سرقت مسلحانه فرشهای گرانقیمت
پارسینه: کارآگاهان پلیس تهران درتعقیب کارگرسابق گالری فرش های نفیس هستند که با کمک مرد جوانی، سناریوی سرقت میلیاردی از فرش فروشی را طراحی و اجرا کردند. آنها پس از سرقت مسلحانه ۶۴ تخته فرش و تابلو فرش نفیس متواری شدند.
به گزارش «ایران»، ساعت ۱۷ و ۲۰ دقیقه ۲۳ فروردین سرقت مسلحانه فرش فروشی در خیابان ولیعصر شمالی به پلیس گزارش شد. بهدنبال این خبر تیمی از کارآگاهان اداره یکم آگاهی وارد عمل شده و با حضور در محل به تحقیق دراین باره پرداختند. در ادامه مشخص شد یکی از کارمندان فرش فروشی به همراه برادرش پس ازورود به مغازه و انتقال ۵ کارمند، ۶ مشتری و صاحب مغازه به زیرزمین، ۶۴ تخته فرش و تابلو فرش نفیس و گرانبها را به سرقت بردهاند.
نگهبان محله، طراح نقشه سرقت
صاحب فرش فروشی که مردی ۷۰ ساله است و توسط دزدان مسلح، گروگان گرفته شده بود در این باره به خبرنگار حوادث «ایران» گفت: حدود ۸ روز قبل ازسرقت مرد جوانی به نام میثم به مغازهام آمد و با این ادعا که کار ندارد از من خواست تا به او کاری در مغازه بدهم. میثم را میشناختم، دو سال قبل نگهبان محله بود و شبها در مغازهام میخوابید. با توجه به اینکه او را از قبل میشناختم قبول کردم که در مغازهام کار کند غافل ازاینکه چه نقشه شومی در سر دارد.
گروگانگیری مسلحانه
مرد میانسال ادامه داد: ساعت ۱۴:۲۰ دقیقه بعدازظهرروزحادثه، زمانی که ۴ کارمندم برای ناهاررفته بودند، میثم از فرصت استفاده کرد وطبق نقشه ازقبل طراحی شده، در را برای همدستش که انگار برادرش بوده باز کرد. آنها درحالی که اسلحه؛ چاقو و گاز اشک آور به همراه داشتند وارد ناهار خوری شده و دستهای کارمندان را با چسب شیشهای پهن بستند و همگی را به صندلی گره زدند.
در همین حین، یکی از افرادی که برایمان فرش میآورد نیز وارد مغازه شد که او را نیز گروگان گرفتند. میثم در مدتی که برایم کار میکرد، اطلاعات زیادی در رابطه با من و وضعیت مغازه بهدست آورده بود و میدانست که من حدود ساعت ۴ به مغازه میآیم. آن روز ساعت ۱۶:۱۰ دقیقه بعد از ظهر بود که به فرش فروشی رسیدم اما پس ازورود وبی خبرازهمه جا، میثم با تهدید من و رانندهام را داخل یکی از اتاقهای زیرزمین محبوس کرد و دستهای ما را هم بست.
سرقت ۶۴ تخته فرش
صاحب فرش فروشی ادامه داد: او حتی به مشتریهای مغازه هم رحم نکرد و آنها را نیز بدون آنکه دست هایشان را ببندد داخل یکی دیگر از اتاقها زندانی کرد. بعد از زندانی کردن ما، او به کمک همدستش ۶۴ تخته فرش و تابلو فرش نفیس و گرانبهای ابریشم قم را که دست کم ۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان ارزش داشتند به سرقت بردند. مدتی که گذشت و دیگر سر و صدایی نیامد، احتمال دادیم آنها رفته باشند.
به همین خاطر با کمک همـدیگر توانستیم دست هایمان را باز کنیم. بعد هم سراغ کارمندانمان رفتیم وآنهارا نجات دادیم.بعد ازآن با شکستن شیشه آشپزخانه خودمان را نجات داده وموضوع را به پلیس خبر دادیم.همان موقع مشتریهایی که در اتاق دیگر گرفتار شده بودند را هم نجات دادیم.
یکی از کارکنان فرش فروشی نیز به پلیس گفت: زمان سرقت همدست میثم با در دست داشتن اسلحه وارد فروشگاه شد. آنها با تهدید و ایجاد رعب و وحشت ما وچند مشتری را به زیرزمین فروشگاه بردند و دستها و پاهایمان را بستند.بعدهم در زیرزمین را به رویمان قفل کردند. ما در زیر زمین زندانی شده بودیم چیزی نمیدیدیم. اما از سر و صدایشان میشد فهمید که در حال خالی کردن فرشهای نفیس و گرانقیمت هستند. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه ساعتی بعد متوجه شدیم سر و صدا قطع شده ومطمئن شدیم دزدان پس از سرقت فرشها محل را ترک کردهاند که با کمک صاحب مغازه نجات پیداکردیم.
به دنبال این اظهارات، تیمهای پلیس آگاهی با توجه به سرنخهای موجود ردیابیهای گسترده برای دستگیری تبهکاران فراری را آغازکردهاند.
ارسال نظر