انقلاب در حوزههای سیاسی و آنجایی که بحث حفظ انقلاب و حفظ نظام اسلامی مطرح است، تنظیم کند.
الآن هم میبینیم که کسانی که رفتار سیاسی سپاه را مورد نقد قرار میدهند، عمدتاً افرادی هستند که با اساس انقلاب اسلامی و نظام مشکل دارند و سپاه را مانعی بر سر راه خودشان ارزیابی میکنند. حالا در این میان یکسری کدهایی از امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب میآورند که حرف ما هم هست که دقیق ابتدای این بحث توضیح دادم و کار دفاع سیاسی از انقلاب از سوی سپاه را با تفسیر خود طور دیگری تلقی میکنند.
در حالی که سپاه در سیاست منطقه ممنوعه دارد. منطقهای که در آن کار حزبی و ورود مصداقی در انتخابات در حمایت از یک فرد یا گروه شود. اما منطقه مجاز کار سیاسی سپاه، پاسداری از انقلاب است، آنجایی که یک نوع خطری با ماهیت سیاسی انقلاب را تهدید میکند، برای نمونه فتنه سال ۸۸ که در حوزه سیاسی بود و نظام را تهدید میکرد؛ چرا که با سوءاستفاده از انتخابات، جریانهایی با حمایتهای بیرونی و با پیوند با خارج از کشور تحت عنوان انقلاب مخملی قصد براندازی داشتند که سپاه پاسداران خنثیکننده این انقلاب مخملی به کمک مردم بود و این اتفاق افتاد.
* اگر اجازه بدهید وارد برخی پرسشهای جریانی نیز بشویم، سردار نظرتان درباره طرح آشتی ملی و وحدت ملی که اصلاحطلبان مطرح میکنند، چیست؟
مردم ما که با هم قهر نیستند. ما در کشورمان میان اقوام و مذاهب وحدت و انسجام داریم. آنچه در کشور ما اتفاق افتاده و آنها با پوشش وحدت ملی مطرح میکنند، رویکردهای غلط برخی از جریانها و گروههای سیاسی بود که در سال ۸۸ شاهد آن بودیم. وحدت باید روی رویکردهای اساسی و حول محور ولایت و منافع ملی اتفاق بیفتد. به عبارتی، برای اینکه گروهی مانند بخشی از اصلاحطلبان که رویکردهای خلاف قانون اساسی و خلاف جهتگیریهای نظام و خلاف منافع و مصالح ملی داشتند، بتوانند در جامعه همانند گذشته فعال بشوند، باید رویکردهای خودشان را اصلاح و جبران کنند.
پس اینگونه نیست که بگوییم در داخل کشور بین احزاب و گروهها اختلاف وجود دارد و آنها باید با همدیگر آشتی کنند. در نظام سیاسی یک محوریتی وجود دارد؛ ما قانون اساسی را داریم که باید همه به آن و محوریت نظام متعهد باشند. اگر این وفاداری شکل بگیرد، وحدت ملی در حد اعلای خودش وجود دارد. ما بین ملتمان دعوا نداریم که بگوییم آشتی ملی. بین مردم ما شکاف وجود ندارد که به دنبال آشتی ملی باشیم. بیشتر اینگونه احساس میکنم که این ادبیات و کلمات یک نوع پوشش برای فرار به جلو و پاک کردن صورتمسئله است.
آن کسانی که خطا کردند، به هر حال دست از خطاها بردارند و به اشتباهات خودشان اذعان کنند و به همان مسیر اصلی انقلاب و آنچه قانون اساسی و محوریت نظام مشخص کرده، برگردند. آن موقع است که شاهد تقویت انسجام در داخل و همدلی بیشتر مجموعه در داخل کشور خواهیم بود. باید به این نکته توجه داشت که دشمن با ایجاد شکاف و اختلاف تلاش میکند به انسجام در داخل کشور و وحدت آسیب برساند. به نظر میرسد، تنها راه حل این موضوع این است که آنهایی که در مقاطعی دچار اشتباهاتی شدند، اشتباهاتشان را اصلاح کنند. در واقع راهش بحث طرح آشتی ملی نیست که طرفین کوتاه بیایند، بلکه آنها باید بیایند و جبران خطا کنند.
* رابطه اصلاحطلبان و دولت دوازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی این رفتارها را در مجموعه نیروهای اصلاحطلب تجزیه و تحلیل میکنیم، میبینیم که آنها عمدتاً دولت را به منزله ابزار و وسیلهای برای تأمین منافع خودشان در نظر میگیرند و رفتار خودشان را با دولت تنظیم میکنند؛ از این رو یک مقطع به دولت نزدیک میشوند و یک مقطع از دولت دور شده و منتقد آن میشوند؛ در حالی که وقتی در ایران دولت با انتخاب مردم استقرار پیدا میکند، همه باید کمک کنند تا مشکلات کشور حل شود و این خطاست که از دریچه منافع حزبی و گروهی به دولت نگاه شود و سوی حمایتها و نقدها منافع حزبی و گروهی باشد. بهترین نگاه برای حمایت و نقد دولت باید از وجه منافع ملی و مصالح کشور باشد که متأسفانه این رفتار را در اصلاحطلبان نمیبینیم. آنها از منظر گروهی، جناحی و جریانی نوع نگاهشان را به دولت تنظیم میکنند.
اگر بخواهیم برای نگاه از دریچه منافع ملی نمونهای ذکر کنیم، به صراحت میتوان به رفتار حضرت آقا طی سی سال نسبت به همه دولتها اشاره کرد که با حمایت دلسوزانه و نقد مصلحانه همراه بوده است.
*اصلاحطلبان با مطرح کردن عبور از روحانی چه اهدافی را دنبال میکنند؟
وقتی دولت آقای روحانی شکل گرفت، تصور اصلاحطلبان این بود که از طریق برجام آقای روحانی آوردههای بالایی خواهد داشت و زمینه فراهم میشود تا آنها بتوانند در آینده و در انتخابات آتی به راحتی رأی مردم را داشته باشند؛ به همین دلیل از آقای روحانی با تمام توان حمایت کردند؛ اما از زمانی که ناکارآمدیها برجسته شد و به ویژه مشخص شد برجام از مشکلات ملت گرهگشایی نمیکند، دو دیدگاه در جریان اصلاحات شکل گرفت که یکی از این دیدگاهها میگوید ما باید حساب خودمان را از دولت روحانی جدا کنیم تا حساب ناکارآمدی دولت به پای ما نوشته نشود و در انتخابات بعدی موفق باشیم.
باز هم نگاه آنها به دولت از منظر حزبی، گروهی و جناحی است. گروه دیگری از اصلاحطلبان به دنبال استعفای دولت هستند، که باید پرسید آیا این مشکلی را حل میکند؟ همانطور که اشاره کردم، اینها میخواهند خودشان را اپوزیسیون و منتقد دولت معرفی کنند تا ناکارآمدی دولت به پای اینها نوشته نشود، در حالی که انصاف اقتضا میکند همه برای گرهگشایی از کار مردم به دولت کمک کنند نه اینکه در اوج مشکلات مردم، خود را در موضعی اپوزیسیونی قرار دهند. از دیدگاه من اصلاحطلبان چه بخواهند و چه نخواهند ناکارآمدی دولت در پروندهشان ثبت میشود؛ چون سهم بالایی در شکلگیری این دولت دارند؛ اما امروز وضعیت کشور اقتضا میکند هر کسی که میتواند، کمک کند تا مشکلات مردم حل شود نه اینکه با چرتکهاندازی و دو دو تا چهار تا کردن و منافع حزبی و جناحی رویکردی را اتخاذ کنند.
به هر حال جنگ، جنگ اقتصادی است و دشمن کشور، مردم، نظام و اقتصاد ما را هدف قرار داده و با صراحت میگوید ما میخواهیم معیشت مردم را فلج کنیم و مردم را در سختی قرار دهیم؛ اینجا عقل، منطق، شرع و عرف میگوید و اقتضا میکند همه بیایند و در مقابل هجوم و نقشه دشمن بایستند.
* در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، سرآغاز پرسشهای مربوط به سیاست خارجی چرایی دشمنی آمریکا با انقلاب است، چرا آمریکاییها به صراحت از تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران سخن میگویند؟
سخن آمریکاییها بحث جدیدی نیست. از سال ۵۷، آمریکاییها تلاش زیادی کردند تا جلوی پیروزی انقلاب را بگیرند و موفق نشدند و جمهوری اسلامی استقرار پیدا کرد. کاملاً آشکار بود که سیاست آمریکاییها از بدو انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ساقط کردن جمهوری اسلامی بود؛ زیرا آمریکاییها در انقلاب اسلامی مردم ایران بازنده اصلی بودند، چون ایران را که کشوری با موقعیت ژئوپلیتیک در منطقه غرب آسیا بود، از دست دادند.
برای آمریکاییها داشتن چنین موقعیتی در جهان به منظور بسط سلطه جهانی اهمیت داشت و جمهوری اسلامی ایران در این راه مانع اصلی آنها شد. آرزوی همه رؤسای جمهور آمریکا از ابتدا تا به امروز براندازی جمهوری اسلامی بوده تا این مانع را از سر راه خود بردارند؛ ولی آنها به خوبی آگاهند که هر کاری در این ۴۰ سال انجام دادند، نتیجهاش تقویت جمهوری اسلامی ایران بوده است. آمریکا در ۱۷ سال گذشته، در منطقه غرب آسیا ۷ هزار میلیارد دلار هزینه کرده و دستاوردی نداشته است. دنبال چه چیزی بودند که این مبلغ گزاف را هزینه کردند؟ افغانستان و عراق را اشغال کردند.
بعد جنگهای لبنان و غزه را راه انداختند و در سوریه و عراق بحرانآفرینی کردند و با راهاندازی گروههای تکفیری مانند داعش فعالیتهایی کردند که هدف همه این اقدامات این بود که منطقه برای تسلیم ایران مهیا شود تا از این طریق بتوانند بر منطقه مسلط شوند. نتیجه همه هزینههایی که آمریکاییها کردند، تقویت جمهوری اسلامی بود. امروز نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در عراق، سوریه، یمن و لبنان دغدغه آمریکاییها شده است. در واقع، آمریکاییها ۴۰ سال تلاش کردند جمهوری اسلامی را ساقط و تضعیف کنند؛ ولی ناموفق بودند. به طور قطعی رؤسایجمهور بعدی آمریکا هم این آرزو را خواهند داشت، اما آنطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ترامپ آرزو به دل از کاخ سفید خارج خواهد شد و خواستهاش تحقق پیدا نمیکند.
* تحلیل شما از برجام و وضعیتی که امروز به وجود آمده، چیست؟ آیا امکان خروج ایران از برجام وجود دارد؟
ارزیابی این است که برجام یک تجربه است. شاید امروزه بیشترین آورده برجام برای ملت ما تجربه آن باشد. به این معنا که از آن عبرت بگیریم. در واقع برای برجام دو نگاه در داخل کشور وجود داشت؛ نخست نگاهی مبتنی بر اینکه اگر ما با غربیها و به ویژه آمریکاییها مذاکره کنیم، میتوانیم مشکلات کشور را حل کنیم. دوم نگاه رهبر معظم انقلاب که بر اساس آن گرهگشایی از مناقشاتی که با آمریکا داریم، از طریق مذاکره با آمریکا نوعی سادهانگاری و خوشبینی است و آمریکاییها هرگز مشکلات ما را حل نخواهند کرد. ایشان در عبارتی فرمودند: حتی اگر در موضع هستهای از صفر تا صد آنچه را که آمریکاییها مطرح میکنند انجام دهیم، مشکلات را از روی دوش ما برنمیدارند و به سراغ مسئله بعدی میروند.
مشکل ما و آمریکا در اساس و بنیان است و این به ماهیت جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی برمیگردد. آمریکاییها با ظلمستیزی ما مشکل دارند، با آنکه ما روی پای خودمان بایستیم و قدرت دفاع از خود را داشته باشیم، مشکل دارند. آنها به دنبال این هستند که سلطهشان را دوباره بر ایران احیا کنند. البته در اینجا عدهای میگویند اگر دموکراتها پیروز انتخابات آمریکا میشدند، چنین مشکلاتی نداشتیم و بدشانسی ما این بود که ترامپ رأی آورد. در حالی که خود دموکراتها و شخص آقای اوباما وقتی ایران به تعهداتش عمل کرد، در مصاحبهای در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا ایران از مزایای برجام منتفع خواهد شد، به صراحت گفت: ایرانیها زمانی از برجام منتفع خواهند شد که به روح برجام عمل کنند؛ یعنی در کنار لاشه برجام و نوشتههای آن، موضوعی را به منزله روح برجام مطرح و خودش آن را تفسیر کرد و گفت: روح برجام تغییر رفتار ایران است.
موضوعی که امروز ترامپ هم میگوید و آن، تغییر در عرصه هستهای، موشکی، مسائل منطقهای و حقوق بشر و... است. امروزه آقای پمپئو همان حرفهای دموکراتها را مطرح میکند. پس برجام یک تجربه است که باید از آن این درس و عبرت را بیاموزیم که مشکلاتمان با غرب به ویژه با مذاکره با آمریکا قابل حل نیست و باید برای حل مشکلات اقتصادی راههای دیگری را در پیش بگیریم.
اما در پاسخ به پرسش اصلی که آیا ما در برجام میمانیم یا نه، باید گفت: از صحبتهای مقامات کشورمان معلوم است که معتقدند اگر بخواهیم در درازمدت در برجام بمانیم، دلیلی وجود ندارد. برجام برای رفع تهدیدها و محرومیتها بود. باید فشارها برداشته میشد و اگر اروپاییها در گذر زمان نشان دهند قادر نیستند اقدامات فشارآفرین آمریکا را جبران کنند و فشارها را بردارند یا کاهش دهند، بدیهی است جمهوری اسلامی از نظر عقل و منطق و شرع و عرف و دیگر استدلالها محق است که در راستای تأمین منافع ایران (که شرط اصلی ماندن در برجام است) از آن خارج شود.
* پس از خروج عهدشکنانه ترامپ از برجام، سخن از تداوم برجام با اروپاییها شد، آیا اروپاییها مقابل آمریکا میایستند؟ به نظر شما، برجام اروپایی به چه نتایجی منجر میشود؟
وقتی برجام اروپایی مطرح شد، رهبر معظم انقلاب مانند ابتدای شکلگیری برجام میفرمودند، من خیلی خوشبین نیستم به اینکه این مذاکرات بتواند گرهگشایی از مشکلات ما داشته باشد؛ چون هر طرفی که در مذاکره وارد میشود، اهدافی دارد. اهداف جمهوری اسلامی از ورود به مذاکراتی که در نهایت به برجام منتهی شد، این بود که بتواند فشارها را از روی اقتصاد کشور بردارد.
همانطوری که آقای روحانی در سال ۹۲ پیش از انتخابات و پس از انتخابات بحث مذاکره را با این هدف که ما فشار را از اقتصاد ایران برمیداریم، مطرح کرد. رهبر معظم انقلاب با صراحت میفرمودند: من خیلی خوشبین نیستم که ما با این مذاکرات بتوانیم فشارها را از اقتصاد ایران برداریم و دیدیم که این درست بود و آمریکا از برجام خارج شد. این نگاه که ما برجام را با اروپاییها ادامه میدهیم، لازمهاش این است که اروپاییها در مقابل آمریکا بایستند و به جنگ با آمریکا بروند که قطعاً اروپاییها با آمریکاییها این کار را نخواهند کرد. مشخص است، در این مسیر فرصت چندانی نداریم و اروپا باید تعیین تکلیف کند که آیا حاضر است در کنار ایران در قبال محدودیتهایی که از سوی ما پذیرفته شده، مقابل آمریکا بایستد یا نه؟
* حضور ایران در سوریه چه تأثیری بر امنیت داخلی ما دارد؟
امروزه کشوری هستیم با امنیت پایدار، البته میدانیم امنیت در هیچ کشوری مطلق نیست و نسبی است؛ اما همین امنیت نسبی ما در کشور نسبت به دیگر کشورهای منطقه بسیار بالاست و هیچ کشوری در منطقه امنیتی همچون ما ندارد. در واقع سطح امنیت ما در تراز جهانی بسیار مطلوب است. یکی از دلایل آن، این است که ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی باز شده و امروز جمهوری اسلامی نفوذ راهبردی در منطقه پیدا کرده است. معنای این نفوذ راهبردی در منطقه این است که جمهوری اسلامی ایران به مؤلفههایی از قدرت دسترسی پیدا کرده است که میتواند به راحتی امنیت ملی و منافع خودش را تأمین کند.
ما اگر بخواهیم این حضور را لمس کنیم که چگونه در امنیت ملی ما ایفای نقش دارد، فقط کافی است نگاهی به اسناد و مدارک گروههای تروریستی به ویژه داعش بیندازیم که به صراحت گفتهاند پس از عراق و سوریه نوبت ایران است. پس اگر در آنجا تثبیت شده و موفق به پایداری در این دو کشور میشدند، با توان مضاعف و بیشتری وارد کشور ما میشدند، همانگونه که از کشورهای گوناگون وارد سوریه شدند. هزاران نفر از آنهایی که به سوریه آمدهاند، از کشورهای اروپایی، آمریکایی یا آفریقایی هستند که از منطقه قفقاز، عربستان، افغانستان و پاکستان آمدهاند. اینها را کسی هماهنگ کرده و به سوریه و عراق آورده است. هدف آنها هم همانطور که خود اشاره کردهاند، ضربه زدن به ایران به منزله محور مقاومت و بیداری اسلامی است؛ از این رو خیلی روشن است که اگر ما این حضور را در سوریه برای مقابله با حرکتهای تروریستی به ویژه گروه تروریستی داعش نداشتیم، اوضاعی که در کشور ما پدید میآمد، میتوانست بدتر از کشور سوریه باشد.
از این رو اگر در اینجا امنیت به خوبی برقرار است، محصول این حضور و فداکاریها، شجاعتها، رشادتها و خونهای پاکی است که بر زمین ریخته شده است. به راستی این شهدا صرفاً شهدای مدافع حرم نیستند؛ بلکه اینها شهدای مدافع حریم امنیت نیز هستند، یعنی ضمن دفاع از حریم اهل بیت (ع) در سوریه و عراق، آنها با این حضور و رشادتهای خود از حریم امنیت ملت ایران دفاع کردند. اگر ما بخواهیم این امنیت پایدار را استقرار ببخشیم، به طور قطعی باید این حضور استمرار داشته باشد؛ یعنی این حضور ما در سوریه و عراق و باز شدن ژئوپلیتیک ما در منطقه و تقویت روابط خود با دیگر کشورهای منطقه میتواند یک امنیت چند ده ساله و در حد یکی دو قرن را برای ما رقم بزند.
* این روزها ترامپ با طرح مذاکره بدون پیششرط با مقامات ایران مرحله جدیدی از عملیات روانی با هدف اجماع و فضاسازی علیه ایران را کلید زده است، به نظر شما موفق به این امر میشود؟
آمریکاییها برخی خصوصیات یکسانی دارند؛ اما از زمانی که آقای ترامپ به قدرت رسید، اساساً یک نوع جبههبندی و سهمبندی جدیدی شکل گرفت. او تاجر است و فکر میکند با منطق تجارت میتواند در عرصه سیاست جهانی حاضر شود. بر همین اساس، حتی با کانادا هم مشکل پیدا کرد و با چین جنگ تعرفهای راه انداخت. مشکلاتی هم با اروپا پیدا کرد، بر اساس این روند را اینگونه میبینیم که آمریکا با این وضعیت روز به روز ظرفیت اجماعسازی علیه جمهوری اسلامی را از دست میدهد؛ به ویژه آنکه به طور یکطرفه از برجام خارج شد.
برجام یک توافق بینالمللی بود که یک طرف آن ایران و یک طرف دیگر آن گروه ۵+۱ بود که آمریکاییها از آن خارج شدند و نقض تعهد کردند. این نشان داد، آمریکاییها اعتبارشان را در گذر زمان از دست میدهند؛ بنابراین با کم شدن اعتبارشان توان عمل علیه کشورهای دیگر را هم از دست میدهند. به هر حال میتوان گفت: آمریکاییها مانند گذشته قدرت اجماعسازی علیه ایران را ندارند.
* به نظر میرسد بستن تنگه هرمز از سوی ایران، اجماع جهانی علیه ما را شکل میدهد؛ نظر شما چیست؟
در بحث تهدید به بستن تنگه هرمز مبنا سخن رهبر معظم انقلاب بود که فرمودند: «تهدید را تهدید و موشک را با موشک پاسخ میدهیم.» در واقع زمانی که آمریکاییها با استفاده از روحیه استکباری و با قلدری مطرح میکنند که قصد به صفر رساندن صدور نفت ایران را دارند تا نوعی حصر اقتصادی ایجاد کنند، طبیعی است که ملت ایران برای جلوگیری از چنین وضعیتی از همه امکانات خود استفاده خواهد کرد.
ما در مقابل تهدید، تهدید کردیم. من فکر میکنم اگر آنها تهدید ما را همانطور که جدی است، جدی بگیرند، اساساً به سمت چنین امری نمیروند که جلوی صادرات نفت ما را بگیرند؛ زیرا دقیقاً منافع آمریکا و قدرتهای غربی به خطر خواهد افتاد. حق ملت ایران است که از امکانات، توانمندیها و اختیاراتی که در دست دارد، برای تأمین منافع و امنیت خود استفاده کند. آنچه مطرح شده، این است که نفت منطقه یا از همه کشورها باید صادر شود یا از هیچ کشوری، بر همین اساس اگر آمریکاییها روند خود را ادامه دهند، به طور قطعی تنگه هرمز بسته خواهد شد و متضرر اصلی خود آنها هستند.
* آیا این موضوع صحت دارد که روسیه مخالف حضور نظامی ایران در سوریه است؟
آنچه تحت عنوان مخالفت روسها با حضور ایران در سوریه در فضای مجازی و رسانهای به صورت پرحجم مطرح شد، در سفر آقای ولایتی به مسکو و دیدار با پوتین در کاخ کرملین مشخص شد که تنها یک جوسازی رسانهای بوده و روسها و شخص پوتین این موضوع را به شدت تکذیب کردند. ما با روسها در سوریه اشتراک منافع داریم و به یقین خروج ایران از سوریه خروج روسها را از این کشور در پی دارد و به احیای تروریسم در این کشور کمک میکند؛ لذا روسها هم متوجه این موضوع هستند و این حضور ما و روسها در سوریه در راستای تأمین منافع دو ملت و به درخواست حاکمیت سوریه برای تأمین منافع آنها بوده است.
چون سوریه در معرض یک توطئه منطقهای و بینالمللی قرار دارد و ملت و حاکمیت سوریه مورد توطئه واقع شدهاند، اگر این توطئه به نتیجه برسد، منافع دیگر دولتها و حکومتها در منطقه تحت تأثیر مثبت یا منفی قرار خواهد گرفت. از جمله منافع ما در سوریه و منافع ملت روسیه تهدید میشود، لذا اشتراک منافع این همکاری در سوریه میان ایران و روسیه اقتضا میکند.
* سفر آقای ولایتی به روسیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
این سفر در واقع به گونهای انجام شده که بر اساس اعلام رسانهها، آقای ولایتی حامل پیام بودند، هم از ناحیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و هم از ناحیه ریاست محترم جمهوری و بر اساس آنچه خود آقای ولایتی در رسانههای عمومی مطرح کردند سفری بود فوقالعاده مهم و راهبردی با دستاوردهای ارزشمند که خود نشاندهنده عزم و اراده ایران و روسیه در سطح عالیترین مقامات برای ارتقای روابط ایران و روسیه به سطح راهبردی بود، آنچه در سالهای گذشته مطرح میشد، ولی در عمل کمتر پیگیری شد و خروج آمریکا از برجام این نگاه را در ایران بیشتر تقویت کرد که ما در واقع خیلی امید نداشته باشیم که کشورهای غربی و به ویژه آمریکاییها از ما مشکلگشایی کنند و ما باید از ظرفیتهای دیگر بهره بیشتری داشته باشیم.
وقتی میتوانیم از ظرفیت روسها و چینیها با رهیافت تقویت نگاه به شرق استفاده کنیم و نتیجهبخش هم است، به طور حتم این نگاه که حتی در گذشته نیز نتایج آن را در اوضاع سخت تحریم مشاهده کردیم، باید در کانون توجهات مسئولان قرار گیرد. نباید به وعده وعیدهای غربیها، اروپاییها و آمریکاییها دل خوش کنیم که با هر شرایط جدیدی یک اتفاق جدید را رقم میزنند که در موضوع توتال مشخصاً این امر را مشاهده کردیم. توتال بعد از برجام آمد و خیلی راحت وقتی آمریکاییها تحریمهای جدید تحت عنوان تحریمهای ثانویه را وضع کردند، برای مقابله با شرکتهایی که در ایران سرمایهگذاری میکنند دیدیم که خیلی راحت و بدون توجه به عهدشکنی خود، ایران را ترک کردند و موضعشان را تغییر دادند.
* وضعیت رژیم صهیونیستی در منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که امروز مقامات رژیم صهیونیستی نگران تحولات و روند آن در منطقه هستند، به گونهای که آنها احساس میکنند روز به روز در تنگناهای استراتژیک بیشتری قرار میگیرند. به هر حال آرزوی این رژیم این بود که گروههای تروریستی در سوریه موفق شوند و مقاومت را در منطقه دچار انزوا و فروپاشی کنند. همه تصورشان این بود که اگر رژیم بشار اسد در سوریه سقوط کند، آسیبپذیری حزبالله بیشتر میشود و رابطه بین ایران و حزبالله قطع خواهد شد و این رابطه که قطع شد، موجودیت مقاومت از بین میرود.
ولی امروز اتفاق دیگری افتاده و جهت پیکان روندهای منطقهای به تثبیت بشار اسد تغییر رویه داده و جمهوری اسلامی ایران در سوریه نفوذ راهبردی پیدا کرده و حزبالله قدرتش نسبت به قبل افزایش یافته است و از سوی دیگر در شبه جزیره در یمن انصارالله قدرت بیشتری پیدا کرده و امروز رژیم صهیونیستی احساس میکند در محاصرهای قرار دارد که هر لحظه دایره آن تنگتر میشود و در داخل خود سرزمینهای اشغالی و نوار غزه هم مقاومت فعالتر شده و فشار داخلی با انتفاضههای جدید در حال شکلگیری است. آنها نگران آینده خود هستند و برخی از مقامات صهیونیستی اعتراف کردهاند که آنچه رهبر معظم انقلاب سه چهار سال پیش مطرح کردند مبنی بر اینکه، رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نمیبیند، در مسیر تحقق است.
* اگر موافق باشید به منطقه خودمان برگردیم، مدتی است شاهد سیاستهای فزاینده ضد ایرانی سعودیها هستیم، سردار! صبر استراتژیک ایران در برابر عربستان سعودی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال جمهوری اسلامی ایران یک کشور منطقهای و یک قدرت منطقهای است و روند قدرتگیری آن یک روند قدرت رو به توسعه است و این کاملاً مشهود است و همگان این را میدانند، خب متأسفانه در منطقه در کشوری مانند عربستان رژیمی حاکم است که رویکردهای ضد منافع ملت خود را هم در پیش گرفته و امروز میبینیم که عامل اصلی کشتار در جهان اسلام رژیم سعودی است، به گونهای که بحث جنگ یمن را بدون هیچ توجیهی به راه انداختند و پشت سر عمده گروههای تروریستی در عراق و سوریه بودند و در برابر ما خطونشانهای بسیاری میکشند.
اما کشور ما کشور قدرتمندی است و در راستای تأمین منافع ملت ایران حرکتهای خودش دارد، آستانه این صبر استراتژیک تا آنجاست که منافع ملی ما آسیب نبیند، نمونهاش را دیدیم، زمانی که آمریکا موضوع به صفر رساندن صادرات نفت ایران را مطرح کرد و آن طرف از عربستان خواستند که تولید نفت خود را افزایش دهد و رفع نگرانی کنند از خریداران نفت جمهوری اسلامی ایران، موضعی قاطع اتخاذ کرد و این یعنی نوعی تهدید برای عربستان و پیام به آنها بود که بدانند کسی نباید تصور کند که میتواند در زمین آمریکا علیه ما بازی کند و منافع ما را به چالش بکشد، ولی هیچگونه خطر و تهدیدی متوجه او نباشد.
تهدیدی که جمهوری اسلامی به کار بست در مقطعی بود که یک نقشه شیطانی طراحی شده بود با این هدف که منافع ملت ما و امنیت ملی ما را مختل کنند و لذا آستانه صبر استراتژیک ما تا آنجایی است که به منافع، حقوق و امنیت ملت ما خدشهای وارد نشود.
*با توجه به اینکه بخش زیادی از مشکلات فعلی به دلیل دیپلماسی ضعیف دستگاه سیاست خارجی ما است، آیا تغییر وزیر امور خارجه میتواند این مشکلات را کم کند؟
در بحث تغییر، تصور من این است که مهمتر از تغییر آدمها و افراد، تغییر رویکردها و جهتگیریها است، امروزه، تأکید بر این است که رویکرد دیپلماسی ما در سیاست خارجی متناسب با وضعیت اقتصادی و نگاه آرمانی انقلاب اسلامی باشد و هر کسی که این رویکردها را دنبال میکند، آوردههایش برای انقلاب اسلامی و کشور است. البته لازمه اصلاح رویکردها، این است که باور به این رویکردها باید در مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور وجود داشته باشد. اگر فردی وزیر خارجه باشد و خیلی به این اعتقاد نداشته باشد که دستگاه دیپلماسی ما میتواند در منطقه و به ویژه مناطق نزدیک برای کالاهای ایران بازاریابی کنند، این برای ما مشکلگشا نیست.
امروزه، برخی صنایع و تولیدات در کشور وجود دارد که دستگاه دیپلماسی ما در عراق، افغانستان، سوریه، عمان و کشورهای اطراف میتواند برای آنها بازاریابی کند. رهبر معظم انقلاب روی این موضوع تأکید دارند که ما در اطرافمان یک بازار با جمعیت ۳۰۰ میلیونی داریم و باید افزون بر اینکه در داخل به منظور حمایت از تولید ملی راه را بر کالای قاچاق میبندیم؛ دستگاه دیپلماسی هم باید کمک کند تا بخشهای بازرگانی و اتاق بازرگانی بازاریابی مطلوبی را در منطقهای با حداقل ۳۰۰ میلیون جمعیت داشته باشد.
این موضوع نیازمند یک باور است و کسی که در دستگاه دیپلماسی وزیر میشود، باید این باور را داشته باشد و اهتمام بورزد. در سالهای گذشته، در دستگاه دیپلماسی یک فرصت طولانی برای برجام صرف شد که آورده چندانی برای ما نداشت و یک فرصت مهم ما را سوزاند. از این به بعد نباید این فرصتها را از دست بدهیم. در واقع، رویکردها مهم است و کسی که در دستگاه دیپلماسی کشور است، باید به این رویکردها باور داشته باشد.
* یکی از موضوعاتی که این روزها خبرساز شده و حواشی زیادی داشته، پیشنهاد ترامپ برای مذاکره است؛ در این باره و امکانسنجی این مذاکره توضیح دهید.
به نظر من آقای ترامپ مطرح میکند آماده است با مقامات ایرانی ملاقات و مذاکره کند، آرزویی است که به آن نمیرسد و تحقق پیدا نخواهد کرد؛ چرا که پیش از برجام نگاهی خوشبینانه در ایران وجود داشت که از طریق مذاکره میتوان مشکلات را حل کرد؛ اما پس از اینکه برجام اجرا شد و خود ترامپ خیلی راحت از آن خارج شد و شروع به تهدید ما کرد و در کنار این تهدید و اعمال فشار ما را به مذاکره هم دعوت کرد، دیگر چگونه میتوان به او و آمریکا اعتماد کرد؛ زیرا حتی ممکن است رئیسجمهور بعدی آمریکا آن توافق را زیر پا بگذارد و دوباره تهدید کند و مذاکره دیگری را شکل دهد.
من فکر میکنم همان جملهای که آقای روحانی پس از صحبتهای ترامپ و رفتارهایش مطرح کرد، درستترین جمله است که گفته شد مگر کسی دیوانه باشد که بیاید با شما مذاکره کند، با شما که به آنچه متعهد میشوید پایبند و وفادار نیستید؛ بنابراین دیگر در کشور ما هیچ آدم عاقل و منصفی وجود ندارد که دم از مذاکره بزند، هر چند افرادی واداده و شکستخورده سیاسی این موضوع را مطرح کنند؛ ولی اساساً افرادی که منصف و آگاه هستند، تدبری دارند و به منافع ملت توجه دارند، میدانند که هر نوع مذاکره با آمریکاییها با منافع ملی ما در تعارض است. مواضع مسئولان ارشد نظامی ما را هم در این امر دیدید.
اشتباه محاسباتی آنها این بود که میتوانند با خروج از برجام و اعمال فشار، ما را به میز مذاکره بکشانند و خواستههای خود را مطرح کنند. بحث جنگ، شدت دادن به تحریمها و فلج کردن اقتصاد کشور یک هدف بیشتر ندارد. آمریکاییها قادر به جنگ با ما نیستند، قادر به براندازی هم نیستند و چهل سال است که تلاش میکنند. آنها زمانی که قدرت بلامنازع بودند، نتوانستند، حال که جمهوری اسلامی قدرتمند شده و آنها در نهایت ضعف هستند، این براندازی محال است. آقای ترامپ اگر چه با خروج از برجام و اعمال این فشارها هدفش مهار ایران بود؛ اما همه پلهای پشت سرش را خراب کرد و کسی هم در جمهوری اسلامی به دنبال این نیست که برای تأمین منافع ملت ایران با آقای ترامپ مذاکره کند.
* در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم و دشمنان ملت ایران از یک سو برای افزایش فشارهای اقتصادی و از سوی دیگر برای ناامید سازی مردم نسبت به آینده تمام تلاش خود را به کار بسته اند، با توجه به این مسائل ارزیابی شما از آینده چگونه است؟
ما در بحث آینده انقلاب اسلامی باید به بحث اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی توجه داشته باشیم. انقلاب اسلامی در عصر حاضر و در دوران معاصر تنها انقلابی است که آرمانهای مشخصی را با مسیر مشخص برای خودش تبیین کرده است؛ چرا که انقلاب دینی و اسلامی است و مبانی و اصول خاصی دارد. آنچه حضرت آقا از آرمان انقلاب اسلامی تحت عنوان پیریزی تمدن نوین اسلامی و حیات طیبه یاد میکنند، در واقع نشان میدهد انقلاب اسلامی نقطهای را نشانهروی کرده و قلهای را مشخص کرده که باید در آن قله قرار بگیرد و شاید دلیل اصلی این شدت دشمنی دشمنان هم همین شفاف بودن آرمانهای ملت ایران است؛ استقلال، عزت و پیشرفت.
در جایی امام خامنهای فرمودند: اگر میخواهیم آرمان را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه «پیشرفت» است؛ یعنی پیشرفت هم در حوزه مادی و هم در حوزه معنوی. البته ایشان شاخص را هم در پیشرفت مشخص کردند که در هر حوزه چگونه است. برای نمونه در بحث تولید علم ایشان عبارتهای زیبایی دارند و میگویند باید در حوزه تولید علم آنچنان پیشرفت کنیم که در آینده نه چندان دور در اقصی نقاط جهان اگر کسی بخواهد با علم روز آشنا شود، باید زبان فارسی را یاد بگیرد که این یک نشانهسازی است و انقلاب اسلامی میخواهد ملت ایران را به چنین نقطهای برساند. اسلام برتر است و برتر از اسلام وجود ندارد؛ این اصلی است که در دین الهی ما مطرح میشود.
