گوناگون

چرا مالزی پیشرفت کرد؟ نگاهی به راه طی شده در مالزی

مالزی یکی از کشورهای جهان سوم بود و در چهار دهه قبل وضعیت ناهنجاری داشت. قبل از آن مستعمره امپراتوری انگلیس بود. فقر بیداد می کرد. نشانی از توسعه و ترقی دیده نمی شد. اختلاف نژادی توام با تبعیض طبقاتی آزاردهنده بود. اما با کمال شگفتی امروز این کشور جهان سومی به سرعت به سمت توسعه یافتگی در حرکت است و امروز شاخص های پیشرفت و ترقی را عملاً در عرصه های مختلف به نمایش گذاشته است.

برای همه این پرسش مطرح است که چگونه مالزی از آن وضعیت در سه دهه گذشته به چنین تحولات چشمگیری دست یافته است.

راهی که این کشور فقیر دیروز و رو به پیشرفت امروز طی کرده است می تواند برای همه کشورهای جهان سوم قابل تامل و راهنما باشد.
برای جامعه ایرانی اعم از نخبگان و مردم که همواره دغدغه توسعه و پیشرفت را داشته اند نیز شناخت مسیر مالزی و رهبران آن خالی از فایده نیست. اخیراً نشر رسا کتابی با عنوان «اسلام، دانش و مسائل بین المللی- از هیچ به اوج» را منتشر کرده است که مجموعه سخنرانی های ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی است. ماهاتیر محمد که پیشرفت و توسعه چشمگیر مالزی را مدیریت و رهبری کرده است در این سخنرانی ها به تبیین و توضیح مسیر پیشرفت مالزی و عوامل و چگونگی آن پرداخته است.

مذاکره به جای جنگ
مالزی قبل از دوران اخیر تحت استعمار انگلیس اداره می شد. دولت بریتانیا برای سرنوشت و منابع مردم این کشور تصمیم می گرفت. اما زمانی که ملت مالزی تصمیم گرفت از یوغ استعمار رهایی یابد بر احساسات و کینه های خود غلبه کرده و با نوعی عقلانیت و تعادل راهی متفاوت از سایر ملل در پیش گرفت و از همین استعمارگران برای توسعه کشورش بهره جست. ماهاتیر محمد در این باره چنین می گوید؛ «اگر ما استقلال را از طریق جنگ به دست آورده بودیم و جنگجویان راه آزادی، کارمندان و مدیران اداری را با زور و با لگد از کاخ شان اخراج کرده بودند، دیگر این جنگجویان قادر به استقرار یک نظام اداری مطلوب برای کشور نمی شدند. ما استقلال خود را از طریق مذاکره به دست آوردیم. بنابراین به کارمندان عالی رتبه بریتانیا اجازه دادیم تا زمانی که مردم ما تحت آموزش هستند در پست های خود باقی بمانند.»1
به این ترتیب آنها از همان استعمارگران حرفه ها و فنون مختلف را آموختند و خود را برای اداره کشور آماده کردند تا زمانی که استقلال کامل به دست آوردند به درد چه کنم دچار نشوند.

مقابله با بحران
اما علاوه بر استعمار، ترکیب نژادهای مختلف در مالزی نیز همواره یکی از مسائل تنش زا بوده است. مالایی ها که اهالی بومی مالزی بودند گرچه بالاترین جمعیت را داشتند اما به لحاظ اقتصادی و اجتماعی همواره تحت فشار بودند. در رتبه اول خارجی ها و بعد چینی ها بیشترین بهره را از اقتصاد و ثروت می بردند. این فاصله باعث شده بود میان این نژادها نوعی حسادت و کینه شکل بگیرد. این تضاد در یک انتخابات خود را نشان داد و به بحران تبدیل شد. ماهاتیر از آن بحران چنین یاد می کند؛ «در سال 1969 شورش های نژادی در کوالالامپور شروع شد. ظاهراً علت این شورش، تبلیغات فقیرانه مالایی ها در انتخابات و جشن بی فکرانه یک حزب چینی تبار به دلیل پیروزی در انتخابات بود. مالایی های تحت فشار، خشمگین و به ستوه آمده از فقر، به خروش آمدند و تعدادی چینی مورد اصابت چاقو قرارگرفتند. البته تعداد آنها گرچه برای همیشه برای ما خیلی زیاد بوده است، اما به تعدادی هم که مطبوعات خارجی اعلام کردند نبود. با این حادثه همه پیش بینی می کردند کار مالزی دیگر تمام است. آنها بر این عقیده بودند که مالزی برای همیشه از مسائل نژادی در رنج خواهد بود و مطلقاً از جهت اقتصادی پیشرفت نخواهد کرد. آنها می گفتند مالایی ها که اکثریت مردم را تشکیل می دهند، چینی ها و هندی ها را تحت فشار قرار خواهند داد. به همین دلیل بسیاری از مردم مهاجرت خواهند کرد و مالایی های بدون صلاحیت قادر به اداره کشور نخواهند بود.»2

تشکیل ائتلاف
اما برخلاف پیش بینی تحلیلگران، مالایی ها به جای ادامه درگیری و تعمیق کینه ها دست به تشکیل ائتلافی از احزاب هم پیمان زدند و این ائتلاف را به سرعت گسترش دادند تا احزاب مخالف نیز به آن پیوستند. سال 1970 گفتمان مسلط این شد که راه رهایی از وضعیت بحرانی را به نحوی که آرامش و عدالت برقرارشود بجویند. ماهاتیر محمد این مقطع را چنین توصیف کرده است؛ «شورش های نژادی به سرعت متوقف شد، ائتلاف های بزرگ طی جلساتی علل ریشه یی شورش را نابرابری توزیع ثروت اقتصادی بین مردم بومی و غیربومی تشخیص دادند. همه شرکت کنندگان بر کاهش این فاصله، و اینکه تقسیم ثروت باید منصفانه تر باشد توافق کردند.»3

عقب ماندگی مسلمین
این رهبر مالزیایی در عین حال که پزشک است و در عرصه مدیریت اقتصادی هم تجربه بسیار خوبی از خود به جای گذاشته اما نسبت به مسائل اعتقادی جامعه اش نیز بی تفاوت نبوده و دست به تحقیق و پژوهش زده است. او تحولات فکری خود را در زمینه مذهب چنین توضیح داده است؛ «من مسلمان به دنیا آمدم، اما به مطالعه دینم پرداختم، چرا که تحصیل من در رشته پزشکی در ابتدا ایمان مرا تهدید می کرد. من از خودم سوالات زیادی کردم که دردسرساز شد. علم با واقعیت هایی سر و کار دارد که به نظر می رسد اعتقادات خالص را خنثی و بلااثر می کند و با ایمانی که با آن بزرگ شده بودم در تباین بود. آیا من باید یکی را به نفع دیگری مردود می کردم یا اینکه هر دو را مردود می کردم یا اینکه هر دو را قبول می کردم. من آدم های زیادی را می شناسم که اعتقاد دارند با فراگیری دانش مرتکب گناه شده اند و سعی دارند زیاده روی های علمی خود را از طریق نفی خود با انجام عبادات جدیدی که بسیاری سنگین و طاقت فرسا هستند یا با رد آموزش های علمی که کسب کرده اند، جبران کنند و از این طریق کفاره گناهان خود را بپردازند. اما مطالعات من در هر دو زمینه دین و علم مرا متقاعد کرده است که این دو با هم تطبیق پذیرند. آنهایی که تنها به آموزش علم دین مشغولند، هرگز نمی توانند به قدرت قادر متعال و دین او پی ببرند...»4
ماهاتیر با توجه به دیدگاه خود به نقد نگرش های دینی تفرقه انگیز موجود دست زده و برخی از آنها را موجب ضربه به منافع ملی می یابد؛ «امروز سنی ها و شیعیان هر دو به شکل حیرت انگیزی ادعای مسلمانی می کنند، اما شاهدیم که با یکدیگر می جنگند و یکدیگر را می کشند، چراکه هرکدام، دیگری را به مسلمان نبودن متهم می کنند. این درحالی است که جهان و غیرمسلمان ها این دو گروه را مسلمان می دانند و تفاوتی میان این دو قائل نیستند و هر دو گروه را به عنوان تروریست محکوم می کنند.»5
ماهاتیر همچنین به دیدگاه مسلمین نسبت به علم و دانش اشاره کرده و آن را عامل عقب ماندگی می شمرد؛ «زوال تمدن اسلامی همچنان ادامه دارد چرا که دانش های غیردینی مورد غفلت قرارگرفته اند یا ممنوع اعلام شده اند. از طرفی مطالعه در حوزه دین به تفاسیر متعددی منتهی شده است و امت اسلامی را به بخش ها و فرقه های زیادی تقسیم کرده است که اغلب با یکدیگر غریبه اند. علاوه بر ضعفی که از فقدان دانش سرچشمه گرفته است تجزیه امت اسلامی به دو گروه شیعه و سنی و دیگر گروه ها و فرقه های دینی نیز موجب چنین ضعفی است.»6
«مسلمانان اولیه نه تنها به کسب آموزش های دینی می پرداختند، بلکه دیگر زمینه های دانش را نیز فرا می گرفتند. آنها هیچ گاه نمی پرسیدند این دانش از کجا آمده است؟ فرقی نمی کرد که از سوی چه منابعی تامین شده است؛ بت پرستان، مسیحیان یا یهودیان... به این ترتیب بود که آنها پیشروان پزشکی، علوم، نجوم، دریانوردی، ریاضیات و سایر علوم بودند... اما بعدها تفسیرهای جدیدی از اسلام رایج شد که آموختن و کسب دانش، جز دانش دینی را محکوم می کرد... به اعتقاد آنها سایر دانش ها ضروری نیستند و هیچ مزیتی برای انسان هایی که به دنبال آنها هستند فراهم نمی کنند. این دانش ها بعدها متهم به دانش های سکولار و مخالف با دین شدند.»7

تفکرات اسلامی رایج
«درمیان ما کسانی هستند که علاقه مند به دوری جستن از تغییر هستند تا موفقیت کنونی را حفظ کنند یا آن را به آنچه در گذشته بوده بازگردانند. برخی درصددند شرایطی را که به تصور آنها در 1400 سال پیش وجود داشته است احیا کنند. آنها بر این عقیده اند که می توان پاک و به دور از آلودگی هایی شد که با این تغییرات پدید آمده است. همان گونه که زندگی در انزوای مطلق غیرممکن است تلاش برای باقی ماندن در دوران حضرت پیامبر(ص) نیز غیرممکن است. بنابراین به جای چنین فکری بسیار بهتر است که تغییرات دوران را بپذیریم، خود را با آن همساز کنیم، آن را تعدیل کنیم و تغییرات را به نحوی مدیریت کنیم که مبانی و اصول اسلام محفوظ بماند.»8
«گفته می شود که اسلام مانع نوسازی و مدرنیزاسیون کشور است. این مطلقاً واقعیت ندارد. زمانی که اعراب جاهلی اسلام را پذیرفتند، ملت بزرگی شدند که تمدن اسلامی را ساختند؛ تمدنی که برای قرن ها بر تمدن اروپایی برتری داشت. اگر امروزه به نظر می رسد که اسلام مانع توسعه مدرن است دلیل آن تفسیرهای متفاوتی است که ما از اسلام داریم.»9
«ما عمیقاً اعتقاد داریم که اسلام دین تمام زمان هاست و تنها به قرن هفتم میلادی اختصاص نداشته است. تلاش برای بازگشت به قرن هفتم با این هدف که اسلام را پیاده کنیم، فروکاستن از ارزش دین کامل اسلام و اثبات این ادعاست که اسلام تنها مناسب شرایط بدوی قرن هفتم میلادی است.»10
این بینش درازمدت و دوراندیشی را آنها در استقرار دموکراسی نیز داشته اند. تعبیری که ماهاتیر از دموکراسی در کشور استقلال یافته مالزی داشت از عمق این بینش خبر می دهد؛ «مالزی مستقل در تلاش برای گسترش دموکراسی نه تنها به تغییر در ساختار حکومت، بلکه به تغییر در افکار مردم نیز نیاز داشت.» او در مقاله پویایی شناسی تغییر نشان می دهد که چگونه به جای رشد احزاب متفرق و تضادهای بی مورد در دوران گذار به ائتلاف احزاب و حفظ ثبات و در عین حال تبادل آرا و گفت وگو میان آنها همت گماشته و راه دموکراسی را به تدریج و با تغییر بافت های اجتماعی و فرهنگی و فکری پیموده اند. ماهاتیر در فصل «رهبران آسیایی» به بررسی حکومت های فعلی کشورهای آسیایی و آسیب شناسی آنها پرداخته و نمایی واقعی از یک جامعه دموکراتیک ارائه می دهد. او ضمن شناسایی و معرفی معایب دموکراسی مزایای آن را نیز به خوبی نشان می دهد و رفتن به آن سو را اجتناب ناپذیر می شمرد.

صدقه
ماهاتیر محمد در رابطه با کاهش فاصله طبقاتی به بررسی و نقد سیاست صدقه دادن پرداخته و می گوید؛ «گرچه صدقه گیرندگان ممکن است خشنود شوند اما این روش دوام نداشته و از ایجاد ثروت بازخواهد ماند. به نظر او بهترین کار سرمایه گذاری در صنعت است که ثروت و مهارت خلق می کند.»

راه طی شده
ماهاتیر محمد با طرح برنامه یی جامع و درازمدت مسیر توسعه مالزی را مشخص کرد و به جای طرح شعارهای کلی و غیرعملی این برنامه را دقیقاً به اجرا گذاشت. از آن روز مالزی در جاده یی افتاد که روز به روز مردم گام به گام پیشرفت را احساس کردند. بنابراین سخت کوشیدند و با دولت همکاری کردند. ماهاتیر محمد طی سخنرانی های مندرج در کتاب مزبور رمز موفقیت مالزی و برنامه های خود را توضیح داده است که برای ایرانیان که امروز در جست وجوی راهی برای ساختن کشورشان هستند بسیار آموزنده و راهگشاست.
مقایسه یی میان وضعیت چهار دهه پیش مالزی با شرایط امروز این کشور به خوبی نشان می دهد که در این کشور چه تحولی رخ داده است. در اواخر دهه 1970 نرخ فقر در مالزی 57 درصد بود، اما امروزه این رقم به کمتر از پنج درصد رسیده است.
اقتصاد این کشور در یک دوره 46ساله، از یک اقتصاد کشاورزی با اندکی ذخایر قلع، به یک اقتصاد صنعتی تبدیل شد که 82 درصد صادرات آن را کالاهای ساخته شده تشکیل می دهد. در همین دوره درآمد سرانه این کشور از رقم 300 دلار به رقمی بالاتر از چهار هزار دلار افزایش یافت، درحالی که جمعیت کشور از پنج میلیون نفر به 25 میلیون نفر افزایش یافت.
هدف اصلی مالزی از جذب سرمایه گذاری خارجی ایجاد شغل برای مردم کشور بوده، اما این سرمایه گذاری نتایج دیگری نیز در پی داشته است. این سیاست مالزی را از صادرکننده مواد خام نظیر کائوچو، قلع، روغن نخل و نفت به صادرکننده بزرگ کالاهای صنعتی تبدیل کرده است. در سال 2003 جمع صادرات مالزی به 100 میلیارد دلار رسید که 82 درصد آن را کالاهای ساخته شده تشکیل می داد .( اعتماد )

نویسنده: مهدی غنی/خرد

پی نوشت ها:
1- ماهاتیر محمد، اسلام، دانش و مسائل بین المللی، نشر رسا، 1387، ص135
2- همان، صص 211 و 212
3- همان، ص 212
4- همان، ص32
5- همان، ص56
6- همان، ص 27
7- همان، ص57 تا 59
8- همان، ص 130
9- همان، ص 133
10- همان، صص 133 و 13

ارسال نظر

  • حسنعلی محمدی از زنجان

    دمت گرم به درد تحقیقم خورد

  • سهیل

    سلام وخیلی ممنون بخاطره مطلبتون
    ماهاتیر محمد فهمید اینا نفهمیدن.....!!!!

  • احسان

    باسلام
    خدا یکی از این ماهاتیر ها هم نسیب ما کنه

  • علی

    ماهاتیر محمد اسلام را از نگاه اهل سنت بیان داشته در صورتیکه در نگاه تشیع فراگیری علم روز از واجبات است

  • علی

    ربطی به اسلام سنی و شیعه نداره اکثریت مردمانش مسلمان هستند حکومتش اسلامی نیست نمیدونم چرا همه چیزو میخوان به دین ربط بدن کشوری که هندو چینی مالایی مسیحی در کنار هم زندگی میکنن جشن عید چینی ها تموم میشه مالاها جشن میگیرن هندوها جشن میگیرن اونا تموم میشه کیریسمس میگیرن بر عکس کشور ما که همش عذاداریو سوگواریه

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار