کیهان:می خواهند انفعال و منزوی شدن اصولگرایی را القا کنند
پارسینه: در سرمقاله امروز روزنامه کیهان می خوانید:
1- رصد هوشمند و واقعگرایانه رفتار و گفتار دشمن در دو سال گذشته حاکی از آن است که راهبردها و تاکتیکهای او برای اثرگذاری بر انتخابات 24 خرداد بصورت مداوم دچار «تغییر» شده و با نوسانات زیادی همراه بوده است.
راهبرد دشمن بعد از فتنه سال 88 و ناکامی بزرگ در انتخابات قبلی ریاستجمهوری، او را به سوی «چالش در مشارکت» سوق داد.
این تصمیم راهبردی از آنجا گرفته شد که برای دشمن محرز گشت «چالش در مشروعیت انتخابات» - که در فتنه سال 88 به دنبال آن بودند- شدنی نیست و مکانیسم قانونی و قدرتمند انتخابات در ایران چنین اجازهای را نمیدهد.
2- بدیهی است که وظیفه دشمن، دشمنی است و هر بار که شکست میخورد در ساحت دیگری تدارک میکند و به میدان میآید. برای انتخابات خرداد 92، دشمن کانون تحرکات و دسیسههایش را در سال 91 یعنی سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری به پیش کشید. اکنون به اذعان مقامات ذینفوذ و رسانههای تصمیمساز غربی به راحتی میتوان از راهبرد دشمن در سال گذشته برای اثرگذاری بر انتخابات امسال سخن گفت.
راهبرد دشمن یکم- «تغییر محاسبات مسئولان ارشد نظام» و دوم - «خط جدایی مردم از نظام» بود.
3- بنابراین در ادامه تغییر راهبردها و استیصال در مواجهه با ایران اسلامی، در شرایطی که چالش در مشروعیت انتخابات شدنی نیست و طرح چالش در مشارکت هم تجربه تلخی به همراه داشته است؛ چه راهبردی از سوی دشمن انتخاب خواهد شد؟ ضمن آنکه همواره مردم در انتخابات ریاستجمهوری به گواهی تمام ادوار گذشته حضوری پرشورتر و مشارکتی بالاتر از سایر انتخاباتها مانند مجلس و یا شوراها داشتهاند.
نکته دیگر در این میان این است که «چالش در رقابت» برای انتخابات در پیش روی جواب نمیدهد چرا که ثبتنام نامزدهای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نشان داد از تمامی سلایق سیاسی حضور دارند. همچنانکه شواهد و قرائن حاکی از آن است که بازار رقابتها میان نامزدها البته پس از احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان داغ خواهد بود.
با این حساب آنچه به عنوان گمانهای قابل اعتنا وجود دارد این است که دشمن «چالش در کاندیداها» را نشانه رفته است و البته با توجه به شرایط کنونی این پروژه اصلی دشمن نخواهد بود.
از طریق «چالش در کاندیداها» خط تنش و ناآرامی انتخابات دنبال خواهد شد.
اینکه جماعتی یا جریانی بخواهند پس از اعلام نهایی احراز صلاحیت نامزدها از سوی شورای محترم نگهبان، به جای تمکین در برابر قانون دست به ماجراجویی بزنند جای کمترین تردیدی وجود ندارد که جدول دشمن را پر کردهاند.
به عبارت ساده دشمن خط تنش را دنبال کرده و ماجراجویان خط خیانت را رهگیری کردهاند؛ انشاءالله که چنین مباد.
4- اما به نقطه راهبردی و پروژه اصلی دشمن در فاصله بیست و چند روز مانده به انتخابات میرسیم.
خاطرنشان میشود برای رسیدن به پروژه اصلی، باید این گمانه را مدنظر داشت که پروژه فرعی یعنی چالش در کاندیداها و خط تنش بخاطر تحمیل کاندیدای خاص، مقدم خواهد بود و به لحاظ منطق و سناریوی دشمن زودتر بروز و ظهور مینماید.
این پروژه هرچند فرعی است اما در بستر پروژه اصلی امکان مدیریت دارد.
پروژه اصلی القای انفعال و منزوی شدن گفتمان اصولگرایی است چرا؟ چند دلیل روشن و غیرقابل انکار وجود دارد؟
یکم - دشمن میخواهد از شکستهای پیدرپی در مواجهه با ایران در انتخاباتهای اخیر که با اقبال گسترده مردم به مبانی و آموزههای اسلامی و انقلابی بوده است انتقام بگیرد.
دشمن میخواسته صحنه انتخابات را چه به لحاظ مشروعیت یا مشارکت به چالش بکشاند اما نتوانست چون گفتمان اصولگرایی حضور گسترده و با مسئولیت و با بصیرت آحاد مردم را در پی داشته و بالطبع سناریوسازان بیرونی طرفی نبستند.
دوم- شاخصههای اصلی گفتمان اصولگرایی، «خدمت»، «مقاومت» و «پیشرفت» بوده است.
آیا این شاخصهها را دشمنان نشاندار جمهوری اسلامی برمیتابند؟
بدون تردید پاسخ منفی است چون خروجی خدمت بدون منت به مردم، مقاومت در برابر باجخواهی و افزونطلبی قدرتهای غربی و تمرکز بر پیشرفت کشور، آحاد جامعه را مصممتر میکند تا در تمامی بزنگاههای حساس و سرنوشتساز نقشی بیبدیل ایفا کنند.
سوم- هر سناریو و راهبردی هم که دشمن بخواهد برای تاثیرگذاری بر انتخابات ایران به پیش بکشاند با زنده بودن گفتمان اسلام انقلابی که جوهره آن اقبال مردمی را در پی دارد پیشاپیش محکوم به شکست است.
بنابراین واضح است که این گفتمان مانع بزرگی بر سر راه سناریوها و دسیسهها و توطئههای دشمن است.
چهارم- القای انفعال و منزوی شدن اصولگرایی- به مفهوم یک گفتمان و نه این یا آن جریان سیاسی- این روزها در دستور کار رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین است.
این تلاشها و تحرکات رسانهای بیرونی و بعضا داخلی برای آن است که نقطه مقابل «مقاومت و پیشرفت» یعنی خط «تنش و سازش» دنبال شود.
ماموریت «انحراف» و «فتنه» در زمره خط یاد شده - تنش و سازش - دنبال میشود.
5- و بالاخره باید گفت؛ گفتمان اصولگرایی که مبتنی بر خدمت به مردم است و در برابر دشمن سازشناپذیر است و متمرکز بر پیشرفت کشور بوده، دارای اقبال مردمی است و تودههای مردم بصیر ایران با این شاخصهها همخوانی و سازگاری دارند اما در این میان دلسوزان و نامزدهای اصولگرایان با توجه به شرایط حساس کنونی رسالت تاریخی مهمی برعهده دارند.
چرا که دو خط «انحراف» و «فتنه» در مقابل صلابت و بصیرت تودههای اصولگرا و وفادار به آموزههای اسلامی و انقلابی تاب مقاومت ندارند و به برفی شبیهاند که «آفتاب تموز» به آن فرصت بقاء نمیدهد.
راهبرد دشمن بعد از فتنه سال 88 و ناکامی بزرگ در انتخابات قبلی ریاستجمهوری، او را به سوی «چالش در مشارکت» سوق داد.
این تصمیم راهبردی از آنجا گرفته شد که برای دشمن محرز گشت «چالش در مشروعیت انتخابات» - که در فتنه سال 88 به دنبال آن بودند- شدنی نیست و مکانیسم قانونی و قدرتمند انتخابات در ایران چنین اجازهای را نمیدهد.
2- بدیهی است که وظیفه دشمن، دشمنی است و هر بار که شکست میخورد در ساحت دیگری تدارک میکند و به میدان میآید. برای انتخابات خرداد 92، دشمن کانون تحرکات و دسیسههایش را در سال 91 یعنی سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری به پیش کشید. اکنون به اذعان مقامات ذینفوذ و رسانههای تصمیمساز غربی به راحتی میتوان از راهبرد دشمن در سال گذشته برای اثرگذاری بر انتخابات امسال سخن گفت.
راهبرد دشمن یکم- «تغییر محاسبات مسئولان ارشد نظام» و دوم - «خط جدایی مردم از نظام» بود.
3- بنابراین در ادامه تغییر راهبردها و استیصال در مواجهه با ایران اسلامی، در شرایطی که چالش در مشروعیت انتخابات شدنی نیست و طرح چالش در مشارکت هم تجربه تلخی به همراه داشته است؛ چه راهبردی از سوی دشمن انتخاب خواهد شد؟ ضمن آنکه همواره مردم در انتخابات ریاستجمهوری به گواهی تمام ادوار گذشته حضوری پرشورتر و مشارکتی بالاتر از سایر انتخاباتها مانند مجلس و یا شوراها داشتهاند.
نکته دیگر در این میان این است که «چالش در رقابت» برای انتخابات در پیش روی جواب نمیدهد چرا که ثبتنام نامزدهای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نشان داد از تمامی سلایق سیاسی حضور دارند. همچنانکه شواهد و قرائن حاکی از آن است که بازار رقابتها میان نامزدها البته پس از احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان داغ خواهد بود.