با توجه به اینکه انقلاب ما اسلامی و دینی است، دشمن نگران این است که انقلاب ما و جمهوری اسلامی و ملت ایران اسلام را به معنای حقیقی پیاده کنند که این پیاده کردن اسلام، یعنی پیشرفت، حیات طیبه و اصلاح. بر اساس اسلام و ارزشهای انسانی و همچنین قانون اساسی، آرمان انقلاب اسلامی سعادت نوع بشر روی کره زمین است؛ از این رو دشمنان با ما مشکل دارند و سنگاندازی میکنند. در این فضا و به ویژه در مقطع فعلی که دشمن جنگ ترکیبی با ما دارد و اصرار میکند که سال چهلم پیروزی انقلاب اسلامی سال فروپاشی آن هم است، این سؤال مهم مطرح میشود که آینده انقلاب اسلامی چه خواهد بود؟ من معتقدم انقلاب اسلامی آینده خیلی روشن و درخشانی دارد و باید از این مرحله عبور کنیم؛ چرا که ما در این چهل سال گذشته شرایط سختی را پشت سر گذاشتیم که شاید بسیاری از نسل جوان آن را نشنیدهاند و آن را لمس نکردهاند.
شرایط دهه شصت برای ما به مراتب شکننده و سختتر از الآن بود؛ چرا که ما آن موقع امکانات امروز را نداشتیم و باقی ماندیم. در چهل سال گذشته روند حرکت انقلاب رو به جلو بوده است، اگرچه در داخل یکسری غفلتها و کمکاریهایی شده، امروز هم آسیبهای ما که جدی شده، ناشی از همینها است. اگر امروز آسیبی وجود دارد حتی در حوزه معیشتی، برای عبور از این وضعیت ظرفیتهای بالایی هم داریم.
* برای تضمین این آینده مطلوب که گفتید چه باید کرد؟ رسیدن به آن چه الزاماتی دارد؟
باید کار و تلاش کرد؛ به عبارتی باید با تلاشی ۲۴ ساعته و با باور اینکه در جنگ اقتصادی هستیم، تلاش کنیم. مفهوم اینکه میگوییم باید بجنگیم، این است که همه از جمله دولتمردان و وزرا به ویژه وزرایی که نوع کارشان در معیشت اقتصاد تأثیر مستقیم و غیر مستقیم دارد، پای کار باشند و فعالیت مضاعف کنند.
زمان جنگ تحمیلی، جنگ از هفت صبح تا دو بعد از ظهر نبود. عملیاتهای ما در شب بود و گاهی ۱۰ تا ۱۵ شبانهروز و حتی ۷۲ شبانهروز کامل ادامه داشت تا حاصلش این پیروزیها شد؛ بنابراین آینده روشن است و موقعیت ما در منطقه بسیار خوب است و مشکلاتی هم که در داخل داریم، قابل حل است؛ اما به اهتمام بیشتری نیازمند هستیم و اینکه باید نقشه راهی که رهبری به ویژه در زمینه اقتصاد مقاومتی تبیین کردند، جدی بگیریم و خیلی دل خوش نکنیم به اینکه غربیها از ما گرهگشایی کنند، چون این دلخوش کردن به دیگران نوعی فرصتسوزی است.
ما از این مرحله عبور میکنیم. من فکر میکنم آینده خیلی بهتر از آن چیزی است که دیگران حتی تصورش را میکنند. امروز آمریکاییها میخواهند با فشار اقتصادی ما را از منطقه بیرون کنند؛ اما همه شواهد نشان میدهد دوران آمریکاییها در منطقه پایان یافته و جمهوری اسلامی در منطقه ماندگار است. همه میگویند آمریکاییها اقتصاد ایران را دچار فروپاشی میکنند؛ اما شواهد و قراین نشان میدهد اقتصاد ایران اگرچه اشکالاتی دارد، اما فرصتها و ظرفیتهایی دارد که این اشکالات برطرف میشود و وضعیت اقتصادی رونق میگیرد. اینجا به مجاهدت نیاز است؛ امیدواریم با اهتمامهایی که در حال شکلگیری است، بتوانیم از این مرحله عبور کنیم.
* به دشمنی آمریکا اشاره کردید، رهبری در یکی از دیدارهای اخیرشان از مثلث فشار دشمن سخن گفتند که جنگ روانی یکی از شیوههای سهگانه دشمن برای ناامیدسازی مردم از انقلاب اسلامی است و اینگونه القا میشود که دشمن موفقیتهایی هم داشته، برای مقابله با آن چه باید کرد؟
مجموعهای از اقدامات لازم است. جنگ روانی از طریق شایعه، دروغپردازی و حتی برجستهسازی و خیلی تکنیکهای دیگر، مانند اتهام و افترا بستن و وارونه جلوه دادن حقایق و واقعیتها از عوامل مؤثر در ایجاد تغییر در کشورها است که دشمن به کار میبندد. اینجا ابتدا باید ابزار و امکانات این کار را از دشمن گرفت. آنچه مطرح میشود، این است که افکار عمومی و مدیریت فضای مجازی و مدیریت شبکههای مجازی از سوی دشمن در همین راستا انجام میشود و امروز دشمن برای مدیریت افکار و آرای ملت ما به ابزار و وسایل نوینی دسترسی پیدا کرده است.
متأسفانه، در سالهای اخیر غفلتهایی صورت گرفته که باید دلایل آن بررسی شود. برای نمونه، در این زمینه اغتشاشات یک دهه گذشته همگی بر بستر همین شبکههای اجتماعی شکل گرفت. فیسبوک و توئیتر در اغتشاشات سال ۸۸ و تلگرام و اینستاگرام در اغتشاشات دی ماه سال گذشته نقش مؤثری داشتند. دشمن از همین ابزار برای ایجاد تحریک و ایجاد اغتشاش و ناآرامی استفاده کرد و مردم باید در جریان واقعیتها قرار بگیرند. دشمن به نوعی سیاهنمایی و برجستهسازی میکند. در این راستا، باید ضمن تبیین واقعیتها برای مردم و نسل جوان، داشتهها و ظرفیتهای کشور که از آن غفلت شده، برای نسل جوان تبیین شود که آنها بدانند راه و چاره عبور از مشکلات چیست.
باید با مفسدان اقتصادی برخورد جدی شود تا دشمن در عملیات روانی خلع سلاح شود؛ به عبارتی، باید چندین اقدام همزمان صورت گیرد؛ یکی از مهمترین آنها مبارزه و برخورد سریع با مفسدان اقتصادی است که با اموال مردم ثروتاندوزی نامشروع داشتهاند و ثروتمند شدهاند. باید با کسانی که در افکار عمومی به اخلال در نظم عمومی متهمند و در روند معیشتی رویکردهای منفعتطلبانه و سوداگری دارند، برخورد جدی شود و پس از آن به اطلاع مردم برسد. آن چیزی که عامل نارضایتی مردم است، باید مورد توجه قرار بگیرد و تجزیه و تحلیل شده و به آن رسیدگی شود؛ پس هم آگاهسازی و هم اقدام عملی لازم است. اگر اینها هماهنگ با هم دنبال شود، دشمن ناتوان خواهد بود که بر روی افکار عمومی ملت تأثیر مطلوب خود را بگذارد.
* مهمترین راه برونرفت از وضعیت فعلی اقتصادی چیست؟
کشور در شرایط جنگ ترکیبی قرار دارد. دشمن اکنون بر اقتصاد تمرکز کرده است. برای جامعه و ملت ما اول باید این جنگ اقتصادی فهم شود و قوای مقننه، مجریه و قضائیه باید در رویکردها، جهتگیریها و اقداماتشان این باور را داشته باشند که در جنگ اقتصادی قرار داریم. دشمن بنا را بر فشار گذاشته و ما باید ببینیم چطور میشود فشارها را خنثی کرد. به طور حتم راه خنثی کردن، تغییر نگاه دشمن برای برداشتن فشارها نیست؛ بلکه باید به ظرفیتهایی که در داخل کشور داریم توجه کنیم.
اما یکی از نکات مهم این است که مردم ما نسبت به این وضعیت آگاهی پیدا کنند، وقتی کشوری مورد هجوم قرار میگیرد، راه پیروزیاش این است که مردمش، خودشان را در مقابله و دفاع سهیم بدانند، آنچه در جنگ نظامی هشت ساله داشتیم، دفاع مردمپایه بود، حضرت امام (ره) مردم را در جنگ سهیم کردند و یک دفاع مردمپایه شکل گرفت و کمکهای مردمی بر پایه بسیج سهم بالایی در جنگ و در تبدیل شدن آن به دفاع مقدس داشت. امروز به نظر میرسد هنوز نتوانستهایم مردم را نسبت به جنگ اقتصادی و اینکه چگونه میتوانند برای برونرفت از این جنگ نقشآفرینی کنند، آگاه کنیم؛ اما به هرحال در جامعه لایهها و اقشار مختلفی وجود دارد، دولت به طور حتم باید به اقشار آسیبپذیر توجه بیشتر داشته باشد، تولید را بیشتر و اقتصاد مقاومتی را پیادهسازی کند که امروز ضرورتش بیشتر از گذشته است.
دشمن به دنبال این است که مشکلات قشر آسیبپذیر جامعه را بیشتر کند. پس یکی از راههای کاهش آسیبها این است که نگذاریم کارخانهها و صنایعی که کارگران فعال دارند دچار رکود شوند؛ لذا باید واردات را کنترل کرد و مبارزه با قاچاق و مفاسد اقتصادی را به طور جدی دنبال کرد؛ چرا که کشور ما برای برونرفت از این وضعیت ظرفیتهای بالایی دارد.
* با توجه به مشکلاتی که در عرصه اقتصاد شاهد آن هستیم؛ موضوعی که جنابعالی به جنگ اقتصادی تعبیر کردید، تکتک قوای حاکمیتی وظایفی دارند، ولی در افهام تحلیلگران و مردم در تیم اقتصادی دولت یکپارچگی برای برونرفت از وضعیت اقتصادی دیده نمیشود، جنابعالی تغییر کابینه را تا چه حد در بهبود وضعیت اقتصادی کشور مؤثر میدانید؟
من معتقدم که کابینه آقای روحانی متناسب با نگاهی که به برجام داشتند تدوین شده، به این صورت که روحانی معتقد بوده که از طریق برجام و ورود سرمایه خارجی از طریق اروپا، مشکل اقتصادی کشور حل میشود، ولی این اتفاق نیفتاد و ما به هر حال درگیر جنگ اقتصادی شدیم و تیم اقتصادی این کابینه متناسب با جنگ اقتصادی نیست؛ فلذا، به یقین کابینه باید ترمیم و اصلاح بشود، اما با جابهجایی صرف افراد در کابینه مشکلات اقتصادی کشور حل نمیشود، باید رویکردها و سیاستهای دولت تغییر کند.
به این صورت که افرادی در این جایگاه اقتصادی در تیم دولت قرار بگیرند که معتقد به پیادهسازی اقتصاد مقاومتی باشند و ظرفیتهای داخلی را به سمت آن ببرند و در نگاه به بیرون خیلی به غرب امید نداشته باشند. با نگاه به شرق و تعاملات بیشتر میتوان نیازها را برطرف کرد. در یک جمله میتوان گفت؛ باید رویکردها و جهتگیریها بر مبنای اقتصاد مقاومتی تغییر کند تا مشکلات کشور حل شود.
* پیرو سؤال قبلی، قوه قضائیه در جنگ اقتصادی چه وظیفهای دارد؟ همان طور در جریان هستید انتظار عموم از دستگاه قضایی برخورد جدی و قاطع با مفسدان اقتصادی است، به نظر شما چنین اتفاقی میافتد؟
قضاوت عمومی این است که قوه قضائیه متناسب با وضعیتی که در آن قرار داریم به وظایف خود عمل نمیکند در بیانات رهبر معظم انقلاب میبینیم که هر وقت دیدارهایی صورت میگیرد در سخنانشان اینگونه برداشت میشود که انتظار ایشان از قوه قضائیه برآورده نشده است. برای نمونه اگر ما به عقب برگردیم میبینیم فرمان ۸ مادهای رهبر معظم انقلاب برای سال ۱۳۸۰ است؛ یعنی در واقع ۱۷ سال پیش معظمله فرمان ۸ مادهای مبارزه با مفاسد اقتصادی را به سران سه قوه ابلاغ کردند و تصریح داشتند که به صورت جدی مبارزه با مفاسد آغاز شود و نسبتها در نظر گرفته نشود.
نسبتها به معنای اینکه چه کسی فرزند چه کسی است و به اعتراضاتی که به دلیل برخورد با نزدیکان مسئولان بلند میشود، توجه و مبارزه به شکل جدی دنبال شود. خب در اواخر دولت آقای احمدینژاد وقتی پرونده سه هزار میلیاردی مطرح شد، ایشان در واکنش به این موضوع فرمودند، اگر آنچه گفته شد در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی در این سالها جدی گرفته میشد، امروز شاهد این پروندهها نبودیم. به این معنا که قوه قضائیه وظایفش را به خوبی انجام نداده است. اگرچه طی سالهای اخیر قوه قضاییه نسبت به گذشته فعالتر شده، ولی حرکتش باید شتاب بیشتری بگیرد و مردم این انتظار را دارند که انتظار بحقی است. اگر کسانی مخلّ امور اقتصادی شدهاند و به تعبیر مقامات عالی قضایی مفسد اقتصادی هستند و با دشمن همسویی دارند، انتظار مردم این است که به سرعت رسیدگی شود و مجازات صورت گیرد.
یکی از اشکالات این است که قوه قضائیه امروز رفتارش در برخورد با مفسدان متناسب با اوضاع عادی است، در حالی که ما در وضعیت جنگ اقتصادی هستیم و نمیتوان به صورت عادی به چنین موضوعات مهمی رسیدگی کرد. نباید این رسیدگیها طولانیمدت شود؛ چرا که زمانبر شدن آن با مطالبه مردم و رهبری سازگاری ندارد. هر کشوری که درگیر چنین جنگی است، با افرادی که مثلاً جاسوسی میکنند یا اخلال ایجاد کرده و کارشکنی میکنند، با تشکیل دادگاه صحرایی برخورد میکنند.
در واقع باید در کوتاهترین زمان ممکن محاکمه، اعلام مجازات و اجرای آن طول بکشد تا عبرت دیگران شود. امروز اگر دستگاه قضایی این احساس را پیدا کند که در زمان جنگ قرار داریم که ماهیتش اقتصادی است، کسانی که دچار جرایم اقتصادی از جمله احتکار و اخلال و غارت بیتالمال شدهاند را به سرعت محاکمه خواهد کرد؛ چرا که این امر ارتباط مستقیمی با اقتصاد ملی و معیشت مردم دارد و میتواند برای کشور عواقب جبرانناپذیری داشته باشد.
* چگونه میتوان اعتماد عمومی به قوه قضائیه را تقویت کرد؟
امروز مردم از قوه قضائیه گلهمند هستند و رضایت خوبی ندارند؛ چرا که احساس میکنند برخورد قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی با نیازهای روز جامعه ما متناسب نیست. مردم معتقدند، اگر مفسدان اقتصادی با برخورد نامناسب روز به روز جسارت بیشتری پیدا کنند و خلاف بیشتری انجام دهند، این موضوع به نداشتن قاطعیت قوه قضائیه برمیگردد؛ از این رو مردم از هر نوع رفتار انقلابی، قانونی، با صلابت و شجاعت قوه قضائیه با مفسدان و برخورد با کسانی که خیانت میکنند و ضربه میزنند، استقبال میکنند. من فکر میکنم بین برخورد قوه قضائیه با فساد و اعتماد مردم به این قوه ارتباط مستقیمی وجود دارد.
هرچه برخورد قوه قضائیه با مفسدان و اخلالگران شجاعانه و انقلابیتر باشد، اعتماد مردم بالاتر میرود و آنجایی که قوه قضائیه آن برخورد انقلابی و شجاعانه را نداشته باشد، مردم ناامید میشوند؛ البته قوه قضائیه نمونه این برخوردهای انقلابی را دارد و باید خوب اطلاعرسانی شود. در مواردی که ضعیف است، باید حرکت خود را شتاب ببخشد؛ چون به هر حال وقتی اطلاعاتی در جامعه منتشر میشود؛ برای نمونه الآن در وضعیتی که در بازار ارز و سکه وجود دارد و افرادی دستگیر شدند، گاهی مطرح شد که افراد دخیل در حد محارب و مفسد فیالارض هستند؛ یعنی این انتظار در مردم به وجود آمده است که برخورد با مفسدان فیالارض باید با شجاعت باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد اعتماد مردم افزایش پیدا میکند و اگر نه اعتماد مردم نسبت به آن چیزی که الآن هست، بیشتر مخدوش میشود.
* این سؤال مطرح است که چرا رهبر معظم انقلاب در برخورد با مفاسد اقتصادی ورود نمیکنند؟
اگر دقت کنید در مییابید ایشان به صورت علنی ورود جدی در این موضوع دارند، حتی خودشان در دیدار عمومی این نکته را مطرح کردند و پاسخ دادند که مطرح میشود چرا رهبری ورود نمیکند؟ خودشان میگویند آنچه در این موارد ایشان به صورت علنی بیان میکنند حتی یکدهم پیگیریها و صحبتهایی نیست که به صورت غیر علنی و حتی توبیخ از مسئولان پیگیری میکنند.
ایشان در دیدار با وزرا و هیئت دولت و تیمهای مختلف در راستای حل مشکلات کشور ورود جدی دارند و نقشه راه را ترسیم میکنند، ولی مشکل این است که دستگاههای ما این سیاستهای رهبری را دقیق پیاده نمیکنند. شاید بعضاً هم از انجام این کار ناتوان باشند.
دلیل این است که به هر حال مجموعههایی که باید به این سیاست و تدابیر عمل کنند منتخب مردم هستند و مردم، دولت را انتخاب میکنند، این دولت افراد را به صورت وزیر معرفی میکند و وزرا از سوی نمایندگان مجلس که منتخب مردم هستند، رأی اعتماد میگیرند؛ فلذا منتخبان مردم هستند که در واقع باید پیادهکننده این سیاستها و تدابیر باشند، پس این طور نیست که رهبر معظم انقلاب اگر کار یا تدبیری را از وزیری مطالبه کردند و آن وزیر به این خواسته بموقع پاسخ مثبت نداد، ایشان دستشان باز باشد که وزیر را جابهجا کنند، چون سازوکاری که فردی بخواهد وزیر را جابهجا کند در قانون تعریف شده و رهبر معظم انقلاب بر اساس جایگاه خودشان که در قانون اساسی بیان شده مطالبه میکنند و بعضاً در جلسات علنی و عمومی مطرح میکنند.
به نظر میرسد اگر در رویکردها و جهتگیریهای رهبر معظم انقلاب دقت کنیم، در مییابیم که ایشان بیشترین اهتمام را برای حل مسائل جامعه و حل مشکلات مردم دارند.
* سپاه در جایگاه پاسدار انقلاب چه نقشی در مقابله با جنگ اقتصادی علیه ملت ایران دارد؟
به هر حال وقتی که جنگ اقتصادی علیه کشور ما شکل میگیرد و دشمن، ملت را در این جنگ نشانه رفته همه در اینجا مسئولیت پیدا میکنند. همه قوای کشور، سازمانها، نهادها، آحاد مردم و رسانهها هر یک سهمی دارند، اما سپاه در این میان یک جایگاه ویژهای دارد که این امر به ماهیت سپاه بر میگردد. سپاه پاسداران در واقع یک نهاد انقلابی است که رهبر معظم انقلاب تصریح دارند بعد نهادی سپاه بر بعد سازمانی آن غلبه دارد، به این معنا که انقلاب هر کجا در تنگنا قرار بگیرد و به یک نیرویی نیاز داشته باشد، سپاه پاسداران باید به آن عرصه ورود کند، ما یک ورود برجسته سپاه را سال ۵۸ داریم در مقابله با اخلالهای امنیتی و غائلههای تجزیهطلبی کردستان، سیستانوبلوچستان و... همچنین در مقابله با تروریسم و بمبگذاریها سپاه نقش ایفا کرد.
در جنگ تحمیلی حضور مؤثر یافت و در کنار ارتش و دیگر نیروهای مردمی و بسیج از کشور دفاع کرد. البته شاکله اصلی سپاه به این سبب شاکله گردان و تیپ و قرارگاه و نیروهای چهارگانه شد. سپاه مجموعه و نهادی است که وقتی انقلاب تهدید میشود باید ورود کند، الان جنگ اصلی، جنگ اقتصادی است، مشکلات کشور ما مشکلات اقتصادی است، در اینجا سپاه ظرفیتهایی دارد و باید از این ظرفیتها بهرهبرداری کند، سالهای گذشته همکاری سپاه با دولتهای مختلف را داریم که خیلی از کارشناسان معتقدند همین همکاریهای سپاه از بعد از جنگ در دولتهای مختلف بود که سبب شد دشمنان از تحریمها بهرههایی که میخواستند را نبردند و کارشان کارساز نبود و علت اصلی عصبانیت آنها، به ویژه آمریکاییها از سپاه فقط به مسائل منطقهای در سوریه و عراق مربوط نمیشود.
وقتی سپاه پاسداران در عسلویه فازهای ۱۵ و ۱۶ و در بندرعباس پالایشگاه ستاره خلیجفارس را به نتیجه میرساند، در حوزه انرژی، آب و ابرپروژههای عمرانی کشور فعالیتهای موفق دارد، از این هم ناراحت میشوند. دشمن متوجه است که با ظرفیتی که سپاه دارد میتواند در حوزه اقتصاد هم حماسه بیافریند. وقتی جنگ اقتصادی دشمن تشدید میشود، بدیهی است که وظایف سپاه هم سنگینتر میشود و مجموعههای دیگر را هم فعالتر میکند، این ظرفیت زمانی فعالتر میشود که دولت اهتمام داشته باشد، به ویژه وقتی مطرح میکنند که اقتصاد مقاومتی مردمپایه است و سپاه مردم را در بسیج سازمان داده است. سپاه به راحتی میتواند طرحهای مردمپایه برای پیادهسازی اقتصاد مقاومتی در کشور را از طریق بسیج راهاندازی کند. البته این امر توجه و مطالبه دولت را میطلبد که به مسئله نقشآفرینی سپاه توجه نشان دهد.
* نظر شما درباره حمایت سپاه از دولت به ویژه درباره حمایتهای سردار سلیمانی از آقای روحانی چیست؟
به هر حال سپاه، پاسدار انقلاب اسلامی است که جمهوری اسلامی از دل آن متولد شده است. سپاه همواره مواضع، رویکردها و جهتگیریهای انقلابی در راستای حقوق مردم، تأمین امنیت، پیشبرد اهداف و گرهگشایی از مشکلات مردم داشته و اساساً سپاه با این رویکردهای انقلابی تعریف میشود و این به اسمی که دارد، بر میگردد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه بدون انقلاب تعریف نمیشود و اگر بخواهیم بدانیم که رویکردهای سپاه درست است یا خیر باید ببینیم رویکردهای سپاه انقلابی است یا نه و این رویکردهای انقلابی در راستای رساندن ملت ایران به قلههای عزت و افتخار و خنثیسازی توطئهها علیه ملت و حفظ استقلال و عزت ملت ایران است یا نه.
وقتی دشمن ما را تهدید کرد، جناب آقای روحانی موضع قاطع و انقلابی را اتخاذ کرد، در جلوی چشم مقامات اروپایی گفت که تصور نکنید که میتوانید جلوی نفت ایران را بگیرید که صادر نشود و نفت دیگران صادر شود؛ یا نفت همه صادر میشود، یا نفت هیچکس. این یک موضع انقلابی در راستای تأمین حقوق ملت ایران بود. در چنین مقطعی سرلشکر سلیمانی نامهای خطاب به آقای رئیسجمهور نوشتند که به نوعی اعتباربخشی به آن تهدید بود که نیروهای مسلح به ویژه نیروی قدس که با تصریح خود سرلشکر سلیمانی؛ هسته مقابله با توطئههای دشمنان در منطقه و تأمین حقوق ملت ایران و ملتهای آزاده است، خود این نیرو کفایت میکند تا آمریکاییها را سرجایشان بنشانیم و نگذاریم به ملت آسیبی برسد.
