گوناگون

چگونه کودکان را در برابر آزارهای جنسی ایمن کنیم؟

پارسینه: اخیرا اخبار تعرض به چند دانش‌آموز دبیرستانی، چراهای زیادی در اذهان شکل داده؛ چراهایی که به این راحتی‌ها و با متهم کردن یک شخص یا یک گروه نمی‌توان به آنها پاسخ داد.

این روزها در گفت‌وگوهایی که درباره این اتفاق بین مردم شکل می‌گیرد، هر کس پاسخ یا قضاوتی در چنته دارد، اما فارغ از این قضاوت‌ها و پرسش‌های بی‌راهکار، باید پرسید ریشه انحرافات جنسی کجاست؟ و آیا آگاهی‌های جنسی در کودکان و حتی بزرگسالان، مناسب و کافی بوده و حافظ آنها در برابر آسیب‌ها هست؟

در این زمینه دکتر شهناز نوحی روانشناس ، ضمن ابراز تاسف نسبت به تعرض به چند دانش‌آموز در مدرسه‌ای در غرب تهران، ‌گفت: آگاهی‌هایی که باید درباره مسائل جنسی به افراد ارائه شود، مستلزم یکسری زیرساخت‌های اولیه در سنین سه تا شش سالگی است. بر این اساس پیش از ورود به مدرسه باید زمینه‌های حریم قائل شدن برای کودک و حتی برای همه اشیا، ابزارها و وسایلی که متعلق به کودکان است، ایجاد شود. به عنوان مثال گاهی می‌بینیم که وقتی کودکان سه تا شش ساله برای اسباب‌بازی‌هایشان باهم دعوا می‌کنند، ‌ والدین ورود کرده و به کودکشان می‌گویند اشکالی ندارد، وسیله‌ات را به دوستت بده و حتی گاهی اوقات به دلیل این مساله با خشونت با بچه رفتار می‌کنند و می‌گویند خیلی زشت است که تو وسیله‌ات را به دوستت نمی‌دهی. با این کار ما از همین سن به کودکان‌مان یاد می‌دهیم که برای خودشان احساس تعلق و حریم نداشته باشند.

حریم‌هایی برای کودکان

وی افزود: از طرفی در جامعه و فرهنگ ما اینگونه است که وقتی یک کودک بانمک را در خیابان، اتوبوس و... در سنین پایین می‌بینیم، لپش را می‌کشیم و به خودمان اجازه می‌دهیم که به بدن بچه‌ها دست بزنیم. بنابراین از همین‌جا بچه‌ها این موضوع را درونی می‌کنند که هر کسی می‌تواند به بدن من دست بزند. این درحالیست که اگر در سنین سه تا شش سالگی هم در مهدکودک‌ها و هم در خانواده‌ها به کودکان یاد داده شود که کسی حق ندارد به زور یا بدون اجازه تو را ببوسد یا تو را بغل کند یا به تو دست بزند یا حتی به تو خوراکی دهد، او متوجه می‌شود که باید برای خودش حریم قائل شود.

نوحی با بیان اینکه این مرزها و حریم‌ها را باید در مهدکودک یا در آموزش‌های دوره پیش‌دبستانی به کودکان یاد دهیم، ادامه داد: از طرفی باید بدانیم که کودکان در سن سه تا شش سالگی به لبخند حساسند و فکر می‌کنند که هر کس به آنها لبخند می‌زند، دوست، عمو، خاله و دایی است. بنابراین لبخند می‌تواند کودک را گول بزند. زیرا این لبخند برایش جذاب است و از این طریق می‌توانند ارتباط برقرار کنند و به همین دلیل هم آسیب‌پذیر می‌شوند. درحالیکه اگر به کودکان آموزش داده شود که لزوما هر کسی که به تو لبخند می‌زند، دوست تو نیست و لبخندش دلیلی نمی‌شود که آسیبی به دنبال نداشته باشد، کودک در برابر آسیب‌ها ایمن می‌شود. باید توجه کرد که لازم است این مسائل از کودکی آموزش داده شوند. البته آموزش‌های جنسی که گاهی مطرح می‌شود یا آنچه در سند ۲۰۳۰ آمده است، به هیچ عنوان مورد تایید روانشناسان نیست. زیرا در این آموزش‌ها اندام جنسی را آموزش می‌دهند، نه مراقبت از بدن کودک را و این یک اشکال بزرگ است.

۳ تا ۶ سالگی؛ سن شکل‌گیری هویت جنسی

وی با بیان اینکه سه تا شش سالگی سن شکل‌گیری هویت جنسی کودکان است، گفت: مبنای این هویت جنسی مرز گذاشتن و شناخت این موضوع است که چه کسی حق دارد به من دست بزند و چه کسی حق ندارد این کار را انجام دهد و چه کسی به من محرم است و چه کسی نامحرم. البته در این محرمیت، مبانی دینی مدنظر نیست، بلکه این محرمیت به معنای حریم گذاشتن و حریم قائل شدن برای کودک است. حتی در این سنین باید به والدین هم یاد دهیم که والدین جنس مخالف، کودکان را روی اندام‌های برجسته بدن خود قرار ندهند. یعنی اصطلاحا پدر باید آغوش فیزیکی‌اش را به روی دختر و مادر هم آغوش فیزیکی خود را به روی پسر ببندد. به همین دلیل می‌گوییم اگر مادر پسرش را در سنین سه تا شش سالگی حمام هم می‌برد، با پوشش ببرد. زیرا کودکان در این سنین کنجکاوی‌های جنسی دارند و در نوجوانی و جوانی تصویرسازی‌های جنسی از بدن پدر و مادرشان داشته و به صورت ناخودآگاه حتی می‌توانند ارتباط جنسی ذهنی بگیرند. بنابراین والدین باید آموزش دیده و بدانند که به عنوان مثال مادران نباید جلوی فرزند پسر سه تا شش ساله لباس خیلی باز و بدن‌نما بپوشند. زیرا این سنین، سن کنجکاوی‌های جنسی است و کودک می‌خواهد اندام و جنسیتش را بشناسد. بنابراین اگر پدر و مادرها از همین سن مرزهای جنسی را به کودکان آموزش دهند، به تدریج کودک برای خودش حریم قائل می‌شود.

"نه گفتن" را به کودکان بیاموزیم

این روانشناس در ادامه با تاکید بر لزوم آموزش مهارت نه‌ گفتن به کودکان، اظهار کرد: مهارت نه گفتن چیزی است که در خانواده‌های ما کمتر به کودکان آموزش داده می‌شود. ما معمولا بچه‌ها را به این سمت می‌بریم که نباید به بزرگتر نه بگویند و به آنها نمی‌گوییم که خودش، وقتش، وسیله‌اش و ... ارزش دارد و سعی می‌کنیم همه چیزهایی که کودک دارد با دیگران تقسیم کنیم. البته آموزش مهارت نه گفتن به این معنی نیست که همدلی را به کودک‌مان یاد ندهیم، بلکه ابتدا باید تعلق خاطر را به کودکان آموزش داد تا بدانند که ارزش این را دارند که مراقب بدن‌شان باشند و بعد همدلی را به آنها بیاموزیم و به آنها بگوییم همدلی در مواردی باید اتفاق بیفتد که برای خودشان آسیبی به دنبال ندارد.

نوحی افزود: در عین حال باید نه گفتن را به کودک‌مان آموزش دهیم تا بتواند به دیگری بگوید "من نمی‌توانم با تو پارک بیایم"، "نمی‌توانم با وسیله تو بازی کنم" و... . باید توجه کرد که زمینه اتفاقی که اکنون در دوران نوجوانی رخ داده و چند نفر از نوجوانان ما آسیب دیده‌اند، قبلا و از همان سنین سه تا شش سالگی ایجاد شده است. یعنی در این سنین آموزش‌های لازم به فرد ارائه نشده، در دبستان بازپروری و ترمیم انجام نشده و در نوجوانی هم این مساله و آموزش‌ها رها شده است. این درحالیست که زمینه‌های "خود دوست‌داری" باید در دبستان به کودکان انتقال یابد، اما آنقدر در این دوران به کودکان تکالیف مختلف می‌دهیم و آنقدر آنها را در موضع رقابت و مقایسه قرار می‌دهیم که کودک می‌خواهد هر کاری که دوستانش انجام می‌دهند، انجام دهد و نتیجه این می‌شود که در سن کودکی همواره مقایسه و تحقیر شده و ارزش‌شان مشروط به گرفتن نمره و موفقیت‌های تحصیلی شده است، نه به خودشان.

وی ادامه داد: حال همین کودکان به سنین نوجوانی می‌رسند بدون اینکه مراقبت از خود را یاد گرفته و حریم‌ها را بشناسند. در نتیجه حریم‌ها را نمی‌شناسد و امکان تعرض و آسیب برای نوجوان ایجاد و حتی خودش هم با این موضوع همراه می‌شود و از آنجایی که مهارت نه گفتن هم ندارد، نمی‌تواند به فرد متعرض نه گفته و او را هل دهد و چون این فرد در موضع قدرت است، نمی‌تواند به او نه بگوید. احتمالا این نوجوانان در دوره کودکی‌شان یاد گرفته‌اند که هر چه بزرگترها و پدر ‌گفتند باید گوش می‌داده و نباید نه می‌گفته است. بنابراین نمی‌تواند در برابر ناظم مدرسه هم نه بگوید. بنابراین هویت جنسی را باید با شناسایی حریم‌ها آموزش دهیم. این خودش کفایت می‌کند که کودک بتواند از خودش مراقبت کند.

روانشناسان مدارس به‌روز شوند

نوحی با اشاره به حضور روانشناسان و مشاورین در مدارس، گفت: متاسفانه مشاورین و روانشناسان مدارس در اکثر موارد فقط آموزش‌های تئوری دیده‌اند و دوره‌های عملی و حرفه‌ای را برای تربیت کودک و فرزندپروری و بویژه ارتباط با جوانان طی نکرده‌اند. حتی می‌بینیم که برخی مشاوران با ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه هیچ مطالعه‌ای در این حوزه نداشته‌اند. این درحالیست که مشاور و روانشناس مدرسه باید اطلاعاتش را در این مسائل به‌روز کند.

گزینش‌های صوری را تغییر دهیم

وی در ادامه صحبت‌هایش درباره چگونگی گزینش‌ها برای پذیرش معلمان در مدارس، گفت: متاسفانه گزینش‌های ما در سیستم‌های اداری اغلب صوری، غالبی و کلیشه‌ای هستند و چیزی نیست که بتوانیم با استفاده از مصاحبه‌های بالینی و تخصصی و آزمون‌های روانشناختی مرتبط، شخصیت افراد را ارزیابی کنیم. وقتی که این گزینش‌ها ربطی به روابط بین معلم و کودک و معلم با نوجوان ندارد، همین نتیجه اتفاق می‌افتد. زیرا معلم می‌خواهد شغلی برای خودش داشته باشد تا آینده‌اش را تامین کند، اما باید فیلتری که برای گزینش گذاشته‌ایم، اصلاح شود. بنابراین روش گزینش ما باید تغییر کند، تا زمانیکه روش گزینش ما با مسائل تکراری گره خورده است، تغییری نخواهیم دید. برخی مسائلی که در گزینش‌های فعلی مطرح می‌شود، لازم است اما کافی نیست.

نوحی تاکید کرد: از طرفی این گزینش‌ها باید ادامه هم داشته باشد و هر چند سال یکبار افراد مورد ارزیابی و ارزشیابی قرار گیرند. متاسفانه در کشور ما یکسری بندهای نابجا وجود دارد که اجازه نمی‌دهد خیلی از فیلترها به درستی رعایت شوند. عمده این مشکلات به آموزش و پرورش و خانواده‌ها برمی‌گردد که غافلند و از یکسری مسائلی که لازمه پرورش کودکان و نوجوانان است، جا مانده‌اند. خانواده‌های ما خودشان را به خواب می‌زنند و دلشان می‌خواهد بچه‌ها هیچ‌چیز ندانند و نفهمند. درحالیکه آموزش‌های درست و مناسب سن، می‌تواند کودکان را در برابر آسیب‌ها محافظت کند.

منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار