تقویت روحیه با چند راه ساده، ولی موثر
پارسینه: حس میکنید دیگر آن روحیه کاری سابق را ندارید و کارتان برایتان یکنواخت شده است در این مواقع باید روحیه خودتان را با راهکارهای عملی تقویت کنید.
تقویت روحیه برای موفقیت در زنگی و کار مربوط به دنبال کردن چند راه و اصل بسیار ساده، اما موثر و موفقیت آمیز میباشد که با دانستن آنها زندگی اجتماعی و کاری شادی خواهید داشت.
شاد باشید و سعی کنید که در کارتان مفید باشید
یک شخصی که برای اولین بار در شرکتی شروع به کار کرده است همیشه لبخند روی صورتش بود و تمایل به کمک کردن داشت، او ساعتها اضافه کاری میکرد تا اهداف خود را برآورده کند و از معاشرت با همکاران خود لذت میبرد.
اما با این حال اخیراً در تلاش است تا مثبت باقی بماند و همیشه احساس خستگی میکند و باید خودش را مجبور کند که صبح از رختخواب بیرون بیاید و هر کار حتی بدون توجه به این که چقدر ساده است، برایش سخت شده است و او همچنین احساس میکند که از همکارانش جدا افتاده است و احساس تنهایی میکند.
در چنین موارد مشابهی چطور میتوانید روحیه خود را تقویت کنید
شاید مثل این شخص، احساس میکنید که راه خود را گم کرده اید و اگر اینطور است، نگران نباشید که شما تنها نیستید.
طبق نظر بسیاری از محققان کمتر از یک سوم کارمندان "درگیر، مشتاق و مرتکب به کارشان" هستند و اجتناب ناپذیر است که روحیه ما گاهی اوقات تحلیل برود چرا که به هر حال ما انسان هستیم و میتوانیم به سادگی مشکلات را نادیده بگیریم و امیدواریم که از بین برود.
اما این بعید است که کار کند و حتی ممکن است اوضاع را بدتر کند و از طرف دیگر، افزایش مجدد روحیه شما میتواند دارای چند مزیت باشد که امروز در سایت نمناک به آن خواهیم پرداخت.
تقویت روحیه کاری با بهترین راهکارها
به ریشه مساله برسید:
اگر میخواهید مثبت بمانید، زمان آن رسیده است که از خودتان بپرسید چرا.
شاید دیگر در سر کارتان احساس چالش برانگیزی ندارید و یا عدم وجود فرصتهای ارتقا درجه را میبینید و شاید اعتماد به نفس شما توسط یک ارزیابی ضعیف زده شده است و یا احساس میکنید که فقدان بازخورد سازنده در شرکت شما را به خطر انداخته است و یا ممکن است از حرکت یکی از همکاران مورد علاقه خود که اکنون در حال حرکت است گیج شوید یا شاید درگیر انجام یک پروژه دشوار هستید.
به هر حال مشخص کردن علت دقیق روحیه پایین شما ممکن است دشوار باشد، اما اگر این مورد صدق میکند، تکنیک چرا یا آنالیز علت و معلول را امتحان کنید که هر دوی آنها میتوانند به شما کمک کنند تا مشکلات پیچیده را درک کرده و حلشان کنید.
پیدا کردن معنا و هدف:
از خودتان بپرسید شغلتان برای شما چه معنایی دارد؟ کاری که با ارزشهای شما هماهنگ است چیست؟ آیا در پایان روز کاریتان احساس رضایت میکنید؟ در بخش موفقیت درنمناک گفته ایم که اگر در تلاش برای پیدا کردن معنا و یا لذت در کار خود هستید یا اگر احساس میکنید که شغل شما هدفی ندارد، کمی زمان صرف ارزیابی نقش خود با استفاده از معنی لذت و نقاط قوت (MPS) کنید.
این کار به شما کمک میکند کاری را که پیدا میکنید ارزشمند بدانید و این باعث خوشحالی شما خواهد شد و شکل دادن نقش شما در پروژههای موردنظر و درگیر کردن شما به این معنی است که آنها کمتر به یک کار روزمره و بیش از یک شور و اشتیاق تبدیل میشوند و شاید احساس کنید که ارزشهای شما دیگر با نقشتان همخوانی ندارند و اگر این طور باشد.
وحشت نکنید که این اتفاق به طور خودکار به این معنی است که شما در شغل اشتباهی قرار دارید، فقط به این دلیل که ممکن است در مورد آن به روش اشتباهی فکر کرده باشید پس بهتر است که با کمک یک هم کار، هدف را در کارتان پیدا کنید و یک قدم به عقب بردارید تا به این که کارتان و سازمان تان چگونه بر جامعه تاثیر میگذارد، نگاهی کنید.
مثلا شاید شرکت شما در کار خیریه شرکت کرده باشد و یا خدمات مفیدی را به جامعه محلی ارائه کند.
پیدا کردن چیزهای خوب در کارتان میتواند به شما یک حس جدید را بدهد و همچنین میتواند به شما کمک کند تا ارزش کارتان را دوباره کشف کنید و هم چنین به جای تمرکز بر روی چیزی که گاهی اوقات میتواند این احساس را بدهد که یک لیست از وظایف تمام نشدنی دارید، یک یادداشت از وظایفی که هر روز دارید را پیش خود نگه دارید که این کار یک تصویر واضحتر از ارزشی که شما به سازمان خود دارید را میدهد و میتوانید هر روز کاری احساس رضایت کنید که بدانید یک کمک ارزشمند کرده اید.
در عادت گیر نکنید:
زمانی که در عادت گیر افتاده باشید، از خودتان بپرسید دنبال چه مسیری را میخواهید بروید و امید دارید که در یک، سه یا حتی پنج سال آینده کجا قرار داشته باشید و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را تنظیم کنید تا به شما در رسیدن به آنها کمک کنند.
برای مثال، اگر هدف بلند مدت شما این است که مدیر بخشتان شوید، ممکن است لازم باشد که یک بودجه را داشته باشید و یا عضو هیات مدیره شوید.
یک برنامه عملی را کنار هم بگذارید تا مهارتهایی که برای رسیدن به شغل خود نیاز دارید را کسب کنید که این به شما یک حس هدف میدهد و همچنین به شما کمک میکند مسائل را در دورنما قرار دهید و خود را در مسیر موفقیت شغلی نگه دارید!
درخواست بازخورد:
این احساس که نمیدانید و مطمئن نیستید که چقدر کارتان را خوب انجام میدهید، میتواند با بازخورد بهتر شود و به راحتی میتوانید به جای اینکه سکوت کنید و همین طور پیش بروید، اقدام کنید و از همکاران و مشتریها برای بازخورد منظم سوال کنید.
انجام این کار ممکن است ابتدا ترسناک به نظر برسد، اما اگر میخواهید مهارتها و رشد حرفهای خود را بهبود ببخشید این کار فوق العاده خواهد بود.
دفعه بعد که یک پروژه را به پایان میرسانید، از مدیر خود بپرسید که ین کارتان چطور بوده و چگونه میتوانید زمان خود را بهبود بخشید و او با طرح شما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و شما از دریافت قدردانی که شایسته آن هستید اعتماد به نفس خواهید گرفت.
در عین حال، خوب است که آماده پذیرش انتقادات سازنده نیز باشید و اگر بازخورد منفی داشته باشید، میتوانید از آن یاد بگیرید و شما همچنین میتوانید این کار را با بررسی جنبههای مثبت و منفی بازخورد با کمک ماتریس بازخورد انجام دهید و سپس با استفاده از نتایج برای دستیابی به تغییرات مثبت و طولانی مدت تلاش و اقدام کنید.
یک چیز جدید یاد بگیرید:
آیا روتین روزانه شما قابل پیش بینی شده است؟ به جای تمرکز بر روی دست یابی به اهداف خود، احساس کسالت، به تعویق انداختن و رفتن به سمت موفقیت، حواس پرتی میکنید؟ این میتواند باعث شود که شما احساس جدایی از کارتان را داشته باشید و شما را از اهداف شغلی خود دور میکند.
از حیطه راحتی خود با گرفتن نقش جدید در سازمانتان بیرون بروید و شاید بتوانید از یکی از همکاران خود کمک بگیرید که کار دیگری انجام دهید و یا کمی وقت صرف یادگیری یک مهارت جدید کنید.