در یک جمله میتوان گفت: سپاه از هر رویکرد انقلابی حمایت میکند و آنچه در قالب نامه انتشار یافت و مواضعی که فرمانده کل سپاه اتخاذ کرد، همه در راستای حمایت از رویکردها و مواضع انقلابی مسئولان کشور است؛ چرا که این رویکردها با هویت سپاه عجین شده و هر کس رویکرد انقلابی داشته باشد مورد تأیید و پشتیبانی سپاه است.
* حدود و ثغور فعالیت سپاه چگونه است؟
سپاه به اقتضای پاسداری از انقلاب اسلامی در حوزهها و عرصههای مختلف باید حضور پیدا کند؛ لذا یک سازمان صرفاً نظامی نیست، برخلاف تصور برخی که تلقیشان این است که سپاه صرفاً یک مجموعه نظامی است، مانند ارتش. در قانون اساسی و اساسنامه سپاه که مصوب مجلس شورای اسلامی است و تدابیر حضرت امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) هم میبینیم که انتظار پاسداری از انقلاب اسلامی مطرح شده و معنای آن، این است که در هر عرصهای و هر میدانی اگر انقلاب تهدید شود سپاه باید حضور پیدا کند. حالا اگر این تهدید نظامی بود، سپاه در عرصه نظامی، حضور پیدا میکند، اگر تهدید امنیتی بود در عرصه امنیت و همین طور در عرصه فرهنگ، اقتصاد و مسائل اجتماعی و سیاسی.
البته، فعالیت سیاسی سپاه جناحی نیست. سپاه حزب سیاسی هم نیست و فعالیت حزبی و جناحی در سپاه هم ممنوع است. اما سپاه باید مباحث سیاسی را خوب بفهمد و جریانها را خوب بشناسد و دارای بینش سیاسی قوی و بصیرت سیاسی بالا باشد و رفتارش را در راستای دفاع و پاسداری از انقلاب در حوزههای سیاسی و آنجایی که بحث حفظ انقلاب و حفظ نظام اسلامی مطرح است، تنظیم کند.
الآن هم میبینیم که کسانی که رفتار سیاسی سپاه را مورد نقد قرار میدهند، عمدتاً افرادی هستند که با اساس انقلاب اسلامی و نظام مشکل دارند و سپاه را مانعی بر سر راه خودشان ارزیابی میکنند. حالا در این میان یکسری کدهایی از امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب میآورند که حرف ما هم هست که دقیق ابتدای این بحث توضیح دادم و کار دفاع سیاسی از انقلاب از سوی سپاه را با تفسیر خود طور دیگری تلقی میکنند.
در حالی که سپاه در سیاست منطقه ممنوعه دارد. منطقهای که در آن کار حزبی و ورود مصداقی در انتخابات در حمایت از یک فرد یا گروه شود. اما منطقه مجاز کار سیاسی سپاه، پاسداری از انقلاب است، آنجایی که یک نوع خطری با ماهیت سیاسی انقلاب را تهدید میکند، برای نمونه فتنه سال ۸۸ که در حوزه سیاسی بود و نظام را تهدید میکرد؛ چرا که با سوءاستفاده از انتخابات، جریانهایی با حمایتهای بیرونی و با پیوند با خارج از کشور تحت عنوان انقلاب مخملی قصد براندازی داشتند که سپاه پاسداران خنثیکننده این انقلاب مخملی به کمک مردم بود و این اتفاق افتاد.
* اگر اجازه بدهید وارد برخی پرسشهای جریانی نیز بشویم، سردار نظرتان درباره طرح آشتی ملی و وحدت ملی که اصلاحطلبان مطرح میکنند، چیست؟
مردم ما که با هم قهر نیستند. ما در کشورمان میان اقوام و مذاهب وحدت و انسجام داریم. آنچه در کشور ما اتفاق افتاده و آنها با پوشش وحدت ملی مطرح میکنند، رویکردهای غلط برخی از جریانها و گروههای سیاسی بود که در سال ۸۸ شاهد آن بودیم. وحدت باید روی رویکردهای اساسی و حول محور ولایت و منافع ملی اتفاق بیفتد. به عبارتی، برای اینکه گروهی مانند بخشی از اصلاحطلبان که رویکردهای خلاف قانون اساسی و خلاف جهتگیریهای نظام و خلاف منافع و مصالح ملی داشتند، بتوانند در جامعه همانند گذشته فعال بشوند، باید رویکردهای خودشان را اصلاح و جبران کنند.
پس اینگونه نیست که بگوییم در داخل کشور بین احزاب و گروهها اختلاف وجود دارد و آنها باید با همدیگر آشتی کنند. در نظام سیاسی یک محوریتی وجود دارد؛ ما قانون اساسی را داریم که باید همه به آن و محوریت نظام متعهد باشند. اگر این وفاداری شکل بگیرد، وحدت ملی در حد اعلای خودش وجود دارد. ما بین ملتمان دعوا نداریم که بگوییم آشتی ملی. بین مردم ما شکاف وجود ندارد که به دنبال آشتی ملی باشیم. بیشتر اینگونه احساس میکنم که این ادبیات و کلمات یک نوع پوشش برای فرار به جلو و پاک کردن صورتمسئله است.
آن کسانی که خطا کردند، به هر حال دست از خطاها بردارند و به اشتباهات خودشان اذعان کنند و به همان مسیر اصلی انقلاب و آنچه قانون اساسی و محوریت نظام مشخص کرده، برگردند. آن موقع است که شاهد تقویت انسجام در داخل و همدلی بیشتر مجموعه در داخل کشور خواهیم بود. باید به این نکته توجه داشت که دشمن با ایجاد شکاف و اختلاف تلاش میکند به انسجام در داخل کشور و وحدت آسیب برساند. به نظر میرسد، تنها راه حل این موضوع این است که آنهایی که در مقاطعی دچار اشتباهاتی شدند، اشتباهاتشان را اصلاح کنند. در واقع راهش بحث طرح آشتی ملی نیست که طرفین کوتاه بیایند، بلکه آنها باید بیایند و جبران خطا کنند.
* رابطه اصلاحطلبان و دولت دوازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
وقتی این رفتارها را در مجموعه نیروهای اصلاحطلب تجزیه و تحلیل میکنیم، میبینیم که آنها عمدتاً دولت را به منزله ابزار و وسیلهای برای تأمین منافع خودشان در نظر میگیرند و رفتار خودشان را با دولت تنظیم میکنند؛ از این رو یک مقطع به دولت نزدیک میشوند و یک مقطع از دولت دور شده و منتقد آن میشوند؛ در حالی که وقتی در ایران دولت با انتخاب مردم استقرار پیدا میکند، همه باید کمک کنند تا مشکلات کشور حل شود و این خطاست که از دریچه منافع حزبی و گروهی به دولت نگاه شود و سوی حمایتها و نقدها منافع حزبی و گروهی باشد. بهترین نگاه برای حمایت و نقد دولت باید از وجه منافع ملی و مصالح کشور باشد که متأسفانه این رفتار را در اصلاحطلبان نمیبینیم. آنها از منظر گروهی، جناحی و جریانی نوع نگاهشان را به دولت تنظیم میکنند.
اگر بخواهیم برای نگاه از دریچه منافع ملی نمونهای ذکر کنیم، به صراحت میتوان به رفتار حضرت آقا طی سی سال نسبت به همه دولتها اشاره کرد که با حمایت دلسوزانه و نقد مصلحانه همراه بوده است.
*اصلاحطلبان با مطرح کردن عبور از روحانی چه اهدافی را دنبال میکنند؟
وقتی دولت آقای روحانی شکل گرفت، تصور اصلاحطلبان این بود که از طریق برجام آقای روحانی آوردههای بالایی خواهد داشت و زمینه فراهم میشود تا آنها بتوانند در آینده و در انتخابات آتی به راحتی رأی مردم را داشته باشند؛ به همین دلیل از آقای روحانی با تمام توان حمایت کردند؛ اما از زمانی که ناکارآمدیها برجسته شد و به ویژه مشخص شد برجام از مشکلات ملت گرهگشایی نمیکند، دو دیدگاه در جریان اصلاحات شکل گرفت که یکی از این دیدگاهها میگوید ما باید حساب خودمان را از دولت روحانی جدا کنیم تا حساب ناکارآمدی دولت به پای ما نوشته نشود و در انتخابات بعدی موفق باشیم.
باز هم نگاه آنها به دولت از منظر حزبی، گروهی و جناحی است. گروه دیگری از اصلاحطلبان به دنبال استعفای دولت هستند، که باید پرسید آیا این مشکلی را حل میکند؟ همانطور که اشاره کردم، اینها میخواهند خودشان را اپوزیسیون و منتقد دولت معرفی کنند تا ناکارآمدی دولت به پای اینها نوشته نشود، در حالی که انصاف اقتضا میکند همه برای گرهگشایی از کار مردم به دولت کمک کنند نه اینکه در اوج مشکلات مردم، خود را در موضعی اپوزیسیونی قرار دهند. از دیدگاه من اصلاحطلبان چه بخواهند و چه نخواهند ناکارآمدی دولت در پروندهشان ثبت میشود؛ چون سهم بالایی در شکلگیری این دولت دارند؛ اما امروز وضعیت کشور اقتضا میکند هر کسی که میتواند، کمک کند تا مشکلات مردم حل شود نه اینکه با چرتکهاندازی و دو دو تا چهار تا کردن و منافع حزبی و جناحی رویکردی را اتخاذ کنند.
به هر حال جنگ، جنگ اقتصادی است و دشمن کشور، مردم، نظام و اقتصاد ما را هدف قرار داده و با صراحت میگوید ما میخواهیم معیشت مردم را فلج کنیم و مردم را در سختی قرار دهیم؛ اینجا عقل، منطق، شرع و عرف میگوید و اقتضا میکند همه بیایند و در مقابل هجوم و نقشه دشمن بایستند.
* در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، سرآغاز پرسشهای مربوط به سیاست خارجی چرایی دشمنی آمریکا با انقلاب است، چرا آمریکاییها به صراحت از تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران سخن میگویند؟
سخن آمریکاییها بحث جدیدی نیست. از سال ۵۷، آمریکاییها تلاش زیادی کردند تا جلوی پیروزی انقلاب را بگیرند و موفق نشدند و جمهوری اسلامی استقرار پیدا کرد. کاملاً آشکار بود که سیاست آمریکاییها از بدو انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ساقط کردن جمهوری اسلامی بود؛ زیرا آمریکاییها در انقلاب اسلامی مردم ایران بازنده اصلی بودند، چون ایران را که کشوری با موقعیت ژئوپلیتیک در منطقه غرب آسیا بود، از دست دادند.
برای آمریکاییها داشتن چنین موقعیتی در جهان به منظور بسط سلطه جهانی اهمیت داشت و جمهوری اسلامی ایران در این راه مانع اصلی آنها شد. آرزوی همه رؤسای جمهور آمریکا از ابتدا تا به امروز براندازی جمهوری اسلامی بوده تا این مانع را از سر راه خود بردارند؛ ولی آنها به خوبی آگاهند که هر کاری در این ۴۰ سال انجام دادند، نتیجهاش تقویت جمهوری اسلامی ایران بوده است. آمریکا در ۱۷ سال گذشته، در منطقه غرب آسیا ۷ هزار میلیارد دلار هزینه کرده و دستاوردی نداشته است. دنبال چه چیزی بودند که این مبلغ گزاف را هزینه کردند؟ افغانستان و عراق را اشغال کردند.
بعد جنگهای لبنان و غزه را راه انداختند و در سوریه و عراق بحرانآفرینی کردند و با راهاندازی گروههای تکفیری مانند داعش فعالیتهایی کردند که هدف همه این اقدامات این بود که منطقه برای تسلیم ایران مهیا شود تا از این طریق بتوانند بر منطقه مسلط شوند. نتیجه همه هزینههایی که آمریکاییها کردند، تقویت جمهوری اسلامی بود. امروز نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در عراق، سوریه، یمن و لبنان دغدغه آمریکاییها شده است. در واقع، آمریکاییها ۴۰ سال تلاش کردند جمهوری اسلامی را ساقط و تضعیف کنند؛ ولی ناموفق بودند. به طور قطعی رؤسایجمهور بعدی آمریکا هم این آرزو را خواهند داشت، اما آنطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ترامپ آرزو به دل از کاخ سفید خارج خواهد شد و خواستهاش تحقق پیدا نمیکند.
