مالیات به جان اقتصاد سایه می افتد؟
پارسینه: البته کالاهایی هم هستند که مشمول مالیات بر ارزش افزوده نمیشوند. مثلا کالاهایی مثل بنزین و نفت و گاز طبیعی مصرفی خانوادهها مشمول مالیات است اما گاز طبیعی یا انرژی تحویلی به واحدهای تولیدی، مشمول مالیات بر ارزش افزوده نیست. آنها از تولید حمایت میکنند تا طرف عرضه را تقویت کنند و چون عرضه افزایش یافته، در نهایت به سود مصرفکننده بوده و فشارهای تورمی را خواهد کاست.
اعلام خبر تحقق 95درصدی درآمد مالیاتی چهارماه نخست امسال، از جهاتی قابلتامل و بررسی است. میدانیم ادارهکردن کشور با پول نفت کاری منطقی نیست و در هیچکجای دنیا هم چنین کاری صورت نمیگیرد. کشوری مثل نروژ که تولیدکننده و صادرکننده نفت و گاز طبیعی است، کشور را با درآمدهای نفت و گاز اداره نمیکند بلکه درآمدهای حاصل از آن به حساب صندوق سرمایهگذاری نروژ واریز میشود که برپایه اطلاعات موجود، ارزش داراییهای آن 400میلیارددلار است که چیزی شبیه صندوق توسعه ملی کشورمان است.
به گزارش شرق، صندوق توسعه ملی ما برپایه الگوهای موجود در کشورهای کویت، عربستانسعودی، اماراتمتحدهعربی و نروژ شکل گرفته است و پیشنویس اولیه تبدیل حساب ذخیره ارزی به صندوق توسعه ملی را نگارنده در دولت اصلاحات در زمان نمایندگی وزارت اقتصاد در هیات امنای حساب ذخیره ارزی نوشتم. پس تکیه بر درآمدهای حاصل از فروش مواد خام جز ایجاد تنبلی و عادتدادن آنها به درآمدهای ناشی از نفت، نتیجه دیگری در بر ندارد.
این درآمدها باید صرف سرمایهگذاریهای مولد، اشتغال پایدار و افزایش رشد اقتصادی شود. اما درباره مالیات که به بحث این نوشتار مرتبط است، در تمام کشورها هزینه دولتها را تامین میکند. در کشورهایی که درآمد انحصاری مثل نفت یا کالای دیگری وجود ندارد، دولتها با پرداخت مالیات اداره میشوند و اگر در ایران میبینیم که درآمدهای مالیاتی جایگاهی اساسی در تامین هزینههای دولت ندارند به این دلیل است که بخش بزرگی از اقتصاد ملی که اقتصاد سایه است، در انحصار بخشی از بازار سنتی و نیز قاچاق قرار گرفته که در عمل، مالیاتی بابت هزینههایی که روی دوش دولت میگذارند، نمیپردازند.
برخی از اجزای این اقتصاد سایه، با اعمال فشار بر دولت با ابزارهایی که در اختیار دارد از آن برای فرار مالیاتی و جلوگیری از تبدیل دلارهای نفتی به فعالیتهای ماندگار و سرمایهگذاری بهره میگیرد. به همین دلیل است که سرمایهگذاری در فعالیتهای تولیدی با هزاران مانع روبهرو میشود اما ارز موردنیاز کالاهای اساسی مثل روغن، شکر، گندم، جو، ذرت و کنجاله که 10قلم اصلی واردات را تشکیل میدهند به آسانی تامین میشود. بر این اساس اشتغال مولد ایجاد نمیشود و بیکاری مثل سرطان به جان خانوادهها افتاده است. به باور نگارنده، درآمد مالیاتی باید خیلی بیش از آن باشد که ما شاهد آن هستیم. اگر بتوان فشار مالیاتی را از روی بخش تولید و کارمندان حقوقبگیر و فعالیتهای مفید دیگر برداشت و بخشی از فشار را به بازار و اقتصاد سایه منتقل کرد، آنگاه کل کشور را بهراحتی میتوان با مالیات اداره کرد. اما بههرحال توجه دستاندرکاران و مردم را باید به این نکته جلب کرد که در حال حاضر نرخ مالیات بر ارزش افزوده در ایران بسیار پایین است درحالی که در کشوری مثل انگلستان برای برخی کالاها تا 27درصد در نظر گرفته شده است.
البته کالاهایی هم هستند که مشمول مالیات بر ارزش افزوده نمیشوند. مثلا کالاهایی مثل بنزین و نفت و گاز طبیعی مصرفی خانوادهها مشمول مالیات است اما گاز طبیعی یا انرژی تحویلی به واحدهای تولیدی، مشمول مالیات بر ارزش افزوده نیست. آنها از تولید حمایت میکنند تا طرف عرضه را تقویت کنند و چون عرضه افزایش یافته، در نهایت به سود مصرفکننده بوده و فشارهای تورمی را خواهد کاست.
حداقل چند شرکت با سرمایه های میلیاردی را شخصا میشناسم که مالیات 100 تا 200 میلیونی سالانه را با زد و بند به 2 تا 3 میلیون کاهش داده اند. حالا برید فقط از کارمندان با درآمد ثابت و پائین اجبارا مالیات 10% بگیرید تا این زد و بند ها و منافع شخصی به این صورت جبران شود....