«حسین عبدالباقی» زنده است یا مرده؟
پارسینه: با گذشت قریب یک هفته از حادثه ریزش ساختمان متروپل در آبادان، همچنان یکی از پرسشهای افکار عمومی این است؛ «حسین عبدالباقی»، مالک متروپل و به عبارت دیگر متهم ردیف اول مصیبت دیدن دهها هموطن، مرده است یا زنده؟
با وجود آن که مسئولان و رسانههای رسمی از کشته شدن این شخص خبر دادهاند، فضای سنگین عاطفی، نارضایتی گسترده و بی اعتمادی به رسانه های رسمی، در کنار شیوه اعلام این خبر، باعث شده خبر مرگ مالک برج متروپل از سوی مردم باور نشود.
اما در شرایطی که نوع خبررسانی مسئولان و رسانههای رسمی مردم را نسبت به مرگ عبدالباقی قانع نکرده، به نظر میرسد فرضیه فوت نشدن و فرار عبدالباقی نیز از استدلال کافی برخوردار نیست. کنار هم گذاشتن بدون سوگیری تمام شواهد دو طرف در قالب یک گزارش تحقیقی، می تواند تا حدی به روشن شدن افکار عمومی کمک کند و از سوی دیگر درسهایی برای نحوه تعامل با افکار عمومی و حفظ اعتماد عمومی دارد.
در این گزارش تلاش شده فرایند اعلام اخبار و ادعاهای رسمی و غیررسمی درباره مرده یا زنده بودن حسین عبدالباقی به همراه شواهد مورد استناد دو طرف، بدون سوگیری کنار هم ارائه شود.
۱. خبر بازداشت عبدالباقی
ظهر روز دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱، ساختمان بزرگ متروپل فرو ریخت که منجر به کشته و مجروح شدن تعدادی از هموطنان شد. ظهر همان روز خبری به نقل از دادستان ویژه آبادان مبنی بر «بازداشت پیمانکار و مالک متروپل آبادان» در خبرگزاری صداوسیما و باشگاه خبرنگاران جوان و سپس خبرگزاری مهر و ایرنا منتشر شد.
ساعت این خبر در کانال باشگاه خبرنگاران ۲:۳۷ و در ایرنا ۱۵:۰۳ بوده و شبکه خبر هم این خبر را در زیرنویس خود منتشر کرده است.
۲. خبر فوت
صبح سهشنبه، ۳ خرداد، صادق جعفری چگنی، دادستان عمومی و انقلاب استان خوزستان در گفتگو با خبرگزاری صداوسیما گفت: دیروز حکم دستگیری و بازداشت متهمان اصلی پرونده از جمله مالک و پیمانکار ساختمان توسط دادستان عمومی و انقلاب شهرستان آبادان صادر شد، ولی پس از بررسیهای موجود جسد او در زیر آوار ساختمان ۱۰ طبقه کشف شد.
چگینی این سخن را در پاسخ خبرنگار صداوسیما بیان میکند که گفته بود: دیروز دادستان آبادان خبر بازداشت مالک پروژه را داده بود.
در حالی که رسانههای منتشرکننده خبر فوت عبدالباقی، منبع خبر خود را دادستان آبادان اعلام کرده بودند، روز سهشنبه خبرگزاری قوه قضائیه «میزان»، اشتباه را به یکی از خبرگزاریهای کشور منتسب کرد در حالی که به گفته میزان، «دادستانی دستور دستگیری این فرد را صادر کرده بود و اظهارنظری درخصوص دستگیری مالک ساختمان نداشته و در همان خبر خبرگزاری هم صرفا در تیتر اشتباه صورت گرفته است و مراجعه به متن و محتوای همان خبر روشن میکند که در آن زمان دستور بازداشت مالک و پیمانکار صادر شده بود.»
اکثر رسانهها در ادامه، تیتر خبر خود مبنی بر «بازداشت مالک و پیمانکار متروپل» را به «صدور حکم بازداشت مالک متروپل» تغییر دادند.
به این ترتیب، اولین زمینه تردید در اطلاعرسانی درباره وضعیت عبدالباقی شکل گرفت.