* تحلیل شما از برجام و وضعیتی که امروز به وجود آمده، چیست؟ آیا امکان خروج ایران از برجام وجود دارد؟
ارزیابی این است که برجام یک تجربه است. شاید امروزه بیشترین آورده برجام برای ملت ما تجربه آن باشد. به این معنا که از آن عبرت بگیریم. در واقع برای برجام دو نگاه در داخل کشور وجود داشت؛ نخست نگاهی مبتنی بر اینکه اگر ما با غربیها و به ویژه آمریکاییها مذاکره کنیم، میتوانیم مشکلات کشور را حل کنیم. دوم نگاه رهبر معظم انقلاب که بر اساس آن گرهگشایی از مناقشاتی که با آمریکا داریم، از طریق مذاکره با آمریکا نوعی سادهانگاری و خوشبینی است و آمریکاییها هرگز مشکلات ما را حل نخواهند کرد. ایشان در عبارتی فرمودند: حتی اگر در موضع هستهای از صفر تا صد آنچه را که آمریکاییها مطرح میکنند انجام دهیم، مشکلات را از روی دوش ما برنمیدارند و به سراغ مسئله بعدی میروند.
مشکل ما و آمریکا در اساس و بنیان است و این به ماهیت جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی برمیگردد. آمریکاییها با ظلمستیزی ما مشکل دارند، با آنکه ما روی پای خودمان بایستیم و قدرت دفاع از خود را داشته باشیم، مشکل دارند. آنها به دنبال این هستند که سلطهشان را دوباره بر ایران احیا کنند. البته در اینجا عدهای میگویند اگر دموکراتها پیروز انتخابات آمریکا میشدند، چنین مشکلاتی نداشتیم و بدشانسی ما این بود که ترامپ رأی آورد. در حالی که خود دموکراتها و شخص آقای اوباما وقتی ایران به تعهداتش عمل کرد، در مصاحبهای در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا ایران از مزایای برجام منتفع خواهد شد، به صراحت گفت: ایرانیها زمانی از برجام منتفع خواهند شد که به روح برجام عمل کنند؛ یعنی در کنار لاشه برجام و نوشتههای آن، موضوعی را به منزله روح برجام مطرح و خودش آن را تفسیر کرد و گفت: روح برجام تغییر رفتار ایران است.
موضوعی که امروز ترامپ هم میگوید و آن، تغییر در عرصه هستهای، موشکی، مسائل منطقهای و حقوق بشر و... است. امروزه آقای پمپئو همان حرفهای دموکراتها را مطرح میکند. پس برجام یک تجربه است که باید از آن این درس و عبرت را بیاموزیم که مشکلاتمان با غرب به ویژه با مذاکره با آمریکا قابل حل نیست و باید برای حل مشکلات اقتصادی راههای دیگری را در پیش بگیریم.
اما در پاسخ به پرسش اصلی که آیا ما در برجام میمانیم یا نه، باید گفت: از صحبتهای مقامات کشورمان معلوم است که معتقدند اگر بخواهیم در درازمدت در برجام بمانیم، دلیلی وجود ندارد. برجام برای رفع تهدیدها و محرومیتها بود. باید فشارها برداشته میشد و اگر اروپاییها در گذر زمان نشان دهند قادر نیستند اقدامات فشارآفرین آمریکا را جبران کنند و فشارها را بردارند یا کاهش دهند، بدیهی است جمهوری اسلامی از نظر عقل و منطق و شرع و عرف و دیگر استدلالها محق است که در راستای تأمین منافع ایران (که شرط اصلی ماندن در برجام است) از آن خارج شود.
* پس از خروج عهدشکنانه ترامپ از برجام، سخن از تداوم برجام با اروپاییها شد، آیا اروپاییها مقابل آمریکا میایستند؟ به نظر شما، برجام اروپایی به چه نتایجی منجر میشود؟
وقتی برجام اروپایی مطرح شد، رهبر معظم انقلاب مانند ابتدای شکلگیری برجام میفرمودند، من خیلی خوشبین نیستم به اینکه این مذاکرات بتواند گرهگشایی از مشکلات ما داشته باشد؛ چون هر طرفی که در مذاکره وارد میشود، اهدافی دارد. اهداف جمهوری اسلامی از ورود به مذاکراتی که در نهایت به برجام منتهی شد، این بود که بتواند فشارها را از روی اقتصاد کشور بردارد.
همانطوری که آقای روحانی در سال ۹۲ پیش از انتخابات و پس از انتخابات بحث مذاکره را با این هدف که ما فشار را از اقتصاد ایران برمیداریم، مطرح کرد. رهبر معظم انقلاب با صراحت میفرمودند: من خیلی خوشبین نیستم که ما با این مذاکرات بتوانیم فشارها را از اقتصاد ایران برداریم و دیدیم که این درست بود و آمریکا از برجام خارج شد. این نگاه که ما برجام را با اروپاییها ادامه میدهیم، لازمهاش این است که اروپاییها در مقابل آمریکا بایستند و به جنگ با آمریکا بروند که قطعاً اروپاییها با آمریکاییها این کار را نخواهند کرد. مشخص است، در این مسیر فرصت چندانی نداریم و اروپا باید تعیین تکلیف کند که آیا حاضر است در کنار ایران در قبال محدودیتهایی که از سوی ما پذیرفته شده، مقابل آمریکا بایستد یا نه؟
* حضور ایران در سوریه چه تأثیری بر امنیت داخلی ما دارد؟
امروزه کشوری هستیم با امنیت پایدار، البته میدانیم امنیت در هیچ کشوری مطلق نیست و نسبی است؛ اما همین امنیت نسبی ما در کشور نسبت به دیگر کشورهای منطقه بسیار بالاست و هیچ کشوری در منطقه امنیتی همچون ما ندارد. در واقع سطح امنیت ما در تراز جهانی بسیار مطلوب است. یکی از دلایل آن، این است که ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی باز شده و امروز جمهوری اسلامی نفوذ راهبردی در منطقه پیدا کرده است. معنای این نفوذ راهبردی در منطقه این است که جمهوری اسلامی ایران به مؤلفههایی از قدرت دسترسی پیدا کرده است که میتواند به راحتی امنیت ملی و منافع خودش را تأمین کند.
ما اگر بخواهیم این حضور را لمس کنیم که چگونه در امنیت ملی ما ایفای نقش دارد، فقط کافی است نگاهی به اسناد و مدارک گروههای تروریستی به ویژه داعش بیندازیم که به صراحت گفتهاند پس از عراق و سوریه نوبت ایران است. پس اگر در آنجا تثبیت شده و موفق به پایداری در این دو کشور میشدند، با توان مضاعف و بیشتری وارد کشور ما میشدند، همانگونه که از کشورهای گوناگون وارد سوریه شدند. هزاران نفر از آنهایی که به سوریه آمدهاند، از کشورهای اروپایی، آمریکایی یا آفریقایی هستند که از منطقه قفقاز، عربستان، افغانستان و پاکستان آمدهاند. اینها را کسی هماهنگ کرده و به سوریه و عراق آورده است. هدف آنها هم همانطور که خود اشاره کردهاند، ضربه زدن به ایران به منزله محور مقاومت و بیداری اسلامی است؛ از این رو خیلی روشن است که اگر ما این حضور را در سوریه برای مقابله با حرکتهای تروریستی به ویژه گروه تروریستی داعش نداشتیم، اوضاعی که در کشور ما پدید میآمد، میتوانست بدتر از کشور سوریه باشد.
از این رو اگر در اینجا امنیت به خوبی برقرار است، محصول این حضور و فداکاریها، شجاعتها، رشادتها و خونهای پاکی است که بر زمین ریخته شده است. به راستی این شهدا صرفاً شهدای مدافع حرم نیستند؛ بلکه اینها شهدای مدافع حریم امنیت نیز هستند، یعنی ضمن دفاع از حریم اهل بیت (ع) در سوریه و عراق، آنها با این حضور و رشادتهای خود از حریم امنیت ملت ایران دفاع کردند. اگر ما بخواهیم این امنیت پایدار را استقرار ببخشیم، به طور قطعی باید این حضور استمرار داشته باشد؛ یعنی این حضور ما در سوریه و عراق و باز شدن ژئوپلیتیک ما در منطقه و تقویت روابط خود با دیگر کشورهای منطقه میتواند یک امنیت چند ده ساله و در حد یکی دو قرن را برای ما رقم بزند.
* این روزها ترامپ با طرح مذاکره بدون پیششرط با مقامات ایران مرحله جدیدی از عملیات روانی با هدف اجماع و فضاسازی علیه ایران را کلید زده است، به نظر شما موفق به این امر میشود؟
آمریکاییها برخی خصوصیات یکسانی دارند؛ اما از زمانی که آقای ترامپ به قدرت رسید، اساساً یک نوع جبههبندی و سهمبندی جدیدی شکل گرفت. او تاجر است و فکر میکند با منطق تجارت میتواند در عرصه سیاست جهانی حاضر شود. بر همین اساس، حتی با کانادا هم مشکل پیدا کرد و با چین جنگ تعرفهای راه انداخت. مشکلاتی هم با اروپا پیدا کرد، بر اساس این روند را اینگونه میبینیم که آمریکا با این وضعیت روز به روز ظرفیت اجماعسازی علیه جمهوری اسلامی را از دست میدهد؛ به ویژه آنکه به طور یکطرفه از برجام خارج شد.
برجام یک توافق بینالمللی بود که یک طرف آن ایران و یک طرف دیگر آن گروه ۵+۱ بود که آمریکاییها از آن خارج شدند و نقض تعهد کردند. این نشان داد، آمریکاییها اعتبارشان را در گذر زمان از دست میدهند؛ بنابراین با کم شدن اعتبارشان توان عمل علیه کشورهای دیگر را هم از دست میدهند. به هر حال میتوان گفت: آمریکاییها مانند گذشته قدرت اجماعسازی علیه ایران را ندارند.
* به نظر میرسد بستن تنگه هرمز از سوی ایران، اجماع جهانی علیه ما را شکل میدهد؛ نظر شما چیست؟
در بحث تهدید به بستن تنگه هرمز مبنا سخن رهبر معظم انقلاب بود که فرمودند: «تهدید را تهدید و موشک را با موشک پاسخ میدهیم.» در واقع زمانی که آمریکاییها با استفاده از روحیه استکباری و با قلدری مطرح میکنند که قصد به صفر رساندن صدور نفت ایران را دارند تا نوعی حصر اقتصادی ایجاد کنند، طبیعی است که ملت ایران برای جلوگیری از چنین وضعیتی از همه امکانات خود استفاده خواهد کرد.
ما در مقابل تهدید، تهدید کردیم. من فکر میکنم اگر آنها تهدید ما را همانطور که جدی است، جدی بگیرند، اساساً به سمت چنین امری نمیروند که جلوی صادرات نفت ما را بگیرند؛ زیرا دقیقاً منافع آمریکا و قدرتهای غربی به خطر خواهد افتاد. حق ملت ایران است که از امکانات، توانمندیها و اختیاراتی که در دست دارد، برای تأمین منافع و امنیت خود استفاده کند. آنچه مطرح شده، این است که نفت منطقه یا از همه کشورها باید صادر شود یا از هیچ کشوری، بر همین اساس اگر آمریکاییها روند خود را ادامه دهند، به طور قطعی تنگه هرمز بسته خواهد شد و متضرر اصلی خود آنها هستند.
* آیا این موضوع صحت دارد که روسیه مخالف حضور نظامی ایران در سوریه است؟
آنچه تحت عنوان مخالفت روسها با حضور ایران در سوریه در فضای مجازی و رسانهای به صورت پرحجم مطرح شد، در سفر آقای ولایتی به مسکو و دیدار با پوتین در کاخ کرملین مشخص شد که تنها یک جوسازی رسانهای بوده و روسها و شخص پوتین این موضوع را به شدت تکذیب کردند. ما با روسها در سوریه اشتراک منافع داریم و به یقین خروج ایران از سوریه خروج روسها را از این کشور در پی دارد و به احیای تروریسم در این کشور کمک میکند؛ لذا روسها هم متوجه این موضوع هستند و این حضور ما و روسها در سوریه در راستای تأمین منافع دو ملت و به درخواست حاکمیت سوریه برای تأمین منافع آنها بوده است.
چون سوریه در معرض یک توطئه منطقهای و بینالمللی قرار دارد و ملت و حاکمیت سوریه مورد توطئه واقع شدهاند، اگر این توطئه به نتیجه برسد، منافع دیگر دولتها و حکومتها در منطقه تحت تأثیر مثبت یا منفی قرار خواهد گرفت. از جمله منافع ما در سوریه و منافع ملت روسیه تهدید میشود، لذا اشتراک منافع این همکاری در سوریه میان ایران و روسیه اقتضا میکند.
* سفر آقای ولایتی به روسیه را چگونه ارزیابی میکنید؟
این سفر در واقع به گونهای انجام شده که بر اساس اعلام رسانهها، آقای ولایتی حامل پیام بودند، هم از ناحیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و هم از ناحیه ریاست محترم جمهوری و بر اساس آنچه خود آقای ولایتی در رسانههای عمومی مطرح کردند سفری بود فوقالعاده مهم و راهبردی با دستاوردهای ارزشمند که خود نشاندهنده عزم و اراده ایران و روسیه در سطح عالیترین مقامات برای ارتقای روابط ایران و روسیه به سطح راهبردی بود، آنچه در سالهای گذشته مطرح میشد، ولی در عمل کمتر پیگیری شد و خروج آمریکا از برجام این نگاه را در ایران بیشتر تقویت کرد که ما در واقع خیلی امید نداشته باشیم که کشورهای غربی و به ویژه آمریکاییها از ما مشکلگشایی کنند و ما باید از ظرفیتهای دیگر بهره بیشتری داشته باشیم.
وقتی میتوانیم از ظرفیت روسها و چینیها با رهیافت تقویت نگاه به شرق استفاده کنیم و نتیجهبخش هم است، به طور حتم این نگاه که حتی در گذشته نیز نتایج آن را در اوضاع سخت تحریم مشاهده کردیم، باید در کانون توجهات مسئولان قرار گیرد. نباید به وعده وعیدهای غربیها، اروپاییها و آمریکاییها دل خوش کنیم که با هر شرایط جدیدی یک اتفاق جدید را رقم میزنند که در موضوع توتال مشخصاً این امر را مشاهده کردیم. توتال بعد از برجام آمد و خیلی راحت وقتی آمریکاییها تحریمهای جدید تحت عنوان تحریمهای ثانویه را وضع کردند، برای مقابله با شرکتهایی که در ایران سرمایهگذاری میکنند دیدیم که خیلی راحت و بدون توجه به عهدشکنی خود، ایران را ترک کردند و موضعشان را تغییر دادند.
* وضعیت رژیم صهیونیستی در منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم که امروز مقامات رژیم صهیونیستی نگران تحولات و روند آن در منطقه هستند، به گونهای که آنها احساس میکنند روز به روز در تنگناهای استراتژیک بیشتری قرار میگیرند. به هر حال آرزوی این رژیم این بود که گروههای تروریستی در سوریه موفق شوند و مقاومت را در منطقه دچار انزوا و فروپاشی کنند. همه تصورشان این بود که اگر رژیم بشار اسد در سوریه سقوط کند، آسیبپذیری حزبالله بیشتر میشود و رابطه بین ایران و حزبالله قطع خواهد شد و این رابطه که قطع شد، موجودیت مقاومت از بین میرود.
ولی امروز اتفاق دیگری افتاده و جهت پیکان روندهای منطقهای به تثبیت بشار اسد تغییر رویه داده و جمهوری اسلامی ایران در سوریه نفوذ راهبردی پیدا کرده و حزبالله قدرتش نسبت به قبل افزایش یافته است و از سوی دیگر در شبه جزیره در یمن انصارالله قدرت بیشتری پیدا کرده و امروز رژیم صهیونیستی احساس میکند در محاصرهای قرار دارد که هر لحظه دایره آن تنگتر میشود و در داخل خود سرزمینهای اشغالی و نوار غزه هم مقاومت فعالتر شده و فشار داخلی با انتفاضههای جدید در حال شکلگیری است. آنها نگران آینده خود هستند و برخی از مقامات صهیونیستی اعتراف کردهاند که آنچه رهبر معظم انقلاب سه چهار سال پیش مطرح کردند مبنی بر اینکه، رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نمیبیند، در مسیر تحقق است.
* اگر موافق باشید به منطقه خودمان برگردیم، مدتی است شاهد سیاستهای فزاینده ضد ایرانی سعودیها هستیم، سردار! صبر استراتژیک ایران در برابر عربستان سعودی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال جمهوری اسلامی ایران یک کشور منطقهای و یک قدرت منطقهای است و روند قدرتگیری آن یک روند قدرت رو به توسعه است و این کاملاً مشهود است و همگان این را میدانند، خب متأسفانه در منطقه در کشوری مانند عربستان رژیمی حاکم است که رویکردهای ضد منافع ملت خود را هم در پیش گرفته و امروز میبینیم که عامل اصلی کشتار در جهان اسلام رژیم سعودی است، به گونهای که بحث جنگ یمن را بدون هیچ توجیهی به راه انداختند و پشت سر عمده گروههای تروریستی در عراق و سوریه بودند و در برابر ما خطونشانهای بسیاری میکشند.
اما کشور ما کشور قدرتمندی است و در راستای تأمین منافع ملت ایران حرکتهای خودش دارد، آستانه این صبر استراتژیک تا آنجاست که منافع ملی ما آسیب نبیند، نمونهاش را دیدیم، زمانی که آمریکا موضوع به صفر رساندن صادرات نفت ایران را مطرح کرد و آن طرف از عربستان خواستند که تولید نفت خود را افزایش دهد و رفع نگرانی کنند از خریداران نفت جمهوری اسلامی ایران، موضعی قاطع اتخاذ کرد و این یعنی نوعی تهدید برای عربستان و پیام به آنها بود که بدانند کسی نباید تصور کند که میتواند در زمین آمریکا علیه ما بازی کند و منافع ما را به چالش بکشد، ولی هیچگونه خطر و تهدیدی متوجه او نباشد.
تهدیدی که جمهوری اسلامی به کار بست در مقطعی بود که یک نقشه شیطانی طراحی شده بود با این هدف که منافع ملت ما و امنیت ملی ما را مختل کنند و لذا آستانه صبر استراتژیک ما تا آنجایی است که به منافع، حقوق و امنیت ملت ما خدشهای وارد نشود.
*با توجه به اینکه بخش زیادی از مشکلات فعلی به دلیل دیپلماسی ضعیف دستگاه سیاست خارجی ما است، آیا تغییر وزیر امور خارجه میتواند این مشکلات را کم کند؟
در بحث تغییر، تصور من این است که مهمتر از تغییر آدمها و افراد، تغییر رویکردها و جهتگیریها است، امروزه، تأکید بر این است که رویکرد دیپلماسی ما در سیاست خارجی متناسب با وضعیت اقتصادی و نگاه آرمانی انقلاب اسلامی باشد و هر کسی که این رویکردها را دنبال میکند، آوردههایش برای انقلاب اسلامی و کشور است. البته لازمه اصلاح رویکردها، این است که باور به این رویکردها باید در مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور وجود داشته باشد. اگر فردی وزیر خارجه باشد و خیلی به این اعتقاد نداشته باشد که دستگاه دیپلماسی ما میتواند در منطقه و به ویژه مناطق نزدیک برای کالاهای ایران بازاریابی کنند، این برای ما مشکلگشا نیست.
امروزه، برخی صنایع و تولیدات در کشور وجود دارد که دستگاه دیپلماسی ما در عراق، افغانستان، سوریه، عمان و کشورهای اطراف میتواند برای آنها بازاریابی کند. رهبر معظم انقلاب روی این موضوع تأکید دارند که ما در اطرافمان یک بازار با جمعیت ۳۰۰ میلیونی داریم و باید افزون بر اینکه در داخل به منظور حمایت از تولید ملی راه را بر کالای قاچاق میبندیم؛ دستگاه دیپلماسی هم باید کمک کند تا بخشهای بازرگانی و اتاق بازرگانی بازاریابی مطلوبی را در منطقهای با حداقل ۳۰۰ میلیون جمعیت داشته باشد.
این موضوع نیازمند یک باور است و کسی که در دستگاه دیپلماسی وزیر میشود، باید این باور را داشته باشد و اهتمام بورزد. در سالهای گذشته، در دستگاه دیپلماسی یک فرصت طولانی برای برجام صرف شد که آورده چندانی برای ما نداشت و یک فرصت مهم ما را سوزاند. از این به بعد نباید این فرصتها را از دست بدهیم. در واقع، رویکردها مهم است و کسی که در دستگاه دیپلماسی کشور است، باید به این رویکردها باور داشته باشد.
* یکی از موضوعاتی که این روزها خبرساز شده و حواشی زیادی داشته، پیشنهاد ترامپ برای مذاکره است؛ در این باره و امکانسنجی این مذاکره توضیح دهید.
به نظر من آقای ترامپ مطرح میکند آماده است با مقامات ایرانی ملاقات و مذاکره کند، آرزویی است که به آن نمیرسد و تحقق پیدا نخواهد کرد؛ چرا که پیش از برجام نگاهی خوشبینانه در ایران وجود داشت که از طریق مذاکره میتوان مشکلات را حل کرد؛ اما پس از اینکه برجام اجرا شد و خود ترامپ خیلی راحت از آن خارج شد و شروع به تهدید ما کرد و در کنار این تهدید و اعمال فشار ما را به مذاکره هم دعوت کرد، دیگر چگونه میتوان به او و آمریکا اعتماد کرد؛ زیرا حتی ممکن است رئیسجمهور بعدی آمریکا آن توافق را زیر پا بگذارد و دوباره تهدید کند و مذاکره دیگری را شکل دهد.
من فکر میکنم همان جملهای که آقای روحانی پس از صحبتهای ترامپ و رفتارهایش مطرح کرد، درستترین جمله است که گفته شد مگر کسی دیوانه باشد که بیاید با شما مذاکره کند، با شما که به آنچه متعهد میشوید پایبند و وفادار نیستید؛ بنابراین دیگر در کشور ما هیچ آدم عاقل و منصفی وجود ندارد که دم از مذاکره بزند، هر چند افرادی واداده و شکستخورده سیاسی این موضوع را مطرح کنند؛ ولی اساساً افرادی که منصف و آگاه هستند، تدبری دارند و به منافع ملت توجه دارند، میدانند که هر نوع مذاکره با آمریکاییها با منافع ملی ما در تعارض است. مواضع مسئولان ارشد نظامی ما را هم در این امر دیدید.
اشتباه محاسباتی آنها این بود که میتوانند با خروج از برجام و اعمال فشار، ما را به میز مذاکره بکشانند و خواستههای خود را مطرح کنند. بحث جنگ، شدت دادن به تحریمها و فلج کردن اقتصاد کشور یک هدف بیشتر ندارد. آمریکاییها قادر به جنگ با ما نیستند، قادر به براندازی هم نیستند و چهل سال است که تلاش میکنند. آنها زمانی که قدرت بلامنازع بودند، نتوانستند، حال که جمهوری اسلامی قدرتمند شده و آنها در نهایت ضعف هستند، این براندازی محال است. آقای ترامپ اگر چه با خروج از برجام و اعمال این فشارها هدفش مهار ایران بود؛ اما همه پلهای پشت سرش را خراب کرد و کسی هم در جمهوری اسلامی به دنبال این نیست که برای تأمین منافع ملت ایران با آقای ترامپ مذاکره کند.
منبع:
خبرگزاری فارس
ارسال نظر