کدام پیامبر همسرش را تنبیه کرد؟
پارسینه: گرچه ایوب (ع) چندان در هدایت قوم خود توفیق نیافت و در طول هفده سال فقط سه نفر به او ایمان آوردند، ولی خود سازی و صبر و استقامت او همواره در تاریخ درس مقاومت به انسانها آموخته و میآموزد و موجب نجات آنها میشود.
گرچه ایوب (ع) چندان در هدایت قوم خود توفیق نیافت و در طول هفده سال فقط سه نفر به او ایمان آوردند، ولی خود سازی و صبر و استقامت او همواره در تاریخ درس مقاومت به انسانها آموخته و میآموزد و موجب نجات آنها میشود.
حضرت ایوب (ع) به واسطه دامداری، دارای گوسفندان و شترها و گاوهای بسیاری شد و ثروت کلانی به دست آورد به علاوه در توسعه کشاورزی دارای مزارع و باغها ساربانان، چوپانان، غلامان وفرزندان بسیاری گردید، ولی همهی تلاش هایش بر اساس عدالت بود. حقوق الهی و حقوق مردم را ادا میکرد و همواره خدا را شکر میگفت و هرگز امور مادی، او را از عبادت الهی باز نمیداشت. همواره در کنار سفره اش، یتیمان حاضر بودند. بعضی نوشته اند ایوب (ع) هفت پسر و سه دختر داشت و داری ۶ هزار شتر، ۴ هزار گوسفند، هزار جفت گاو و هزار الاغ بود.
در ادامه زندگی حضرت ایوب (ع) میخوانیم که ابلیس به زندگی این پیامبر خدا حسد برد و به پیشگاه خداوند چنین گفت: اگر ایوب (ع) این همه شکر نعمت تو را به جا میآورد، از این رو است که زندگی مرفه و وسیعی به او داده ای. ولی اگر نعمتهای مادی را از او بگیری، هرگز شکر تو را به جا نمیآورد اینک برای امتحان، مرا بر او مسلط کن تا معلوم شود که مطلب همین است که گفتم.
خداوند برای اینکه این قضیه، سندی برای همهی رهروان راه حق باشد به شیطان این اجازه را داد. ابلیس پس از این ماجرا سراغ ایوب (ع) آمد و اموال و فرزندان ایوب (ع) را یکی پس از دیگری نابود کرد. ولی آن حوادث دردناک نه تنها از شکر ایوب (ع) نکاست؛ بلکه شکر او افزون گردید.
ابلیس از خدا خواست بر گوسفندان و زراعت ایوب (ع) مسلط شود. این اجازه به او داده شد ابلیس همهی زراعت ایوب را آتش زد و گوسفندان او را نابود کرد، ولی ایوب نه تنها ناشکری نکرد؛ بلکه بر حمد وشکرش افزون شد.
سرانجام شیطان از خدا خواست که بر بدن ایوب (ع) مسلط شود و باعث بیماری شدید او گردد.
خداوند به او اجازه داد شیطان آنچنان ایوب (ع) را بیمار کرد که از شدت بیماری و جراحت، توان حرکت نداشت. بی آنکه کمترین خللی به عقل و درک او برسد. خلاصه مطلب اینکه نعمتها یکی پس از دیگری از ایوب (ع) گرفته میشد، ولی در برابر آن، مقام شکر و سپاس او بالا میرفت. در این مدت ۷ یا هفده سال بیماری و بلا زدگی شدید صبر و شکر نمود. همسر با وفای او《 رحمه》 نیز در این جهت همتای ایوب (ع) بود و صبر و شکر مینمود او از خانه بیرون میرفت و برای مردم در خانهها کار میکرد و از مزد کارش هزینه ساده زندگی ایوب (ع) را تامین مینمود و از ایوب (ع) پرستاری میکرد.
روزی شیطان دید که ایوب (ع) به هیچ وجه از صراط مستقیم خارج نمیشود، آخرین حیله را به کار برد و شبیه مردی ناشناس نزد همسر ایوب (ع) آمد و با حیله گری فراوان گفت: اگر میخواهی همسرت از دردها رهایی پیدا کند، این بزغاله را با نام من، نه خدا ذبح کن از گوشت آن به همسرت بده تا تا شفا یابد.
رحمه که از بیماری همسرش ایوب بی تاب شده بود، آن حیوان را نزد ایوب برد و گفت:بزغاله را بدون نام خدا ذبح کن و از غذای آن بخور تا شفا یابی.
در این هنگام ایوب (ع) با عصبانیت گفت: وای برتو، دشمن خدا نزد تو آمده و میخواهد از این راه تو را گمراه کند. سوگند به خدا اگر خداوند مرا شفا دهد به جرم این کار که میخواستی این حیوان را با نام غیر خدا ذبح کنم و غذای حرام به من بدهی، صد تازیانه به تو خواهم زد. از این پس از من دور شو تا تورا نبینم.
این طور بود که شیطان بازهم در مقابل پیامبر بزرگ الهی ناکام بود و ایوب (ع) با صبر مثال زدنی خود در برابر حیله شیطان مقاومت کرد.
منبع: yjc.ir
ارسال نظر