یک بلاگر حامی پایداری: نظر علامه مصباح حجت شرعی است/ او دارنده «نشان اعتبار نائب امام عصر» است

وبلاگ «باز باران» نوشت:

«نشان اعتبار» امام خامنه ‌ ای به علامه مصباح : علامه مصباح توانست بعد از عبودیت و بندگی عالمانه و مخلصانه و مجاهدت در ترویج اسلام، در 77 سالگی، بزرگترین «نشان اعتبار» را از نائب حضرت بقیت‌الله (عج) در 20 بهمن 1389 دریافت کند؛ ولیّ‌فقیه با تشریف‌فرمایی به خانه علامه مصباح فرمودند : «بنده هم به سهم خودم قدر آقاي مصباح را مي‌دانم. واقعاً مي‌دانم که ايشان در کشور و براي اسلام چه وزنه‌اي هستند [1] و حقاً و انصافاً ما امروز نظير ايشان را - حالا به اين تعبير بگوييم - خيلي نادر نظير آقاي مصباح ممکن است وجود داشته باشد؛ با اين وزانت علمي و عمق علمي و احاطه و وسعت و با اين آگاهي و بينش و صفا. اين سه جهت در ايشان جمع است؛ هم علم، هم بصيرت به معناي حقيقي کلمه، و هم صفا. اين سه تا با هم در وجود ايشان خيلي ارزشمند است. خداوند متعال انشاء ‌الله وجود ايشان را براي ما و انقلاب محفوظ بدارد و وجود ايشان را سالم بدارد؛ تا همه بتوانند از برکات ايشان استفاده نمايند».

ارزش فوق تصور این «نشان اعتبار» : مهترین و موثرترین مقام در ذیل رهبری، جایگاه ریاست جمهوری است. امام خامنه‌ای در 25 اردیبهشت 92می‌فرماید: «شما در يك روز يك حركتى مي‌كنيد، يك انتخابى مي‌كنيد، يك اقدامى مي‌كنيد كه تأثير آن در كوتاه‌مدت، در چهار سال، و در بلندمدت، گاهى در چهل سال باقى مي‌ماند؛ اين‌قدر انتخابات مهم است!».

گره ‌خوردن سرنوشت حیاتی‌ترین مسأله، به نظر علامه مصباح : امام خامنه‌ای در 25 اردیبهشت 92 می‌گویند: «عده‌اى به عنوان افرادى كه صالحند، معرفى مي‌شوند؛ من و شما بايد نگاه كنيم ببينيم در بين اين صالحها كدام صالح‌ترند، كدام بيشتر به درد مردم مي‌خورند، كدام بيشتر مي‌توانند اين بار سنگين را بر دوش بكشند و با امانتِ كامل اين راه را ادامه دهند و پيش ببرند؛ اين را بايد من و شما نگاه كنيم، ببينيم، بشناسيم. از افرادى كه ممكن است ما را هدايت كنند، راهنمائى كنند، كمك بخواهيم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانيم. اگر انسان بر طبق حجت شرعى كار كرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، باز سرفراز است، مي‌گويد من تكليفم را عمل كردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نكنيم، بعد خطا از آب دربيايد، خودمان را ملامت خواهيم كرد؛ عذرى نداريم، حجتى نداريم».

یعنی هر کسی که شناخت دقیق و یقین‌آوری از نامزدها ندارد که اگر کشور را به دست فلان نامزد بدهد، او می‌تواند «این بار سنگین را با امانتِ کامل و مدیریت شایسته تر از سایرین» به پیش ببرد، حجت قطعی شرعی دارد که به نظر علامه مصباح مراجعه کند. با معیارهای امام خامنه‌ای، او بی‌نظیرترین خبره قطعی است: «حقاً و انصافاً ما امروز نظير ايشان را - حالا به اين تعبير بگوييم - خيلي نادر نظير آقاي مصباح ممکن است وجود داشته باشد؛ با اين وزانت علمي و عمق علمي و احاطه و وسعت و با اين آگاهي و بينش و صفا! اين سه جهت در ايشان جمع است؛ هم علم، هم بصيرت به معناي حقيقي کلمه، و هم صفا. اين سه تا با هم در وجود ايشان خيلي ارزشمند است». اکثریت مردم حقیقتاً توان شناخت مباشر و یقین‌آور از نامزدها را ندارند؛ بنابراین یا باید رأی سفید بدهند که باز هم منجر به تعیین‌کنندگی رأی کسانی می‌شود که اجمالاً هم می‌دانیم که رأی‌شان نادرست است، و یا اینکه به نظر خبره‌ای مانند علامه مصباح مراجعه کنند! وگرنه نزد خداوند حجت شرعی ندارند و چه بسا کشور امام زمان آسیب جدی می‌بیند و ظهور حضرت حجت - جسم و روان و رأی ما فدایش، به تأخیر می‌افتد.

چرا نظر علامه مصباح حجت شرعی است : الف. در امور بسیار مهم سیاسی مانند ریاست جمهوری، و حتی در امور حیاتی فردی، نمی‌توان به احتمال یا گمان توجه کرد؛ زیرا ظن و گمان معلوم نیست که بتواند «حق» مسأله را ادا کند. پس باید به راهی مطمئن رسید! ب. راه مطمئن، «رجوع به خبره» است و این سیره، حجیت عقلی، عقلایی و شرعی دارد. ج. به بیان امام خامنه‌ای، علامه مصباح در در سه بُعد «علم، بصیرت و تقوا» در بین علما و افراد خبره، تقریبا نظیری ندارد. پس او مرجع انحصاری یا بهترین خبره برای تکیه مردم است!

اکنون باید پرسید که آیا یک فرد ولایی، حق دارد که «نشان اعتبار ولیّ فقیه» را بی‌اعتبار کند؟ اصولگرایان و اصلاح‌طلبانی که به حمد الهی در طیفی از ولایتمداری قرار دارند، باید از بی‌اعتبار کردن علامه مصباح یزدی خودداری کنند؛ زیرا ایشان دارنده «نشان اعتبار نائب امام عصر» است و می‌خواهد شکر این دارایی عظیم را به جای آورد؛ یعنی از این عنایات الهی، برای نشان دادن اصلح به مردم اقدام کند، نه اینکه شکر این گوهر الهی را نگزارد و آن را مثل مدالی زینتی در پروند ژورنال هویت خود ثبت کند.

با آمدن برخی از آقایان، هیچکس به اندازه نامزدهای «قیچی دشمن»؛ یعنی فتنه گران و انحرافیون خوشحال نشد. چرا باید برای نامزد اصلح رقیب تراشی کنیم و رأی ایشان را به نفع جریان فتنه و انحراف بشکنیم؟ آنان که با دعوت چند دانشجو یا طلبه ارجمند، خود را اصلح می‌پندارند، لطفا بگویند که اگر هیچکس از آنان دعوت نمی‌کرد، و احتمال رأی‌آوری شان نیز ناچیز بود، آیا باز هم می‌آمدند؟ اگر نمی‌آمدند، پس معیار آمدن یا نیامدن‌شان «اصلحیت» نیست، بلکه چیز دیگری غیر از معیار مشروع است. لنکرانی اما می‌آید، چون اصلح است و علمای ربانی و بابصیرت و باتقوا و کاردان نیز او را مکلف کرده‌اند و او چه رأی بیاورد و چه نیاورد، باید در صحنه باشد و خالی کردن صحنه از اصلح، به معنای لغو و بی‌مصداق کردن فرمایش رهبری برای رأی دادن به «اصلح» است.

حرف آخر : آنان که اسباب بی‌اعتباری «نشان اعتبار» نائب امام زمان (عج) را فراهم آورند، بدانند که بازی کردن با این کوه اخلاص و بصیرت و علم، عواقب خوبی در زندگی آنان ندارد و بترسند از عاقبتی که قطعا دامن آنان را خواهد گرفت! نگاهی به عاقبت کسانی که با عظمت و حیثیت یک عالم شیعه بازی کرده‌اند، می‌تواند سبب عبرت ما باشد. خداوند به غیرتش بر می‌خورد که علمایی که زیارتشان مانند زیارت پیامبر خاتم [2] است، مورد بی حرمتی قرار بگیرند. اتقوا اللهَ!

--------------------------------------------

۱. انحرافیون و حالا هم برخی نیروهای ارزشی، تمایل دارند که علامه مصباح را به جای وزنه دانستن، بار بدانند! و در عین حال، خود را ولایی ترین هم می دانند!

۲. پیامبر خاتم (ص): «مَنْ زَارَ عَالِماً فَكَأَنَّمَا زَارَنِي ... وَ مَنْ جَالَسَ عَالِماً فَكَأَنَّمَا جَالَسَنِي». مستدرك‏الوسائل، ج 17، ص 300.