هشتمین ارزش خبری/یادداشتی از پرویز اسماعیلی
در میان هزاران خبری که در طول روز از دیدگان و گوشهای ما گذر می کنند، گاه توقف می کنیم. درنگِ هر یک از ما بستگی به این دارد که کدامیک از ارزشهای خبریِ هفتگانه در آن خبر را برجسته تر یافته ایم. در برگیری را، شهرت را، بزرگی و فراوانی را، مجاورت را، استثنا و شگفتی را، برخورد و تضاد را و یا نهایتا تازگی رویداد را. همان هفت «ارزش خبری» معروف که در دوره های روزنامه نگاری فهرست می کنند.
اما گاهی برخی خبرهای با ارزشهای متفاوتی ما را متوقف می کنند.
به گمان من، برخی خبرها واجد «ارزش هشتم» اند. هیچ ترکیب و واژه ای جامع تر از «ارزش انسانی» برای آن نیافتم. این واژه ، چکیدۀ فهرست زیادی از ارزشهای دیگر است؛ مثل ارزش اخلاقی، ارزش همدلی، ارزش همبستگی های صنفی و ارزش های متکی بر وجدان فردی و اجتماعی. و حتی «ارزش اندوه»، «ارزش عشق» و «ارزش عبرت». اینها فراتر از «ارزش در برگیری» اند.
نام دیگر قرآن مجید «نباء» به معنی خبر است. اما این «کتابِ بی همتایِ قانون» پر است از خبرهایی که قرن ها همه اندیشمندان و آدمیان را به توقف و تفکر وا می دارد، اما به طور مشخص منطبق بر هیچیک از ارزشهای هفتگانه خبری نیست. مثلا همین آیه کریمه «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام»؛ هر آنچه بر روی زمین است محکوم به فناست، مگر ذات با عظمت و دارای جود و رحمت پروردگار. «ارزش عبرت» است که ما را ساعتها روی همین تک آیه متوقف می کند.
من همچنان یک شاگرد روزنامه نگاری هستم. این کارِ اساتید من است که نظریه پردازی کنند. فقط فی البداهه و با دیدن یک «خبر» به ذهنم اینگونه رسید که فطرت ما انسانها پر است از ویژگی هایی که هر یک می توانند خط بطلانی بکشند بر مشق و مدرسه و دانشگاه و نظریه هایی در روابط اجتماعی که فکر می کنیم تغییر نا پذیرند.
خبری که مرا متوقف کرد این بود: «حنانه زاكاني خبرنگار محبوب و پرتلاش گروه اجتماعي ايرنا بعد از ظهر روز يكشنبه بر اثر ايست قلبي چشم از جهان فروبست.»
خانم زاکانی را نمی شناختم، اما خبر درگذشت او مرا به سکوت و تفکر کشید. به او که متعهد و در پی ایفای مسئولیت های اجتماعی خود بود و بارها در این راه برگزیده هم شد، ادای احترام می کنم. و برای او که بسیار جوان بود، از خداوند متعال غفران و رحمت بیکران آرزو دارم.
همچنین این ضایعه را به خانواده و دوستان، جامعه خبری و بخصوص همکاران ارجمند او در خبرگزاری جمهوری اسلامی تسلیت می گویم.
بارها برای چنین رویدادی اینگونه تیتر زده اند که «خبرنگار، خبر شد». تیتری که نمی پسندم و امیدوارم تکرار نشود، مگر موقعی که مرادمان، خبر دادن از موفقیت و شادکامی همکارانمان باشد.
پرویز اسماعیلی/ هجدهم شهریور نود و دو
ضمن سپاس از صاحب این قلم شیوا و ارزشمند، به این بزرگوار عرضه می دارم که آیا همانگونه که خود متذکر شدند ایا کرامت در مرعای عموم پسندیده است یا در سلوک فردی هم زیبنده است، چرا ما در دوران مدیریت خود چنین ارزشی قائل نیستیم و افراد را بیشتر ابزار ارتقا می دانیم