پالس‌های معنادارِ غوغای بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی

پالس‌های معنادارِ غوغای بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان دانشگاهی

«مرکز آمار در جدیدترین گزارش خود اعلام کرده که حدودا دو میلیون فرد بیکار در کشور وجود دارد که 40 درصد از آن‌ها را فارغ التحصیلان حوزه آموزش عالی تشکیل می دهند(حدودا 800 هزار نفر). این مرکز همچنین خاطر نشان کرده که 40 میلیون ایرانی بالای 15 سال، جمعیت غیرفعال بازار کار را در کشورمان تشکیل می دهند.»

به گزارش پارسینه؛ در طی سال های اخیر، یکی از موضوعاتی که همواره از سوی کارشناسان و صاحب‌نظران مسائل اجتماعی مورد اشاره بوده، بحث بیکاری افراد تحصیلکرده در کشورمان بوده است. موضوعی که بازتاب های مختلفی پیدا کرده و همواره یکی از مطالبات مهم از دولت های مختلف کشورمان، فراهم کردن بسترهای مساعد برای اقشار تحصیلکرده جهت کسب مشاغلی بوده که برای آن ها آموزش دیده اند.

با این همه، به تازگی شاهد انتشار آمارهای نگران کننده از سوی مرکز آمار ایران با محوریت بدتر شدن وضعیت بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی در ایران بوده ایم. مرکز آمار در جدیدترین گزارش خود اعلام کرده که حدودا دو میلیون فرد بیکار در کشور وجود دارد که 40 درصد از آن ها را فارغ التحصیلان حوزه آموزش عالی تشکیل می دهند(حدودا 800 هزار نفر). این مرکز همچنین خاطر نشان کرده که 40 میلیون ایرانی بالای 15 سال، جمعیت غیرفعال بازار کار را در کشورمان تشکیل می دهند.

جمعیت غیرفعال بخشی است که نه شاغل است و نه جویای کار. نکته عجیب اینکه بر اساس داده های مرکز آمار ایران، فقط 17 درصد از مردم ایران روزی هشت ساعت کار می کنند! آمارهای بالای بیکاری در میان قشر تحصیلکرده، در نوع خود با 3 نکته مهم و معنادار همراه است که توجه به آن ها ضروری به نظر می رسد.

اولا، به دلیل مشکلات اقتصادی سال های اخیر در کشورمان، تا حد زیادی از جذابیت کسب شغل از سوی افراد در حوزه هایی که متناسب با آن تحصیل کرده اند، کاسته شده است. درست به همین دلیل است که شمار قابل توجهی از فارغ التحصیلان دانشگاهی، به جای اینکه به دنبال فعالیت در حوزه ای باشند که متناسب با آن آموزش دیده اند، عملا به دیگر فعالیت ای اقتصادی(نظیر دلالی که کاملا اقدامی مضر برای اقتصاد کشور است) روی می‌آورند و این مساله را سودآور‌تر ارزیابی می کنند.

از سویی اقشار تحصیلکرده بعضا به جایگاهی که شایسته خود و تحصیلاتشان می دانند نمی رسند که این مساله هم برای آن ها یک سرخوردگی بزرگ است. از این منظر، یکی از بروندادهای مهم تشدید مشکلات اقتصادی در کشورمان، این موضوع بوده که مدرک‌گرایی جلوه های عینی خود را به نمایش گذاشته و دیگر تحصیلات عالیه، همچون گذشته به مثابه کلید موفقیت در زندگی شخصی افراد در نظر گرفته نمی شود و نقش آن به صرفا ایجاد پرستیژ برای افراد تقلیل یافته است.

نکته دوم اینکه دولت در ایران سالیانه میلیاردها تومان در حوزه آموزشی هزینه می کند تا یک فرد از زمان آغاز به تحصیلات خود، در نهایت به دانشگاه برسد و بتواند تحصیلات عالی را تجربه کند و گرهی از مشکلات کشور را باز کند. حال با توجه به انتشار آمارهای معنادار در مورد بیکاری گسترده قشر تحصیلکرده در کشورمان، به عینه این مساله را مشاهده می کنیم که میلیاردها تومان از بودجه ایران به هدر می رود و عملا به برونداد و نتیجه ای که مد نظر دارد، ختم نمی شود. این مساله از چشم اندازی کلان برای کشورمان یک خسارت بزرگ است.

و در نهایت سوم اینکه آمارهای بالای بیکاری افراد تحصیلکرده در نوع خود از حیث امنیتی و اجتماعی نیز برای کشورمان یک چالش بزرگ است. توجه داشته باشیم که وقتی افراد متناسب با سطح تحصیلات خود نمی توانند به مشاغل مورد نظرشان دست یابند، عملا مساله نارضایتی در آن ها تقویت می شود و در بزنگاه های مهم و حساس تاریخی برای کشورمان، این نارضایتی خود را در قالب های نگران کننده ای به نمایش می گذارد.

از این رو، ما صرفا با یک مساله اجتماعی رو به رو نیستیم و این چالش از ابعاد امنیتی قابل ملاحظه ای هم برخوردار است که باید تدابیر لازم برای مخاطب قرار دادن موثر آن از سوی جریان حکمرانی در کشورمان اندیشیده شود.

 

 

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار