چند روایت از ملی کردن های بعد از انقلاب
پارسینه: تجارت خارجی در دولت مهدی بازرگان دولتی شد.علی اکبر معین فر و ابوالحسن بنی صدر مسبب ملی شدن بانک های خصوصی بودند.مصادره اموال سرمایه داران در ابتدای انقلاب مدیون عزت الله سحابی است.اصل 44 قانون اساسی را هم یک نماینده اقلیت مجلس اول به نام بيت اوشانا پایه گذاری کرد.
سوال این است که نقش علمای انقلاب در پایه گذاری اقتصاد کشور چه بوده است؟
این سه روایت را بخوانید تا با افکار برخی از این بزرگواران آشنا شوید:
روایت اول:اسدالله عسگراولادی
یک بار مرحوم بهشتی را برای سخنرانی به اتاق بازرگانی ایران دعوت کردیم. قبل از سخنرانی از ایشان پرسیدم حاج آقا جسارتاً در سخنرانی چه میخواهید بگویید؟ گفتند اول میخواهم بگویم که هیچ کدام از شماها که عضو اتاق هستید حق ندارید ماهانه بیش از 15 هزار تومان سود برداشت کنید. این مبلغ بستان است. گفتند کار کنید و زیاد هم کار کنید اما از درآمدهایتان 15 هزار تومان برای خودتان بردارید، بقیه را به حساب 100 امام واریز کنید. من تعجب کردم و گفتم حاج آقا اصلاً امکانپذیر نیست. آن وقت چرا باید کار کنیم؟ میشویم حقوقبگیر دولت و اصلاً جامعه چه نیازی به تاجر و بازرگان دارد؟ گفتم حاج آقا خرج مهمانان خارجی و ماشین من از 15 هزار تومان بیشتر است، گفتند: مگر مجبوری بنز سوار شوی؟ پیکان بخر، راننده هم نداشته باش. خودت رانندگی کن. زندگیات را با 15 هزار تومان تنظیم کن و بقیه را به حساب 100 امام بریز. گفتم، من تاجرم. خارج میروم، مهمان خارجی دارم. مهمان من اگر ببیند ماشین من پیکان است، اعتبارم را زیر سوال میبرد و از من جنس نمیخرد. گفتم حاج آقا مخلص شما هستیم و دست و پای شما را میبوسیم. این حرف را در اتاق بازرگانی نزنید که همه اعتراض
میکنند. ایشان گوش نکرد و در طبقه دهم اتاق ایران این حرفها را زد. اتفاقاً خیلیها از جمله فرشفروشان اعتراض کردند.
تجارت فردا شماره: 72
روایت دوم: علی اکبر معین فر
فضای آن سالها بسیار تحت تاثیر آموزههای جریان چپ بود. یعنی برای رفع هر معضلی، به راهکارهای سوسیالیسم مراجعه میشد. آنها که میگویند نه، دروغ میگویند. به همین قانون اساسی توجه کنید، اصل44 این قانون، یک اصل ناب سوسیالیستی است. روح این قانون کاملاً سوسیالیستی است. تعارف نداریم. افراد هم آموزههای سوسیالیستی داشتند مثلاً آقای بهشتی معتقد بود هیچکس نباید هفت برابر دیگری حقوق بگیرد....
آقای هاشمی امروز با آقای هاشمی سال 1358 خیلی تفاوت دارد. خیلی از افراد، این روزها در خاطرات خود بر اساس ارزشهای امروز، فضاسازی میکنند در حالی که آن روزها بر اساس ارزشهای همان دوره حرکت میکردند. ممکن است شما این جمله من را منتشر نکنید اما باید بگویم که چپروی آقای هاشمی از آقای بهشتی هم غلیظتر بود. اگر آقای بهشتی قائل به این نکته بود که هیچ کس نباید هفت برابر دیگری حقوق بگیرد، آقای هاشمی در مورد حقوق دیپلماتها همین را هم نمیپذیرفت. یک بار ایشان به طور خصوصی به من گفت آقای معینفر کاری کنید حقوق ماهیانهای که به سفرا داده میشود، کاهش پیدا کند. روحیه همه همین بود.
تجارت فردا شماره 74
نعمت زاده: کاظم پور اردبیلی سردخانه ها را هم ملی کرد
محمدرضا نعمتزاده که در دولت بنیصدر وزیر صنایع بود دولتی شدن امور در این دولت را این گونه روایت میکند: «... آقای کاظمپوراردبیلی که آن روزها وزیر بازرگانی بود اصرار داشت که تمام صنایع فرآوردههای غذایی هم ملی شود، یا به عنوان مثال در کرج، شخصی در باغ خود سردخانه داشت. فهرست آورده بودند که این سردخانه نیز باید ملی شود. ما با آقای کاظمپوراردبیلی جلساتی گذاشتیم تا مانع این کار شویم و تا جایی که توانستیم فهرست را برگرداندیم اما در نهایت یکی دو سردخانه بزرگ در شمال و تهران که متعلق به بخش خصوصی بود ملی شد. خود آقای کاظمپوراردبیلی چند سال پیش داستان برخی از ملی شدنها را برای من تعریف میکرد و به کارهایی که در آن دوره انجام داده بود میخندید.»
تجارت فردا شماره 74
حاصل هر انقلابی که در آن جریان احساسات بر منطق حاکم شود، همین خواهد بود، افراط تفریط میآورد و این دور باطل تباهی، کی بشه درس بگیریم...