دیدگاه متکی درباره رابطه با آمریکا
پارسینه: آقای رییس کل بانک مرکزی میگفت که به من ساعت 12 شب دستور داده شد که از ساعت 8 صبح مثلا ارز و دلار را این میزان گران کنم. اصلا اقتصاد دستوری نیست، اقتصاد باید سیر و بستر بررسیهای خودش را داشته باشد و به تصمیمگیری برسد.
عضو ائتلاف ۵گانه اصولگرایان،میگوید: در دولت کارگزاران اینگونه القا میشد که فقط ۲۰۰- ۳۰۰ نفر در ایران میتوانند کشورداری کنند و آنها هم اطرافیان کارگزاران بودند.
منوچهر متکی وزیر خارجه دولت نهم، امروز یکی از اعضای ائتلاف 5گانه اصولگرایان است. شاید به خاطر آنکه دستی بر آتش داشته، نقاط قوت و ضعف دولتهای نهم و دهم را بهتر از خیلی از سیاسیون میداند.
او می گوید، پرکاری و سختکوشی نمود اصلی دولت نهم است اما در عین حال تاکید دارد که کار کارشناسی نکردن هم نقطه ضعف دولت احمدینژاد است.
وی هاشمی رفسنجانی را کسی معرفی میکند که همواره سعی میکند که انتخابات مرتبط با خودش باشد و میگوید، اگر وی تصمیم بگیرد که وارد عرصه شود باید خودش را با یک رقابت شدیدی در کشور و در مواجه با انتخابات ببیند.
درباره جبهه پیروان، انتخابات ریاست جمهوری، مذاکرات هستهای، بیداری اسلامی و چندین و چند موضوع دیگر با او به گفتوگوی تفصیلی نشستیم.
متن کامل این مصاحبه به شرح ذیل است:
تسنیم: آخرین اخبار را از ائتلاف پنجگانه اصولگرایان بفرمایید، تاکنون تاریخهایی برای معرفی کاندیدای نهایی این ائتلاف از قبیل 14 و 24 اردیبهشت مشخص شده است. آخرین جمعبندی در جلساتی که در این زمینه داشتهاید چیست؟
متکی: بسماللهالرحمنالرحیم. روند بالنده خبرگزاری تسنیم را در فعالیتهای نسبتا کوتاه مدت هفت الی هشت ماههاش را هم به مدیریت و هم تکتک اعضای این مجموعه که دو ویژگی عشق به هدف و تخصص در کار را کنار هم قرار دادهاند، تبریک میگویم. بویژه در ایامی که در آن قرار داریم و آرزوی توفیق بیشتر برای عزیزانمان در خبرگزاری تسنیم دارم.
قاعدتاً برخی از دوستان به مزاح میگویند که گویا برای خود کاندیداها هم شاید شبهه شده باشد، به اینکه حضور حداکثری باید شامل کاندیداها هم بشود و لذا تعداد قابل توجهی از افراد یا برای ثبتنام اعلام آمادگی کردهاند و یا در شرف اعلام هستند.
حرکت هوشمندانه هر جریان سیاسی این است که وقتی با تعدد نامزدها در مجموعه خودش مواجه میشود، راهکارهایی را برای کاهش تعداد کاندیداها تدبیر کند. این کار در نظامات جا افتاده حزبی ساز و کار تعریف شده خودش را دارد و معمولا در رقابتهای درون حزبی، کاندیدای نهایی و خروجی یک مجموعه سیاسی برای ورود به عرصههای رقابتی انتخابات، بر این اساس مشخص میشود . اما در جاهایی که خیلی سازوکار حزبی با قوامی وجود ندارد، براساس توصیه اصحاب حل و عقل، یا زعما و یا گفتمان درونی نامزدها با یکدیگر این سازوکار انجام می شود.
ما در مجموع نیروهای ارزشی و ولایی اصولگرا و آنچه که به بخش خودمان مرتبط میشد و مقدور بود، سه نفر از جبهه پیروان خط امام و رهبری و دو نفر هم از اعضای جامعه روحانیت مبارز به هم پیوستیم و ائتلاف اکثریت و یا پنج نفره را تشکیل دادیم.
نکته مهمی که از 7 الی 8 ماه پیش که بحثهای انتخابات مطرح بود و ما از ابتدا بحث میکردیم، این بود که ما با درس گرفتن از تجارب پیشین که معمولاً تلاش برای کاهش کاندیداها خیلی موفق نبود، تأکید کردیم که سازوکار رسیدن به خروجی واحد را باید با خود کاندیداها تدوین کنیم. بر این اساس، خود نامزدهایی که باور دارند بیایند و یک سازوکاری را تدوین کنند و براساس آن کاندیداها کاهش پیدا کند.
توافق اعضای ائتلاف نانوشته است
بر این اساس ما در جلسات تقریبا مستمر و طولانی طی چند ماه گذشته به این توافق نانوشته رسیدیم که از مجموعه ائتلاف پنج نفره خروجی واحد داشته باشیم و اساس این خروجی واحد و نامزد نهایی مقبولیت براساس نظر سنجی است و زمان مورد توافق ما برای رسیدن به این توافق قبل از ثبت نام است. بنابراین من تصور میکنم که بیان هر نظر دیگری خارج از این چارچوب توافقشده در واقع نوعی عدول از این توافقات است که معلوم نیست به کجا بیانجامد.
تأکید ما بر اینکه قبل از ثبت نام این تفاهم انجام شود، خیلی روشن بود به طوری که اگر بنا باشد همه اعضا ثبت نام کنند، علیالقاعده شرایط پس از آن بسیار دشوار خواهد شد.
کسی که ثبت نام کرده و وارد کارهای ستادی جدی و انتخاباتی شده، خارج شدنش و یا کنار کشیدنش خیلی دیگر دست خودش نیست، بنابراین منطقی برای این توافق حاکم بود که تفاهم بر روی خروجی واحد در ائتلاف پنج نفره قبل از ثبت نام باشد. همین برداشت را ما براساس صحبتی که دوستانمان در جامعه روحانیت مبارز به ما منتقل کردهاند، از ائتلاف سه نفره داشتیم، یعنی تصور ما این بود که ائتلاف سه نفره هم در فاصله دهم اردیبهشت تا ثبت نام در واقع خروجی خودشان را مشخص کنند. در روزهای گذشته متأسفانه شنیده شد که آنها بنای ثبت نام را دارند و ما امیدواریم در ائتلاف پنج نفره چنین اتفاقی نیفتد.
تسنیم: در صحبتهایی که میشود هر کدام از دوستان در ائتلاف پنجگانه خودشان را رأی اول میدانند و تأکید میکنند که در صحنه میمانند؛ آخرین جلسهای که در این زمینه داشتید چه زمانی بوده و اینکه، اعضای ائتلاف هنوز به تعهداتشان پایبند هستند؟ چون صحبتهای خارج از ائتلاف آنها با صحبتهایی که در رسانهها مطرح میشود خیلی گویای پایبندی نیست.
متکی: بنا شده اینکه چه کسی رأی اول را دارد را هیچکدام از ما بیان نکنیم و آن را فقط یک مکانیزم بیان کند.
اظهارات هیچ یک از اعضای پنج نفره مشخص نمیکند که چه کسی اول است
تسنیم: این مکانیزم تشکیل شده است؟
متکی: بله، تعریف شده و نظرسنجیهایی که از 17 فروردین شروع شده، تا 15 اردیبهشت خروجیهایشان را داشته باشیم و بر این اساس تعریفشده، که چگونه خروجی واحد و نفر اول معین میشود، بنابراین اظهارات هیچ یک از اعضای پنج نفره مشخص نمیکند که چه کسی اول است.
تسنیم: یکی از دوستان آقای باهنر مصاحبه کرده بودند و به قطع یقین گفته بودند که ایشان رأی اول را دارد و خروجی ائتلاف پنجگانه آقای باهنر است. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
متکی: در توافق ما ذکر نشده که اگر از اطرافیان کاندیداها اظهارنظری کردند، اساس تصمیمگیری ما باشد.
تسنیم: از نظرسنجیها و میزان درصد آرا تا امروز خبر دارید؟
متکی: ما در جلساتی که به زودی خواهیم داشت، بناست شرایط را مرور و براساس توافقات انجام شده، به خروجی واحد برسیم.
تسنیم: فرمودید میثاقی بسته شده، میثاقی که کتبی هم نیست و نانوشته است؛ خود اعضای ائتلاف از آن اطلاع دارند؟
متکی: بله، فرنگیها میگویند"gentelmen's agreement، جنتلمن اگریمنت" ( با خنده)؛ یک توافق نانوشته است.
تسنیم: دغدغه سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی 10 سال گذشته بحث پرونده هستهای است. همانطور که مستحضرید هر دولتی که روی کار آمده بالاخره یک روش خاصی را برای مدیریت پرونده هستهای پیش گرفته است. البته ممکن است منتج به یک هدف بوده است، اما این تاکتیکها متفاوت بودهاند. ممکن است که استراتژی یکی بوده ولی تاکتیکها به تناسب دولتی که سر کار آمده متفاوت بودند. برنامه شما برای مدیریت پرونده هستهای چیست و فکر میکنید که چگونه بتوانید حق مردم ایران را در موضوع هستهای استیفا کنید؟
متکی: بله، موضوع مهمی است. من تصور میکنم که همان تاکتیکهای متفاوتی که اشاره کردید، درست است. یکی از این تاکتیکها در دوران دولت اصلاحات به کار برده شد و تاکتیک دیگری هم در دولتهای نهم و دهم و شرایط کنونی است که در آن قرار داریم که شامل سه بازه زمانی میشود. این حرف کاملا درست است که استراتژی واحد و هدفگذاری مشترک بود. استراتژی واحد این بود که ملت ایران از حق خودش در برخورداری از انرژی هستهای و چرخه سوخت استفاده کند.
متد اصلاحات تقریبا یک دوره سه ساله به درازا کشید اما منتج به پذیرش فعالیتهای هستهای ما از سوی سه کشور غربی نشد و در ماههای پایانی دولت آقای خاتمی این رویکرد یا تاکتیک تغییر کرد، یعنی ما تعلیق بیش از دوسال و نیمه را در مرداد ماه 1384 و در موقعی که پکیج یا بسته غرب را دریافت کردیم، دیدیم که در آن همه چیز به جز موضوع غنیسازی و حق ایران در داشتن غنیسازی و چرخه سوخت وجود دارد.
در آنجا تصمیم نظام در دولت آقای خاتمی این شد که ما نطنز و اصفهان را از تعلیق درآوریم. با این کار رویکرد دوم و یا جدید شروع شد، این رویکرد نقطه قوتش این بود که ما امروز کاملا از چرخه سوخت برخوردار شدیم، یعنی ما امروز هم توانمندی سهونیم درصد و هم 20 درصد را در حوزه غنیسازی اورانیوم بدست آوردهایم و میتوانیم برای نیازهای صلحآمیز کشور چه در نیروگاههای هستهای برای تولید برق و چه در نیروگاه اتمی تهران برای شیمیداروها موارد مورد نیازمان را تولید کنیم.
در مذاکرات هستهای دست برتر داریم
معتقدم ما امروز در وضعیتی هستیم که در مذاکرات و موضوع هستهای دست برتر را داریم؛ مشکلی که طی چند سال اخیر وجود داشت این بود که غرب به یک تصمیم سیاسی در بحث هستهای نرسیده بود، علت آن هم این بود که غرب بحث هستهای را به ابزار و وسیلهای برای اهداف دیگری مدنظر قرار داده بود. ما وقتی با اروپاییها صحبت میکردیم آنها میگفتند که آمریکاییها را راضی کنید، مفهوم این حرف این بود که آمریکا استراتژی خاص خودش را برای بحث هستهای تعریف کرده و بنا هم نبود که این بحث حل شود.
وقتی ما با البرادعی در جهت حل و فصل کامل و یکباره همه ابهامات پرونده هستهای در قالب یک بسته کامل تفاهم کردیم و سیر کامل آن را انجام دادیم و به مرحله آخر رسید، میبایست به نامه نهایی 5+1 برای تأیید فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران منجر شود، اما ما در این مرحله با ادعاهای جدید آمریکاییها مواجه شدیم در حالیکه قبل از آن از سوی دبیر کل اعلام شده بود که هر کس (هر کشوری) هر ادعایی دارد، ارائه کند، چون ما با ایران توافق کردیم که مسائل را حل کنیم.
در آن زمان اراده سیاسی لازم نبود. یک سال اخیر را که رصد میکنیم، میبینیم که یک تفاوت و تغییری در نوع رویکرد 5+ 1 البته با محوریت غرب قابل ردیابی است که به اعتقاد من این تغییر یک تغییر ملموس و مشهود است. ما نیازمند این هستیم که با توجه به این شرایط جدید سناریوها و طراحیهای جدیدی را طرحریزی کنیم.
یکی از تأثیرگذاریهای دیپلماسی این است که بتواند نو به نو در قالبها و سناریوهای جدید طرح شود که براین اساس من معتقدم که با اظهارات غربیها که میگویند بعد از انتخابات برای ادامه مذاکرات آمادگی داریم فرصتی برای دولت یازدهم است که بحث هستهای را در اولویت حل قرار دهد، البته با این تأکید که ما در پیگیری مذاکرات هستهای خواستههای خودمان را مطالبه و نهایی کنیم. اگر دیروز آنها بحث هستهای را با موضوعات، اهداف و بازیهای دیگر گره میزدند ما نباید بحث هستهایمان را به مسائل دیگری گره بزنیم بنابراین فکر میکنم مذاکرات جدید و شفاف و نیز براساس سناریوهای دقیق دیپلماتیک میتواند ما را به طرف حل مسئله هستهای پیش ببرد.
تسنیم: مستحضر هستید که دکترین جمهوری اسلامی از بدو پیروزی انقلاب اسلامی مقابله با استکبار جهانی و حمایت از مستضعفین جهان بوده، مطابق با این گفتمان حضرت امام خمینی(ره) که حضرت آقا هم در طول دوران زعامتشان این گفتمان استمرار داشته است، مذاکره با آمریکا مذموم بوده و به نوعی قابل پذیرش نبوده است که مقام معظم رهبری هم در سخنان آغاز سالشان فرمودند که به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم، نظر شما در مورد مذاکره با آمریکا چیست و آیا حاضرید برای مذاکره با آمریکا سر یک میز بنشینید؟
متکی: از دوران پیش از پیروزی انقلاب و بعد از آن از رصد در بیانات، اعلامیهها، رهنمودها و نگاه امام خمینی(ره) موضوع "جبهه استکبار" و "سلطه جهانی" که امروز ایالات متحده آمریکا نماد آن بوده و این موارد در این کشور نمود پیدا میکند، این موارد استخراج میشود.
حضرت امام خمینی(ره) و بعد از ایشان هم مقام معظم رهبری همواره در این زمینه مبانی و افقها را تبیین کردهاند. هم امام خمینی(ره) و هم مقام معظم رهبری رویکردهایشان را نسبت به اردوگاه دشمن تشریح و ابعاد آن را برای ما توصیف میکنند که ما باید مراقب باشیم. اما وقتی که این بزرگواران با مکتوبه و اظهاراتی در مورد جبهه استکبار مواجه میشوند، لازم می دانند که نسبت به آن عکسالعمل نشان داده و به آن جواب دهند، همان مبانی اصولی با نگاه عبور از واقعیتها در پاسخهای آنها لحاظ میشود.
به عنوان مثال وقتی در نامه حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با مسئله آمدن یک هیئت آمریکایی در زمانی که سفارت این کشور در تهران اشغال و بعدها معلوم شد که اینجا (سفارت آمریکا) سفارت نیست، بلکه لانه جاسوسی است، نگاه میکنیم میبینیم که ایشان در مورد مذاکره با آمریکا اظهاراتی بیان میکند که چارچوبها و مبانی را تعیین میکنند که در این قالبها راه را میتوان پیگیری کرد. ایشان با این کار میخواستند بگویند که من به واقعیتهای موجود در دنیا توجه میکنم.
مقام معظم رهبری یک وقت به عنوان مبانی نظری و نوع نگاه، نظرشان را نسبت به ماهیت، کارکرد و سلطهطلبی آمریکا بیان میکنند و یک وقت نیز در مورد مذاکره با این کشور صحبت میکنند. من تصورم این هست که ما در اینجا میخواهیم مبانی و اصول خود را ضمن حفظ، از کوچه پس کوچههای واقعیات عبور دهیم و وقتی که میخواهیم در این مسیر عبور کنیم، قاعدتاً باید چارچوبهای جدیدی را نیز رعایت کنیم.
مقام معظم رهبری در شیراز میفرمایند که ما بنا نداریم که تا ابد با آمریکاییها رابطه نداشته باشیم، ضمن اینکه مذمومیت مذاکره با آمریکا هم وجود دارد. یا در جایی که بحث مذاکره با آمریکا مطرح است، ایشان روی سودمند بودن این مذاکرات و یا مقدمات لازم برای یک مذاکرات منطقی تأکید میکنند اما نفی مذاکره نمیکنند بلکه مذاکره را تعریف میکنند.
رهبر انقلاب و منطق جهانی درباره مذاکره با آمریکا
مذاکره این نیست که شما با طرف مقابل بنشینید و او دیکته کرده و دستورالعمل صادر کند و اگر شما عمل کردید، اهل مذاکرهاید و اگر مخالف بودید پس میگویند که اهل مذاکره نیستید. رهبری و ولی امر در اینجا میخواهد منطق قابل تأییدی را به جهانیان منعکس و منتقل کند. بر این اساس و برای اینکه خیلی هم کلی صحبت نکرده باشیم بنده هم معتقدم که ما با کشوری مثل آمریکا به جهت اینکه پیشینه این کشور در رابطه با ایران در سه پرونده، یکی از سال 1320 تا 1357، یکی از 23 بهمن1357 تا 12 آبان 1358 و دیگری از 14 آبان 1358 تا الان پرونده بسیار قطوری است، باید با مراقبت برخورد کنیم. این موارد نوعا نشانگر توع برخورد آمریکا با ماست که همیشه اینگونه بوده است.
آمریکا همواره از اهرم فشار و استفاده از هر فرصتی برای لطمه زدن به ما استفاده کرده است. طبع آمریکا در این سالهای طولانی چه زمانی که رابطه خوب با شاه داشته و دنبال منافع خاص خودش و حذف منافع ملت ایران بوده و چه بعد از انقلاب، همواره دشمنانه بوده است.
وقتی ما در مورد مذاکره با آمریکا و یا روابط با این کشور گفتوگو میکنیم باید مبانی و اصول خود را در چارچوب قابل فهم دنیا اینگونه بیان کنیم که ما مخالف مذاکره با آمریکا نیستیم. مذاکره باید از یک جایگاه برابر و قابل پذیرش در قواعد یک مذاکره و پیش از آن، رسیدن به اراده سیاسی برای مذاکره برخوردار باشد. ما معتقدیم که آمریکاییها تا امروز از اراده سیاسی لازم برای یک مذاکره منطقی با ایران برخوردار نبودند که علت آن هم این است که هنوز تصور میکنند فشار کارساز است. شما مناظره آقای رامنی و آقای اوباما را در همین انتخابات که میبینید، در بحث ایران هر دو از یک ادبیات استفاده میکنند و آن اینکه ایرانیها به خانه آخر و به آخر خط رسیدهاند و معتقدند ما با یک مقدار فشار و تحریم بیشتر میتوانیم ایران را بشکنیم و تسلیم کنیم.
این روحیه، روحیه مذاکرهای نیست. رهبری در یک کلام اتفاقا دیپلماتیک انقلابی این موضوع را بیان میکنند. ایشان فرمودند "من دیپلمات نیستم، انقلابیام"؛ این کلام، کلام قابل فهم در دنیاست که اگر آمریکاییها به قواعد کار پایبند باشند و رفتار عملی آنها منطبق با درخواست مذاکرهشان باشد، میتوانیم مذاکره کنیم.
دیپلمات انقلابی هستم
تسنیم: شما انقلابی هستید یا دیپلمات؟
متکی: من دیپلمات انقلابی هستم.
تسنیم: آقای عسگر اولادی و دوستان جبهه پیروان مکررا که نه، ولی چندین بار اعلام کردند که ما دعوت میکنیم و یا دعوتنامه میفرستیم به دوستان جبهه پایداری و ائتلاف سهگانه مبنی بر اینکه بیایند و ائتلافی تشکیل دهند و نهایتا با کاندیدای واحد وارد عرصه شویم، تاکنون این دعوتنامهها ارسال شده و یا دعوتنامهای که برای رضایی فرستاده شده، نتیجه آن چه شد؟ محسن رضایی اعلام کرده که بنده هیچ علاقهای ندارم که به هیچ ائتلافی بپیوندم و با توجه به اینکه شما در دولت احمدینژاد وزیر بودید و حتما ایشان و یا حتی کل کابینه را از نزدیک میشناسید نقاط قوا و ضعف این دولت و دولت نهم از نظر شما چیست؟
متکی: تا جایی که بنده اطلاع دارم نامه مکتوبی از جبهه پیروان برای هیچ کاندیدایی جهت پیوستن ارسال نشده، لذا این دعوتها، دعوت شفاهی و بیشتر اعلام یک موضع سیاسی بود. البته همیشه دعوت برای وحدت خوب است اما در نگاه به واقعیتهای موجود قاعدتا الان زمان برای ائتلاف و این مسائل گذشته، چون قرار است ائتلافهایی که تشکیل شده برای تصمیمگیری و داشتن خروجی قبل از ثبت نام و اینها به آخر خط برسد.
برخورد محسن رضایی نشان میدهد که آمادگی برای پیوستن به یک کار جمعی را ندارد
در مورد آقای رضایی هم من در نامهام هم ذکر کردم که در ظرفیت شخصی خودم از ایشان دعوت کردم که به ائتلاف پنج نفره و یا ائتلاف اکثریت بپیوندد که دلایلم را هم در آن نامه و نوع نگاهی که داشتم نوشتم.
برخورد ایشان نشاندهنده این است که کماکان حرکت فردی خودش را دارد و آمادگی برای پیوستن به یک کار جمعی را ندارد که این تشخیص خودشان است و من به این خواسته ایشان احترام میگذارم ولی اگر اعلام آمادگی میکردند من همانطور که در نامهام نیز نوشتهام در بین نامزدهای پنج نفره مطرح میکردم، چون آنها نیز میبایست تصویب بکنند.
تسنیم: پاسخی از آقای رضایی دریافت کردید؟
متکی: خیر، پاسخی از ایشان دریافت نکردم.
تسنیم: با توجه به اینکه شما در دولت آقای احمدینژاد وزیر بودهاید، نقاط مثبت و منفی دولت وی چیست؟
متکی: در مورد دولت آقای احمدینژاد مثل هر دولت، رییس جمهور و یا یک سیاستمدار، قاعدتا در ارزیابیها بایستی هم نکات مثبت یک دولت را مدنظر داشت و هم احیانا نکات منفی و اشکالاتی که در آن دولت هست را بررسی کرد. این برخورد منصفانهای است که با هر موضوعی ما میتوانیم داشته باشیم.
سختکوشی و پرکاری شاید برجستهترین نمود کار دولت نهم بود
نکات مثبت دولت نهم در منشورهای بلندی از سوی مقام معظم رهبری در مناسبتهای مختلف مطرح شده است. سختکوشی و پرکاری شاید برجستهترین نمود کار دولت نهم بوده که این امر در حوزههای عمرانی و اجرایی کشور در ایجاد زیرساختها و تقویت آنها، در ساختن راهها و بزرگراهها، سدها و نیروگاهها تولید برق و انرژی و کارهایی از این دست تا حدودی خودش را نشان میدهد و سایر ویژگیهایی که مقام معظم رهبری این ویژگیها را به طور کامل در توصیف دولت نهم و دولت آقای احمدینژاد بیان کردند که ما باید قاعدتا از کسی که در هر سطحی در آن حوزهها برای کشور کار کرده است، تقدیر کینم.
در حوزه نکات منفی، به نظر من دو بخش بیشتر در دولت آقای احمدینژاد خودنمایی میکند. یکی عدم عبور تصمیمات از کوره کارشناسی و نگاه تخصصی به تصمیمات به خصوص در بخشها و موضوعاتی است که از پیچیدگیهای چند وجهی برخوردار است.
به عنوان مثال مباحث اقتصادی یک منشور و یک منظومه است، شما در منظومه مباحث اقتصادی که محورهایی چون نرخ سود بانکی، نرخ برابری پول ملی با ارز خارجی، نقدینگی، نرخ بیکاری، نرخ تورم و گرانی در کشور و سایر شاخصهایی که در حوزه اقتصاد برای طراحی یک "مستر پلنت" و یک طراحی کلی اقتصادی کشور ضروری است نمیتوانید یک گوشهاش را بگیرید و برایش تصمیمسازی بکنید و فکر کنید که کار خوبی است. آقای رییس کل بانک مرکزی میگفت که به من ساعت 12 شب دستور داده شد که از ساعت 8 صبح مثلا ارز و دلار را این میزان گران کنم. اصلا اقتصاد دستوری نیست، اقتصاد باید سیر و بستر بررسیهای خودش را داشته باشد و به تصمیمگیری برسد.
تصمیم سازی به سبک "اوامر ملوکانه"
نکته دیگر این است که برخی از تصمیمات در کشورداری ما را به طرف فضای رژیم گذشته که اوامر ملوکانه بود، سوق میداد یعنی وقتی که شما سازمان "مدیریت، برنامه و بودجه" را در کشور منحل میکنید و آن را در واقع به نوعی وابسته به ریاست جمهوری میکنید که فقط در یک ارتباط دو نفره تصمیمسازی بشود یعنی اینکه شما همه کانالها و مقدمات رسیدن به یک تصمیم پخته را حذف میکنید.
اینکه در بحث اقتصاد مقاومتی مقام معظم رهبری بیان میکنند که ثبات در تصمیمگیری باید وجود داشته باشد، نکته قابل ملاحظهای است که باید به آن توجه شود. چه موقع ثبات در تصمیمگیری بوجود میآید؟! موقعی که یک تصمیم از کوره گداخته کار کارشناسی دقیق بیرون آید و همه جوانب آن بررسی شود.
کشورهای دیگر گاهی یک تصمیم را وقتی میخواهند اتخاذ کنند قبل از اجرا در بدنه جامعه مطرح و از همه صاحبنظران نظرخواهی میکنند.گاهی در مورد یک تصمیم به میزان مهم و خطیر بودنش آن را به صورت آزمایشی اجرا کرده و بازخوردهای آن را جمعآوری میکنند.
امر کشورداری یک امر خطیری است و ما نمیتوانیم به سادگی تصمیم بگیریم. مثلا صبح روزی در کشور در هیئت دولت گفته میشود که جمعیت تهران 7 میلیون نفر کم شود، چرا این تصمیم گرفته شد، ظاهرا مثلا شب قبل یا چند شب قبل در جایی گفته شده است که قرار است که یک زلزلهای در تهران بیاید، خب بر این اساس ما در هیئت دولت میگوییم که 7 میلیون نفر تخلیه از تهران تخلیه و کم شوند بعد تازه به این فکر میافتیم که خب چگونه؟!
پدر پسرش را صدا میکند و میگوید، حسن، میگوید چیه بابا ؟ پدر می گوید برو بازار! پسر میرود بازار و بعد از یک ساعت بر میگردد و میگوید چی بگیرم؟!
ما آمدیم گفتیم 7 میلیون بروند بیرون، بعد از آن فکر کردیم که چطور این جمعیت از تهران بروند. اینکه تهران از جمعیت سبک شود و اینکه تهران متمرکز از جمعیت نشود، همیشه بحث دولتها بوده است. تقریبا حدود 7 ماه در دولت به وزرای مختلف تأکید میشد که شما کارمندانتان را بفرستید خارج از تهران و آنها نمیرفتند. تشویقهایی در نظر گرفتند، جلسات فراوانی برگزار شد برای اینکه چه تشویقهایی اعمال شود. نهایتا صد هزار نفر برای خروج از تهران اسم نوشتند، بیست هزار نفر از این صد هزار نفر از تهران رفتند و بعد از اینکه از تشویقها بهرهمند شدند با پارتیبازی اقدام به برگشتن کردند. این نشاندهنده این است که اگر در یک تصمیم خوب مقدماتش فراهم نشده باشد و شما مطالعه نداشته باشید و ضمانتهای اجرایی برای آن نباشد، به نتیجه نمیرسد.
امر کشورداری، امری مبتنی بر تخصص و استفاده از متخصصین است. نکته دیگری که من به ذهنم میرسد، اصلی، فرعی کردن مباحث و یا متن و حاشیه ساختن در مسایل کشور است. در شاخصهایی که مقام معظم رهبری برای کاندیدای ریاست جمهوری بیان میکنند یکی از موارد پرهیز از حاشیهسازیها در امر کشورداری است. شما وقتی که به نام دولت وارد فضاها و حواشی میشوید که کار دولت نیست و آن وقت توجه نمیکنیم که چه انرژی عظیمی از کشور صرف حواشی شده و به همان میزان این انرژی از متن و جاییکه مسایل اصلی کشور است دور نگه داشته شده و قابل استفاده نمیشود.
من فکر میکنم در کنار کارهای مثبت و نقاط قوتی که دولت نهم و دولت آقای احمدینژاد داشته اینها سر فصلهایی از نقاط ضعفهایی است که ما متأسفانه دچارش بودهایم.
تسنیم: حول سه شاخص میخواستیم نظرتان را و سوابقتان را بفرمایید. اول بحث ولایتمداری، دوم بحث کارآمدی و سوم نیز روحیه ارزشی و انقلابی. در بحث کارآمدی با توجه به اینکه حضرتعالی وزیر امور خارجه بودید و الان هم بخش مهمی از مشکلات کشور بحث اقتصادی و غیره است. میخواستیم بدونیم که در بحث اقتصادی و معیشتی هم جایی دستی بر آتش داشتید و برنامه خاصی در این زمینه دارید؟
متکی: در حوزه جایگاه ولایت فقیه در قانون اساسی ما و نظام اسلامی وقتی بررسی میکنیم میبینیم که ولی امر هم از منظر شرعی و هم از نظر قانونی و هم با نگاه به سوابق و تجربه و از منظر کارشناسی امروز از جایگاهی برخوردار است که برای ما تکلیف آور است و این تبعیتی است که در متن فقه ما وجود دارد. فقه ما تا مرز تقلید و از جهات شرعی این جایگاه را برای ولی فقیه قائل است.کسی که این ویژگیها را دارد تبعیت از او برای بقیه ضروری است.
رهبری در نظام ما و در زمانی که ما الان در آن زندگی میکنیم کسی است که امر کشورداری را به تجربه طی کرده و کارشناس مسائل است، در اظهارنظرها مانند دوران انقلاب که همه اظهار نظر میکردند و بعد معلوم میشد که نظر امام صائب است و نظر ایشان درست بوده، امروز نیز رهبری چنین جایگاهی دارند.
جایگاه رهبری امروز به عنوان کسی که کارشناس مسائل کشور است و در تمام کوران مسائل طی 34 سال گذشته حضور داشته و در جاهایی نیز تأثیرگذار هم بوده، مطرح و قابل طرح است. براساس اصل 110 و مقدمه آن اصل 4 قانون اساسی، ولی فقیه منبع و اساس مشروعیت نظام است، یعنی رییس جمهور بعد از انتخاب به دلیل حکم تنفیذی که از رهبری میگیرد مشروعیت ریاست مجریه و اجراییات در کشور را پیدا میکند.
بنابراین هم از منظر قانونی و هم از منظر شرعی و هم از منظر سابقهای، تجربهای، کارشناسی و کاردانی تصور من این است که برای رییس جمهور دو نکته باید مورد توجه باشد. یکی اینکه رییس جمهور جایگاه خودش و دولت را در قانون اساسی بداند و دوم اینکه چنین ظرفیت عظیم اقیانوسی در نظام وجود دارد که رییس جمهور برای امر کشورداری که امر بسیار خطیر و سنگینی است میتواند از این ظرفیت نه فقط در راهنماییها، بلکه در گرهگشاییها و در باز کردن بن بستها از آن استفاده کند.
عدول دولت یا احیانا بعضی از رؤسای جمهور از جایگاه قانونی خودشان و حرکت به سوی برخی از حواشی که نه شأنیت و نه صلاحیتش را دارند و نه حتی جایگاه قانونیشان است، مثل تفسیر دین و ارائه قرائتهای مختلف از آن موجب خواهد شد که توهماتی برایشان بوجود آید و از کارهای اساسی کشور غافل مانده و به مسائل فرعی و حاشیهای که جزو وظایفشان نیست، بپردازند.
قرائت درست از دین در نظام تعریف شده است. ولایت فقیه جایگاه تعریف و ارائه قرائت درست از دین را دارد. زمانی هم که جمهوری اسلامی نبود باز هم مردم میدانستند قرائت درست از دین توسط روحانیت و مراجع انجام میشود. مثل این است که شما یک مسئله پزشکی دارید و به جامعه پزشکی مراجعه کنید. یک مسئلهای در مورد سازهها دارید به نظام مهندسی مراجعه میکنید.
ممکن است کسی در دولت آشنایی با دین و قرائتهای دینی داشته باشد، اما "به ماهو دولت" این جایگاه را ندارد که آنها را ارائه کند چون جایگاه دولت، یک جایگاه استراتژیک برای امر کشورداری است. باید برای معیشت و مشکلات مردم راهحلهایی بیاندیشد.
در قانون اساسی جایگاهی که باید دین را تبیین کند، ولایت فقیه است که وقتی ایشان حکمی صادر کند، بزرگان دین به ما یاد میدهند که حتی مراجع تقلید هم در مقابل حکم ولی فقیه و ولی امر در واقع هیچ نظر مخالفی را بیان نمیکنند. این جایگاه ولایت فقیه است و قاعدتا ولایتمداری از اتصال به چنین سرچشمهای نشأت میگیرد.
در بحث کارآمدی، 34 سال پیش بنده با رأی مردم به مجلس آمدم و در ارکان نظام قرار گرفتم. یک بار دیگر هم برای من این اتفاق افتاد و مجددا در دوره هفتم به مجلس رفتم. در طول این 34 سال نوعا من در جریان مسائل کلی کشور بودم و از نزدیک امر کشورداری را میدیدم که چگونه صورت میپذیرد. مدیران مختلفی را در امر کشورداری دیدم که بعضا با تدبیر و با سعه صدر و با نگاه به چشماندازهای دور دست و یا نگرش به افقها در کشور مدیریت کردند. جایی که لازم شد در مواجه با بحران مدیریت خوبی در بحرانها داشتند و کسان دیگری را هم دیدم که تجربههای آنگونه موفقی نداشتند. یا نیمه موفقی داشتند.
در طول 34 سال گذشته از نزدیک ناظری در امر کشورداری بودم. حداقل 6 سال در تدوین بودجه کشور مشارکت داشتم. در جریان دو برنامه 5 ساله قرار داشتم که یکی از آنها همین برنامه فعلی است که در نگارش آن به عنوان عضو هیئت دولت شریک بودم و در جلساتش که به ریاست معاون اول رییس جمهور در دولت نهم تشکیل میشد و صاحبنظران نیز در آن شرکت داشتند، حضور داشتم. من 9 سال سفیر ایران در دو کشوری که ما حجم بالایی از روابط اقتصادی با آنها را داشتیم، بودم که در دوران سفارت من در این دو کشور حجم مبادلات ما با آنها دهها برابر شد.
حجم مبادلات ما با کشور ترکیه در سال 1365 به مرز 3 میلیارد دلار رسید در حالیکه حجم مبادلات ما با این کشورر قبل از انقلاب چند ده میلیون دلار بود. زمانی که من سفیر ایران در ژاپن بودم و در زمان آقای هاشمی ژاپنیها 10 میلیارد دلار فاینانس(اعتبار خارجی) را از ما پذیرفتند. مدیریت دریافت این فاینانسها برای اجرای طرحهای مختلف در ایران یک کار اقتصادی و مذاکراه اقتصادی بود.
من اولین وزیر خارجهای بودم که در مسئولیت وزارت امور خارجه به دیپلماسی اقتصادی به عنوان یک امر مهم به آن توجه و برای آن برنامهریزی کردم. وقتی که وزارت امور خارجه رفتم معاونت اقتصادی را در این وزارتخانه احیا کردم. تنها وزیر امور خارجهای بودم که در سفرهای خارجی به کشورهای مختلف همراهانی از شرکتهای ایرانی، چه دولتی و چه خصوصی را برای مذاکره با مقامات خارجی با خود همراه کردم. در سفرها، با رؤسای جمهور و با نیز همتایان خود و دیگر مقامات کشورها برای اینکه یک پیمانکار ایرانی یک پروژهای را در فلان کشور بگیرد از فرصت مذاکرات سیاسی استفاده و با آنها لابی میکردم که پروژهها را شرکتهای ایرانی در دست بگیرند.
من در بیش از 200 سفر خارجی در دوران مسئولیت وزارت امور خارجه و سفرهای متعدد و فراوان در طول 20 سال در مسئولیتهای مختلف به عنوان معاون وزیر و غیره، یک تجربه دنیایی از کشورداری دارم.
من دولتهایی را دیدم که در کشورداری موفق بودند. کشورهایی را دیدم که در برنامهریزی اقتصادی بنیه مردم کشورشان را بالا آوردند. زمانی که سفیر ایران در ژاپن بودم کشورهایی از جنوبشرقی آسیا را دیدم که وقتی در دهه 70 شمسی به بحران پولی و بانکی برخورد کردند و پول ملی اندونزی به یک چهارم ارزش خودش سقوط کرد در برابر آن مقاوت و برای ارتقای آن تلاش کردند.کشوری مثل مالزی را دیدم که در برابر این هجمه ایستاد، اقتصاددانانش را صدا کرد و نگذاشت سهو نیم "رینگیت" در برابر یک دلارش افت کند. یعنی من تجربههای موفق کشورداری را هم در دنیا دیدهام.
گفت، نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم؛ ضمن اینکه ما خودمان هم یه خورده نون گندم خوردیم و فراوانش را هم دست مردم دیدیم.(با خنده) بنابراین من تصورم این است که من از سایر مباحث کشورداری مثل اقتصاد، مسائل اجتماعی و البته فرهنگی جدا نبودم و اضافه کنم که من از مهر ماه گذشته با تشکیل تیمی از اساتید دانشگاه و مدیران سابق و لایق کشور در بخشهای اقتصادی، صنعتی، کشاورزی، تأمین اجتماعی، بیمه، گمرکات و سایر حوزههای منظومه اقتصادی کشور جلسات مستمری را داشتیم و داریم و شرایط اقتصادی کشور را رصد میکنیم. با یک تیم کارشناسی مشکلات را احصاء و آسیبشناسی و راهکارهای خروج از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب را دستهبندی کردیم.
بنده برای سیستم بانکی و برای منظومه مسائل اقتصادی طرحهای مدون دقیق و مشخصی دارم که فکر میکنم میتواند به ما کمک کند که به طرف کشورهایی برویم که کمترین میزان سود بانکی را دارند، ضمن اینکه ما در بینش اسلامی همواره از بهرههای مضاعف که در بانکها داریم و امروز یکی از بلاهای اقتصادی ما محسوب میشود، پرهیز داده شدهایم.
ظاهر سیستم بانکی ما میخواهد کمک کند، وام و تسهیلات به اقشار جامعه و یا تولیدگران میدهد. چرا کسانیکه تسهیلات میگیرند در کشورهای دیگر میروند بالا و در کشور ما پایین میآیند و دچار مشکلات عدیدهای میشوند. من این مسائل را با تیم کارشناسی و متخصص مطالعه کردهام و انشاءالله بعد از ثبت نام برنامههایش را به صورت مدون در اختیار مردم قرار میدهیم.
تسنیم: در کابینهای که قرار هست بکار بگیرید چقدر به روحیه ارزشی و انقلابی آنها توجه میکنید؟
متکی: تصور میکنم که ما هویت و تولد دوبارهمان در واقع با انقلاب اسلامی است. به واسطه انقلاب اسلامی ما در واقع معنا و هویت پیدا کردیم و تصور من این هست که ساختار نظام جمهوری اسلامی به گونهای است که اگر نتوانیم گره خوردگی با ارزشهای انقلاب داشته باشیم از هسته انقلاب حذف میشویم، یعنی پوستهای هستیم که از هسته انقلاب حذف میشویم. این به عنوان یک باور باید باشد.
( گفت که ذات نایافته از هستی بخش، کی تواند که شود هستی بخش) ما اگر مفاهیم و مبانی و ارزشهای انقلاب را سرلوحه کارمان قرار ندهیم اصلا موفق نمیشویم، به همین دلیل ما در انتخاب مدیران نه در رده نخست و بالای کشورداری، بلکه در سلسله مدیران کشور و نه فقط برای رعایت فاکتور ارزشمداری، بلکه برای تضمین سلامت نظام یکی از مرزهایی را که باید به آن توجه کنیم حوزه مدیریت کشور است. یعنی به اعتقاد من مدیران از وزیر که در کنار رییس جمهور بالاترین رده کشور را بر عهده دارد در حوزه مسئولیت خودش، تا پایینترین ردهای که ما اسمش را مدیر میگذاریم، رییس و معاون یک اداره به اعتقاد من بایستی تطابق حداکثری با مبانی مرتبط با انقلاب و مسائل آن و جهتگیریهای انقلاب داشته باشد.
یکی از راهها و ابزارهای مهم برای جلوگیری و درمان فساد درکشور، فسادهایی که بعضا پروندههای بزرگی را هم به خودش اختصاص داد، نه درمان، بلکه پیشگیری از این فسادها این است که شما سلسله مدیران را درست انتخاب کنید. فاکتور دوم برای سلامت، نظارت و ابزارهایی است که باید در نظام برای اینکه مراقبه نسبت به حسن جریان امور در کشور ایجاد شود، داشته باشیم. بنابراین تأکید بر ارزشمداری تابلوی راهنمایی است که به اعتقاد من مبانی و چارچوبهای آن باید در یک تابلوی روشنی مدون شود و روی رئیس جمهور و هر مدیر عالی کشور باشد که دائما در هر رفتن به دفتر کارش برایش یادآوری باشد که اینها ملاکها و قالبهایی است که بر این اساس باید خدمت بکند.
تسنیم: مستحضر هستید که منطقه شاهد یک تحول بسیار مهم است که ما از آن به بیداری اسلامی یاد میکنیم که حدود دو سال است که از این اتفاق مهم میگذرد. اتفاقی که در منطقه افتاده این است که یک سری از دیکتاتورها یا عزل شدند و یا در حال سرنگونی هستند، در واقع اینها نتیجه گفتمان حضرت امام(ره) است در مورد تقابل اسلام ناب با اسلام آمریکایی و مقابله دیکتاتورهای دست نشانده غرب. این پدیده همانگونه که برای ما فرصت است برای غرب تهدید محسوب میشود دیده میشود که غرب دارد تلاش میکند تا این تهدید را از بین ببرد که البته توطئه چینیهایی را هم انجام داده است، که مصادیق آن را درمصر ، بحرین و لیبی میتوانیم ببینم. شما برای حمایت از جریان بیداری اسلامی چه برنامهای دارید؟ به خصوص کشورهایی مثل، بحرین، مصر و لیبی و عربستان.
متکی: با نگاهی خیلی گذرا به چرایی این حوادث مهمی که در طول حدود سه سال گذشته در منطقه پدیدار شد میتوانیم به این نتیجهگیری رهنمون شویم که آنچه که خمیر مایه، عصاره و انگیزه مهم این بیداری بود، اعتقادات مردم و اسلام بود. این در شعارهای مردم آرام آرام متبلور شد. این در تصمیم سازیهای مردم در انتخاب نمایندگان و تدوین قانون اساسی خودش را نشان داد، بنابراین کسانیکه در ابتدا سعی میکردند تحلیل متفاوتی را از این تحول در کشورهای اسلامی در خاورمیانه حوزه عربی و شمال آفریقا بدهند میبایست الان متقاعد شده باشند که در واقع موتور محرکه و سمت و سوی این تحولات اسلام و اسلاخواهی مردم بوده است. این امر روشنی است.
در عین حال وقتی که ما به نخستین سخنرانی افتتاحیه مقام معظم رهبری در اولین اجلاس بیداری اسلامی در تهران توجه میکنیم ایشان بسیار دقیق و موشکافانه جریانشناسی و چالشهای پیشروی این بیداری اسلامی را بر میشمرند و آسیبشناسی میکنند و در واقع نوعی نگرانی که بالاخره این حرکت در مسیر خودش با چه موانعی مواجه است را به درستی تبیین میفرمایند.
ایشان خیلی دقیق خطاب به پیشقراولان، پیشتازان و اندیشمندان نهضت اسلامی هر ایستایی که موجب توقف حرکت بشود و مهمتر از آن بسترهایی که موجب انحراف این حرکت بشود را متذکر میشوند. این هم قسمت دومی است که من فکر میکنم در بررسی بیداری اسلامی باید به آن وجه بکنیم. البته شاید که من بارها این مطلب را در دانشگاههای مختلف در طول دوران دو سال گذشته به تناسب عرض کردهام. یکی از مسولیتهای روشنفکران دینی و صاحبنظران ما در مقطع کنونی این هست که تجربه خودمان را در قالب یک مانیفست برای مسولین و رهبران این جنبشها بفرستیم.
ما در 34 سال گذشته با کارشکنیها، شیطنتها، موانع و دشمنیهای فراوانی مواجه بودهایم. ما از تحریمها، نا امنیها و جنگهای داخلی تا جنگ تحمیلی 8 ساله مواجه بودیم. ما از بازیهای بینالمللی و یارگیریهای خاص بینالمللی برای فشار سیاسی به جمهوری اسلامی مواجه بودیم. من فکر میکنم که ما در 34 سال گذشته لیست بلندی از مجموعه "تکهایی" که دشمن در طول این 34 سال علیه ما زده را میتوانیم فهرست بکنیم و در برابر این "تکهای" دشمن ملت ایران چه "پاتکهایی" زد.
ما چگونه توانستیم در مقابل این هجمهها ایستادگی کنیم که بعد از 34 سال امروز نشکنیم و نشکستهایم. به نظر من این یک سرمایه عظیمی است که هیچ مورخ ما هنوز نتوانسته که بنویسد. هیج مصور ما نتوانسته به تصویر بکشد. هیچ سناریونویس، کارگردان و تهیهکننده فیلم داستانی ما نتوانست آن را تصویربردای کند.
من گمان میکنم که این بر عهده انقلاب اسلامی است، زیرا همانگونه که فرمودید این فریاد الهامبخش امام(ره) بود که از لابلای موانع دیکتاتورها در طول 34 سال گذشته که نمیگذاشتند به جایی برسد بالاخره عبور کرد و آثار خودش را در بین ملتها گذاشت. اولین نکته که ما باید در برخورد با این موضوع مدنظر قرار دهیم این است که باید تحلیل درستی از شرایط داشته باشیم و صورت مسئله را متوجه شویم. به نظر من در حوزه اجرایی کشور تصویر و تحلیل درستی از این اتفاق که دو سال و اندی پیش در تونس آغاز شد حتی تا به امروز نیز آنگونه که باید، نداشتهایم.
شما در بیانات رهبری کاملا روشن و شفاف این حرکت را میبینید که چگونگی برخورد با این حرکت در جایگاه رهبری تحلیل، توصیف و تبیین میشود. ما در دستگاه روابط خارجی خودمان بایستی بر اساس آن تحلیل سناریوهای مقدور خودمان را بنویسیم. اولین سناریوی خیلی روشن این هست که ما با دولتها تماس و ارتباط داریم. قبل از سقوط دیکتاتورها میبایست دیپلماسی و مذاکرات ما یک قالب معین ولی با هدفی که رهبری تبیین کردند تعبیه و روشن شود و بعد از سقوط آنها هم ما باید با توجه به شرایط جدید استراتژیهای جدید ارتباطی را برقرار کنیم.
در تونس، لیبی، مصر، یمن، شرایط جدیدی پدیدار شد، الزاما انطباق با شرایط ما ندارند. آنها رهبری ما را ندارند که این جزو تفاوتهاست اما در دیپلماسی باید با توجه به همین واقعیتها تعریف جدیدی از نوع تماسها و ارتباطات با هدف تثبیت شرایط به نفع ملتهای این کشورها داشته باشیم. ادعایی که الان رهبران همین کشورها هم دارند. مصر الان دولتش باید پاسخگوی نیازهای مردمش باشد و این پاسخها بسیار گسترده است. شما الان موضعی که در مصر میخواهید بگیرید نوعی همگرایی بین دولت و مردم وجود دارد چون یک چیز را دارند دنبال میکنند، البته ممکن است که در حوزههایی تفاوت داشته باشد، اما این به ما ظرفیت دیپلماتیک میدهد که کار کنیم.
بنابراین گمان میکنم که البته در جایی مثل یمن قدری متفاوت است و در بحرین شاید خیلی صریح و روشن مقام معظم رهبری در جلسه افتتاحیه اجلاس "علما و بیداری اسلامی" بیان کردند و یکی از نکاتی را که ایشان خیلی در بیاناتشان تقید داشتند که آشکار بکنند این بود که این ادعایی که به نام جنگ مذهبی، درگیری مذهبی و بحث شیعه و سنی هست با مثالهای ملموس و تشریح میدانی حوادث آن را رد کردند که دولت سکولار بحرین نمیتواند در جایگاه اهل سنت بایستد و اکثریت جمعیت شیعهای که میگوید ما در انتخابات حقمان را داشته باشیم، ما در تعیین سرنوشت حقمان را داشته باشیم.
این به هیچ وجه دعوی شیعه و سنی نیست و یا در واقع تشریحی که از شرایط سوریه میکنند که نه اینها در جایگاه یک دولت شیعی برخورد میکنند و نه آنهایی که اقدامات تروریستی میکنند و مرتبط با آمریکا و عوامل منطقهای هستند میتوانند ادعای سنیگری داشته باشند.
دستگاه دیپلماسی در مورد تحولات منطقه طراحی صحنه کند
گمان میکنم دستگاه دیپلماسی بایستی بعد از آشکار شدن این استراتژیها از سوی رهبری که بسیار دقیق و آگاهانه صورت میگیرد، طراحی صحنه بکند و سناریوسازی کرده و شروع به کار کند و این از کارهای دولت هست و من تصور میکنم که ما هدفگذاریمان باید جلوگیری از بازگشت دوباره به اصطلاح سلطهطلبانه آمریکاییها با چهره سلطهطلبی در منطقه باشیم. آمریکا باید بداند که صحنه عوض و شرایط متفاوت شده و حتما نیازمند طراحی استراتژی جدید است.
تسنیم: طبق توافقی که با دیگر کاندیداهای ائتلاف انجام دادید، آیا این مد نظر بوده که اگر خروجی ائتلاف توانست رأی بالا بیاورد و رییس جمهور شود کابینه مشورتی تشکیل شود و یا اینکه یک رییس جمهور باشد و اگر خواست از بقیه اعضای ائتلاف استفاده بکند و موضوع بعد اینکه در چند وقت اخیر خیلی از رسانههای شاید اصلاحطلب و یا بعضا هم اصولگرا درباره اوضاع کمونی کشور میگویند که به هر حال شرایط کنونی کشور قدری بحرانی است و این بحران را شاید فقط آقای هاشمی میتواند برطرف کند، نظر شما چیست و اینکه فکر میکنید آیا آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات میشوند یا خیر؟
متکی: ما تنها موردی را که در ائتلاف مورد گفتوگو و توافق قرار دادیم نحوه تعیین خروجی واحد این ائتلاف است. سایر مسائل را بحث نکردیم و به تبع آن هیچ چارچوب توافقی در این زمینه تدوین نکردیم، اما هر کس قاعدتا رییس جمهور شود، به اعتقاد من باید اساس انتخاب کابینهاش و اعضای هیئت دولت را بر صلاحیتها، توانمندیها و تخصص قرار دهد. صلاحیتها، صلاحیتهای شخصی و اعتقادی که باید داشته باشد در چارچوب نظام و دوم توانمندیها و سوم هم تخصص مسئولیتهایی را که میخواهد بر عهده بگیرد. این باید اساس انتخاب باشد.
دولت هویت فرا حزبی باید داشته باشد. دولت رویکرد ضد حزبی نباید داشته باشد. به اعتقاد من اتفاقا دولت باید به سامانههای حزبی کمک کند و برای اینکه اگر ما به مفهوم درستش کار حزبی و ساماندهی اجتماعی و مدنی را در کشورمان شکل بدهیم اولین اثرش این است که شفاف حرف می زنیم. من به کاندیداها پیشنهاد کردم که برنامههایتان را مکتوب کنید. مکتوب کردن دو حسن دارد یکی اینکه مردم به صورت شفاف متوجه میشوند که شما چه میگویید و دوم اینکه میتوانند مطالبهگری بکنند. لذا ما در ائتلاف غیر از اینکه چگونه خروجی ما باید مشخص باشد، هیچ مورد دیگری را مورد گفتوگو و توافق قرار ندادیم.
سیاق و سابقه هاشمی رفسنجانی معلق نگهداشتن انتخابات است
در مورد آقای هاشمی، خب به هر حال سیاق و سابقه آقای هاشمی اینگونه است که تعامل ایشان با انتخابات در یکی دو دهه گذشته به گونهای است که سعی میکند موضوع انتخابات را تا مراحل پایانی مرتبط با خودش و به قول فرنگیها "پندینگ" یا معلق نگه دارد که این یک طبع ایشان است، اما چیزی را که اطرافیان ایشان القا میکنند که شرایط کشور به گونهای است که ایشان فقط میتواند، این همان القایی بوده که در طول دوران حکومت کارگزاران و اصلاحطلبان در کشور القا میشد و آن اینکه یک 200- 300 نفری در کشور بودند که فقط اینها میتوانند کشورداری کنند و فقط اینها میتوانند مدیریت کشور را برعهده بگیرند و اواخر آنچنان غرور بر آنها حاکم شده بود که میگفتند غیر از اینها هیچکس نمیتواند، گاهی هست میگوییم اینها میتوانند و دیگران را هم نفی نمیکند، اما بعدها قسمت دوم را هم میگفتند و عنوان میکردند که هیچکس دیگری نمیتواند.
من گمان میکنم که القای چنین نکتهای یعنی در واقع تکذیب قدرت انقلاب در ایجاد رویشها، ظرفیتها و توانمندیهای جدید و این یعنی نفی گردش نخبگان در کشورداری است. لذا معتقدم که هواداران آقای هاشمی با القای اینگونهای مسائل موجب تخریب خودشان نشوند. مردم باور دارند که این اقیانوس ظرفیتهای فراوانی برای داره کشور دارد.
تسنیم: ارزیابی شما چیست، یعنی آقای هاشمی کاندید میشوند یا خیر؟
متکی: آن را خودشان میدانند اما یک چیز برای من روشن هست و آن این است که اگر وی تصمیم بگیرد که وارد عرصه شود باید خودش را با یک رقابت شدیدی در کشور و در مواجه با انتخابات ببیند.
منوچهر متکی وزیر خارجه دولت نهم، امروز یکی از اعضای ائتلاف 5گانه اصولگرایان است. شاید به خاطر آنکه دستی بر آتش داشته، نقاط قوت و ضعف دولتهای نهم و دهم را بهتر از خیلی از سیاسیون میداند.
او می گوید، پرکاری و سختکوشی نمود اصلی دولت نهم است اما در عین حال تاکید دارد که کار کارشناسی نکردن هم نقطه ضعف دولت احمدینژاد است.
وی هاشمی رفسنجانی را کسی معرفی میکند که همواره سعی میکند که انتخابات مرتبط با خودش باشد و میگوید، اگر وی تصمیم بگیرد که وارد عرصه شود باید خودش را با یک رقابت شدیدی در کشور و در مواجه با انتخابات ببیند.
درباره جبهه پیروان، انتخابات ریاست جمهوری، مذاکرات هستهای، بیداری اسلامی و چندین و چند موضوع دیگر با او به گفتوگوی تفصیلی نشستیم.
متن کامل این مصاحبه به شرح ذیل است:
تسنیم: آخرین اخبار را از ائتلاف پنجگانه اصولگرایان بفرمایید، تاکنون تاریخهایی برای معرفی کاندیدای نهایی این ائتلاف از قبیل 14 و 24 اردیبهشت مشخص شده است. آخرین جمعبندی در جلساتی که در این زمینه داشتهاید چیست؟
متکی: بسماللهالرحمنالرحیم. روند بالنده خبرگزاری تسنیم را در فعالیتهای نسبتا کوتاه مدت هفت الی هشت ماههاش را هم به مدیریت و هم تکتک اعضای این مجموعه که دو ویژگی عشق به هدف و تخصص در کار را کنار هم قرار دادهاند، تبریک میگویم. بویژه در ایامی که در آن قرار داریم و آرزوی توفیق بیشتر برای عزیزانمان در خبرگزاری تسنیم دارم.
قاعدتاً برخی از دوستان به مزاح میگویند که گویا برای خود کاندیداها هم شاید شبهه شده باشد، به اینکه حضور حداکثری باید شامل کاندیداها هم بشود و لذا تعداد قابل توجهی از افراد یا برای ثبتنام اعلام آمادگی کردهاند و یا در شرف اعلام هستند.
حرکت هوشمندانه هر جریان سیاسی این است که وقتی با تعدد نامزدها در مجموعه خودش مواجه میشود، راهکارهایی را برای کاهش تعداد کاندیداها تدبیر کند. این کار در نظامات جا افتاده حزبی ساز و کار تعریف شده خودش را دارد و معمولا در رقابتهای درون حزبی، کاندیدای نهایی و خروجی یک مجموعه سیاسی برای ورود به عرصههای رقابتی انتخابات، بر این اساس مشخص میشود . اما در جاهایی که خیلی سازوکار حزبی با قوامی وجود ندارد، براساس توصیه اصحاب حل و عقل، یا زعما و یا گفتمان درونی نامزدها با یکدیگر این سازوکار انجام می شود.
ما در مجموع نیروهای ارزشی و ولایی اصولگرا و آنچه که به بخش خودمان مرتبط میشد و مقدور بود، سه نفر از جبهه پیروان خط امام و رهبری و دو نفر هم از اعضای جامعه روحانیت مبارز به هم پیوستیم و ائتلاف اکثریت و یا پنج نفره را تشکیل دادیم.
نکته مهمی که از 7 الی 8 ماه پیش که بحثهای انتخابات مطرح بود و ما از ابتدا بحث میکردیم، این بود که ما با درس گرفتن از تجارب پیشین که معمولاً تلاش برای کاهش کاندیداها خیلی موفق نبود، تأکید کردیم که سازوکار رسیدن به خروجی واحد را باید با خود کاندیداها تدوین کنیم. بر این اساس، خود نامزدهایی که باور دارند بیایند و یک سازوکاری را تدوین کنند و براساس آن کاندیداها کاهش پیدا کند.
توافق اعضای ائتلاف نانوشته است
بر این اساس ما در جلسات تقریبا مستمر و طولانی طی چند ماه گذشته به این توافق نانوشته رسیدیم که از مجموعه ائتلاف پنج نفره خروجی واحد داشته باشیم و اساس این خروجی واحد و نامزد نهایی مقبولیت براساس نظر سنجی است و زمان مورد توافق ما برای رسیدن به این توافق قبل از ثبت نام است. بنابراین من تصور میکنم که بیان هر نظر دیگری خارج از این چارچوب توافقشده در واقع نوعی عدول از این توافقات است که معلوم نیست به کجا بیانجامد.
تأکید ما بر اینکه قبل از ثبت نام این تفاهم انجام شود، خیلی روشن بود به طوری که اگر بنا باشد همه اعضا ثبت نام کنند، علیالقاعده شرایط پس از آن بسیار دشوار خواهد شد.
کسی که ثبت نام کرده و وارد کارهای ستادی جدی و انتخاباتی شده، خارج شدنش و یا کنار کشیدنش خیلی دیگر دست خودش نیست، بنابراین منطقی برای این توافق حاکم بود که تفاهم بر روی خروجی واحد در ائتلاف پنج نفره قبل از ثبت نام باشد. همین برداشت را ما براساس صحبتی که دوستانمان در جامعه روحانیت مبارز به ما منتقل کردهاند، از ائتلاف سه نفره داشتیم، یعنی تصور ما این بود که ائتلاف سه نفره هم در فاصله دهم اردیبهشت تا ثبت نام در واقع خروجی خودشان را مشخص کنند. در روزهای گذشته متأسفانه شنیده شد که آنها بنای ثبت نام را دارند و ما امیدواریم در ائتلاف پنج نفره چنین اتفاقی نیفتد.
تسنیم: در صحبتهایی که میشود هر کدام از دوستان در ائتلاف پنجگانه خودشان را رأی اول میدانند و تأکید میکنند که در صحنه میمانند؛ آخرین جلسهای که در این زمینه داشتید چه زمانی بوده و اینکه، اعضای ائتلاف هنوز به تعهداتشان پایبند هستند؟ چون صحبتهای خارج از ائتلاف آنها با صحبتهایی که در رسانهها مطرح میشود خیلی گویای پایبندی نیست.
متکی: بنا شده اینکه چه کسی رأی اول را دارد را هیچکدام از ما بیان نکنیم و آن را فقط یک مکانیزم بیان کند.
اظهارات هیچ یک از اعضای پنج نفره مشخص نمیکند که چه کسی اول است
تسنیم: این مکانیزم تشکیل شده است؟
متکی: بله، تعریف شده و نظرسنجیهایی که از 17 فروردین شروع شده، تا 15 اردیبهشت خروجیهایشان را داشته باشیم و بر این اساس تعریفشده، که چگونه خروجی واحد و نفر اول معین میشود، بنابراین اظهارات هیچ یک از اعضای پنج نفره مشخص نمیکند که چه کسی اول است.
تسنیم: یکی از دوستان آقای باهنر مصاحبه کرده بودند و به قطع یقین گفته بودند که ایشان رأی اول را دارد و خروجی ائتلاف پنجگانه آقای باهنر است. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
متکی: در توافق ما ذکر نشده که اگر از اطرافیان کاندیداها اظهارنظری کردند، اساس تصمیمگیری ما باشد.
تسنیم: از نظرسنجیها و میزان درصد آرا تا امروز خبر دارید؟
متکی: ما در جلساتی که به زودی خواهیم داشت، بناست شرایط را مرور و براساس توافقات انجام شده، به خروجی واحد برسیم.
تسنیم: فرمودید میثاقی بسته شده، میثاقی که کتبی هم نیست و نانوشته است؛ خود اعضای ائتلاف از آن اطلاع دارند؟
متکی: بله، فرنگیها میگویند"gentelmen's agreement، جنتلمن اگریمنت" ( با خنده)؛ یک توافق نانوشته است.
تسنیم: دغدغه سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی 10 سال گذشته بحث پرونده هستهای است. همانطور که مستحضرید هر دولتی که روی کار آمده بالاخره یک روش خاصی را برای مدیریت پرونده هستهای پیش گرفته است. البته ممکن است منتج به یک هدف بوده است، اما این تاکتیکها متفاوت بودهاند. ممکن است که استراتژی یکی بوده ولی تاکتیکها به تناسب دولتی که سر کار آمده متفاوت بودند. برنامه شما برای مدیریت پرونده هستهای چیست و فکر میکنید که چگونه بتوانید حق مردم ایران را در موضوع هستهای استیفا کنید؟
متکی: بله، موضوع مهمی است. من تصور میکنم که همان تاکتیکهای متفاوتی که اشاره کردید، درست است. یکی از این تاکتیکها در دوران دولت اصلاحات به کار برده شد و تاکتیک دیگری هم در دولتهای نهم و دهم و شرایط کنونی است که در آن قرار داریم که شامل سه بازه زمانی میشود. این حرف کاملا درست است که استراتژی واحد و هدفگذاری مشترک بود. استراتژی واحد این بود که ملت ایران از حق خودش در برخورداری از انرژی هستهای و چرخه سوخت استفاده کند.
متد اصلاحات تقریبا یک دوره سه ساله به درازا کشید اما منتج به پذیرش فعالیتهای هستهای ما از سوی سه کشور غربی نشد و در ماههای پایانی دولت آقای خاتمی این رویکرد یا تاکتیک تغییر کرد، یعنی ما تعلیق بیش از دوسال و نیمه را در مرداد ماه 1384 و در موقعی که پکیج یا بسته غرب را دریافت کردیم، دیدیم که در آن همه چیز به جز موضوع غنیسازی و حق ایران در داشتن غنیسازی و چرخه سوخت وجود دارد.
در آنجا تصمیم نظام در دولت آقای خاتمی این شد که ما نطنز و اصفهان را از تعلیق درآوریم. با این کار رویکرد دوم و یا جدید شروع شد، این رویکرد نقطه قوتش این بود که ما امروز کاملا از چرخه سوخت برخوردار شدیم، یعنی ما امروز هم توانمندی سهونیم درصد و هم 20 درصد را در حوزه غنیسازی اورانیوم بدست آوردهایم و میتوانیم برای نیازهای صلحآمیز کشور چه در نیروگاههای هستهای برای تولید برق و چه در نیروگاه اتمی تهران برای شیمیداروها موارد مورد نیازمان را تولید کنیم.
در مذاکرات هستهای دست برتر داریم
معتقدم ما امروز در وضعیتی هستیم که در مذاکرات و موضوع هستهای دست برتر را داریم؛ مشکلی که طی چند سال اخیر وجود داشت این بود که غرب به یک تصمیم سیاسی در بحث هستهای نرسیده بود، علت آن هم این بود که غرب بحث هستهای را به ابزار و وسیلهای برای اهداف دیگری مدنظر قرار داده بود. ما وقتی با اروپاییها صحبت میکردیم آنها میگفتند که آمریکاییها را راضی کنید، مفهوم این حرف این بود که آمریکا استراتژی خاص خودش را برای بحث هستهای تعریف کرده و بنا هم نبود که این بحث حل شود.
وقتی ما با البرادعی در جهت حل و فصل کامل و یکباره همه ابهامات پرونده هستهای در قالب یک بسته کامل تفاهم کردیم و سیر کامل آن را انجام دادیم و به مرحله آخر رسید، میبایست به نامه نهایی 5+1 برای تأیید فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران منجر شود، اما ما در این مرحله با ادعاهای جدید آمریکاییها مواجه شدیم در حالیکه قبل از آن از سوی دبیر کل اعلام شده بود که هر کس (هر کشوری) هر ادعایی دارد، ارائه کند، چون ما با ایران توافق کردیم که مسائل را حل کنیم.
در آن زمان اراده سیاسی لازم نبود. یک سال اخیر را که رصد میکنیم، میبینیم که یک تفاوت و تغییری در نوع رویکرد 5+ 1 البته با محوریت غرب قابل ردیابی است که به اعتقاد من این تغییر یک تغییر ملموس و مشهود است. ما نیازمند این هستیم که با توجه به این شرایط جدید سناریوها و طراحیهای جدیدی را طرحریزی کنیم.
یکی از تأثیرگذاریهای دیپلماسی این است که بتواند نو به نو در قالبها و سناریوهای جدید طرح شود که براین اساس من معتقدم که با اظهارات غربیها که میگویند بعد از انتخابات برای ادامه مذاکرات آمادگی داریم فرصتی برای دولت یازدهم است که بحث هستهای را در اولویت حل قرار دهد، البته با این تأکید که ما در پیگیری مذاکرات هستهای خواستههای خودمان را مطالبه و نهایی کنیم. اگر دیروز آنها بحث هستهای را با موضوعات، اهداف و بازیهای دیگر گره میزدند ما نباید بحث هستهایمان را به مسائل دیگری گره بزنیم بنابراین فکر میکنم مذاکرات جدید و شفاف و نیز براساس سناریوهای دقیق دیپلماتیک میتواند ما را به طرف حل مسئله هستهای پیش ببرد.
تسنیم: مستحضر هستید که دکترین جمهوری اسلامی از بدو پیروزی انقلاب اسلامی مقابله با استکبار جهانی و حمایت از مستضعفین جهان بوده، مطابق با این گفتمان حضرت امام خمینی(ره) که حضرت آقا هم در طول دوران زعامتشان این گفتمان استمرار داشته است، مذاکره با آمریکا مذموم بوده و به نوعی قابل پذیرش نبوده است که مقام معظم رهبری هم در سخنان آغاز سالشان فرمودند که به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم، نظر شما در مورد مذاکره با آمریکا چیست و آیا حاضرید برای مذاکره با آمریکا سر یک میز بنشینید؟
متکی: از دوران پیش از پیروزی انقلاب و بعد از آن از رصد در بیانات، اعلامیهها، رهنمودها و نگاه امام خمینی(ره) موضوع "جبهه استکبار" و "سلطه جهانی" که امروز ایالات متحده آمریکا نماد آن بوده و این موارد در این کشور نمود پیدا میکند، این موارد استخراج میشود.
حضرت امام خمینی(ره) و بعد از ایشان هم مقام معظم رهبری همواره در این زمینه مبانی و افقها را تبیین کردهاند. هم امام خمینی(ره) و هم مقام معظم رهبری رویکردهایشان را نسبت به اردوگاه دشمن تشریح و ابعاد آن را برای ما توصیف میکنند که ما باید مراقب باشیم. اما وقتی که این بزرگواران با مکتوبه و اظهاراتی در مورد جبهه استکبار مواجه میشوند، لازم می دانند که نسبت به آن عکسالعمل نشان داده و به آن جواب دهند، همان مبانی اصولی با نگاه عبور از واقعیتها در پاسخهای آنها لحاظ میشود.
به عنوان مثال وقتی در نامه حضرت امام خمینی(ره) در رابطه با مسئله آمدن یک هیئت آمریکایی در زمانی که سفارت این کشور در تهران اشغال و بعدها معلوم شد که اینجا (سفارت آمریکا) سفارت نیست، بلکه لانه جاسوسی است، نگاه میکنیم میبینیم که ایشان در مورد مذاکره با آمریکا اظهاراتی بیان میکند که چارچوبها و مبانی را تعیین میکنند که در این قالبها راه را میتوان پیگیری کرد. ایشان با این کار میخواستند بگویند که من به واقعیتهای موجود در دنیا توجه میکنم.
مقام معظم رهبری یک وقت به عنوان مبانی نظری و نوع نگاه، نظرشان را نسبت به ماهیت، کارکرد و سلطهطلبی آمریکا بیان میکنند و یک وقت نیز در مورد مذاکره با این کشور صحبت میکنند. من تصورم این هست که ما در اینجا میخواهیم مبانی و اصول خود را ضمن حفظ، از کوچه پس کوچههای واقعیات عبور دهیم و وقتی که میخواهیم در این مسیر عبور کنیم، قاعدتاً باید چارچوبهای جدیدی را نیز رعایت کنیم.
مقام معظم رهبری در شیراز میفرمایند که ما بنا نداریم که تا ابد با آمریکاییها رابطه نداشته باشیم، ضمن اینکه مذمومیت مذاکره با آمریکا هم وجود دارد. یا در جایی که بحث مذاکره با آمریکا مطرح است، ایشان روی سودمند بودن این مذاکرات و یا مقدمات لازم برای یک مذاکرات منطقی تأکید میکنند اما نفی مذاکره نمیکنند بلکه مذاکره را تعریف میکنند.
رهبر انقلاب و منطق جهانی درباره مذاکره با آمریکا
مذاکره این نیست که شما با طرف مقابل بنشینید و او دیکته کرده و دستورالعمل صادر کند و اگر شما عمل کردید، اهل مذاکرهاید و اگر مخالف بودید پس میگویند که اهل مذاکره نیستید. رهبری و ولی امر در اینجا میخواهد منطق قابل تأییدی را به جهانیان منعکس و منتقل کند. بر این اساس و برای اینکه خیلی هم کلی صحبت نکرده باشیم بنده هم معتقدم که ما با کشوری مثل آمریکا به جهت اینکه پیشینه این کشور در رابطه با ایران در سه پرونده، یکی از سال 1320 تا 1357، یکی از 23 بهمن1357 تا 12 آبان 1358 و دیگری از 14 آبان 1358 تا الان پرونده بسیار قطوری است، باید با مراقبت برخورد کنیم. این موارد نوعا نشانگر توع برخورد آمریکا با ماست که همیشه اینگونه بوده است.
آمریکا همواره از اهرم فشار و استفاده از هر فرصتی برای لطمه زدن به ما استفاده کرده است. طبع آمریکا در این سالهای طولانی چه زمانی که رابطه خوب با شاه داشته و دنبال منافع خاص خودش و حذف منافع ملت ایران بوده و چه بعد از انقلاب، همواره دشمنانه بوده است.
وقتی ما در مورد مذاکره با آمریکا و یا روابط با این کشور گفتوگو میکنیم باید مبانی و اصول خود را در چارچوب قابل فهم دنیا اینگونه بیان کنیم که ما مخالف مذاکره با آمریکا نیستیم. مذاکره باید از یک جایگاه برابر و قابل پذیرش در قواعد یک مذاکره و پیش از آن، رسیدن به اراده سیاسی برای مذاکره برخوردار باشد. ما معتقدیم که آمریکاییها تا امروز از اراده سیاسی لازم برای یک مذاکره منطقی با ایران برخوردار نبودند که علت آن هم این است که هنوز تصور میکنند فشار کارساز است. شما مناظره آقای رامنی و آقای اوباما را در همین انتخابات که میبینید، در بحث ایران هر دو از یک ادبیات استفاده میکنند و آن اینکه ایرانیها به خانه آخر و به آخر خط رسیدهاند و معتقدند ما با یک مقدار فشار و تحریم بیشتر میتوانیم ایران را بشکنیم و تسلیم کنیم.
این روحیه، روحیه مذاکرهای نیست. رهبری در یک کلام اتفاقا دیپلماتیک انقلابی این موضوع را بیان میکنند. ایشان فرمودند "من دیپلمات نیستم، انقلابیام"؛ این کلام، کلام قابل فهم در دنیاست که اگر آمریکاییها به قواعد کار پایبند باشند و رفتار عملی آنها منطبق با درخواست مذاکرهشان باشد، میتوانیم مذاکره کنیم.
دیپلمات انقلابی هستم
تسنیم: شما انقلابی هستید یا دیپلمات؟
متکی: من دیپلمات انقلابی هستم.
تسنیم: آقای عسگر اولادی و دوستان جبهه پیروان مکررا که نه، ولی چندین بار اعلام کردند که ما دعوت میکنیم و یا دعوتنامه میفرستیم به دوستان جبهه پایداری و ائتلاف سهگانه مبنی بر اینکه بیایند و ائتلافی تشکیل دهند و نهایتا با کاندیدای واحد وارد عرصه شویم، تاکنون این دعوتنامهها ارسال شده و یا دعوتنامهای که برای رضایی فرستاده شده، نتیجه آن چه شد؟ محسن رضایی اعلام کرده که بنده هیچ علاقهای ندارم که به هیچ ائتلافی بپیوندم و با توجه به اینکه شما در دولت احمدینژاد وزیر بودید و حتما ایشان و یا حتی کل کابینه را از نزدیک میشناسید نقاط قوا و ضعف این دولت و دولت نهم از نظر شما چیست؟
متکی: تا جایی که بنده اطلاع دارم نامه مکتوبی از جبهه پیروان برای هیچ کاندیدایی جهت پیوستن ارسال نشده، لذا این دعوتها، دعوت شفاهی و بیشتر اعلام یک موضع سیاسی بود. البته همیشه دعوت برای وحدت خوب است اما در نگاه به واقعیتهای موجود قاعدتا الان زمان برای ائتلاف و این مسائل گذشته، چون قرار است ائتلافهایی که تشکیل شده برای تصمیمگیری و داشتن خروجی قبل از ثبت نام و اینها به آخر خط برسد.
برخورد محسن رضایی نشان میدهد که آمادگی برای پیوستن به یک کار جمعی را ندارد
در مورد آقای رضایی هم من در نامهام هم ذکر کردم که در ظرفیت شخصی خودم از ایشان دعوت کردم که به ائتلاف پنج نفره و یا ائتلاف اکثریت بپیوندد که دلایلم را هم در آن نامه و نوع نگاهی که داشتم نوشتم.
برخورد ایشان نشاندهنده این است که کماکان حرکت فردی خودش را دارد و آمادگی برای پیوستن به یک کار جمعی را ندارد که این تشخیص خودشان است و من به این خواسته ایشان احترام میگذارم ولی اگر اعلام آمادگی میکردند من همانطور که در نامهام نیز نوشتهام در بین نامزدهای پنج نفره مطرح میکردم، چون آنها نیز میبایست تصویب بکنند.
تسنیم: پاسخی از آقای رضایی دریافت کردید؟
متکی: خیر، پاسخی از ایشان دریافت نکردم.
تسنیم: با توجه به اینکه شما در دولت آقای احمدینژاد وزیر بودهاید، نقاط مثبت و منفی دولت وی چیست؟
متکی: در مورد دولت آقای احمدینژاد مثل هر دولت، رییس جمهور و یا یک سیاستمدار، قاعدتا در ارزیابیها بایستی هم نکات مثبت یک دولت را مدنظر داشت و هم احیانا نکات منفی و اشکالاتی که در آن دولت هست را بررسی کرد. این برخورد منصفانهای است که با هر موضوعی ما میتوانیم داشته باشیم.
سختکوشی و پرکاری شاید برجستهترین نمود کار دولت نهم بود
نکات مثبت دولت نهم در منشورهای بلندی از سوی مقام معظم رهبری در مناسبتهای مختلف مطرح شده است. سختکوشی و پرکاری شاید برجستهترین نمود کار دولت نهم بوده که این امر در حوزههای عمرانی و اجرایی کشور در ایجاد زیرساختها و تقویت آنها، در ساختن راهها و بزرگراهها، سدها و نیروگاهها تولید برق و انرژی و کارهایی از این دست تا حدودی خودش را نشان میدهد و سایر ویژگیهایی که مقام معظم رهبری این ویژگیها را به طور کامل در توصیف دولت نهم و دولت آقای احمدینژاد بیان کردند که ما باید قاعدتا از کسی که در هر سطحی در آن حوزهها برای کشور کار کرده است، تقدیر کینم.
در حوزه نکات منفی، به نظر من دو بخش بیشتر در دولت آقای احمدینژاد خودنمایی میکند. یکی عدم عبور تصمیمات از کوره کارشناسی و نگاه تخصصی به تصمیمات به خصوص در بخشها و موضوعاتی است که از پیچیدگیهای چند وجهی برخوردار است.
به عنوان مثال مباحث اقتصادی یک منشور و یک منظومه است، شما در منظومه مباحث اقتصادی که محورهایی چون نرخ سود بانکی، نرخ برابری پول ملی با ارز خارجی، نقدینگی، نرخ بیکاری، نرخ تورم و گرانی در کشور و سایر شاخصهایی که در حوزه اقتصاد برای طراحی یک "مستر پلنت" و یک طراحی کلی اقتصادی کشور ضروری است نمیتوانید یک گوشهاش را بگیرید و برایش تصمیمسازی بکنید و فکر کنید که کار خوبی است. آقای رییس کل بانک مرکزی میگفت که به من ساعت 12 شب دستور داده شد که از ساعت 8 صبح مثلا ارز و دلار را این میزان گران کنم. اصلا اقتصاد دستوری نیست، اقتصاد باید سیر و بستر بررسیهای خودش را داشته باشد و به تصمیمگیری برسد.
تصمیم سازی به سبک "اوامر ملوکانه"
نکته دیگر این است که برخی از تصمیمات در کشورداری ما را به طرف فضای رژیم گذشته که اوامر ملوکانه بود، سوق میداد یعنی وقتی که شما سازمان "مدیریت، برنامه و بودجه" را در کشور منحل میکنید و آن را در واقع به نوعی وابسته به ریاست جمهوری میکنید که فقط در یک ارتباط دو نفره تصمیمسازی بشود یعنی اینکه شما همه کانالها و مقدمات رسیدن به یک تصمیم پخته را حذف میکنید.
اینکه در بحث اقتصاد مقاومتی مقام معظم رهبری بیان میکنند که ثبات در تصمیمگیری باید وجود داشته باشد، نکته قابل ملاحظهای است که باید به آن توجه شود. چه موقع ثبات در تصمیمگیری بوجود میآید؟! موقعی که یک تصمیم از کوره گداخته کار کارشناسی دقیق بیرون آید و همه جوانب آن بررسی شود.
کشورهای دیگر گاهی یک تصمیم را وقتی میخواهند اتخاذ کنند قبل از اجرا در بدنه جامعه مطرح و از همه صاحبنظران نظرخواهی میکنند.گاهی در مورد یک تصمیم به میزان مهم و خطیر بودنش آن را به صورت آزمایشی اجرا کرده و بازخوردهای آن را جمعآوری میکنند.
امر کشورداری یک امر خطیری است و ما نمیتوانیم به سادگی تصمیم بگیریم. مثلا صبح روزی در کشور در هیئت دولت گفته میشود که جمعیت تهران 7 میلیون نفر کم شود، چرا این تصمیم گرفته شد، ظاهرا مثلا شب قبل یا چند شب قبل در جایی گفته شده است که قرار است که یک زلزلهای در تهران بیاید، خب بر این اساس ما در هیئت دولت میگوییم که 7 میلیون نفر تخلیه از تهران تخلیه و کم شوند بعد تازه به این فکر میافتیم که خب چگونه؟!
پدر پسرش را صدا میکند و میگوید، حسن، میگوید چیه بابا ؟ پدر می گوید برو بازار! پسر میرود بازار و بعد از یک ساعت بر میگردد و میگوید چی بگیرم؟!
