دختر بچه ها چرا شکار راننده شیطان صفت شدند؟
پارسینه: قصه حالا به سر رسیده است ، مثل همه قصه هایی که بچه ها در کودکی شان شنیده بودند، « آدم بد »، فرجامی خوش ندارد، فقط فرقش این است که وقتی آن قصه ها به سر می رسید و کلاغ ها به خانه نمی رسیدند، قهرمان ها شاد و پیروز بودند اما در این قصه حتی حالا که الف، 28 ساله دستگیر شده است، حالا که عکس او در همه رسانه ها بدون پوشش منتشر شده است، حالا که همه می دانند او در قالب راننده سرویس به 9 دختربچه تجاوز کرده و طلاهای برخی را هم ربوده است، بچه ها مثل قهرمان های آخر داستان ها شاد و پیروز نیستند.
قصه حالا به سر رسیده است اما
قصه حالا به سر رسیده است اما بچه ها هنوز هم کابوس صبح روزی را می بینند که الف ، با خودرویی جلوی پای شان توقف می کند و می گوید مشکلی برای راننده سرویس مدرسه شان پیش آمده است و او باید تا مدرسه برساندشان و بعد چاقو به دست، آنها را از خودرو بیرون می کشد و آزارشان می دهد.
قصه حالا به سر رسیده است اما مأموران اداره 16 آگاهی هم حتی مثل قهرمان های قصه های بچه ها شاد نیستند و وقتی می بینند دخترک ها حتی در اداره آگاهی به محض مواجهه با متهم، می لرزند و به گریه می افتند، عرق شرم روی پیشانی شان می نشیند و متأاسف می شوند.
قصه حالا به سر رسیده است و آدم بدش، مثل همه آدم بدهای قصه های دیگر، افتاده زندان و چشم انتظار برگزاری دادگاه است و احتمالا تا به حال از هم سلولی هایش شنیده است که چه مجازاتی در انتظارش خواهد بود و به زودی با تعیین حکمش، پرونده اش بسته می شود و تا چند ماه دیگر شاید کمتر کسی این جریان را با همه جزئیات به یاد آورد اما همه جرم شناس ها، پلیس ها و خبرنگاران حوزه حوادث، می دانند که این ماجرا دیر یا زود بار دیگر با تغییراتی کوچک در شیوه ارتکاب جرم، تکرار می شود اما به هر حال شاید توجه به چند نکته در این ماجرا، احتمال وقوع آن را در آینده تا حدی کاهش دهد؛ نکاتی مثل:
اول - هنوز هم پدر و مادرهایی هستند که جرات می کنند بچه های شان را مثل ویترین طلافروشی بیارایند و به مدرسه بفرستند تا برق تکه های طلا روی انگشت ها، مچ دست ها، گوش ها و دور گردن های شان، چشم های حریص و ناپاک غریبه های تبهکار را پی خود بکشاند و برای دزدی، وسوسه شان کند.
دردناک تر اما این است که خیلی وقت ها، دزدیدن طلاهای دختربچه ها برای برخی مجرمان کافی نیست. برای بیمار جنسی که صاحب اختیار می شود و پلیسی هم اطرافش نمی بیند، چه سرگرمی بهتر از دختربچه ای بی دفاع که مثل زنی سن و سال دار با طلا آراسته شده است و والدینش به خیال این که فرزند شان در امان به مدرسه رسیده، تا ساعت ها از او سراغی نخواهند گرفت؟
دوم - بیشتر کودکان که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند صبح زود در خیابان منتظر سرویس مدرسه بوده اند که متهم با پژویی نقره ای سراغ شان آمده و خودش را راننده سرویس جا زده که این یعنی والدین این کودکان تا آمدن سرویس مدرسه کنار آنها باقی نمانده اند و علاوه بر این، درباره گفتگو نکردن با غریبه ها و سوار نشدن به خودروی آنها،به بچه ها هشدار نداده اند و مسئولان مدرسه هم به مسئولیت اطلاع رسانی شان در این زمینه عمل نکرده اند.
سوم- تعقیب مرد متجاوز به دختران خردسال زمانی آغاز شد که والدین دخترکی در مهر سال گذشته به ماموران پلیس تهران مراجعه کردند و موضوع آزار و اذیت فرزندشان را گزارش دادند اما با انتشار مشخصات مجرم، شمار شاکیان پرونده بیشتر شد که این ثابت می کند بسیاری از والدین با وجود آن که کودکان شان مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند برای حفظ آبرو یا با مسائلی دیگر، سکوت کردند و بلافاصله پس از این اتفاق به پلیس مراجعه نکردند حال آن که اگر در اولین فرصت، حادثه را گزارش می دادند، مجرم زودتر دستگیر می شد و دختربچه های کمتری قربانی آزار و اذیت جنسی می شدند.
چهارم- بر اساس گزارشی که مهر منتشر کرده است، تبهکاری که حالا رسانه ها او را شکارچی دختران خردسال نام گذاشته اند، به عنوان یکی از کارکنان شرکتی پیمانکار با سازمانی دولتی کار می کرده است.
این حقیقت گواهی بر این است که چه رانندگان سرویس مدارس و چه رانندگان دیگر شرکت ها و سازمان ها،از نظر سلامت روانی - اخلاقی و سوء پیشینه سنجش نمی شوند و حتی مجرمی سابقه دار هم می تواند بدون هیچ مشکلی به استخدام شرکتی پیمانکاری در آید و به مرور زمان، جزئی از بدنه سازمانی دولتی شود و در این صورت،سوء استفاده از خودروی آن شرکت برای تجاوز به کودکان، فقط جزئی کوچک از جرایمی است که می شود در چنین موقعیتی انجام داد.
پنجم - گرچه مجازات مجرم به تنهایی نمی تواند عامل بازدارنده قوی برای جلوگیری از تکرار وقوع جرم باشد اما به هر حال نباید از این حقیقت چشم پوشی کرد که در نظر گرفتن مجازات سخت و سنگین برای چنین مجرمانی، نهیبی است به تبهکاران بالقوه ای که حوادثی از این دست را دنبال می کنند تا بفهمند در صورت ارتکاب چنین جرایمی،سرانجام شان چه خواهد شد.
این نوع مجازات وقتی اثرگذارتر می شود که رسانه ها، خبرشان را به همان وسعت که درباره چند و چون انجام بزه نوشته اند، پوشش دهند تا ثابت کنند که متولیان قانون، در برابر چنین مجرمانی سختگیر و بی گذشت عمل می کنند.
مریم یوشی زاده
ارسال نظر