با این حساب آنچه به عنوان گمانهای قابل اعتنا وجود دارد این است که دشمن «چالش در کاندیداها» را نشانه رفته است و البته با توجه به شرایط کنونی این پروژه اصلی دشمن نخواهد بود.
از طریق «چالش در کاندیداها» خط تنش و ناآرامی انتخابات دنبال خواهد شد.
اینکه جماعتی یا جریانی بخواهند پس از اعلام نهایی احراز صلاحیت نامزدها از سوی شورای محترم نگهبان، به جای تمکین در برابر قانون دست به ماجراجویی بزنند جای کمترین تردیدی وجود ندارد که جدول دشمن را پر کردهاند.
به عبارت ساده دشمن خط تنش را دنبال کرده و ماجراجویان خط خیانت را رهگیری کردهاند؛ انشاءالله که چنین مباد.
4- اما به نقطه راهبردی و پروژه اصلی دشمن در فاصله بیست و چند روز مانده به انتخابات میرسیم.
خاطرنشان میشود برای رسیدن به پروژه اصلی، باید این گمانه را مدنظر داشت که پروژه فرعی یعنی چالش در کاندیداها و خط تنش بخاطر تحمیل کاندیدای خاص، مقدم خواهد بود و به لحاظ منطق و سناریوی دشمن زودتر بروز و ظهور مینماید.
این پروژه هرچند فرعی است اما در بستر پروژه اصلی امکان مدیریت دارد.
پروژه اصلی القای انفعال و منزوی شدن گفتمان اصولگرایی است چرا؟ چند دلیل روشن و غیرقابل انکار وجود دارد؟
یکم - دشمن میخواهد از شکستهای پیدرپی در مواجهه با ایران در انتخاباتهای اخیر که با اقبال گسترده مردم به مبانی و آموزههای اسلامی و انقلابی بوده است انتقام بگیرد.
دشمن میخواسته صحنه انتخابات را چه به لحاظ مشروعیت یا مشارکت به چالش بکشاند اما نتوانست چون گفتمان اصولگرایی حضور گسترده و با مسئولیت و با بصیرت آحاد مردم را در پی داشته و بالطبع سناریوسازان بیرونی طرفی نبستند.
دوم- شاخصههای اصلی گفتمان اصولگرایی، «خدمت»، «مقاومت» و «پیشرفت» بوده است.
آیا این شاخصهها را دشمنان نشاندار جمهوری اسلامی برمیتابند؟
بدون تردید پاسخ منفی است چون خروجی خدمت بدون منت به مردم، مقاومت در برابر باجخواهی و افزونطلبی قدرتهای غربی و تمرکز بر پیشرفت کشور، آحاد جامعه را مصممتر میکند تا در تمامی بزنگاههای حساس و سرنوشتساز نقشی بیبدیل ایفا کنند.
سوم- هر سناریو و راهبردی هم که دشمن بخواهد برای تاثیرگذاری بر انتخابات ایران به پیش بکشاند با زنده بودن گفتمان اسلام انقلابی که جوهره آن اقبال مردمی را در پی دارد پیشاپیش محکوم به شکست است.
بنابراین واضح است که این گفتمان مانع بزرگی بر سر راه سناریوها و دسیسهها و توطئههای دشمن است.
چهارم- القای انفعال و منزوی شدن اصولگرایی- به مفهوم یک گفتمان و نه این یا آن جریان سیاسی- این روزها در دستور کار رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین است.
این تلاشها و تحرکات رسانهای بیرونی و بعضا داخلی برای آن است که نقطه مقابل «مقاومت و پیشرفت» یعنی خط «تنش و سازش» دنبال شود.
ماموریت «انحراف» و «فتنه» در زمره خط یاد شده - تنش و سازش - دنبال میشود.
5- و بالاخره باید گفت؛ گفتمان اصولگرایی که مبتنی بر خدمت به مردم است و در برابر دشمن سازشناپذیر است و متمرکز بر پیشرفت کشور بوده، دارای اقبال مردمی است و تودههای مردم بصیر ایران با این شاخصهها همخوانی و سازگاری دارند اما در این میان دلسوزان و نامزدهای اصولگرایان با توجه به شرایط حساس کنونی رسالت تاریخی مهمی برعهده دارند.
چرا که دو خط «انحراف» و «فتنه» در مقابل صلابت و بصیرت تودههای اصولگرا و وفادار به آموزههای اسلامی و انقلابی تاب مقاومت ندارند و به برفی شبیهاند که «آفتاب تموز» به آن فرصت بقاء نمیدهد.
ارسال نظر