ما آمدیم گفتیم 7 میلیون بروند بیرون، بعد از آن فکر کردیم که چطور این جمعیت از تهران بروند. اینکه تهران از جمعیت سبک شود و اینکه تهران متمرکز از جمعیت نشود، همیشه بحث دولتها بوده است. تقریبا حدود 7 ماه در دولت به وزرای مختلف تأکید میشد که شما کارمندانتان را بفرستید خارج از تهران و آنها نمیرفتند. تشویقهایی در نظر گرفتند، جلسات فراوانی برگزار شد برای اینکه چه تشویقهایی اعمال شود. نهایتا صد هزار نفر برای خروج از تهران اسم نوشتند، بیست هزار نفر از این صد هزار نفر از تهران رفتند و بعد از اینکه از تشویقها بهرهمند شدند با پارتیبازی اقدام به برگشتن کردند. این نشاندهنده این است که اگر در یک تصمیم خوب مقدماتش فراهم نشده باشد و شما مطالعه نداشته باشید و ضمانتهای اجرایی برای آن نباشد، به نتیجه نمیرسد.
امر کشورداری، امری مبتنی بر تخصص و استفاده از متخصصین است. نکته دیگری که من به ذهنم میرسد، اصلی، فرعی کردن مباحث و یا متن و حاشیه ساختن در مسایل کشور است. در شاخصهایی که مقام معظم رهبری برای کاندیدای ریاست جمهوری بیان میکنند یکی از موارد پرهیز از حاشیهسازیها در امر کشورداری است. شما وقتی که به نام دولت وارد فضاها و حواشی میشوید که کار دولت نیست و آن وقت توجه نمیکنیم که چه انرژی عظیمی از کشور صرف حواشی شده و به همان میزان این انرژی از متن و جاییکه مسایل اصلی کشور است دور نگه داشته شده و قابل استفاده نمیشود.
من فکر میکنم در کنار کارهای مثبت و نقاط قوتی که دولت نهم و دولت آقای احمدینژاد داشته اینها سر فصلهایی از نقاط ضعفهایی است که ما متأسفانه دچارش بودهایم.
تسنیم: حول سه شاخص میخواستیم نظرتان را و سوابقتان را بفرمایید. اول بحث ولایتمداری، دوم بحث کارآمدی و سوم نیز روحیه ارزشی و انقلابی. در بحث کارآمدی با توجه به اینکه حضرتعالی وزیر امور خارجه بودید و الان هم بخش مهمی از مشکلات کشور بحث اقتصادی و غیره است. میخواستیم بدونیم که در بحث اقتصادی و معیشتی هم جایی دستی بر آتش داشتید و برنامه خاصی در این زمینه دارید؟
متکی: در حوزه جایگاه ولایت فقیه در قانون اساسی ما و نظام اسلامی وقتی بررسی میکنیم میبینیم که ولی امر هم از منظر شرعی و هم از نظر قانونی و هم با نگاه به سوابق و تجربه و از منظر کارشناسی امروز از جایگاهی برخوردار است که برای ما تکلیف آور است و این تبعیتی است که در متن فقه ما وجود دارد. فقه ما تا مرز تقلید و از جهات شرعی این جایگاه را برای ولی فقیه قائل است.کسی که این ویژگیها را دارد تبعیت از او برای بقیه ضروری است.
رهبری در نظام ما و در زمانی که ما الان در آن زندگی میکنیم کسی است که امر کشورداری را به تجربه طی کرده و کارشناس مسائل است، در اظهارنظرها مانند دوران انقلاب که همه اظهار نظر میکردند و بعد معلوم میشد که نظر امام صائب است و نظر ایشان درست بوده، امروز نیز رهبری چنین جایگاهی دارند.
جایگاه رهبری امروز به عنوان کسی که کارشناس مسائل کشور است و در تمام کوران مسائل طی 34 سال گذشته حضور داشته و در جاهایی نیز تأثیرگذار هم بوده، مطرح و قابل طرح است. براساس اصل 110 و مقدمه آن اصل 4 قانون اساسی، ولی فقیه منبع و اساس مشروعیت نظام است، یعنی رییس جمهور بعد از انتخاب به دلیل حکم تنفیذی که از رهبری میگیرد مشروعیت ریاست مجریه و اجراییات در کشور را پیدا میکند.
بنابراین هم از منظر قانونی و هم از منظر شرعی و هم از منظر سابقهای، تجربهای، کارشناسی و کاردانی تصور من این است که برای رییس جمهور دو نکته باید مورد توجه باشد. یکی اینکه رییس جمهور جایگاه خودش و دولت را در قانون اساسی بداند و دوم اینکه چنین ظرفیت عظیم اقیانوسی در نظام وجود دارد که رییس جمهور برای امر کشورداری که امر بسیار خطیر و سنگینی است میتواند از این ظرفیت نه فقط در راهنماییها، بلکه در گرهگشاییها و در باز کردن بن بستها از آن استفاده کند.
عدول دولت یا احیانا بعضی از رؤسای جمهور از جایگاه قانونی خودشان و حرکت به سوی برخی از حواشی که نه شأنیت و نه صلاحیتش را دارند و نه حتی جایگاه قانونیشان است، مثل تفسیر دین و ارائه قرائتهای مختلف از آن موجب خواهد شد که توهماتی برایشان بوجود آید و از کارهای اساسی کشور غافل مانده و به مسائل فرعی و حاشیهای که جزو وظایفشان نیست، بپردازند.
قرائت درست از دین در نظام تعریف شده است. ولایت فقیه جایگاه تعریف و ارائه قرائت درست از دین را دارد. زمانی هم که جمهوری اسلامی نبود باز هم مردم میدانستند قرائت درست از دین توسط روحانیت و مراجع انجام میشود. مثل این است که شما یک مسئله پزشکی دارید و به جامعه پزشکی مراجعه کنید. یک مسئلهای در مورد سازهها دارید به نظام مهندسی مراجعه میکنید.
ممکن است کسی در دولت آشنایی با دین و قرائتهای دینی داشته باشد، اما "به ماهو دولت" این جایگاه را ندارد که آنها را ارائه کند چون جایگاه دولت، یک جایگاه استراتژیک برای امر کشورداری است. باید برای معیشت و مشکلات مردم راهحلهایی بیاندیشد.
در قانون اساسی جایگاهی که باید دین را تبیین کند، ولایت فقیه است که وقتی ایشان حکمی صادر کند، بزرگان دین به ما یاد میدهند که حتی مراجع تقلید هم در مقابل حکم ولی فقیه و ولی امر در واقع هیچ نظر مخالفی را بیان نمیکنند. این جایگاه ولایت فقیه است و قاعدتا ولایتمداری از اتصال به چنین سرچشمهای نشأت میگیرد.
در بحث کارآمدی، 34 سال پیش بنده با رأی مردم به مجلس آمدم و در ارکان نظام قرار گرفتم. یک بار دیگر هم برای من این اتفاق افتاد و مجددا در دوره هفتم به مجلس رفتم. در طول این 34 سال نوعا من در جریان مسائل کلی کشور بودم و از نزدیک امر کشورداری را میدیدم که چگونه صورت میپذیرد. مدیران مختلفی را در امر کشورداری دیدم که بعضا با تدبیر و با سعه صدر و با نگاه به چشماندازهای دور دست و یا نگرش به افقها در کشور مدیریت کردند. جایی که لازم شد در مواجه با بحران مدیریت خوبی در بحرانها داشتند و کسان دیگری را هم دیدم که تجربههای آنگونه موفقی نداشتند. یا نیمه موفقی داشتند.
در طول 34 سال گذشته از نزدیک ناظری در امر کشورداری بودم. حداقل 6 سال در تدوین بودجه کشور مشارکت داشتم. در جریان دو برنامه 5 ساله قرار داشتم که یکی از آنها همین برنامه فعلی است که در نگارش آن به عنوان عضو هیئت دولت شریک بودم و در جلساتش که به ریاست معاون اول رییس جمهور در دولت نهم تشکیل میشد و صاحبنظران نیز در آن شرکت داشتند، حضور داشتم. من 9 سال سفیر ایران در دو کشوری که ما حجم بالایی از روابط اقتصادی با آنها را داشتیم، بودم که در دوران سفارت من در این دو کشور حجم مبادلات ما با آنها دهها برابر شد.
حجم مبادلات ما با کشور ترکیه در سال 1365 به مرز 3 میلیارد دلار رسید در حالیکه حجم مبادلات ما با این کشورر قبل از انقلاب چند ده میلیون دلار بود. زمانی که من سفیر ایران در ژاپن بودم و در زمان آقای هاشمی ژاپنیها 10 میلیارد دلار فاینانس(اعتبار خارجی) را از ما پذیرفتند. مدیریت دریافت این فاینانسها برای اجرای طرحهای مختلف در ایران یک کار اقتصادی و مذاکراه اقتصادی بود.
من اولین وزیر خارجهای بودم که در مسئولیت وزارت امور خارجه به دیپلماسی اقتصادی به عنوان یک امر مهم به آن توجه و برای آن برنامهریزی کردم. وقتی که وزارت امور خارجه رفتم معاونت اقتصادی را در این وزارتخانه احیا کردم. تنها وزیر امور خارجهای بودم که در سفرهای خارجی به کشورهای مختلف همراهانی از شرکتهای ایرانی، چه دولتی و چه خصوصی را برای مذاکره با مقامات خارجی با خود همراه کردم. در سفرها، با رؤسای جمهور و با نیز همتایان خود و دیگر مقامات کشورها برای اینکه یک پیمانکار ایرانی یک پروژهای را در فلان کشور بگیرد از فرصت مذاکرات سیاسی استفاده و با آنها لابی میکردم که پروژهها را شرکتهای ایرانی در دست بگیرند.
من در بیش از 200 سفر خارجی در دوران مسئولیت وزارت امور خارجه و سفرهای متعدد و فراوان در طول 20 سال در مسئولیتهای مختلف به عنوان معاون وزیر و غیره، یک تجربه دنیایی از کشورداری دارم.
من دولتهایی را دیدم که در کشورداری موفق بودند. کشورهایی را دیدم که در برنامهریزی اقتصادی بنیه مردم کشورشان را بالا آوردند. زمانی که سفیر ایران در ژاپن بودم کشورهایی از جنوبشرقی آسیا را دیدم که وقتی در دهه 70 شمسی به بحران پولی و بانکی برخورد کردند و پول ملی اندونزی به یک چهارم ارزش خودش سقوط کرد در برابر آن مقاوت و برای ارتقای آن تلاش کردند.کشوری مثل مالزی را دیدم که در برابر این هجمه ایستاد، اقتصاددانانش را صدا کرد و نگذاشت سهو نیم "رینگیت" در برابر یک دلارش افت کند. یعنی من تجربههای موفق کشورداری را هم در دنیا دیدهام.
گفت، نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم؛ ضمن اینکه ما خودمان هم یه خورده نون گندم خوردیم و فراوانش را هم دست مردم دیدیم.(با خنده) بنابراین من تصورم این است که من از سایر مباحث کشورداری مثل اقتصاد، مسائل اجتماعی و البته فرهنگی جدا نبودم و اضافه کنم که من از مهر ماه گذشته با تشکیل تیمی از اساتید دانشگاه و مدیران سابق و لایق کشور در بخشهای اقتصادی، صنعتی، کشاورزی، تأمین اجتماعی، بیمه، گمرکات و سایر حوزههای منظومه اقتصادی کشور جلسات مستمری را داشتیم و داریم و شرایط اقتصادی کشور را رصد میکنیم. با یک تیم کارشناسی مشکلات را احصاء و آسیبشناسی و راهکارهای خروج از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب را دستهبندی کردیم.
بنده برای سیستم بانکی و برای منظومه مسائل اقتصادی طرحهای مدون دقیق و مشخصی دارم که فکر میکنم میتواند به ما کمک کند که به طرف کشورهایی برویم که کمترین میزان سود بانکی را دارند، ضمن اینکه ما در بینش اسلامی همواره از بهرههای مضاعف که در بانکها داریم و امروز یکی از بلاهای اقتصادی ما محسوب میشود، پرهیز داده شدهایم.
ظاهر سیستم بانکی ما میخواهد کمک کند، وام و تسهیلات به اقشار جامعه و یا تولیدگران میدهد. چرا کسانیکه تسهیلات میگیرند در کشورهای دیگر میروند بالا و در کشور ما پایین میآیند و دچار مشکلات عدیدهای میشوند. من این مسائل را با تیم کارشناسی و متخصص مطالعه کردهام و انشاءالله بعد از ثبت نام برنامههایش را به صورت مدون در اختیار مردم قرار میدهیم.
تسنیم: در کابینهای که قرار هست بکار بگیرید چقدر به روحیه ارزشی و انقلابی آنها توجه میکنید؟
متکی: تصور میکنم که ما هویت و تولد دوبارهمان در واقع با انقلاب اسلامی است. به واسطه انقلاب اسلامی ما در واقع معنا و هویت پیدا کردیم و تصور من این هست که ساختار نظام جمهوری اسلامی به گونهای است که اگر نتوانیم گره خوردگی با ارزشهای انقلاب داشته باشیم از هسته انقلاب حذف میشویم، یعنی پوستهای هستیم که از هسته انقلاب حذف میشویم. این به عنوان یک باور باید باشد.
( گفت که ذات نایافته از هستی بخش، کی تواند که شود هستی بخش) ما اگر مفاهیم و مبانی و ارزشهای انقلاب را سرلوحه کارمان قرار ندهیم اصلا موفق نمیشویم، به همین دلیل ما در انتخاب مدیران نه در رده نخست و بالای کشورداری، بلکه در سلسله مدیران کشور و نه فقط برای رعایت فاکتور ارزشمداری، بلکه برای تضمین سلامت نظام یکی از مرزهایی را که باید به آن توجه کنیم حوزه مدیریت کشور است. یعنی به اعتقاد من مدیران از وزیر که در کنار رییس جمهور بالاترین رده کشور را بر عهده دارد در حوزه مسئولیت خودش، تا پایینترین ردهای که ما اسمش را مدیر میگذاریم، رییس و معاون یک اداره به اعتقاد من بایستی تطابق حداکثری با مبانی مرتبط با انقلاب و مسائل آن و جهتگیریهای انقلاب داشته باشد.
یکی از راهها و ابزارهای مهم برای جلوگیری و درمان فساد درکشور، فسادهایی که بعضا پروندههای بزرگی را هم به خودش اختصاص داد، نه درمان، بلکه پیشگیری از این فسادها این است که شما سلسله مدیران را درست انتخاب کنید. فاکتور دوم برای سلامت، نظارت و ابزارهایی است که باید در نظام برای اینکه مراقبه نسبت به حسن جریان امور در کشور ایجاد شود، داشته باشیم. بنابراین تأکید بر ارزشمداری تابلوی راهنمایی است که به اعتقاد من مبانی و چارچوبهای آن باید در یک تابلوی روشنی مدون شود و روی رئیس جمهور و هر مدیر عالی کشور باشد که دائما در هر رفتن به دفتر کارش برایش یادآوری باشد که اینها ملاکها و قالبهایی است که بر این اساس باید خدمت بکند.
تسنیم: مستحضر هستید که منطقه شاهد یک تحول بسیار مهم است که ما از آن به بیداری اسلامی یاد میکنیم که حدود دو سال است که از این اتفاق مهم میگذرد. اتفاقی که در منطقه افتاده این است که یک سری از دیکتاتورها یا عزل شدند و یا در حال سرنگونی هستند، در واقع اینها نتیجه گفتمان حضرت امام(ره) است در مورد تقابل اسلام ناب با اسلام آمریکایی و مقابله دیکتاتورهای دست نشانده غرب. این پدیده همانگونه که برای ما فرصت است برای غرب تهدید محسوب میشود دیده میشود که غرب دارد تلاش میکند تا این تهدید را از بین ببرد که البته توطئه چینیهایی را هم انجام داده است، که مصادیق آن را درمصر ، بحرین و لیبی میتوانیم ببینم. شما برای حمایت از جریان بیداری اسلامی چه برنامهای دارید؟ به خصوص کشورهایی مثل، بحرین، مصر و لیبی و عربستان.
متکی: با نگاهی خیلی گذرا به چرایی این حوادث مهمی که در طول حدود سه سال گذشته در منطقه پدیدار شد میتوانیم به این نتیجهگیری رهنمون شویم که آنچه که خمیر مایه، عصاره و انگیزه مهم این بیداری بود، اعتقادات مردم و اسلام بود. این در شعارهای مردم آرام آرام متبلور شد. این در تصمیم سازیهای مردم در انتخاب نمایندگان و تدوین قانون اساسی خودش را نشان داد، بنابراین کسانیکه در ابتدا سعی میکردند تحلیل متفاوتی را از این تحول در کشورهای اسلامی در خاورمیانه حوزه عربی و شمال آفریقا بدهند میبایست الان متقاعد شده باشند که در واقع موتور محرکه و سمت و سوی این تحولات اسلام و اسلاخواهی مردم بوده است. این امر روشنی است.
در عین حال وقتی که ما به نخستین سخنرانی افتتاحیه مقام معظم رهبری در اولین اجلاس بیداری اسلامی در تهران توجه میکنیم ایشان بسیار دقیق و موشکافانه جریانشناسی و چالشهای پیشروی این بیداری اسلامی را بر میشمرند و آسیبشناسی میکنند و در واقع نوعی نگرانی که بالاخره این حرکت در مسیر خودش با چه موانعی مواجه است را به درستی تبیین میفرمایند.
ایشان خیلی دقیق خطاب به پیشقراولان، پیشتازان و اندیشمندان نهضت اسلامی هر ایستایی که موجب توقف حرکت بشود و مهمتر از آن بسترهایی که موجب انحراف این حرکت بشود را متذکر میشوند. این هم قسمت دومی است که من فکر میکنم در بررسی بیداری اسلامی باید به آن وجه بکنیم. البته شاید که من بارها این مطلب را در دانشگاههای مختلف در طول دوران دو سال گذشته به تناسب عرض کردهام. یکی از مسولیتهای روشنفکران دینی و صاحبنظران ما در مقطع کنونی این هست که تجربه خودمان را در قالب یک مانیفست برای مسولین و رهبران این جنبشها بفرستیم.
ما در 34 سال گذشته با کارشکنیها، شیطنتها، موانع و دشمنیهای فراوانی مواجه بودهایم. ما از تحریمها، نا امنیها و جنگهای داخلی تا جنگ تحمیلی 8 ساله مواجه بودیم. ما از بازیهای بینالمللی و یارگیریهای خاص بینالمللی برای فشار سیاسی به جمهوری اسلامی مواجه بودیم. من فکر میکنم که ما در 34 سال گذشته لیست بلندی از مجموعه "تکهایی" که دشمن در طول این 34 سال علیه ما زده را میتوانیم فهرست بکنیم و در برابر این "تکهای" دشمن ملت ایران چه "پاتکهایی" زد.
ما چگونه توانستیم در مقابل این هجمهها ایستادگی کنیم که بعد از 34 سال امروز نشکنیم و نشکستهایم. به نظر من این یک سرمایه عظیمی است که هیچ مورخ ما هنوز نتوانسته که بنویسد. هیج مصور ما نتوانسته به تصویر بکشد. هیچ سناریونویس، کارگردان و تهیهکننده فیلم داستانی ما نتوانست آن را تصویربردای کند.
من گمان میکنم که این بر عهده انقلاب اسلامی است، زیرا همانگونه که فرمودید این فریاد الهامبخش امام(ره) بود که از لابلای موانع دیکتاتورها در طول 34 سال گذشته که نمیگذاشتند به جایی برسد بالاخره عبور کرد و آثار خودش را در بین ملتها گذاشت. اولین نکته که ما باید در برخورد با این موضوع مدنظر قرار دهیم این است که باید تحلیل درستی از شرایط داشته باشیم و صورت مسئله را متوجه شویم. به نظر من در حوزه اجرایی کشور تصویر و تحلیل درستی از این اتفاق که دو سال و اندی پیش در تونس آغاز شد حتی تا به امروز نیز آنگونه که باید، نداشتهایم.
شما در بیانات رهبری کاملا روشن و شفاف این حرکت را میبینید که چگونگی برخورد با این حرکت در جایگاه رهبری تحلیل، توصیف و تبیین میشود. ما در دستگاه روابط خارجی خودمان بایستی بر اساس آن تحلیل سناریوهای مقدور خودمان را بنویسیم. اولین سناریوی خیلی روشن این هست که ما با دولتها تماس و ارتباط داریم. قبل از سقوط دیکتاتورها میبایست دیپلماسی و مذاکرات ما یک قالب معین ولی با هدفی که رهبری تبیین کردند تعبیه و روشن شود و بعد از سقوط آنها هم ما باید با توجه به شرایط جدید استراتژیهای جدید ارتباطی را برقرار کنیم.
در تونس، لیبی، مصر، یمن، شرایط جدیدی پدیدار شد، الزاما انطباق با شرایط ما ندارند. آنها رهبری ما را ندارند که این جزو تفاوتهاست اما در دیپلماسی باید با توجه به همین واقعیتها تعریف جدیدی از نوع تماسها و ارتباطات با هدف تثبیت شرایط به نفع ملتهای این کشورها داشته باشیم. ادعایی که الان رهبران همین کشورها هم دارند. مصر الان دولتش باید پاسخگوی نیازهای مردمش باشد و این پاسخها بسیار گسترده است. شما الان موضعی که در مصر میخواهید بگیرید نوعی همگرایی بین دولت و مردم وجود دارد چون یک چیز را دارند دنبال میکنند، البته ممکن است که در حوزههایی تفاوت داشته باشد، اما این به ما ظرفیت دیپلماتیک میدهد که کار کنیم.
بنابراین گمان میکنم که البته در جایی مثل یمن قدری متفاوت است و در بحرین شاید خیلی صریح و روشن مقام معظم رهبری در جلسه افتتاحیه اجلاس "علما و بیداری اسلامی" بیان کردند و یکی از نکاتی را که ایشان خیلی در بیاناتشان تقید داشتند که آشکار بکنند این بود که این ادعایی که به نام جنگ مذهبی، درگیری مذهبی و بحث شیعه و سنی هست با مثالهای ملموس و تشریح میدانی حوادث آن را رد کردند که دولت سکولار بحرین نمیتواند در جایگاه اهل سنت بایستد و اکثریت جمعیت شیعهای که میگوید ما در انتخابات حقمان را داشته باشیم، ما در تعیین سرنوشت حقمان را داشته باشیم.
این به هیچ وجه دعوی شیعه و سنی نیست و یا در واقع تشریحی که از شرایط سوریه میکنند که نه اینها در جایگاه یک دولت شیعی برخورد میکنند و نه آنهایی که اقدامات تروریستی میکنند و مرتبط با آمریکا و عوامل منطقهای هستند میتوانند ادعای سنیگری داشته باشند.
دستگاه دیپلماسی در مورد تحولات منطقه طراحی صحنه کند
گمان میکنم دستگاه دیپلماسی بایستی بعد از آشکار شدن این استراتژیها از سوی رهبری که بسیار دقیق و آگاهانه صورت میگیرد، طراحی صحنه بکند و سناریوسازی کرده و شروع به کار کند و این از کارهای دولت هست و من تصور میکنم که ما هدفگذاریمان باید جلوگیری از بازگشت دوباره به اصطلاح سلطهطلبانه آمریکاییها با چهره سلطهطلبی در منطقه باشیم. آمریکا باید بداند که صحنه عوض و شرایط متفاوت شده و حتما نیازمند طراحی استراتژی جدید است.
تسنیم: طبق توافقی که با دیگر کاندیداهای ائتلاف انجام دادید، آیا این مد نظر بوده که اگر خروجی ائتلاف توانست رأی بالا بیاورد و رییس جمهور شود کابینه مشورتی تشکیل شود و یا اینکه یک رییس جمهور باشد و اگر خواست از بقیه اعضای ائتلاف استفاده بکند و موضوع بعد اینکه در چند وقت اخیر خیلی از رسانههای شاید اصلاحطلب و یا بعضا هم اصولگرا درباره اوضاع کمونی کشور میگویند که به هر حال شرایط کنونی کشور قدری بحرانی است و این بحران را شاید فقط آقای هاشمی میتواند برطرف کند، نظر شما چیست و اینکه فکر میکنید آیا آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات میشوند یا خیر؟
متکی: ما تنها موردی را که در ائتلاف مورد گفتوگو و توافق قرار دادیم نحوه تعیین خروجی واحد این ائتلاف است. سایر مسائل را بحث نکردیم و به تبع آن هیچ چارچوب توافقی در این زمینه تدوین نکردیم، اما هر کس قاعدتا رییس جمهور شود، به اعتقاد من باید اساس انتخاب کابینهاش و اعضای هیئت دولت را بر صلاحیتها، توانمندیها و تخصص قرار دهد. صلاحیتها، صلاحیتهای شخصی و اعتقادی که باید داشته باشد در چارچوب نظام و دوم توانمندیها و سوم هم تخصص مسئولیتهایی را که میخواهد بر عهده بگیرد. این باید اساس انتخاب باشد.
دولت هویت فرا حزبی باید داشته باشد. دولت رویکرد ضد حزبی نباید داشته باشد. به اعتقاد من اتفاقا دولت باید به سامانههای حزبی کمک کند و برای اینکه اگر ما به مفهوم درستش کار حزبی و ساماندهی اجتماعی و مدنی را در کشورمان شکل بدهیم اولین اثرش این است که شفاف حرف می زنیم. من به کاندیداها پیشنهاد کردم که برنامههایتان را مکتوب کنید. مکتوب کردن دو حسن دارد یکی اینکه مردم به صورت شفاف متوجه میشوند که شما چه میگویید و دوم اینکه میتوانند مطالبهگری بکنند. لذا ما در ائتلاف غیر از اینکه چگونه خروجی ما باید مشخص باشد، هیچ مورد دیگری را مورد گفتوگو و توافق قرار ندادیم.
سیاق و سابقه هاشمی رفسنجانی معلق نگهداشتن انتخابات است
در مورد آقای هاشمی، خب به هر حال سیاق و سابقه آقای هاشمی اینگونه است که تعامل ایشان با انتخابات در یکی دو دهه گذشته به گونهای است که سعی میکند موضوع انتخابات را تا مراحل پایانی مرتبط با خودش و به قول فرنگیها "پندینگ" یا معلق نگه دارد که این یک طبع ایشان است، اما چیزی را که اطرافیان ایشان القا میکنند که شرایط کشور به گونهای است که ایشان فقط میتواند، این همان القایی بوده که در طول دوران حکومت کارگزاران و اصلاحطلبان در کشور القا میشد و آن اینکه یک 200- 300 نفری در کشور بودند که فقط اینها میتوانند کشورداری کنند و فقط اینها میتوانند مدیریت کشور را برعهده بگیرند و اواخر آنچنان غرور بر آنها حاکم شده بود که میگفتند غیر از اینها هیچکس نمیتواند، گاهی هست میگوییم اینها میتوانند و دیگران را هم نفی نمیکند، اما بعدها قسمت دوم را هم میگفتند و عنوان میکردند که هیچکس دیگری نمیتواند.
من گمان میکنم که القای چنین نکتهای یعنی در واقع تکذیب قدرت انقلاب در ایجاد رویشها، ظرفیتها و توانمندیهای جدید و این یعنی نفی گردش نخبگان در کشورداری است. لذا معتقدم که هواداران آقای هاشمی با القای اینگونهای مسائل موجب تخریب خودشان نشوند. مردم باور دارند که این اقیانوس ظرفیتهای فراوانی برای داره کشور دارد.
تسنیم: ارزیابی شما چیست، یعنی آقای هاشمی کاندید میشوند یا خیر؟
متکی: آن را خودشان میدانند اما یک چیز برای من روشن هست و آن این است که اگر وی تصمیم بگیرد که وارد عرصه شود باید خودش را با یک رقابت شدیدی در کشور و در مواجه با انتخابات ببیند.
منبع:
تسنیم
ارسال نظر