با ۷ سوال مهم نیاز فرزندتان به کمک را تشخیص دهید
پارسینه: احتمالا در مورد رفتارها و عکس العمل های نامناسب و ناهنجار بچه ها زیاد شنیده اید. این یعنی آنها وقتی نتوانند نیاز و احساسشان را با کلمات بیان کنند، از رفتارهای نامناسبی برای تخلیه خودشان استفاده می کنند.
وقتی کودک ۳ ساله یک بچه کوچکتر را میزند، یا پسر ۵ ساله تان اسباب بازیش را به سمت شما پرتاب می کند، یا بچه ۷ ساله تان در را محکم میبندد، آنها دارند احساساتی را بروز می دهند که با کلمات نمیتوانند بیان شان کنند. آنها در اصل با رفتارشان دارند به شما نشان می دهند که به کمک شما نیاز دارند.
شما میتوانید در مقابل رفتار نامناسبشان آنها را تنبیه کنید. در نهایت رفتار آنها مطمئنا قابل قبول نیست. ولی شما با اینکار شانس اینکه بتوانید درک کنید که این چه احساسیست که اذیتش می کند و او نمیتواند با کلمات بیانشان کند را از دست می دهید. شما از پیغامی که کودکتان برایتان میفرستد چشم پوشی می کنید.
آیا باید از رفتار بد او بگذرید؟ هرگز! عکس العمل نشان دهید چرا که به نفع همه است. البته در دنیای ایده آل قرار است که شما قبل از اینکه فرزندتان به نقطه ای برسد که رفتارهای ناهنجار از خودش نشان بدهد، درکش کنید و به نیازش پاسخ بدهید. ولی خانواده ها از آدم ها تشکیل شدند، و اصولا بر اساس تعاریف، آدم ایده آل وجود ندارد. هیچ اشکالی ندارد، عشق ورزیدن همیشه بهتر از ایده آل بودن عمل می کند.
در حالیکه با مهربانی و آرامش برای فرزندتان چارچوب تعریف می کنید، به خودتان یادآوری کنید که پشت هر رفتار فرزندتان دلیلی وجود دارد. شاید دلیلش برای شما عاقلانه به نظر نیاید ولی برای او یک دلیل است!
سپس، آن نیاز و احساسی که باعث به وجود آمدن رفتار نامناسب می شود را پیدا کنید؛ چیزی که برای فرزندتان کمکی که برای همکاری با شما لازم دارد را فراهم میکند. اگر شما به نیاز فرزندتان توجه نکنید، منشا رفتار نامناسبش را نیز پیدا نمی کنید.
آیا دوست دارید چند مثال از اینکه چه جوری می توانید «نشانه های نیاز فرزندتان به کمک» را ردیابی کنید برایتان بزنم؟ مثالهای پایین را بخوانید:
بچه هایی که همیشه بد اخلاق و بدقلق هستند و با شما همکاری نمی کنند، نیاز بیشتری به خواب، ارتباط بیشتر با شما ، توجه جسمی و روحی و آغوش امن پدر و مادر برای گریه دارند.
بچه هایی که با خواهر و برادرهایشان رقابت می کنند گاهی نیاز دارند که در ارتباط نزدیکتری با پدر و مادرشان باشند، و برای چیزی که هستند بیشتر دیده شوند و به آنها ارزش داده شود. (یادتان باشه که، رقابت و چشم و همچشمی بین خواهر و برادرها از رقابتی که آنها برای چیزهای کمیاب دارند می آید؛ رقابت برای دریافت عشق و خوشحالی از جانب شما. هر کدام از بچه های شما باید احساس کنند که شما نمیتوانید هیچ کس را به اندازه آنها دوست داشه باشید.)
بچه هایی که «حرف گوش نمیکنند» معمولا یاد گرفتند که ما را جدی نگیرند مگر اینکه سرشان داد بزنیم. آنها در اصل از ما میخواهند که آرام باشیم و در حالیکه راهنمایی شان می کنیم با آنها ارتباط برقرار کنیم.
بچه هایی که خیلی زود خشمگین و عصبانی می شوند، یک ترس غیر قابل تحملی را در درون شان حبس می کنند. آنها باید بخندند (حتی وقتی که عصبانی نیستند) تا شروع به کنار گذاشتن ترس شان کنند، و وقتی که احساس امنیت کردند، آن ترس را با حضور شما تجربه کنند. در اینصورت این پروسه با چیزی شبیه بدخلقی شروع می شود ولی اگر شما با آنها همدلی کنید، خشم آنها نیز به دنبالش اشک و گریه می شود و سپس، مهربانی و همکاری می آید.
بچه هایی که همیشه سرکش هستند معمولا نیاز دارند که احساس قدرت، کارآمدی و احترام بیشتری کنند. نیاز دارند که به آنها گوش کنیم و بهشان نشان بدهیم که آنها را می شنویم حتی اگر با حرف هایشان مخالف باشیم.
بچه هایی که به ما بی احترامی می کنند در اصل با اینکار نشان می دهند که به اندازه کافی با ما در ارتباط گرم و عمیق نیستند و احترام کافی از جانب ما دریافت نمی کنند. بعضی وقتها بی احترامی کردن بچه ها نتیجه داد زدن های والدین و زیاده روی کردنشان در عصبانیت و بد اخلاقیهاست.
بچه هایی که به ما دروغ میگویند در اصل میترسند. فکر می کنید که چه چیزی در پاسخ شما وجود دارد که فرزند شما آنقدر احساس ناامنی می کند که مجبور می شود به شما دروغ بگوید؟
بچههایی که دائماً نق میزنند و یا پرتوقع هستند، به اندازه کافی مطمئن نیستند که به نیازهایشان پاسخ داده می شود، آنها به مراقبت و رسیدگی بیشتری نیاز دارند.
بچه هایی که دائما سعی می کنند پا روی خط قرمزهای ما بگذارند باید بدانند که تصمیم گیرنده اصلی پدر و مادرها هستند و آنها هستند که امنیت بچه ها را فراهم می کنند، در حالیکه همچنان عاشق بچه هایشان هستند. شما در حالیکه سعی می کنید که با آنها همدل باشید و درکشان کنید، با جدیت و خیلی واضح و مشخص چارچوب هایشان را تعریف می کنید. فرمواشی این است؛ با صدایی گرم به او میگویید «تو «ایکس» را میخواستی، بنابراین «ایگرگ» را انجام دادی. من درک می کنم ولی انجام دادن «ایگرگ»٫ اصلا کار درستی نیست، چرا که (فلان کس یا چیز را) اذیت می کند، تو به جایش میتوانی «زِد» را انجام بدهی.»
اگر از فرزندتان سؤال کنید، آیا او قادر خواهد بود که به شما بگوید که به چه چیزی نیاز دارد؟ نه! و به همین خاطر است که بداخلاقی میکند. ولی ۷ سؤال وجود دارد که اگر از خودتان بپرسید با کمک آنها می توانید نشانه های درخواست کمک فرزندتان را بشناسید و باعث تغییر رفتار او شوید.
۱ ) کدام رفتار فرزندتان است که شما را بیش از هر چیزی آزار می دهد؟ آن رفتار همان نشانه درخواست کمک است.
۲ ) بعد از دیدن نشانه درخواست کمک از جانب فرزندتان، اولین چیزی که به ذهنتان می رسد چیست؟ از دید فرزندتان، به خاطر چه حس و نیازی او مجبور به نشان دادن واکنش نامناسب شده است؟ عدم ارتباط با شما؟ داشتن حس استقلال؟ نیاز به خواب؟ آزرده شدن به خاطر دائما مورد انتقاد پدر قرار گرفتن و کنترل شدن از جانب او؟ نیاز به زمان تنهایی بیشتر با مادر؟
۳ ) چه کارهایی میتوانید برای پاسخ به نیاز فرزندتان انجام دهید؟ یک لیست از آن کارها تهیه کنید.
۴ ) خوب دقت کنید و ببینید هر از چندگاهی ترس خود شما با رسیدگی به نیاز فرزندتان مداخله می کند. مثلا، اگر او ناگهان شروع به صحبت کردن مانند بچه ها بکند، آیا شما احساس می کنید که باید او را تصحیح کنید یا اینکه نیاز موقت او به ادای بچه ها در آوردن را بپذیرید و به این نیاز او پاسخ دهید. نفس عمیق بکشید، آن ترس را رها کنید و اجازه بدهید که از شما جدا شود. وقتی به نیاز فرزندتان پاسخ دهید، او میتواند به زندگیش ادامه دهد. وقتی که میزهای بچه ها را نادیده بگیرید، آنها در جایی که هستند گیر می کنند.
۵ ) برنامه ریزی کنید تا بتوانید حداقل یکی از کارهایی که در لیست تان نوشته اید را هر روز انجام دهید. شاید مجبور شوید که یک کار را چندین بار انجام دهید.
۶ ) به تغییر رفتار فرزندتان در طول یک هفته دقت کنید. چه چیزهایی کار می کند و چه چیزهایی کار نمی کند. در مورد نیازهای فرزندتان چه چیزهایی یاد گرفتید؟
۷ ) چه کاری را در آینده متفاوت انجام میدهید؟
با این روشها به سلامت خانواده و کودک خود کمک کنید
منبع: بانوی شهر
ارسال نظر