۳. فیلم جسد
در گام بعدی، صداوسیما فیلمی از یک جسد در کشوی سردخانه پخش و آن را جنازه حسین عبدالباقی اعلام کرد. البته در فیلم تنها کاور جسد نشان داده شد و سپس دوربین، برادر بزرگتر حسین عبدالباقی را نشان داد که چند لحظه بعد از دیدن جسد برادرش، به گریه افتاد.
همزمان اعلام شد سر حسین عبدالباقی در حادثه متلاشی شده، اما یکی از اجساد حامل اسناد هویتی او بوده است. تصویر کارت ملی و دیگر اسناد عبدالباقی و تصویری محو از بدن او هم در رسانه ها پخش شد. اما این موارد نیز به دلایلی مورد تشکیک قرار گرفت.
یکی از موارد تشکیک، نوع گریه برادر حسین عبدالباقی بود که کاربران شبکههای اجتماعی، نوعا آن را غیرطبیعی دانستند. از سوی دیگر خاکی نبودن اسناد هویتی پخش شده، به عنوان بهانه دیگری برای نپذیرفتن انتساب جسد کشف شده به مالک متروپل مطرح شد: میگویند این جسد #حسین_عبدالباقی است و آن هم مدارکش! طبق هر قانون فیزیک و شیمی بررسی کنید، مدارکی که از جیب این جسد متلاشی بیرون آمده، نباید به این تمیزی و مرتبی باشد.
(SaeedHafezi۶۳۱،۲۴ مه، ۳ خرداد)
۴. آزمایشDNA
در ادامه صبح پنجم خرداد، صادق جعفری چگنی، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خوزستان گفت: هویت جسد حسین عبدالباقی متهم اصلی و مالک و پیمانکار ساختمان متروپل آبادان از طریق بررسی ژنتیک (DNA) توسط پزشکی قانونی نیز تایید شد. به گفته او، پیش از آن جسد توسط خانواده متوفی شناسایی و اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی استان از طریق انگشت نگاری، هویت وی را تایید کرده بود، اما باتوجه به اینکه آزمایش DNA یک از معتبرترین روشهای تشحیص هویت افراد میباشد، جسد برای آزمایش ژنتیک به پزشکی قانونی تحویل و نتیجه آزمایش امروز اعلام شد.
این خبر نیز با واکنش برخی ازجمله محمدکاظم عطاری مواجه شد؛ پزشک و محقق دانشگاه جرج تاون در واشینگتن که پیش از این در صدای آمریکا و تلویزیون اینترنشنال هم منتقد واکسنهای ایرانی بود و در توئیتی نوشت: تستDNA نیاز به یک تا سه هفته زمان برای کپیبرداری و مقایسه دارد و در بهترین آزمایشگاههای دنیا حداقل۳ روز زمان نیاز دارد و اعلام نتیجه ۲۸ ساعت بعد از پیداشدن جسد تامل برانگیز است! (RealDrAttari، ۲۶ مه، ۵خرداد)
در این زمینه، رئوفیان، رئیس بانک اطلاعات هویت ژنتیک ایران نیز ۱۰ خرداد توضیح داد: با بررسی پیکر حسین عبدالباقی و عدم مشاهده تخریب بافتی، نمونهگیری طبق دستورالعملهای موجود سازمان از بافتهای عمقی (عضله) انجام شد و با توجه به اولویت تعیین هویت متوفی، آزمایش به صورت خارج از نوبت انجام و پروفایل ژنتیکی استحصال و فرآیند مقایسه تطبیقی با پروفایل ژنتیکی مادر و ۳ فرزند وی توسط نرم افزار اختصاصی انجام شد. براساس محاسبات آماری، احتمال صحت روابط مذکور در هر ۴ مورد، بین متوفی با مادر بیولوژیک و فرزندانش، ۹۹.۹۹۹۷ % به دست آمد؛ لذا هرگونه شبههای در مورد صحت این پاسخ و احراز هویت متوفی رد میشود.
وی درباره زمان پاسخ تست DNA هم گفت: فرآیند استحصال پروفایل ژنتیکی از نمونه های بافتی (نرم یا سخت) در شرایط استاندارد شامل مراحل آماده سازی نمونه، استخراج DNA، کمیت سنجی، تکثیر DNA به وسیله روش PCR، تفکیک محصولات PCR به وسیله الکتروفورز و تهیه پروفایل ژنتیکی و در نهایت تفسیر و ارائه گزارش تعیین هویت است. بر اساس نوع نمونه، زمان لازم جهت انجام استحصال پروفایل ژنتیکی و تطبیق به بازه زمانی حداقل ۸ ساعت در نمونه خون تا ۴۸ ساعت در نمونه های سخت (استخوان) نیاز دارد.
۵. فیلم دوربین مداربسته
در ادامه چند فیلم از دوربین مدار بسته برج متروپل پخش شد. یک فیلم، محل دفتر عبدالباقی را از دقایقی قبل از فروریختن برج تا لحظاتی بعد از فروریختن آن نشان میدهد و حسین عبدالباقی هم در فیلم حضور دارد. فیلمی دیگر هم از ورودی برج، ورود عبدالباقی به ساختمان متروپل، نیم ساعت قبل از ریزش آن را نشان میدهد.
محورهای مدعیان زنده بودن عبدالباقی
همزمان با انتشار روایت مسئولان و رسانههای رسمی از فوت حسین عبدالباقی، جریانی با محوریت شبکههای اجتماعی، روایت رسمی را نقد کرده و فرضیه «زنده بودن و فرار عبدالباقی به خارج از کشور» را مطرح و ترویج میکرد. این جریان گرچه به دلیل فضای اندوه و عصبانیت جامعه از حادثه تلخ متروپل در ابعاد ملی در کانالها و گروههای مجازی تداوم مییافت، اما منشا آن، نقشآفرینی دو خبرنگار بود که قبلا در آبادان فعال بوده و اکنون در خارج از کشور مشغول فعالیت هستند.
در ادامه به محورهای مطرحشده در راستای اثبات زنده بودن حسین عبدالباقی اشاره میشود:
۱. فردی که شبیه بود
تصویر فردی که شبیه حسین عبدالباقی است، در توئیتر ماندانا صادقی، خبرنگار و دانشجوی آبادانی منتشر شد. البته او نیز از هویت عکس ابراز اطمینان نکرد و نوشت: «این عکس الان به دست من رسید، میگویند این شخص #حسین_عبدالباقی است در لحظهی فرار از ساختمان متروپل» (mandisadeghi ۲۴ مه، ۳ خرداد)
همچنین «داریوش معمار» خبرنگار آبادانی مقیم خارج از کشور نوشت: «به عنوان شخصی که بارها #حسین_عبدالباقی را از نزدیک دیدهام تایید میکنم که به احتمال بسیار زیاد این تصویر اوست که از ساختمان #متروپل خارج شده و کسبه محلی درست میگویند. مگر آنکه تصویر پیکرش در پزشکی قانونی توسط دادگستری آبادان منتشر شود.» (darushmemar ۲۴ مه، ۳ خرداد)
چیزی نگذشت که این فرد روبروی دوربین صداوسیما آمد و اعلام کرد که ربطی به عبدالباقی ندارد.
۲. تاریخ تولد عبدالباقی
با وجود آن که حسین عبدالباقی ۴۱ ساله بوده، در فهرست جانباختگان متروپل، سن نوشته شده در کنار نام او، ۳۵ سال بود؛ موضوعی که طبعا مورد اشاره مدافعان ادعای زنده بودن عبدالباقی قرار گرفت و تلاش برای دروغگویی مطرح شد.
۳. ادعای سفر به تهران
داریوش معمار، خبرنگار آبادانی مقیم خارج از کشور، ۴ خرداد نوشت: #حسین_عبدالباقی چگونه از خوزستان خارج شده؟ به گفته یک منبع مطلع دوشنبه شب او را با ماشین به اهواز رساندندوبا هواپیمایی کارون با اسم جعلی به تهران رفته هواپیمایی کارون متعلق به برج ساز معروف، پروانه زاده دوست استاندارسابق است وبرای خرید آن وام ۱۰۰ میلیاردی دریافت کرده بود. (darushmemar، ۲۵ مه. ۴ خرداد)
گرچه این توئیت منبعی با هویت معلوم نداشت، اما تلاش شده بود با چند نام و عدد مثل هواپیمایی کارون، پروانهزاده و وام ۱۰۰ میلیاردی، این ضعف را جبران کند.
