سرقت میلیاردی از خانه دوست
پارسینه: سارق یک میلیاردی وقتی دستگیر شد، سناریوی عجیبی را پیش روی ماموران قرار داد و ادعا کرد که خانه دوست اش را به خاطر فریبکاری هدف سرقت قرار داده است.
چندی قبل وقتی مردی وارد خانهاش در شمال تهران شد با دیدن به هم ریختگی وسایل به سرعت به سراغ طلاها و پولهایش رفت، اما هیچ اثری از آنها نبود.
مرد جوان با پلیس تماس گرفت و از سرقت یک میلیاردی طلا، سکه طلا، پول و دلارهایش خبر داد. در ابتدا تیمی از ماموران برای تحقیقات ابتدایی پا در محل گذاشتند و پس از اقدامات ابتدایی، پرونده به دستور بازپرس دادسرای ناحیه ۳۴ تهران در اختیار تیم ویژه پلیس قرار گرفت.
تحقیقات پلیسی
بدین ترتیب ماموران برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند و در گام نخست به سراغ دوربینهای مداربسته در نزدیکی محل سرقت رفتند تا این که در یکی از دوربینهای مداربسته تصویر یک سارق سابقه دار به نام کیومرث به دست آمد.
تصویر کیومرث پیش روی شاکی پرونده که ابراهیم نام دارد، قرار گرفت. ابراهیم با دیدن تصویر کیومرث اعلام کرد که او یکی از دوستانش است و چندی قبل نیز خودروی پژو ۲۰۶ سفید رنگش را خریده است.
همین کافی بود تا ردیابیها آغاز شود. ماموران با اقدامات فنی و پلیسی توانستند مخفیگاه کیومرث را شناسایی کنند و در یک عملیات غافلگیرانه این سارق سابقهدار دستگیر شد.
سرقت کینه جویانه
کیومرث ابتدا سعی داشت خود را بی گناه معرفی کند، اما وقتی در برابر تصویر دوربین مداربسته قرار گرفت، پرده از راز این سرقت کینهجویانه برداشت.
این سارق ۳۲ ساله ادعا میکند که به خاطر اعتمادی که به دوستش داشته یک پیشنهاد وسوسه انگیز را قبول کرده است، اما بعد از مدتی فهمیده که از اعتمادش سوء استفاده شده و خودرویش را نیز از دست اش بیرون کشیده اند.
سابقه داری؟
بله، سالها قبل دزدی میکردم.
توبه کرده بودی؟
بله، خیلی وقت است که دیگر دزدی نمیکنم و مثل همه مردم زندگی عادی دارم.
چرا دوباره دزدی کردی؟
حقم را خوردند. از دوستم کینه داشتم که دست به این دزدی میلیاردی زدم.
چه کینه ای؟
چندی قبل پول لازم بودم و به همین دلیل تصمیم گرفتم خودروام را بفروشم تا این که ابراهیم پیشنهاد داد خودروام را میخرد.
فروختی؟
فریب خوردم که فروختم.
چطور؟
ابراهیم پیشنهاد داد تا خودرویم را به او بدهم و در قبالش نقشه یک گنج و دستگاه گنج یاب خارجی را به من بدهد و حتی تاکید کرد که ارزش گنجی که به دست میآورم از خودروام بیشتر است، ولی خودش هیچ سهمی نمیخواهد.
به حرفش شک نداشتی؟
ابراهیم ادعا کرد وقت و حوصله پیدا کردن گنج را ندارد و آن قدر با اطمینان از محل گنج حرف میزد که به حرفهایش شک نکردم و این معامله را پذیرفتم.
گنج را پیدا کردی؟
نه، همین که در محل گنج گفته شده دستگیر نشدم جای شکر داشت.
چطور؟
وقتی با دستگاه و نقشه گنج به محل طلاها و عتیقه جات رفتم هیچ خبری از گنج نبود و حتی پلیس با دیدن من در آن منطقه شک کرد و قبل از این که پلیس به سراغم بیاید پا به فرار گذاشتم.
ابراهیم خودرو را به تو بازگرداند؟
نه، حتی میدانست که به پول نیاز دارم. وقتی به سراغش رفتم و گفتم که نقشه گنج دروغ بوده ادعا کرد که من دستم به گنج رسیده و قصد دارم خودروام را پس بگیرم که این حرفش برای من گران تمام شد و از همان روز از ابراهیم کینه به دل گرفتم و به دنبال انتقام گیری بودم.
دستگاه گنج یاب گران قیمت بود؟
نه، حتی به بازار رفتم و با پرس و جو از فروشندگان دستگاههای گنج یاب فهمیدم که این دستگاه ۲۰۰ هزار تومان ارزش دارد.
