گوناگون

حسین شریعتمداری: فتنه گران خواهان معاون اولی عارف هستند

پارسینه: صحاب فتنه از همخواني مواضع رئيس جمهور منتخب با جبهه اصلاحات به طور کامل قطع اميد کرده‌اند ولي از سوي ديگر، براي آنها القاي اين توهم که در سبد رأي روحاني سهم عمده‌اي داشته‌اند ضرورتي حياتي دارد. از اين روي تمام توان خود را به کار گرفته‌اند که حداقل دو يا سه تن از اعضاي شناسنامه‌دار و شناخته شده جبهه اصلاحات را در پست‌هاي کليدي کابينه آقاي روحاني جاي دهند و بيشتر از همه به جايگاه معاون اولي رئيس جمهور منتخب چشم دوخته‌اند

اين روزها، مدعيان اصلاحات از طريق روزنامه‌هاي زنجيره‌اي و نشريات فراوان ديگري که در اختيار دارند و با پشتيباني سايت‌هاي ضدانقلاب و رسانه‌هاي غربي، عبري و عربي، اصرار دارند آراي دکتر روحاني را به حساب خود بنويسند و يا، دستکم اين که در سبد رأي ايشان براي جبهه اصلاحات سهم قابل توجه و تعيين‌کننده‌اي قائل شوند! القاي اين توهم مخصوصا براي آن عده از مدعيان اصلاحات که در فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 حضور موثري داشته و آشکارا در نقش ستون پنجم دشمنان بيروني ظاهر شده بودند، اهميت حياتي دارد، چرا که طيف ياد شده بعد از ارتکاب جنايت‌شرم‌آور وطن‌فروشي در فتنه 88 به دنبال فرصتي براي اعلام بازگشت به درون نظام بودند و براي اين منظور در پوشش و زير چتر اصلاح‌طلبان بيرون از دايره فتنه به ميدان آمده بودند. ولي مواضع رسما اعلام شده دکتر روحاني در کنار تأکيد چندباره ايشان که وامدار هيچ حزب و جناحي نيست و فقط در چارچوب قانون حرکت خواهد کرد، نقشه طيف مورد اشاره را نقش برآب کرد، تا آنجا که امروزه در محاسبه سود و زيان خود به اين نتيجه رسيده‌اند که، با حضور و شرکت پرسروصداي خود در انتخابات رياست‌جمهوري يازدهم، هزينه اعتراف به دروغ بودن ادعاي تقلب در انتخابات 88 و خيانت پس از آن را پرداخت کرده‌اند ولي در مقابل اين هزينه، دستاوردي غير از تشکر شفاهي رئيس‌جمهور منتخب از آقاي خاتمي، آنهم جدا از جبهه اصلاحات، به دست نياورده‌اند.

پيش از اين طي يادداشتي با عنوان «همراهان ناهمراه» در کيهان دوشنبه 27 خردادماه، توضيح مستندي از ترکيب سبد رأي آقاي روحاني و مواضع متضاد ايشان با جبهه اصلاحات ارائه داده‌ايم که انبوهي از ناسزاگويي برخاسته از عصبانيت اصحاب فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 در داخل و خارج کشور و ناخشنودي برخي از اصلاح‌طلبان- احتمالا‌بي‌خبر از اصل‌‌ماجرا- را در پي داشته و هنوز هم دارد. ولي سخن ما با دلايل مستحکم و شواهد فراواني همراه است که از يکسو نشان مي‌دهد، مدعيان اصلاحات و مخصوصا سران و اصحاب فتنه88 در انتخابات اخير دستاوردي نداشته‌اند و از سوي ديگر حاکي از آن است که روحاني اگرچه در جبهه اصولگرايان- به مفهوم تقسيم‌بندي‌هاي سياسي- تعريف نشده است و پيش از انتخاب به دليل حمايت برخي گروه‌هاي ضد انقلاب و همسو با فتنه، بيم آن مي‌رفت که با مدعيان اصلاحات گره خورده باشد، ولي مواضع ايشان بعد از انتخابات نشان داد با گفتمان اصولگرايي همخواني فراواني دارد و البته نامزدهاي اصولگرا به دلايلي که اشاره داشته‌ايم، در رقابت انتخاباتي ياد شده با شکست روبرو شده‌اند.
يادداشت پيش روي اما در پي پرده‌برداري از پروژه‌اي است که مدعيان اصلاحات بعد از ناکامي در همخواني مواضع دکتر روحاني با مواضع خود، کليد زده و دنبال مي‌کنند. پروژه‌اي که اگر رئيس‌جمهور منتخب هوشمندانه با آن روبرو نشود مي‌تواند براي ايشان در آينده‌اي نه چندان‌دور، خسارت‌آفرين باشد. بخوانيد؛