معمار روز قبل، در توئیت دیگری نوشته بود: « #حسین_عبدالباقی قبل از صدور حکم جلب از طریق دفتر دادستان مرانی پور از حکم اطلاع پیدا کرده و متواری شده و در بازداشت نیست. از کارکنان شهرداری هم هنوز کسی بازداشت نشده است.» (darushmemar، ۲۴ مه، ۳ خرداد) یا این توئیت: «همسر #مجید_عبدالباقی برادر #حسین_عبدالباقی و از شرکای او طی تماس با آشنایان خود گفته ما همه حالمان خوب است و کنار هم هستیم و مشکلی نداریم. پیکری که دیشب به بیمارستان منتقل شده هم صورتش آسیب جدی دیده و قابل تشخیص نبوده!» (darushmemar، ۲۴ مه، ۳ خرداد)
۴. اظهارات کارگران و منابع نامعلوم
فیلمی هم از چند کارگر منتشر شده که در آن یک نفر میپرسد: عبدالباقی الان پایین گیر افتاده یا فرار کرده؟ یک کارگر پاسخ میدهد: نه، کسی نبود. داریوش معمار با بازنشر این فیلم نوشته: « این هم سند، صحبت کارگران #متروپل در #آبادان است. عبدالباقی در زمان فروریختن برج در ساختمان نبوده، این را با تاکید میگویند، به همراه تعداد محبوس شدگان» (darushmemar ۲۵ مه، ۴ خرداد)
سعید حافظی هم همان روز از منبعی نامعلوم نقل کرد که شاهد خروج عبدالباقی از ساختمان بوده است: « همچنان با اطمینان میگویم که #حسین_عبدالباقی زنده است. کسی که با او صحبت کردم ۳۰ دقیقه پیش از ریزش #برج_متروپل شاهد خروج وی از ساختمان بوده! صحت گفتههای او بر من روشن است. ویدئو کارگران بیرون مجتمع نیز همین موضوع را تایید میکند.» ( SaeedHafezi۶۳۱، ۲۵ مه ۴ خرداد)
او همچنین یک فایل صوتی با صدای تغییر داده شده منتشر کرده و آن را صدای یکی از پرسنل پزشکی قانونی آبادان معرفی کرده که میگوید: «فردی با هویت نامعلوم را آوردند که هویتش را عبدالباقی بگوییم، زیر بار نرفتیم.»(SaeedHafezi۶۳۱ ۲۴ مه، ۳ خرداد.)
این موارد گرچه در مخاطبان موثر است، اما چندان قابل اثبات نیست.
۵. ادعای سفر عبدالباقی به ترکیه
یکی دیگر از موارد مطرحشده، ادعایی به نقل از همسر مهندس ناظر پروژه متروپل بود؛ فردی که یکی از بازداشت شدگان است. این خبر را ایندیپندنت فارسی منتشر کرد و نوشت: « همسر محمد خواجهپور مهندس ناظر پروژه متروپل در تماس با رادیو «گوشه کنار» تایید کرده است که عبدالباقی یک ساعت پس از فاجعه با همسرش تماس تلفنی برقرار کرده است. خواجهپور به همسرش گفته است که «امشب حاج حسین به ترکیه میآید». همسر مهندس خواجهپور ساکن ترکیه است و آقای خواجهپور خود اکنون در بازداشت به سر میبرد.» (indypersian ، م۲۵ مه، ۴خرداد)
البته در کانال رادیو گوشه کنار، فایل صوتی از همسر خواجه پور نیست و در اینستاگرام آن، تنها یک تصویر (احتمالا خواجه پور) دیده میشود.
۶. فیلم حضور در دوبی
یک فیلم چند ثانیه ای هم در شبکه های اجتماعی منتشر و ادعا شد منتسب به عبدالباقی است، در حالی که تصویر بسیار کوتاه بود و چندان قابل اثبات نبود.
۷. نحوه مرگ هم اتاقی عبدالباقی
بعد از پخش فیلم دوربین مدار بسته از حضور عبدالباقی در برج، قبل از ریزش، سعید حافظی با اشاره ه این فیلم، فردی را که در آخرین لحظات به اتاق عبدالباقی میرود، سالار کشفی معرفی کرده و میپرسد: چرا کشفی زیر آوار نماند؟ سالار کشفی به علت خوردن یک شیء به سرش، روز اول به بیمارستان منتقل میشود و در آنجا فوت میکند، چگونه بر خلاف او، جسد عبدالباقی که در همان اتاق بوده، طوری خراب میشود که سرش قابل تشخیص نیست؟ چرا رنگ شلوارش عوض شده؟
۸. بی اعتمادی به رسانههای رسمی
شواهد مختلف نشان میدهد بیاعتمادی عمومی به رسانههای رسمی، به ویژه صداوسیما و سوابق گذشته، نظیر فرار خاوری، رئیس اسبق بانک ملی به کانادا، نقش اصلی در باور نشدن مرگ عبدالباقی داشته است.
مثلا این توئیت: «تا اینجای کار فهمیدم که #حسین_عبدالباقی اسمش تو لیست فوتیهاس، جنازهش تو بازداشته، روحش هم متواری شده به کانادا» (Yaar_ii ، ۲۴ مه ۳ خرداد) با اشاره به فرار خاوری
یا این: «به درجه ایی از بی اعتمادی رسیدیم که #صداوسیما کافیه هر خبری رو برعکس بگه تا به هدفی که دنبال میکنه برسه! مثلا اگر دوست داشت ما باور کنیم، مُرده، کافی بود بگه، زنده ست !#حسین_عبدالباقی (الفalef۲۰۰۰۰، ۲۶ مه)
۹. دروغ درباره امدادگر
یکی از رخدادها که در همین اثنا موجب تشدید بیاعتمادی شد، ادعای نجات فردی بعد از ۳۰ ساعت از زیر آوار بود؛ اما بعدا با انتشار تصویر این شخص در حال امدادگری، مشخص شد این خبر دروغ است و این فرد پشت دوربین صداوسیما عذرخواهی کرد. احسان بداغی، خبرنگار اجتماعی در واکنش به این موضوع نوشت: «وقتی برای ساخت یک خبر ساده و بیاهمیت چنین نمایش مضحکی درست میکنند، چطور توقع دارید مردم اخبار فوت #حسین_عبدالباقی را باور کنند.» (EhsanBodaghi، ۲۵ مه)
نکات قابل تامل در منبع اخبار زنده بودن عبدالباقی
بررسی موارد بالا نشان میدهد مبداء عمده ادعاها درباره زنده بودن حسین عبدالباقی، دو خبرنگار آبادانی مهاجرتکرده هستند: یکی «سعید حافظی» که گفته میشود در آلمان مستقر است و دیگری «داریوش معمار»؛ حافظی رسانهای به نام «رادیو گوشه کنار» را هم اداره میکند و معمار در «ایندیپندنت فارسی» هم فعالیت دارد. بسیاری از خبرهای مورد ادعای این افراد، در صفحات توئیتر و اینستاگرام شخصیشان و این دو رسانه بازنشر میشود تا ضریب بیشتری پیدا کند.
نکته دیگر سوابق این دو خبرنگار در آبادان است. داریوش معمار در گذشته سمتهای دبیر جشنواره خرید طلایی اروند و مدیر روابط عمومی پتروشیمی امیرکبیر را داشته و ظاهرا در مقطعی حراست پتروشیمی، با ایراد اتهاماتی، او را از این سمت برکنار کرده و چندی بعد، او از ایران خارج شده است. سعید حافظی نیز مدتی در آبادان فعال بوده و بعدا از ایران خارج شده است. بررسی عملکرد و موضع این افراد درباره شهردار پیشین آبادان (در زمان ساخت متروپل) و همچنین سازمان منطقه آزاد اروند، که مرکزی مهم و مرتبط با پروژههای مهم در آبادان است نیز به شناخت دقیقتر موضوع کمک میکند.
البته یکی از مهمترین عوامل اعتباربخشی به سعید حافظی، روزنامه نگار آبادانی، هشدار بیش از یک سال قبل او درباره فرو ریختن برج متروپل بوده است؛ اما نکته اینجاست که نشر وسیع ادعاهای نه چندان محکم دو روزنامهنگار دور از محل حادثه، در کنار بیاعتباری منابع رسمی، منجر به پذیرش شایعات در ابعاد ملی میشود. اما یک سئوال نیز باقی است و آن این که آیا پررنگ کردن نام عبدالباقی قرار است نام برخی دیگر را کمرنگ کند؟
صداوسیما
«دکتر سعید ارکان زاده یزدی» مدرس ارتباطات دانشگاه علامه ، در پاسخ به این سئوال که چه عواملی در کاهش اعتماد مردم به رسانه های رسمی و مسئولان نقش داشته، میگوید: داستان ساختمان «متروپل»، و فراتر از آن داستان ساختوسازهای هلدینگ عبدالباقی، مسالهای نبود که از دید مردم آبادان پنهان باشد و یکشبه بهوجود آمده باشد. مدتها بود در ذهن مردم این حکایت شکل گرفته بود که فساد و رانتخواری گسترده در سطح مقامات ردهبالای استانی و حتی بالاتر از آن، در رشد و نمو این هلدینگ نقش داشته و بیشک خبر این قضیه به رسانههایی مثل صداوسیمای استان خوزستان هم رسیده بود.
در واقع، عملکرد ناکارآمد و غیرمسئولانه صداوسیما فقط به دوران بعد از سقوط متروپل برنمیگردد و به سالها قبل از اینکه متروپل بر سر مردم آبادان آوار شود، بازمیگردد. در آن زمان که عبدالباقی در حال رشد و رونق بود، صداوسیما باید به انتقاد از زد و بندها و فسادهای او میپرداخت و از مسئولانی که در تقویت کردن او و هلدینگش نقش داشتند، بازخواست میکرد. صداوسیما نهتنها این کار را نکرد، بلکه هنگام افتتاح پروژههای عبدالباقی در سالهای اخیر که برخی مقامها هم در آن حاضر شدند، به تبلیغ هرچه بیشتر این هلدینگ و این شبکه میپرداخت.
ارکانزاده ادامه داد: بعد از سقوط برج نیز تلویزیون فقط به انتشار اخبار رسمی پرداخت، خبرنگار صداوسیما در حرکتی عجیب در کنار تل آوار ساختمان متروپل ظاهر شد و گفت که بیشتر افراد جراحتهای سطحی برداشتهاند، در حالی که اخبار غیررسمی حکایت از عمیق بودن فاجعه داشت و مردم آبادان به کمتوجهی مسئولان و رسانههای رسمی کشور به این حادثه اعتراض شدید داشتند، اما صداوسیما نهتنها اعتراضات را پوشش نداد بلکه سعی کرد ماجرای متروپل را کماهمیت جلوه دهد. اشتباهات عجیبوغریب تلویزیون مثل نشاندادن یک امدادگر در نقش مجروحی که ۳۰ ساعت زیر آوار بوده و نمایش سطحی از سردخانهای که جسد عبدالباقی در آن بود، بسیاری از مردم آبادان و مخاطبان ایرانی را به این نتیجه رساند که صداوسیما نمیخواهد واقعیت را به مردم بگوید.
این استاد ارتباطات ادامه داد: در مجموع میتوان گفت صداوسیما در مواردی نظیر حادثه فروریختن ساختمان متروپل حرفهای عمل نمیکند. حرفهای عملکردن یعنی داشتن دقت در جستوجوی حقیقت و انعکاس آن به جامعه و حرکت در مسیر خیر عمومی در روزنامهنگاری و کار رسانهای با استفاده از روشهای استاندارد سنت روزنامهنگاری.
اگر یک رسانه بهجای عملکرد حرفهای، بخواهد روابط عمومی یا ابزار تبلیغات سیاسی باشد، طبیعی است که مخاطب حرفهایش را نپذیرد؛ چون خود را در آن رسانه نمیبیند. مخاطب وقتی به یک رسانه اعتماد میکند که خواستهها و نظرات خود را در آن ببیند. اما این اتفاق نمیافتد و سابقه تاریخی چنین عملکردهای غیرحرفهای در گذشته نیز به تشکیک مخاطبان در مقابل صداوسیما اضافه میشود و وضعیت را در هر اتفاق تازهای بدتر و پیچیدهتر میکند.
به همین دلیل است که وقتی صداوسیما اعلام میکند، حسین عبدالباقی زیر ساختمان متروپل کشته شده است، نهتنها مردم عادی بلکه بسیاری از روزنامهنگاران حرفهای نیز آن را باور نمیکنند و در رسانههای اجتماعی این شک و ظن خود را در برابر این خبر رسمی منعکس میکنند.
زنده و به سوی کانادا !!!