به مدیرتان بگویید که شما به دنبال یک چالش جدید هستید و از بخش منابع انسانی تان در مورد آموزش و فرصتهای توسعه سوال کنید که در کار به چالش کشیده شوید و خودتان را وادار به امتحان چیزهای جدید کنید و اگر این کار را نکنید، مهارتها و دانش شما راکد میشوند و ممکن است هیچ وقت از کارتان رضایت نداشته باشید و پیشرفتی حاصل نشود.
شبکه خود را ایجاد کنید:
احتمالاً در روز با یک سری از افراد خاص کار میکنید، اما شما واقعاً آنها را میشناسید؟
صرف وقت برای تقویت ارتباط شما در محل کار میتواند هم برای شما و هم برای سازمان تان مفید باشد که روابط کاری نه تنها مثبت میتواند به ایجاد شبکه ارتباطی مفید شما کمک کند، بلکه آنها میتوانند روحیه شما را هم بالا ببرند و بهره وریتان را نیز افزایش دهند.
اگر بدانید که یک تیم دارید و میتوانید به آنها تکیه کنید به احتمال زیاد از زمان خود در محل کارتان لذت خواهید برد و همچنین میتوانید بر روی توسعه مهارتهای افراد خود کار کنید.
پس بدین منظور در مورد یک تیم در تعطیلات آخر هفته تحقیق کنید، سوالات معنی دار بپرسید و مطمئن شوید که واقعاً به پاسخهای او گوش میدهید و پیشنهاد کنید که برای صرف قهوه با او ملاقات کنید تا بهتر یکدیگر را بشناسید.
در رویدادهای شبکهای با افرادی که علایق مشترکی با آنها دارید شرکت کنید تا به تدریج شبکهای را ترتیب دهید که همه با یکدیگر متناسب باشند و به سمت موفقیت بروند، شما هرگز نمیدانید که در نتیجه ارتباطات جدید چه درهایی به رویتان باز خواهند شد.
به دیگران کمک کنید و بگذارید آنها هم به شما کمک کنند:
وقتی مشکلاتتان لاینحل به نظر میرسند، نشان دهید که کمک دیگران میتواند اضطراب و دلواپسی شما را برطرف کند پس بنابراین مشکلاتتان را کاملا در منظر دیگران قرار دهید و بدانید که کمک بلاعوض در مسائل اجتماعی یا کمک به دوستان نیز میتواند به سود شما تمام شود.
اگر در مقابل کمکی که دریافت کرده اید به همان میزان به دیگران کمک نمایید دامنه مناسبی از دوستان و اقوامی را بسط داده اید که شریک اوقات خوش شما و مددکاران زمان تنگی و سختی تان میباشند.
موثرترین روشها برای تقویت روحیه
الهام بگیرید!
کسی را پیدا کنید که شما را تحسین میکند، حتی اگر به طور غیر رسمی به شما کمک کند.
بیوگرافیها و وبلاگهایی را بخوانید که توسط افرادی نوشته شده اند که خیلی تحسین میشوند و این ممکن است شامل افراد در حوزه کاری شما، متخصصانی که در زمینه شما کار میکنند و یا حتی یک سیاست مدار خاص یا ستاره ورزشی باشد.
داشتن الگوهای نقش خوب میتواند باعث تمرکز شما شود و میتواند شما را به اقدام در حرفه خود ترغیب کند.
اگر هنوز به دنبال الهام هستید، به دنبال شغل حرفهای یا مربی زندگی خود باشید و یا با استفاده از تاییدهای مثبت امتحان کنید و این میتواند به خصوص اگر از افکار منفی رنج میبرید مفید باشد و میتوانند به شما کمک کنند که تنظیمات مثبت را در زمینههایی از زندگی خود که میخواهید تغییر دهید، ایجاد کنید.
روتین خود را رها کنید:
این روتینها به ما کمک میکند که با ارائه ساختار و آشنایی با روزهای خود در یک جا بمانیم و میتواند ما را به زمین بچسباند و در کل تغییر میتواند ترسناک باشد.
اما وقتی در یک فعالیت جدید شرکت میکنید، مغز شما ارتباطات جدیدی ایجاد میکند که میتواند به شما کمک کند در مورد مشکلات به روش خلاقانه تری فکر کنید و تصمیم بگیرید.