چطور به فکر سرقت افتادی؟
میدانستم ابراهیم داخل خانهاش طلا و پول زیادی نگهداری میکند به همین دلیل تصمیم به سرقت از خانهاش گرفتم تا انتقام بگیرم.
چطور وارد خانه اش شدی؟
روزی که برای سرقت وارد عمل شدم، میدانستم که ابراهیم در خانه نیست و با توجه به این که در گذشته به خانه اش رفت و آمد داشتم، میدانستم از چه مسیرهایی میتوانم به راحتی وارد خانهاش شوم.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
نه. در آن روز به هیچ چیزی جز انتقام فکر نمیکردم.
ازدواج کرده ای؟
بله، وقتی تصمیم گرفتم سالم زندگی کنم و خلاف را کنار گذاشتم ازدواج کردم، اما اعتماد به یک دوست باعث شد تا دوباره خلاف کنم و به زندان بازگردم.
اعتیاد داری؟
نه.
ابراهیم حرفهایت را قبول ندارد؟
نباید هم قبول داشته باشد، چون اگر قبول کند به جرم کلاهبرداریاش اعتراف کرده و قانون خودروام را از او پس میگیرد.
چرا قبل از سرقت شکایت نکردی؟
اعتماد کرده بودم و به صورت محضری به نام ابراهیم کرده بودم و هیچ مدرک قانونی برای این که حرفم را اثبات کنم نداشتم. حتی میترسیدم ماجرای نقشه و پیدا کردن گنج را مطرح کنم.
چرا؟
چون شاید مرا دستگیر میکردند یا به ساده لوحی من میخندیدند.
بنا بر این گزارش، کیومرث به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران پلیس تهران قرار گرفت و تحقیقات برای صحت و درستی حرفهای سارق میلیاردر ادامه دارد.
تحلیل کارشناسی
اعتماد کردن، تصادفی نیست
دکتر جعفر بای آسیب شناس اجتماعی
برخی جرایم ناشی از اعتماد بین دوستان است و اغلب این اتفاقات به این دلیل است که دوستیها سطحی و گذراست و دوستان بدون شناخت از یکدیگر فعالیتهای اقتصادی شان را آغاز میکنند. در برخی پروندههای سارقان دیده میشود، اعتماد دو دوست منتهی به جرایم سنگینی میشود که تاوان بی شماری را باید پس بدهند. وقتی روابط دوستی از روی شناخت عمیق و دقیق نباشد و افراد از گذشته یکدیگر مطلع نباشند و به صورت تصادفی و اتفاقی پیوند دوستی شان شکل بگیرد، مسلم است که این روابط به ظاهر دوستانه به رخدادهای ناگوار ختم میشود.
فعالیتهای اقتصادی اگر بر اساس برنامه دقیق و هدفمند نباشد، اساسا بنیان این فعالیتها اشتباه و نادرست است و دوستان در این فعالیتهای اقتصادی برای یکدیگر توطئه چینی میکنند تا به منفعت خود دست یابند. فعالیتهای نادرستی مانند یافتن گنج و... جزو فعالیتهای نامشروع در جامعه به شمار میرود که پایه و بنیان و اصول درستی نداشته و در نهایت رخدادهایی، چون سرقت، آدم ربایی و شاید قتل را رقم بزند.
متاسفانه افرادی که در برخی مسائل نابلد هستند، بلافاصله جذب فردی میشوند که فقط ظاهر دوست را دارد و باز هم بدون آگاهی معاملات اقتصادی انجام میدهند تا سودکلانی را به دست بیاورند، بنابراین قربانی ارتباط دوستانه میشوند. وقتی راه و مسیر درستی برای انجام فعالیتهای اقتصادی انتخاب نشود و فقط با اعتماد به یک دوست در مسیر حرکت کنند قطعا با شکست رو به رو خواهند شد، زیرا روابط سطحی و ظاهری است و در ذهن یک سوی این رابطه به ظاهر دوستانه، تئوری توطئه شکل گرفته و طرف مقابل از بلایی که قرار است سرش بیاید بی خبر است.
از این رو یک سوی این رابطه به دنبال فرصت مناسبی است تا سر دوست خود کلاه بگذارد تا بتواند سود کلانی به جیب بزند. این قبیل دوستیها زیرساختهای شومی دارد و عامل خیانت در امانت به شمار میرود و حتی گاهی دیده میشود، قتلهای گروهی و خانوادگی را رقم میزند. در برخی از این افراد که مورد سوء استفاده از سوی دوست خود قرار گرفته اند، آتش کینه و انتقام و دشمنی به قدری زیاد است که برای انتقام گیری مرتکب رفتارهایی میشوند که از عواقب آن بی خبر هستند.
ارسال نظر