۵ شخصیت برجسته و معروف تاریخ با اختلالات روانی + تصاویر
گمانهزنیهای زیادی در مورد افراد مشهور مبتلا به بیماری روانی وجود دارد؛ در حالی که این کنجکاوی گسترده است و عموم مردم اغلب وسوسه می شوند که هر شخصیت تاریخی مشهور را به یک یا چند اختلال روانی نسبت می دهند، تحقیقات علمی محدودتر است. چرا که این تشخیص نیاز به تحقیق دقیق و روشمند و همکاری زیاد دارد.
آذین گودرزی/ به گزارش پارسینه به نقل از psychology degree ، تاریخچه اختلالات روانی به درازای حضور انسان بر روی کره خاکی است و در طول تاریخ برخی از شناخته شده ترین افراد با افسردگی، اوتیسم و اختلال دوقطبی دست و پنجه نرم کرده اند. اگرچه امروزه این شرایط به خوبی مستند شده است، اما در قرن های گذشته یک راز بود. در نتیجه، افراد مبتلا اغلب بیماری شان به اشتباه تشخیص داده می شد. مورخان و متخصصان سلامت روان با استفاده از ترکیبی از دانش پزشکی مدرن و سوابق تاریخی، افراد مشهور مختلفی را با بیماری روانی شناسایی کردهاند. گمانهزنیهای زیادی در مورد افراد مشهور مبتلا به بیماری روانی وجود دارد؛ در حالی که این کنجکاوی گسترده است و عموم مردم اغلب وسوسه می شوند که هر شخصیت تاریخی مشهور را به یک یا چند اختلال روانی نسبت می دهند، تحقیقات علمی محدودتر است.
این تشخیص نیاز به تحقیق دقیق و روشمند و همکاری زیاد دارد. معمولاً ترکیبی از زندگی نامه نویسان و متخصصان آموزش دیده بهداشت روان، تاریخچه شخصیت های مهم تاریخی را بررسی می کنند. آنها سوابق پزشکی، کتاب ها، حساب های شخصی، نامه ها و سایر اسناد را برای علائم و نشانه ها بررسی می کنند. پس از مطالعه کامل، آنها اختلالات یا بیماری های احتمالی را مشخص می کنند. به خاطر داشته باشید که از آنجایی که این فرآیند پس از مرگ و بدون مشاوره حضوری اتفاق می افتد، با درجه ای از عدم اطمینان همراه است. در ادامه به لیستی از مشهورترین افراد مبتلا به اختلالات روانی اشاره می کنیم:
۱) لودویگ ون بتهوون
در حالی که علت رسمی مرگ این هنرمند، نارسایی کبدی ناشی از نوشیدن بیش از حد شراب بود، اما او از مشکلات جسمی و روانی دیگری نیز رنج می برد.
گفته می شود که بتهوون از اختلال دوقطبی رنج می برد.
بر اساس مقاله ای در مجله پزشکی نیوانگلند، بتهوون به نوسانات شدید خلق و خوی معروف بود که مشخصه آن حملات انفجاری خلق و خو و فعالیت های پر انرژی و دوره های طولانی بی حالی و مالیخولیا بود. دوستان و خانواده او دوره های شیدایی او را یادداشت کرده اند. در این دوره ها، آهنگساز به شدت کار می کرد و چندین قطعه موسیقی را همزمان می ساخت. از طریق موسیقی او، تقریباً می توان پیشرفت این چرخه های شیدایی و افسردگی را ترسیم کرد.
این دوره های شیدایی معمولاً با ماه ها غم و اندوه دنبال می شد. حملات افسردگی بتهوون به خوبی مستند شده است. او در نامه های شخصی خود از آنها یاد می کرد و گهگاه آرزوی آرامش و شادی را نیز ابراز می کرد.
۲) مری تاد لینکلن
مری تاد لینکلن، همسر پرزیدنت آبراهام لینکلن، به خاطر رفتارهای عجیب و غریبش معروف بود. حملات خشمناک و پرخاشگری او چنان شدید بود که یکی از کارمندان کاخ سفید در آن زمان او را «گربه جهنمی» نامید. گزارشهای بازدیدکنندگان حاکی از آن است که لینکلن اغلب در حضور مهمانان به شوهرش توهین میکرد و او را مورد آزار فیزیکی قرار میداد. او همچنین به خریدهایش معروف بود که بسیار زیاد بود.
بعد از اینکه شوهرش در مقابل چشمان او ترور شد، سلامت روان لینکلن شروع به کاهش کرد. او دو پسرش را نیز از دست داده بود. لینکلن به جای پردازش احساسات خود در خلوت، کارکنان را با طغیان عمومی غم و اندوه نگران کرد. خدمتکار او الیزابت هابز خاطرنشان کرد که لینکلن ناله می کند، فریاد می کشد و از درد تشنج می کند.
لینکلن با وجود رنج آشکارش، پس از قتل همسرش با بدرفتاری مواجه شد. طبق تاریخ، او مورد تمسخر قرار می گرفت و به او می خندیدند. رئیس جمهور جدید، اندرو جانسون، او را کاملا نادیده گرفت.
حدس زده می شود که مری لینکلن از بیماری هایی نظیر اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی رنج می برد، همچنین احتمال می دهند که او از یک بیماری به نام کم خونی خطرناک رنج می برد که ناشی از کمبود شدید B-12 است. این به نوبه خود بر فرآیندهای ذهنی و فیزیکی فرد تأثیر می گذارد.
دکتر جان سوتوس در کتاب خود با عنوان «منبع ذهن و بدن مری لینکلن» از منابع تاریخی برای حمایت از این تشخیص استفاده می کند. برخی از علائم کم خونی خطرناک می تواند رفتار لینکلن را توضیح دهد: سردرد، تفکر هذیانی، هوشیاری بیش از حد و زوال شناختی.
۳)میکل آنژ
میکل آنژ، مجسمه ساز افسانه ای که در سال ۱۴۷۵ در ایتالیا به دنیا آمد و در سال 1564 درگذشت، یکی از مشهورترین افراد مبتلا به بیماری روانی در طول تاریخ است. با توجه به شهرت او و ارتباطش با افراد مشهور در آن زمان، علائم این هنرمند به وضوح مستند شده است.
مورخان و متخصصان سلامت روان معتقدند که میکل آنژ به سندرم آسپرگر مبتلا بوده است. این مشکل خاص سلامت روان که «اوتیسم با عملکرد بالا» نیز نامیده میشود، معمولاً با تمرکز تکشیدایی، کنارهگیری از همسالان اجتماعی ظاهر میشود.
شواهدی از سندرم آسپرگر در اسناد تاریخی موجود است. برای شروع، میکل آنژ به دلیل روابط دشوار و طوفانی خود با حامیانش شناخته شده بود. یکی از نمونه های معروف، پاپ ژولیوس دوم بود که به هنرمند دستور داد تا یک مقبره مرمری مجسمه سازی کند و سقف کلیسای سیستین را نقاشی کند. این دو مرد رابطه معروف و چالش برانگیزی داشتند.
هنگامی که کلیسای سیستین بعد از یک سال آنطور که او می خواست پیشرفت نمی کرد، هنرمند کارگران خود را اخراج کرد و سه سال کامل را صرف نقاشی کرد.
به نظر می رسد که او روابط نزدیک کمی داشته است، که ممکن است به دلیل مهارت های اجتماعی ضعیف و علایق وسواسی او باشد.
۴)آبراهام لینکلن
مری تاد لینکلن تنها عضوی از خانواده لینکلن نبود که از بیماری روانی رنج می برد، شوهرش، پرزیدنت آبراهام لینکلن، نیز برای خودش مشکلاتی داشت. در حالی که حدس و گمان های زیادی در مورد علت بیماری مری لینکلن وجود دارد، تحقیقات بیوگرافی تصویر روشنی از افسردگی آبراهام ارائه می دهد.
هنگامی که لینکلن زنده بود، دوستان لینکلن اغلب به "مالیخولیا" او اشاره می کردند. این رفتار اغلب شامل حملات علنی گریه، غم و اندوه شدید و خواندن شعر غمگین بود. به گزارش آتلانتیک، یکی از همکاران سابق لینکلن میگوید: «هنگامی که راه میرفت، غم و اندوه از او میچکید.» امروزه معمولاً از این "مالیخولیا" به عنوان افسردگی بالینی یاد می شود؛ این یک حالت گذرا نیست، بلکه یک حالت طولانی مدت است.
در میان افراد مشهور مبتلا به بیماری روانی، لینکلن یکی از آسانترین افراد قابل ارزیابی است. به هر حال، او شخصیتی سرشناس بود که با پایانی غم انگیز روبرو شد.
مبارزه لینکلن با افسردگی خیلی قبل از ورود او به سیاست شروع شد. پس از مرگ دوستش آن راتلج در سال ۱۸۳۵، دوستان متوجه شدند که شخصیت لینکلن تغییر کرده است. او غمگین و منزوی شد و اغلب از خودکشی صحبت می کرد. دوستان بسیاری از او مراقبت می کردند. رئیس جمهور سابق آمریکا چندین شکست دیگر را در طول زندگی خود تجربه کرد.
سرانجام، لینکلن یاد گرفت که با احساسات تاریک و خلق و خوی چالش برانگیز خود زندگی کند. مورخان بر این باورند که مهارتهای بقای لینکلن به او شفافیت و پشتکار را برای مبارزه با بردهداری و ایجاد تغییرات بیسابقه در ایالات متحده داد.
۵)ویرجینیا وولف
ویرجینیا وولف نویسنده معروف که در سال ۱۹۴۱ بر اثر خودکشی درگذشت، یکی از مشهورترین افراد مبتلا به بیماری روانی است. روان شناسان برای یافتن شواهد نیازی به جستجوی دور ندارند؛ وولف در نامهای به شوهرش قبل از مرگش به شنیدن صداها و "دوباره دیوانه شدن" اشاره کرد. مورد دوم اشاره ای به دوره ای از افسردگی بود که او در سال های جوانی از آن رنج می برد.
بیشتر مردم تصور میکنند که خودکشی وولف و ماهیت عمیقاً از پیش برنامهریزیشده آن، مصداق واضحی از ناراحتی روانی است. تشخیص اختلال دوقطبی او به طور گسترده پذیرفته شده است اما اگر به تاریخچه خانوادگی نویسنده نگاه کنید، داستان غم انگیزتر می شود.
اختلال دوقطبی اغلب با آسیب های دوران کودکی و یک استعداد ژنتیکی مرتبط است. زندگی وولف شامل هر دو است. حتی اگر روانشناسی و روانپزشکی در آن زمان هنوز در مراحل نسبتاً نوپایی بودند، شجره خانوادگی وولف با شواهدی از روان پریشی پر شده است؛ به نظر می رسد که پدربزرگ پدری او، جیمز استفن، مستعد افسردگی و خودآزاری بوده است. پدر، خواهر و برادر و خواهر و برادر ناتنی وولف نیز علائم روان پریشی قابل توجهی را نشان دادند. یک خواهر ناتنی او، لورا، سال ها در بیمارستان Priory Southgate بود. زمانی که ویرجینیا هنوز یک دختر جوان بود، تشخیص داده شد که مادرش افسرده است. حتی اگر وولف هیچ یک از علائم ژنتیکی این اختلال را نشان نمی داد، برای او آسیب زا بود که شاهد تأثیر چنین بیماری هایی بر خانواده نزدیکش بود.
با توجه به این سابقه خانوادگی، وولف خطر بالای بیماری روانی را به ارث برده است. بدتر از آن، او یک آسیب جدی دوران کودکی را متحمل شد که احتمالاً این مشکل را تشدید کرد ؛ به مدت ۹ سال، او توسط برادران ناتنی خود، جورج و جرالد مورد آزار و اذیت قرار گرفت. ترکیب ژنتیک و تروما منجر به افسردگی، چندین اقدام به خودکشی و مبارزه مادام العمر با بیماری روانی شد.
از آنجایی که وولف یک نویسنده پرکار بود، مورخان سابقه طولانی و مفصلی از وضعیت روانی او دارند. به نظر می رسد که وضعیت او با گذشت زمان در الگویی به نام پیشرفت عصبی بدتر شد. او در سال ۱۹۴۱ در پی خودکشی درگذشت.
ارسال نظر