حتی تغییرات کوچک، مانند گرفتن یک مسیر جایگزینی برای کار، خواندن یک روزنامه متفاوت، یا تکمیل وظایف روزانه شما به ترتیبی متفاوت، میتواند یکنواختی زندگی روزمره تان را درهم بشکند و به شما کمک کند تا کشفیات جدید را انجام دهید و چیزهای تازهای به دست آورید.
خودتان را درمان کنید:
وقتی احساس خوبی نداریم، کوچکترین چیز میتواند ما را خوشحال کند.
پاداش مهم نیست که چقدر کوچک باشد میتواند تمام کارهای سخت شما را ارزشمند کند و بنابراین وقتی شما به یک هدف (حتی یک کمی) دست پیدا میکنید، با یک فنجان قهوه مورد علاقه خود و یا ناهار در رستوران مورد علاقه تان خود را درمان و شاد کنید و برای پروژههای بزرگ تر، یک روز سرگرم کننده و یا حتی یک تعطیلات میتواند به عنوان یک محرک قدرتمند برای ادامه مسیر درست عمل کند.
هر چه بیشتر برای پیشرفت خود پاداش بدهید، انگیزه بیشتری برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود خواهید داشت.
مسئولیت کارهایتان را به عهده بگیرید:
افراد قدرتمند مسئولیت تمام رفتارها، تفکرات و احساساتشان را خود برعهده میگیرند، زیرا از لحاظ روانی، مسئولیتهای خود را میشناسند. آنها میدانند که برخی شرایط و موقعیتها از کنترل شان خارج میشود، اما خودشان را مسئول رفتارهایشان در این شرایط میدانند و به علت مشکلات، آشفتگی های خود، دیگران را متهم نمیکنند بلکه پیامد کارهایشان را خود به عهده میگیرند.
آینده را پیش بینی نکنید:
افراد قدرتمند به فکر حال هستند و معتقدند فکر کردن دائم و پیشگویی آیندهای که هنوز از راه نرسیده است آنها را از تمرکز بر فعالیتهای کنونی شان باز میدارد پس هیچ گاه زمان خود را صرف فکر کردن به آینده، پیش بینی و پیشگویی آن نکنید.
به توهمات و تخیلات فکر نکنید:
اغلب افراد به رویا و تخیل علاقهمند هستند، اما افراد قدرتمند اعتقادی به رویا ندارند و رویاها را غیر واقعی میدانند پس هیچگاه با فکر کردن به موضوعات غیرواقعی و رویاها، واقعیت را زیر سوال نمیبرند.
هرگز در گذشته نمانید:
افراد قدرتمند، رویدادهای گذشته را رها میکنند و آنها به گذشته به همان اندازهای که ارزش دارد فکر میکنند، زیرا اعتقاد دارند که راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد پس به جای گذشته ترجیح میدهند به آنچه درحال حاضر انجام میدهند فکر کنند. آنها از اشتباهات گذشته درس میگیرند تا آینده بهتری برای خود بسازند.
هیچ کس نمیتواند همیشه احساس مثبتی داشته باشد، اما روحیه پایین و منفی میتواند باعث شود ما احساس خستگی، افسردگی و بی میلی به زندگی داشته باشیم.
به راحتی میتوان دلیل حالت بد شما را نادیده گرفت و امیدوار بود که خودش خوب شود، اما انجام این کار تنها اجتناب از مساله واقعی است و پس بهتر است با مشخص کردن علت روحیه پایین و برخورد با آن، کنترل را در دست بگیرید.
سعی کنید معنای واقعی خود را با تنظیم اهداف بلند مدت، درخواست بازخورد و یادگیری مهارتهای جدید بیابید. انگیزه و راهنمایی را از مدل ه.ای نقش مثبت جستجو کنید، شبکه ارتباطات خود را بسازید، و از امتحان کردن چیز جدیدی نترسید و از همه مهم تر، راحت باشید و وقت داشته باشید که استراحت کنید.
با خواندن یک کتاب الهام بخش، دانلود یک پادکست انگیزشی یا خوردن قهوه با هم کار جدید برای خودتان یک هدف تقویت روحیه قرار دهید و به دنبال آن بروید.
منبع:نمناک
ارسال نظر