یک بلاگر حزب اللهی : چند نکته پیرامون قحطی و بحران اقتصادی قریب الوقوع!
شایعه در علم ارتباطات و افکار عمومی دارای قاعده و فرمول خاصی است. شایعه حاصلضرب ابهام در اهمیت است. (ابهام* اهمیت= شایعه)
یعنی موضوعی برای عموم مردم جامعه دارای اهمیت باشد ولی در رابطه با آن موضوع اخبار موثق و رسمی در دسترس نباشد. بدین تریب مردم برای توجیه وضعیت موجود به سراغ شایعه میروند و تحلیلها و نظرات غیرکارشناسی و غیررسمی، خلأ خبرهای رسمی را پر میکند.
شایعه وقتی تشدید میشود که ابهام و عدم اطلاع رسانی شفاف پیرامون آن موضوع مهم، همچنان تداوم یابد. بدین ترتیب، شایعه پیچیده تر شده و باورپذیری آن برای مردم بیشتر خواهد شد.
اخبار متضاد از دیگر عوامل ایجاد شایعه است و زمانی که دو مرجع نسبتاً رسمی، دو خبر متضاد یا متناقض را بیان میکنند، شایعه با سرعت زیادی در بین مردم شکل میگیرد. در این مواقع شایعه بیانگر اضطراب و نگرانی بخشی از مردم در برابر اطلاعات متناقض و فریب اطلاعاتی است.
تأیید بخشی از شایعه توسط مراجع نسبتاً رسمی، مانند سایتهای خبرگزاری و نشریات، به آن قوت میدهد و زمانی که این تأیید با سکوت مراجع کاملاً رسمی همراه باشد، شایعه حتی میتواند موجی از رفتارهای نامعقول را در جامعه شکل میدهد.
این روزها شایعه با شکل گیری رسانههای اجتماعی از قبیل شبکههای اجتماعی مجازی، وبلاگ ها، اس ام اس و … قدرت تکثیر صدها برابری پیدا کرده است.
اما در مورد شایعه اخیر قحطی قریبالوقوع و بحران اقتصادی عمیق در ایران چند نکته بسیار تأملبرانگیز دیده میشود:
* سکوت چند روزه مجاری رسمی اطلاع رسانی مانند سخنگوی اقتصادی دولت، بر ابهام موضوع افزود. البته انتظاری نیست که سخنگویان رسمی دولتی درباره همه شایعههای موجود در جامعه اظهار نظر کنند و آن را تأیید یا رد کنند ولی التهاب موجود در بازار ارز و سکه که در چند روز اخیر به کل بازار، حتی بازار پرتقال و نارنگی و قند و لوازم خانگی هم کشیده شده است، همراه با شایعه قحطی، به شدت افکار عمومی مردم را دچار تشویش کرده بود؛ و انصاف بود که مراجع رسمی در این باره توضیحاتی را به مردم ارائه میکردند.
* همراهی بعضی خبرگزاری نسبتاً رسمی با موج شایعه و رصد و نشر اخبار لحظه به لحظه فضای ملتهب بازار، بر اهمیت موضوع در بین افکار عمومی افزود و این یعنی گسترش بیشتر شایعه.
* ماجرا وقتی تکان دهنده میشود که این رسانههای به اصطلاح اصوگرا نشان دادند که حاضرند برای تخریب جریانات مخالف خود از همه ابزارها و امکانات و فرصتهای موجود بهره ببرند حتی اگر این کار به بهای پریشانی و اضطراب افکار عمومی تمام شود.
* شروع شایعه قحطی توسط کسی صورت گرفت که سال هاست به عنوان فردی مورد اطمینان در نظام جمهوری اسلامی شهرت دارد. فردی که اعتماد افکار عمومی به سخنان اقتصادی او، شایعه قحطی را در بین مردم قوت ویژه بخشید. حتی تکذیب صورت گرفته توسط او نیز نتوانست از انتشار گسترده این شایعه بین توده مردم جلوگیری کند. چرا وقتی در چنین جایگاهی نزد افکار عمومی قرار میگیریم، مراقب کلام خود نیستیم؟!
* اما نکته ناراحت کننده دیگر که البته تکراری است، سوء استفاده اقتصادی صورت گرفته از دل این شایعه و التهاب اقتصادی است. متاسفانه در شایعه اخیر قحطی، شاهد افزایش جهشی و بی علت بسیاری از کالاها و خدمات بودیم. تحقیق میدانی محدود من در محله خودمان نشان داد که بنابه اظهار فروشندگان، قیمت بسیاری از کالاها در این چند روز اخیر رشد شدیدی داشته است.
* مردم در مواجهه با شایعه اخیر قحطی و بحران اقتصادی به چند گروه تقسیم میشوند.
۱٫ عدهی نسبتاً کمی که سریعاً وارد عمل شده و به صورت عملیاتی به این شایعه پاسخ میدهند. مثلاً در محلهی ما گفته شده که فلان نفر خانه خود را فروخته و سکه خریده است. یا شاهد ازدحام شدید جمعیت در فروشگاههای زنجیره ای بودیم.
۲٫ گروه اکثریت جامعه نسبت به این شایعه حساس هستند ولی بنابرتجربه، کار خاصی نکرده و فقط به گفتگو و حدس و گمان میپردازند. مشخصهی اصلی این گروه وجود نوعی تشویش فکری واضطراب درونی در آنهاست.
۳٫ البته گروه سومی هم هستند که سعی میکنند تا مردم را آرام کرده و با صحبتهای منطقی، مانع اضطراب فکری اطرافیان شوند.
۴٫ گروه بسیار کمی که از این فضای ملتهب در جهت منافع اقتصادی و حتی سیاسی خود بهره میبرند.
* به هر حال در جامعه ما اثبات شده است که شبکه ارتباطات غیررسمی بسیار تاثیرگذار است و این هرچند میتواند خصلتهای مثبتی داشته باشد ولی بستر مناسبی برای شیوع شایعه است. در چنین جامعهای هر کدام از مسئولین، رسانهها، نخبگان و گروههای اجتماعی میتوانند با یک عملکرد و یا سخن نادرست (خواسته یا ناخواسته) آتش شایعه را به جان مردم بیاندازد و آنها را مضطرب نماید.
* اما سوالی که برای خودم مطرح هست و به دنبال جواب آن می گردم:
آیا امکان وقوع قحطی در ایران وجود دارد؟
ارسال نظر