1- انتظار آن بود که آقاي روحاني حساب خود را از سران و عوامل فتنه آمريکايي-اسرائيلي 88 جدا کند و اين انتظار در اعلام مواضع ايشان بعد از انتخاب به رياست‌جمهوري اسلامي ايران به وضوح ديده مي‌شود، ولي تشکر رئيس‌جمهور منتخب از آقاي خاتمي با توجه به نقش ويرانگري که وي در فتنه 88 داشته است، به اين نگراني دامن مي‌زند که مبادا دکتر روحاني از خطري که سران و عوامل فتنه 88 مي‌توانند براي دولت ايشان پديد آورند، غفلت کند. آقاي خاتمي در فتنه ياد شده از طرح مشترک کودتاي مخملي مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس پيروي کرد و در مقابل ده‌ها جنايت آشکار فتنه‌گران نظير اهانت به ساحت مقدس عاشورا، شعار به نفع آمريکا و اسرائيل، پاره کردن تصوير مبارک حضرت امام(ره)، ايجاد بلوا و آشوب در کشور، دميدن در ادعاي دروغ تقلب در انتخابات و... نه‌‌فقط سکوت کرده بود بلکه اقدامي حمايت‌گرانه داشت. بنابراين حتي تصور پيوند احتمالي آقاي خاتمي با رئيس جمهور منتخب مي‌تواند، بدبيني مردمي را در پي داشته باشد که در حماسه چند ده ميليوني 9 دي، نفرت و انزجار خود را از فتنه‌گران فرياد زده‌اند.

2- مقايسه مواضع اعلام شده آقاي دکتر روحاني با مواضع شناخته شده فتنه‌گران ترديدي باقي نمي‌گذارد که رئيس جمهور منتخب نه فقط کمترين همخواني با اين طيف ندارد، بلکه با جرأت مي‌توان گفت که در نقطه مقابل آنها ايستاده است. روحاني بر اجراي بدون تنازل قانون اساسي تأکيد مي‌کند و فتنه‌گران، چه در دوران اصلاحات و چه در انتخابات 88، آشکارا قانون اساسي را زيرپا گذاشته بودند. رئيس جمهور منتخب بر وفاداري خود به حضرت امام(ره) و رهبري معظم انقلاب اصرار مي‌ورزد ولي فتنه‌گران در حاکميت خود بر دولت و مجلس اصلاحات، دوران امام(ره) را تمام شده مي‌دانستند و در نشريات زنجيره‌اي تحت امر خويش تأکيد مي‌کردند که حتي ائمه اطهار(ع) هم قابل نقد هستند! و در جريان فتنه 88، تصوير حضرت امام(ره) را پاره کرده و با وقاحت زيرپا انداختند.

رئيس جمهور منتخب از حرکت خود در چارچوب نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران سخن مي‌گويد، ولي فتنه‌گران روي قيد «اسلام» از «جمهوري‌اسلامي ايران» خط بطلان کشيدند. و در دوران اصلاحات آشکارا ساز خروج از حاکميت را کوک کردند و اين اقدام پلشت خود را با بيگانگان تاخت زدند و ده‌ها اقدام ساختارشکنانه ديگر که حتي فهرست آن نيز بسيار طولاني است. با اين حساب به آساني مي‌توان نتيجه گرفت که مواضع آقاي روحاني با اصحاب فتنه و طيفي از مدعيان اصلاحات فاصله‌اي پرنشدني و در حد تناقض دارد و ديدگاه ايشان در صورتي که کماکان بر مواضع خود اصرار داشته باشد- که ان‌شاءالله خواهد داشت- با مواضع فتنه‌گران نمي‌تواند قابل جمع باشد. آيا غير از اين است؟! و آيا هنوز هم مدعيان اصلاحات مي‌توانند ادعا کنند که پيروز انتخابات اخير بوده و آقاي روحاني، مواضع و نظرات آنان را نمايندگي مي‌کند؟!

3- اکنون نوبت به بند پاياني اين وجيزه و خوابي که مدعيان اصلاحات براي بهره‌گيري از آقاي روحاني ديده‌اند، رسيده است. اصحاب فتنه از همخواني مواضع رئيس جمهور منتخب با جبهه اصلاحات به طور کامل قطع اميد کرده‌اند ولي از سوي ديگر، براي آنها القاي اين توهم که در سبد رأي روحاني سهم عمده‌اي داشته‌اند ضرورتي حياتي دارد. از اين روي تمام توان خود را به کار گرفته‌اند که حداقل دو يا سه تن از اعضاي شناسنامه‌دار و شناخته شده جبهه اصلاحات را در پست‌هاي کليدي کابينه آقاي روحاني جاي دهند و بيشتر از همه به جايگاه معاون اولي رئيس جمهور منتخب چشم دوخته‌اند. چرا؟! زيرا، در اين صورت مي‌توانند ادعاي بر زمين مانده سهم داشتن در آراي روحاني را، به طريق ديگر دنبال کنند. با اين توضيح که اگر، موفق شوند يکي از شخصيت‌هاي سياسي مشهور به اصلاح‌طلب را در پست معاون اولي آقاي روحاني جاي دهند، مي‌توانند ادعا کنند که بدهکاري رئيس جمهور به مدعيان اصلاحات به اندازه‌اي سنگين است که براي پرداخت اين بدهي سنگين! چاره‌اي جز واگذاري پست مهم معاون اولي به جبهه اصلاحات نداشته است! اصحاب فتنه مي‌دانند که روحاني با فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 سر همراهي و پيوند ندارد، بنابراين هرگز حاضر نخواهد بود در کابينه خود کساني را بپذيرد که داغ ننگ حضور در فتنه 88 را بر پيشاني دارند و دقيقا به همين علت کساني را پيشنهاد مي‌کنند که از يکسو به عنوان يکي از اعضاي شناسنامه‌دار جبهه اصلاحات شناخته شده باشند و از سوي ديگر، سابقه‌اي از حضور در فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 نداشته باشند. آنچه تاکنون از شواهد و قرائن موجود برمي‌آيد، اين که جبهه اصلاحات آقاي دکتر عارف را براي اين منظور نشان کرده است. دکتر عارف شخصيتي متين و قابل قبول دارد و به دلسوزي براي اسلام و نظام شناخته مي‌شود، اگرچه به نظر مي‌رسد که هنوز به ابعاد جنايت بزرگي که اصحاب فتنه مرتکب شده‌اند آنگونه که انتظار مي‌رفت و مي‌رود، پي‌نبرده است. بنابراين در صورتي که آقاي روحاني قصد استفاده از ايشان و يا هر يک از اعضاي شناخته شده جبهه اصلاحات را داشته باشند، لازم است به اين نکته توجه کنند که افراد مورد نظر اولا؛ سابقه حضور در فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 و يا دفاع و حمايت از فتنه‌گران را نداشته باشند و ثانيا؛ از آنجا که هنوز مدعيان اصلاحات مرزبندي مشخص و تعريف شده‌اي با اصحاب فتنه نکرده‌اند، حضور آنها در کابينه مي‌تواند به مفهوم حضور فتنه‌گران تلقي شود، بنابراين در صورت تصميم آقاي روحاني به استفاده از آنها در ترکيب کابينه خود، لازم است از آنان بخواهد به گونه‌اي آشکار و علني- و نه درگوشي و خصوصي- از فتنه آمريکايي- اسرائيلي 88 اعلام برائت کنند. بديهي است که اعلام برائت از مثلث آمريکا و اسرائيل و انگليس و حاميان داخلي آنها نه فقط نبايد دشوار باشد! که نيست، بلکه باعث افتخار نيز هست.

حسين شريعتمداري

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار