چرا علویان سوریه بازی تاج و تخت را باختند؟
بخش قابل توجهی از سربازان حرفه ای و افسران ارتش سوریه و همچنین گارد جمهوری و لشکر چهارم زرهی به رهبری ماهر اسد، یک نیروی کاملا علوی تشکیل دادند تا در برابر مخالفان به صفوف آهنینی تبدیل شوند. سقوط چنین سیستمی در خواب هم ممکن نبود. گزارش زیر نگاهی به چگونگی سقوط علویان دارد.
به گزارش پارسینه؛ سقوط دمشق، پایتخت سوریه، پس از آن که شورشیان، رژیم بشار اسد را سرنگون کردند، از یک تغییر ژئوپلیتیکی تاریخی در منطقه شام خبر می دهد. جایی که پس از سقوط بشار اسد، تلاش نهادهای مدنی برای محافظت از اقلیت های قومی و مذهبی سوریه در سراسر جهان افزایش یافته و نگرانی ها به ویژه بر آینده جامعه علوی متمرکز است، فرقه ای که خانواده اسد از آن سرچشمه می گیرد.
این نگرانی ها زمانی تقویت شد که حمله سریع شبه نظامیان اسلام گرای تحریر الشام یا HTS و دیگر شورشیان اسلام گرای مورد حمایت ترکیه تصرف دمشق انجامید. هیئت تحریر الشام که در لیست سازمان های تروریستی ایالات متحده قرار دارد، متعهد شده است که به حقوق علوی ها و سایر اقلیت های قومی و مذهبی احترام بگذارد.
سوریه که به سرزمین شام معروف است، موقعیت استراتژیک آن در تقاطع نقاط مهم سرزمینی و فرقه ای قرار دارد و همین موضوع، اهمیت سوریه را افزون می کند که چرا با سایر کشورهای عربی متفاوت است. هنگامی که قیام های مدنی در سال ۲۰۱۱ به نام بهار عربی آغاز شد و منجر به سقوط رهبران خودکامه مانند بن علی تونس (۱۹۸۹-۲۰۱۱)، حسنی مبارک در مصر (۱۹۸۱-۱۱)، معمر قذافی (۱۹۶۹-۱۱) در لیبی و عبدالله صالح (۱۹۷۸-۱۲) در یمن شد، بشار اسد با وجود شورش های مردمی برای مطالبه آزادی های سیاسی در کشور، قدرت را به کمک دوستان قدیمی خود حفظ کرد.
در چنین شرایطی، داستان سوریه پس از استقلال این کشور از حکومت عثمانی، به طور پیچیده ای با خانواده اسد که متعلق به فرقه اقلیت علوی است مرتبط بود. از نظر تاریخی، سنی ها و شیعیان، دو شاخه اصلی اسلام، یا به طور خاص اقلیت علوی ها - فرقه ای که در قرن نهم در منطقه کوهستانی شمال شرقی سوریه ظهور کرد، در سوریه با هم درگیر شدند و منازعه شیعه و سنی جزء جدایی ناپذیری از فرهنگ سیاسی این کشور را تشکیل می داده است.
اقلیت علوی سوریه، حدود ۱۰ درصد از جمعیت ۲۴ میلیون نفری این کشور را تشکیل می دهند و عمدتا در استان های ساحلی لاذقیه و طرطوس متمرکز شده اند. اما تعداد قابل توجهی از علوی ها نیز در دمشق و حمص زندگی می کنند. از زمان به قدرت رسیدن خانواده اسد در سال ۱۹۷۰، سلسله اسد به شدت به علویان متکی بود که برای تصدی بسیاری از پست های عالی رتبه نظامی و اطلاعاتی آمده بودند.
علویان سالها از نظر تاریخی مورد تبعیض تندروهای اهل تسنن قرار گرفتند زیرا گروهی از تندروها، آنها را غیر مسلمان تلقی می کردند و بسیاری از آنها حتی امروز آنها را مرتد می نامند و برای تحقیرشان از آنها به عنوان نصیریه یاد می کنند. ابن تمیه، مفسر قرون وسطایی قرن چهاردهم مستقر در دمشق، که به عنوان بنیانگذار اندیشه سلفی در اسلام نیز شناخته می شود، فتوایی صادر کرد که در آن «علویان کافر تر از یهودیان، مسیحیان و حتی سرخپوستان بت پرست هستند» و جنگ علیه آنها را مجاز اعلام کرد.
اقلیت علوی سوریه، حدود ۱۰ درصد از جمعیت ۲۴ میلیون نفری این کشور را تشکیل می دهند و عمدتا در استان های ساحلی لاذقیه و طرطوس متمرکز شده اند. اما تعداد قابل توجهی از علوی ها نیز در دمشق و حمص زندگی می کنند
قیمومیت فرانسه بر سوریه نقطه عطفی در تاریخ علوی ها بود. فرانسوی ها این اختیار را به علوی ها اعطا کردند که غیرنظامیان سوری را برای مدت نامحدودی در نیروهای مسلح خود استخدام کنند و مناطق انحصاری برای اقلیت ها، از جمله دولت کوهستانی علوی ایجاد کردند. دولت کوهستانی علوی بعدا منحل شد، اما علوی ها در بخش مهمی از نیروهای مسلح سوریه باقی ماندند. از زمانی که حافظ اسد از طریق جنبش اصلاحی در سال ۱۹۷۰ به قدرت رسید، دولت تحت سلطه نخبگان سیاسی به رهبری خانواده علوی اسد بود و در طول قیام اسلام گرایان در سوریه در دهه های هفتاد و هشتاد، حاکمیت را تحت فشار قرار داد.
در چنین پیشینه تاریخی بود که حزب بعث سوریه پس از استقلال این کشور از مصر تحت جمهوری متحد عربی تأسیس شد و خواستار وحدت پان عرب و ناسیونالیسم عربی شد. حزب بعث متشکل از اقلیت های مسیحی، سنی و علوی در سوریه پس از استقلال به شهرت سیاسی رسید و سلطه نظامی خود را افزایش داد. در سال ۱۹۶۳، حزب بعث قدرت را به دست گرفت و به عنوان تنها حزب سیاسی فعال در سوریه شناخته شد. در سال های بعد، درگیری های سیاسی، کودتاهای نظامی و بحران های منطقه ای، از جمله جنگ شش روزه اسرائیل، سوریه را بی ثبات کرد. سرانجام حافظ اسد، وزیر دفاع در یک کودتای بدون خونریزی در سال ۱۹۷۰ قدرت را به دست گرفت.
همزمان با کودتا، اعضای خانواده اسد و نخبگان علوی از طریق بانکداری، منافع تجاری در بخش عمومی، نفت و انرژی و موقعیت های تأثیرگذار در نهادهای دولتی، سهم بزرگی در اقتصاد در اختیار گرفتند. تا آن زمان تقریبا بی سابقه بود که فردی از جامعه علوی به رده بالای حزب بعث ارتقا پیدا کند و بتواند رئیس کشور شود. بنابراین، سوری ها دولت تحت رهبری خانواده اسد را یک قلمرو علوی می دانستند.
اما بعد از استحکام حکومت حافظ اسد، مشت آهنین رژیم شیعه علوی، دستگاه سیاسی و امنیتی پیچیده ای را برای حفاظت از بیضه اسلام در سوریه راه اندازی کرد. در چنین شرایطی مخالفان سیاسی شامل روزنامه نگاران، فعالان یا هر منتقد دولت تصفیه شدند. در چنین شرایطی بخش قابل توجهی از سربازان حرفه ای و افسران ارتش سوریه و همچنین گارد جمهوری و لشکر چهارم زرهی به رهبری ماهر اسد، یک نیروی کاملا علوی تشکیل دادند تا در برابر مخالفان به صفوف آهنینی تبدیل شوند. سقوط چنین سیستمی در خواب هم ممکن نبود.
اما در راستای همان رقابت قدیمی بین شیعه و اهل تسنن که مشابه تاریخی آن در عصر صفویه بین ایران و عثمانی در جریان بود و جنگ های بی ثمری را به یادگار گذاشت، اخوان المسلمین سوریه که به عنوان یک حزب سیاسی غیرفرقه ای نسبت به همتای مصری خود شروع به کار کرد، سلطه علوی ها را به چالش کشید.
بخش قابل توجهی از سربازان حرفه ای و افسران ارتش سوریه و همچنین گارد جمهوری و لشکر چهارم زرهی به رهبری ماهر اسد، یک نیروی کاملا علوی تشکیل دادند تا در برابر مخالفان به صفوف آهنینی تبدیل شوند. سقوط چنین سیستمی در خواب هم ممکن نبود
اخوان المسلمین اولین حزب سیاسی اسلامی در سوریه بود اما بلافاصله فعالیت آنها توسط حافظ اسد ممنوع کرد. نیروهای اسلامگرا در دهه های ۷۰ و ۸۰ مجموعه ای از کارزارها را برای به چالش کشیدن مشروعیت حکومت اسد به راه انداختند. آنها شورش مسلحانه علیه حزب بعث را از طریق شبکه زیرزمینی در مساجد در قالب کلاس های آموزشی، بهداشتی و خیریه ها احیا کردند. اما این جنبش با پٌتک جمهوریت حافظ اسد سرکوب شد و بیش از هر زمان اهل تسنن تندرو را برای براندازی شیعیان علوی مصمم کرد.
اما حافظ اسد برای اینکه نشان دهد دولت او علیه سنی های مذهبی نیست، بلکه علیه عناصر رادیکال و تروریست ها است، با دقت اسلام سنی موازی و همسو با علویان را پرورش داد تا تهدیدات سیاسی علیه رژیمش را خنثی کند. هزاران مسجد جدید، مؤسسه آموزشی اسلامی و حتی مؤسسه حفظ قرآن اسد با شعبه هایی در اکثر شهرها و استان ها توسط دولت ساخته شد و شبکه ای از بسیج مردمی ایدئولوژیک وفادار به خود را تشکیل داد و توانست علمای سنی یا علمای دینی را که با شورش اخوان المسلمین مخالف می کردند را درون رژیم خود ادغام کند. از این رو تلاش حافظ اسد بر ترویج شکل معنوی اسلام و تضعیف ایدئولوژی اسلام سیاسی در میان جوانان سوری و پرهیز از جهاد متمرکز شد. اما بعد از حافظ اسد، تحولات بهار عربی بیش از هر زمان، نیروهای مخالف علوی ها را تقویت کرد و بعد از ۱۳ سال به سقوط بشار اسد منجر شد.
با این حال، اظهار نظرهای اخیر ابومحمد الجولانی، رئیس هیئت تحریر الشام، با استقبال خوبی در میان علوی ها مواجه شده است. جولانی به سی ان ان گفته: «هیچ حق ندارد گروه دیگری را پاک کند. این فرقه ها صدها سال است که در این منطقه همزیستی داشته اند و هیچ حق ندارد آنها را از بین ببرد.» اما علوی ها همچنان نگران هیئت تحریر الشام هستند که از جبهه النصره برخاسته اند. چرا که در طول جنگ داخلی سوریه، چنین گروه هایی خواستار قتل عام علویان شدند. اما جناح های اسلام گرا اخیرا نسبت به اقلیت ها خویشتن داری نشان دادند.
ارسال نظر