مرد و زن خيانتكار محاكمه شدند
پارسینه: يك محكوم به مرگ كه متهم است با همدستي زني جوان شوهر او را به قتل رسانده، ديروز در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد. اين مرد در جريان پرونده جداگانهاي در دادگاه انقلاب به اتهام جاسوسي عليه نظام جمهوري اسلامي محاكمه و به اعدام محكوم شده است.
جوان: ياذرلو، نماينده دادستان تهران در دفاع از كيفرخواست گفت: پنجم مردادماه سال ۸۷ مأموران پليس نهاوند از كشف جسد مرد ميانسالي در درهاي اطراف شهر با خبر شدند. بررسيها نشان داد جسد متعلق به مردي به نام رحمت است و خانوادهاش پليس را از ماجراي ناپديد شدن او با خبر كرده بودند.
همسر وي به پليس گفت: شوهرم كه شغلش معلم است، شب گذشته براي خريد مواد از خانه بيرون رفت و ديگر برنگشت. امروز همراه همسايهمان به دنبالش گشتيم و او را پيدا نكرديم. بعد هم به پليس خبر داديم تا اينكه جسد او پيدا شد.
گزارش پزشكي قانوني بعد از معاينه جسد نشان داد رحمت به دليل شكستي قفسه سينه بر اثر اصابت جسم سخت به قتل رسيده است. بنابراين پرونده با موضوع قتل تشكيل و تحقيقات براي دستگيري متهم يا متهمان پرونده آغاز شد. در حالي كه تلاشهاي پليسي تا چند ماه به بن بست رسيده بود، مأموران به رديابي تماسهاي تلفني همسر مقتول پرداختند و متوجه شدند با پسري به نام هوشنگ رابطه دارد. بررسيهاي بيشتر نشان داد هوشنگ كه مدير يك كلوپ بازيهاي كامپيوتري بود، مدتي بعد از حادثه به طور مرموزي ناپديد شده است تا اينكه وي چند سال بعد از حادثه به اتهام همكاري با گروههاي «پ.ك.ك» و جاسوسي عليه نظام جمهوري اسلامي بازداشت شد.
وي در بازجوييها به جرم جاسوسي اقرار كرد و فاش كرد در جريان قتل رحمت با همدستي ناهيد دست داشته است. نماينده دادستان تهران توضيح داد: پرونده جاسوسي متهم در دادگاه انقلاب رسيدگي شده و او به عنوان محارب شناخته و به اعدام محكوم شده است. اتهام هوشنگ-۲۸ساله و ناهيد-۴۰ساله در اين پرونده مشاركت در قتل است و براي آنها درخواست مجازات قانوني دارم. سپس خانواده مقتول در جايگاه حاضر شدند و براي هوشنگ درخواست قصاص كردند اما گفتند از ناهيد شكايتي ندارند. پسر مقتول گفت: نيمه شب حادثه پدرم براي خريد مواد از خانه بيرون رفت. صبح وقتي به خانه برنگشت، نگرانش شديم و همراه مادرم و همسايهمان به دنبالش گشتيم. بعد هم پليس را از ماجرا با خبر كرديم تا اينكه جسد او در درهاي اطراف شهر پيدا شد.
قاضي عزيزمحمدي سپس هوشنگ را به جايگاه دعوت كرد. او گفت: من اتهام خودم را قبول دارم. مدتي بعد از حادثه از ترس دستگيري و مجازات به عراق گريختم. البته شرايط فرار مرا ناهيد فراهم كرده بود. آنجا به عضويت گروه پ.ك.ك درآمدم و بعد از ورود به كشور به اتهام جاسوسي بازداشت شدم تا اينكه در دادگاه انقلاب محاكمه و به اعدام محكوم شدم.
متهم در توضيح پرونده قتل به هيئت قضات گفت: من كلوپ گيم نت را اداره ميكردم و از سال ۸۶ بود كه دو پسر ناهيد كه خردسال بودند، براي بازي به كلوپ من ميآمدند. در جريان رفت و آمدهاي آنها بود كه با مادرشان آشنا شدم. مدتي كه گذشت، به من ابراز علاقه كرد و رابطه ما از همانجا شروع شد. مدتي بعد از ارتباط پنهاني يك روز در حالي كه دو پسر خردسالش در كلوپ بازي ميكردند، مرا به خانهاش دعوت كرد. او گفت كامپيوترش خراب شده و خواست من آن را تعمير كنم اما وقتي به خانهاش رفتم، با هم رابطه برقرار كرديم. متهم ادامه داد: رابطه ما تا مدتها ادامه داشت و من به خانهاش ميرفتم و با هم رابطه داشتيم. او درباره زندگياش چيزي به من نگفته بود اما فهميدم كه شوهر دارد به خاطر همين رابطهام را با او قطع كردم. بعد از آن ناهيد بارها با من تماس گرفت اما به تماسهايش جواب ندادم. يك روز پسرش نامهاي برايم آورد و گفت مادرش آن را داده و گفته است جواب آن را بدهم. من نامه را خواندم. از من درخواست ادامه رابطه داشت. من هم وسوسه شدم و دوباره رابطهام را ادامه دادم.
هوشنگ در توضيح شب حادثه به دادگاه گفت: آن شب ناهيد تماس گرفت و خواست به پشت بام خانهشان بروم. من هم قبول كردم. گفت شوهرش و بچهها خوابيدهاند. من هم مخفيانه وارد خانه شدم و به پشت بام رفتم. داشتيم آنجا با هم حرف ميزديم كه تلفن همراهش زنگ خورد. وقتي به تماسش جواب داد، فهميدم با مرد غريبهاي حرف ميزند. به او شك كردم و سر همين موضوع با ناهيد مشاجره كردم. صدايم را برايش بلند كردم به طوري شوهرش متوجه شد و به طرف پشت بام آمد. خودم را ميان كولرها مخفي كردم. او پشت بام را گشت اما مرا نديد. در حالي كه با ناهيد مشاجره ميكرد، از پشت بام رفت تا داخل خانه را جستوجو كند. فهميده بود كه مرد غريبهاي وارد خانه شده است. به سرعت خودم را به ديوار خانه همسايه رساندم تا فرار كنم. ناهيد خودش را به من رساند و التماس كرد به او كمك كنم. گفت شوهرش او را ميكشد. دلم به حالش سوخت. با هم به طرف راه پله رفتيم. شوهرش داشت از پلهها بالا ميآمد. وارد پشت بام كه شد، از پشت سر گردنش را گرفتم و با هم درگير شديم. بعد هم هر دو روي زمين افتاديم. رحمت فرياد كشيد و پسرش را صدا زد. ناهيد ناگهان چادري برداشت و روي دهان شوهرش گذاشت و آن قدر
فشار داد تا ساكت شد. من پيشنهاد دادم جسد را داخل درهاي اطراف شهر بيندازيم. آنجا چند جسد را كشف كرده بودند. هر دو، جسد را به داخل ماشين مقتول برديم و بعد جسد را با ماشين به دره منتقل كرديم.
سپس ناهيد معروف به شراره در جايگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام خودم را قبول ندارم و با هوشنگ هم رابطه نداشتم. مدتي بعد از حادثه دوباره ازدواج كردهام و حالا صاحب يك بچه ۱۰ ماهه هستم. قاضي گفت: بررسيها نشان داده است كه پيامكهاي زيادي براي هم ارسال كردهايد. در بازجوييها هم گفتهايد شب تا صبح براي هم پيامك ارسال ميكرديد. متهم جواب داد: ماجراي پيامكها را قبول دارم و از كاري كردهام پشيمان هستم. قاضي سؤال كرد: در تحقيقات اقرار كردهاي كه مدتي قبل از حادثه با هوشنگ رابطه داشتي. متهم جواب داد: قبول ندارم. شوهرم شب حادثه براي خريد مواد از خانه بيرون رفت و ديگر برنگشت. قاضي گفت: در بازجوييها هوشنگ را به عنوان قاتل معرفي كردهاي. متهم جواب داد: من نديدم كه هوشنگ مرتكب قتل شده باشد. سپس به درخواست قاضي، هوشنگ صحنه قتل را بازسازي كرد.
هيئت قضات سپس وارد شور شدند و به دليل نقض در تحقيقات، ختم جلسه را اعلام كردند و پرونده را به دادسرا فرستادند.
ارسال نظر