حبیبی: معلوم نبود روحانی به نفع عارف کنار بکشد
پارسینه: پرهیز از افراطی گرایی وجه اشتراک اصلاح طلبی و اعتدال گرایی ، یکی دانستن اصلاح طلبان و کارگزاران، هدف اصلاح طلبان؛ شکستن فضای سیاسی حاکم، نقد روش راستگو در شورای شهر، انتقاد ازعدم صراحت در رفتار سیاستمدران...
نجفقلی حبیبی رئیس سابق دانشگاه علامه طباطبایی و فعال سیاسی اصلاح طلب به آینده سیاسی اصلاح طلبان خوش بین است و معتقداست: احزاب اصلاح طلب باید فعال شوند و برای انتخابات مجلس فعالیت کنند.همچنین معتقد است، اصلاح طلبان به دنبال موقعیت سیاسی و پست مقام نبوده و دست هر کس که آن ها را به اهدافشان نزدیک کند می بوسند حتی اگر اصولگرایان باشند.
مشروح مصاحبه خبرنگار مهر را با نجفقلی حبیبی می خوانید:
تعریف شما از اعتدال چیست و مولفه های اعتدال را در چه می بینید؟
اعتدال در چند جا بحث می شود. زمانی در بحث اخلاق است که دو طرفه قضیه یکی افراطی و دیگری تفریطی است، حد وسط اعتدال می شود. مثلا یکی آنقدر شجاع است که بی باک شده و کارهای بی عقلی می کند این در بی باکی است، حالا یکی آنقدر بترسد که هیچ اقدامی انجام ندهد تفریط است. این وسط هر چه باشد معتدل و اخلاقی تر است.
در جای دیگر هم ابن سینا اعتدال را در طب به کار برده است. در سیاست ایران 2 طرف سیاسی داریم که حزب های اصلاح طلب ادعا دارند که بر اساس موازین اخلاقی کار می کردند، طرف دیگر هم احزاب راست بودند که اخیرا نام خود را اصولگرا نامیدند. روحانی وقتی گفت اعتدال،یعنی نه دیدگاه های کامل اصلاح طلبی و نه دیدگاه های کامل اصولگرایی، بلکه آدم های معتدلی که تندرو نیستند در این جا وجود دارند و از هر دو طرف می توان استفاده کرد.
استفاده از این تفسیر معتدل بحث جدیدی است اما سابقه دارد .حزب اعتدالیون در اوایل مشروطه بوده است. منظور روحانی به فهم من این است که از آدم های تندرو اصلاح طلب و اصولگرا استفاده نکند و افراد معتدل را مد نظر دارد. اگر این طور باشد و کارآمدترین افراد را جمع کند یک گروه معتدل ایجاد می شود.
البته چون نوبخت در این دولت خیلی جا پیدا کرده و حزب توسعه و اعتدال را از قبل داشته در واقع شاید این اعتدال به آنها هم بخورد. نمی دانیم بعد چه اتفاقی می افتد و حزب اعتدال و توسعه تبدیل به یک حزب دولتی می شود که الان قدرت در دستشان است یا می روند که قدرت را در دست بگیرند .
الان نمی شود روی آن اظهار نظر کرد. اجمال حرف من این است که هیچ کدام از افراطی های این طرف و آن طرف در این دولت جای ندارند. این، چیزی است که ما از اعتدال روحانی می فهمیم.
چه شاخص هایی از اصلاح طلبی در اعتدال هست که آن را می توان به عنوان وجه مشترک میان اصلاح طلبی و اعتدال گرایی دانست؟
افرادی که افراط نداشته باشند در مقوله اعتدال جای می گیرند. روحانی از آدم هایی که انتخاب کرده، مشخص است. افرادی مانند جهانگیری هستند که در مجموعه اصلاح طلبان هستند یا نعمت زاده نشان از استفاده از اعتدالی های اصلاح طلب هست. افرادی مانند دهقان به اصولگرایان نزدیک هستند. روحانی سعی کرده از همه جریان ها به شرط آنکه تند نباشد استفاده کنند. اما میانه روی، یک وجه مشترک میان این اعتدال گراها و اصلاح طلبان است.
شما کارگزارانی ها را نوعی اصلاح طلب می دانید؟
امروز کارگزاران جزو اصلاح طلبان محسوب می شوند. آنها نیز بحث هایی مانند آزادی های اجتماعی، نهادهای مدنی،حقوق شهروندی دارند که به اصلاح طلبی شبیه است که نزدیک به گفتمان اصلاح طلبی است. این مجموعه در این 2-3 سال اخیر جزو مجموعه اصلاح طلبی حساب می شوند. الان یک شعارهایی در مسائل حکومتی دارندکه تقریبا نزدیک به جبهه اصلاحات و اصلاح طلبان است. اینکه حقوق شهروندی را قبول کنند، از انحصارطلبی در حکومت پرهیز کنند، دیگران را به عنوان شریک نظام می دانند. این ها جز مجموعه اصلاح طلبان هستند.این مجموعه اینگونه نیستند که رقبا سیاسی را از میدان به در کنند.
افراطی های اصولگرایی هیچ راهی را برای رقبای سیاسی خودشان باقی نگذاشته اند و رقبای خود را از همه جا بیرون کرده اند، در سازمان ها و نهادهای مختلف خیلی موارد استثنایی را می توان دید که از اصلاح طلبان فردی باقی مانده باشد. در اصلاح طلبان هم شاهد تندروهایی بودیم که وقتی جریان های اجتماعی به وجود می آید می شود کسانی را پیدا کرد که هیچ جریان مخالفی را نپذیرند. اما اصلاح طلبان خیلی حکومت دستشان نبوده است.
مثلا خاتمی 8 سال حکومت را در دست داشته اما آنقدر تند نبود که اصولگرایان در دولتش نباشند چندین نفراز اصولگرایان معاون وزیر بودند مثلا چیت چیان خودش جزو معاونین بود اینها اصلاح طلبان معتدل هستند که رقبای سیاسی خود را نگه داشته اند و تحمل کردند. الان روحانی می خواهد چنین فضایی را بوجود آورد، به همین دلیل از کارگزارانی ها ها استفاده می کند. البته روحانی از اصلاح طلبان شاخص استفاده نکرده و اخیرا انصاری را به عنوان معاون پارلمانی خود انتخاب کرده که خیلی کاری در دستش نیست.
رفتار اصلاح طلبان را در انتخابات چگونه ارزیابی می کنید.با توجه به اینکه شما می گویید از اصلاح طلبان شاخص در دولت استفاده نشده است بهتر نبود عارف در انتخابات باقی می ماند و کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات بود؟
شما ما را به چالشی می اندازید که نمی خواهم واردش بشوم. اصلاح طلبان در فضای سختی بودند و برایشان مهم بوده که در یک فضای جدید قرار بگیرند که بتواند جلسات حزبی داشته باشند. گفتگو کنند، روزنامه هاشان فعال باشند، اصلاح طلبان می دانستند خودشان نمی توانند در انتخابات حضور داشته باشند . به خاتمی اجازه ورود ندادند. از هر فعالیتی ممنوع بود. بنابر این نمی توان گفت خیلی اختیار دستشان بود. عارف آن موقع چهره شاخصی برای اصلاح طلبان نبود، یک شخصیت آرامی بوده که پیش خاتمی بوده و در مجمع تشخیص مصلحت هم حضور داشته است.
به نوعی اصلاح طلبان تحمل کردند که او بیاید. عارف با عنوان اصلاح طلب آمد و اصلاح طلب ها از او حمایت کردند. اما اصلاح طلب ها از روحانی هم حمایت کردند و بدون حمایت اصلاح طلب ها روحانی رای نمی آورد. اصلاح طلبان نفوذ معنوی زیادی در کشور دارند اما اصلاح طلبان مصلحت را در این دیدند که از یک نفر حمایت کنند، اگر آقای عارف و روحانی در انتخابات بودند، معلوم نبود که هیچ کدام بتوانند رای بیاورند با موازینی که تعیین شد عارف کنار رفت.
همه می دانستند سه کاندیدای اصلاح طلبان در سال 84 در رقابت با اصولگرایان اگر یکی می شدند، پیروز می شدند چرا که رای شان بیشتر از اصولگرایان بود. اصلاح طلب ها تجربه انتخابات 84 را داشتند. این تدبیر عقلانی است.
با توجه به حمایت اصلاح طلبان از روحانی در انتخابات این حمایت تشکیلاتی بود یا با تکیه با خرد جمعی؟ اصلا چه شد که یک گزینه اعتدال گرا را به اصلاح طلب ترجیح دادید؟
هم رفتار تشکیلاتی و هم خرد جمعی موثر بود، بالاخره با خرد جمعی صرف که تصمیم نمی گیرند، اصلاح طلبان تشخیص دادند اگر روحانی بیاید بسیاری از مشکلات رفع می شود و باید کاری می کردند. تشخیص دادند عارف کنار برود. اقدام عارف بسیار قابل ستایش و تامل است.
اما در نامه آقای عارف یک دلخوری دیده می شود که به نظر می آید با میل خودش کنار نکشیده است.
عارف از قبل گفت، هرچه خاتمی بگوید قبول می کند. آقای خاتمی هم براساس خرد جمعی دید اگر عارف کنار برود، روحانی می تواند موفق باشد. اما اگر می ماند، معلوم نبود روحانی به نفع عارف کنار بکشد. اما این مشخص بود اگر عارف کنار برود، روحانی رای می آورد.
حرکت عارف، عمل اخلاقی بزرگی را پایه ریزی کرد و برای سیاستمدارهای بعدی از هر جناحی باید درسی باشد که باید آن را یادبگیرند.
در اینکه اصلاح طلبان نقش موثری در پیروزی روحانی داشتند،شکی نیست. درست است که روحانی از اول گفته من اصلاح طلب نیستم، اما همه می دانند که روحانی با حمایت اصلاح طلبان پیروز انتخابات شد.
از شما به عنوان یکی از کسانی نام برده می شود که در کناره گیری عارف نقش داشته اید؟
اصلا من نقش نداشتم بیش از هر کسی خود خاتمی تاکید داشت، یادم هست یک بار در جلسه شورای هماهنگی اصلاحات که حضور داشتند شخص آقای عارف تصریح کرد من در انتخابات هستم، ولی هر وقت خاتمی نظر بدهد آن را عملی می کنم. قطعا خود عارف می خواست در انتخابات حضورداشته باشد و حضورش بازی نبوده است ، حتی در روزهای نزدیک به انتخابات هم با اقبال خوب عمومی روبرو شده بود.اما شرایط به گونه ای بود که حضور روحانی رای آوری بیشتری داشت.
اصلاح طلبان از دولت روحانی سهمی نمی خواهند؟
آنچه از روحانی توقع هست این نیست که به اصلاح طلبان پست بدهد یا ندهد، مهم این است وعده هایی که به مردم داده عملی کند. و از تغییری که صحبت کرده و مردم هم به این اعتبار به او رای دادند، آنها را عملی کند یک آرامش سیاسی در کشور ایجاد شود. کشور بیش از هر چیز به آرامش نیاز دارد، ما باید اقتصادی پاکی داشته باشیم. باشد. در چند سال گذشته دستگاه حکومت آلوده شد و شاهد بی تدبیری های زیادی بودیم به گمان من هیچ موازین قانونی که راهنمای دولت باشد نبوده است.
هنوز که خیلی چیزها در مورد دولت گذشته گفته نشده است. اکنون همه معتقد هستند مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تحریم ها نبوده است شاید 30 تا 20 درصد ناشی از تحریم بوده و 70 تا 80 درصد ناشی از بی تدبیری حکومت بوده است که باید این ها جبران شود. در شان یک نظام حکومتی اسلامی نیست که این گونه اختلاس و فساد مالی در آن وجود داشته باشد. به بسیاری از افراد پول هایی داده شده بدون اینکه هیچ حساب و کتاب و مبنایی داشته باشد. در ایران یک عده برای 5 میلیون تومان مشکل دارند و یک عده پول های میلیاردی دارند. آنچه اصلاح طلب ها توقع دارند این است که روحانی به وعده های خود عمل کند.البته دولت از افراد با تجربه تشکیل شده است و مردم نیز نشان داده اند که از افراد کارامد استقبال می کنند.
اصلاح طلبان به دنبال شکستن فضای حاکم بودند و همین برای اصلاح طلبان کافی است که این تغییرات ایجاد شده است. آزادی مطبوعات، توجه به نهادهای مدنی و توجه به حقوق شهروندی ،اصلاح طلبان به دنبال این ها بودند که این فضاها به وجود آید و حتما که نمی خواهند وزیر و وکیل باشند. اگر هم به دنبال این گونه موقعیت ها هستند برای این است که همین فضاها را به وجود بیاورند. حالا اگر هر کس این ها را محقق کرد ما دستشان را می بوسیم حتی اگر اصولگرایان این کار را می کردند. روحانی و گروهش باید به دنبال این خواست مردم باشند.
آینده اصلاح طلب ها را با توجه به شرایط کنونی چگونه ارزیابی می کنید. برای رسیدن به اهداف شان در دل قدرت باشند بهتر است یا با فعالیت در جامعه مدنی به اهدافشان نزدیک می شوند؟
اصلاح طلب ها آرمانهایی دارند که باید به آن برسند،این آرمان ها می تواند در دل قدرت باشد یا خارج از قدرت. باید فضای سیاسی آماده باشد این مهم است و اصلاح طلبان باید حقوق شهروندی و آرمان های را که مردم از آن ها می خواهند عملی کنند.مهم نیست در دولت حضور داشته باشند یا نه، مهم این است در این فضا و تغییری که به وجود آمده استفاده کنند و برای مطالباتشان تلاش کنند.
حضور سه وزیر در کابینه مشخص نشده است و به نظر می رسد روحانی تاکید دارد که این وزیران اصلاح طلب باشند،و وزارت خانه ایی که مربوط به آموزش و جوانان است در دست اصلاح طلبان باشد،انتخاب توفیقی به عنوان سرپرست وزارت علوم بعد از میلی منفرد هم شاهدی بر این ادعاست،نظر شما در این باره چیست؟
این را هیچ وقت از بیان روحانی دریافت نکردیم که بخواهد سه وزیر باقی مانده اصلاح طلب باشند. ولی تاکید بر بعضی از افراد به دلیل انباشت مطالباتی است که به روحانی شده است. الان استادهای ما خودشان درخواست وزارت توفیقی را دارند. در واقع روحانی می خواهد فشارها کم شود الان دانشجو و محیط دانشگاهها غیر فعال شدند کسی باید در این جا باشد که با این فضا آشنا باشد، انتخاب میلی منفرد، یا توفیقی افراطی نیست بلکه یک سنخیت معتدلی است.این دو در زمان خاتمی پارک های علم و فناوری را به وجود آورند که تحول بزرگی بود. برای روحانی مهم بوده کسی بیاید که با این محیط ها که بسیار حساس هستند آشنا باشد چرا که هر اتفاقی برای این وزارتخانه ها رخ دهد مردم و جوانان ضربه می بینند. بحث اصلاح طلبان برای وزارت خانه نبوده، بلکه بحث تجربه بوده است
فانی که اکنون سرپرست وزارت آموزش و پرورش شده است هیچ وقت حضور فعال در اصلاح طلب ها نداشته ممکن است از نظر فکری و روحی اصلاح طب باشد ولی هیچ وقت فعال سیاسی اصلاح طلب نبوده است. روحانی به لحاظ اینکه از نظر شخصیت سیاسی آدم مطمئنی است و آشنا به وزارت خانه است او را انتخاب کرده است چرا که این وزارت خانه ها سیاست های کلی را برای نظام تعیین می کنند. و خیلی از مسائل اقتصادی ما باید از این راه حل شود یعنی یک طرف قضیه معضلات اقتصادی است اگر این وزارتخانه ها به گونه ای باشد که هم دانش آموزان در آنجا تحصیل کنند و هم به گونه ای تربیت شوند که در آینده کارآفرین شوند و تحصیلاتشان متناسب با شرایط شغلی باشد،بسیاری از مشکلات ما در حث اشتغال و بیکاری حل می شود. این مسائل سبب شده که روحانی فانی و یا توفیقی را معرفی کند.
وضعیت احزاب به خصوص احزاب و رسانه های اصلاح طلب را در شرایط جدید چگونه ارزیابی می کنید؟ به آینده اصلاح طلبان خوشبین هستید ؟
آینده اصلاح طلبان خوب می شود و بهتر از آن چیزی که الان هست، می شود.اصلاح طلبان یک اعتماد عمومی را به همراه خود دارند یعنی این انتخابات نشان داد و خیال بافی هم نیست که از یک اعتماد عمومی برخوردار هستند. اگر در شورا شهر آن چنان که باید موفق نشدند به دلیل رد نامزدهایشان بود. و مایه خجالت است و تجربه بدی به جای ماند و این جوری خطی برخورد کردن و کاسبی فتنه روش خوبی برای عدم احراز صلاحیت ها نبود. آینده اصلاح طلبان خیلی بهتر خواهد شد به خصوص که فرصت پیدا می کنند در این فضا بیشتر فعالیت کنند. تجربه ما جمع شده است و جوانان ما دیگر تندروی ندارند و یاد گرفتند در جریان عمل، با مسائل با منطق و استدلال برخورد کنند و کشور ما به لحاظ موقعیتی که دارد به صلاحش نیست که دچار تنش های سیاسی و اجتماعی شود و جوانان اصلاح طلب به خوبی این را درک می کنند سعی می کنند با آرامش به خواسته های خود برسند.
حدود دو سال تا انتخابات مجلس باقی مانده است برنامه اصلاح طلبان برای حضور در مجلس چیست؟آیا احزاب اصلاح طلب برنامه ای برای این هدف دارند؟
احزاب اصلاح طلب فعال نیستند، باید فعال شوند. اصول اصلاح طلبی این است که پرورش سیاسی از درون حزب ها صورت بگیرد و مردم در فعالیت های سیاسی مشارکت کنند ، که این از طریق احزاب صورت می گیرد. مردم از هر کس که مطابق میل و سلیقه اش درون این احزاب برود و احزاب قدرت و شکل بگیرند استقبال می کنند. الان همه می گویند ما 3-4 حزب بزرگ نیاز داریم اکنون زمان آن رسیده است که احزاب اصولگرا و اصلاح طلب قدرتمندی شکل بگیرد تا تشکیلاتی به وجود آید و جوانان تعلیم حزبی ببینند و مدیرانی سیاستمدار برای اداره کشور تربیت شوند . تربیت جوانان توسط مدیران کارامد سیاسی یکی از کارکردها خوب احزاب است. بله اصلاح طلبان باید خود را برای انتخابات مجلس آماده کنند.
در روزهای گذشته بحث رای الهه راستگو در انتخاب شهردار حرف های زیادی را به دنبال داشت، به نظر شما این ادعای اعضای شورای شهر که در شورا نباید سیاسی کار شود با برخوردی که با راستگو شد در تضاد نیست؟آیا افرادی مانند راستگو که در چند لیست حضور داشتند باید تابع لیست اصلاح طلبان باشد و باید آرا تابع حزب و جناح باشد؟
این آدم با عضویت درحزب می گوید من عضو حزب شما هستم و تابع سیاست های حزب هستم، اما این که در یک حزب باشی ولی سلیقه خودت را اعمال کنید دیگر نمی شود.به نظرمن این حق را ندارد در چند لیست خود را جای دهد وقتی در یک حزب حضور دارد باید در مجموعه کاندیدای حزب عمل کند.این آدم از همان اول حزبش باید به او اعتراض می کرد و اعلام کند تو عضو حزب ما هستی و باید تابع حزب ما باشی.یک زمانی دیگران افراد را درلیست خود جای می دهند که بحث فرق می کند اما یک زمانی فرد خود را در لیست های دیگر خود را قرار می دهد، تا رای بیاورد.در مورد خانم راستگو خبر ندارم، اما بعضی ها را شنیدم که دنبال سهم تبلیغاتی خود بوده و می گویند مرا در لیست خود قراردهید و حتی برای این کار پول هم پرداخت می کنند.اگر یک فردی حزبی باشد نباید این کار را کرده و خود را درلیست های دیگر جای دهد.اعضای حزب باید در مورد عضوشان تصمیم بگیرند.در مقررات اجتماعی خانم راستگو عضو حزبی است باید در مجموعه کاندیداهای حزب قرار بگیرد. اینکه دیگران این فرد را در حزبشان گذاشته باشند به این معنا نیست که در انتخاب ها به کس دیگری رای بدهد نیست.در درجه اول تعهدش به حزبش است.
اگر اینگونه است مجلس اصولگرا نباید به هیچ یک از وزرای کابینه آقای روحانی رای می داد
این ها حزبشان تصمیم گرفته به دولت روحانی رای دهد.دولت نماینده ملت است نمایندگان مجلس که جزو گروه های سیاسی هستند باید به رای مردم احترام بگذارد. ما یه وقت نظام حزبی داریم مانند انگلیس و یا ترکیه که بر اساس رای آوری حزب در مجلس کرسی دارند،انجا می بینند که حزبشان چقدر رای اورده بعد اگر تعداد کم تر از حد نصاب باشد نمی توانند دولت تشکیل دهند.ما که نظام حزبی نداریم ولی به صورت ناخوانده اینجوری است.در مجلس بسیاری از نماینده ها می گویند ما عضو فلان حزب نیستیم ولی در طیف اصولگراها قرار داریم. وقتی دولتی که مردم به آن رای داده نماینده مجلس نمی تواند خود را در مقابل ملت قرار دهد.
در انتخاب شهردار راستگو به عملکرد قالیباف رای داد که کارنامه قابل دفاعی دارد .آیا عملکرد افراد را آن هم در حوزه عمرانی مانند شهرداری باید فدای سیاست های حزبی کرد؟
بله می تواند از حزبش انصراف دهد و به قالیباف رای دهد. یا عنوان کند شما برای من زحمت کشیدید ولی من بر اساس عقاید شخصیم رای می دهم و نه به عنوان نماینده حزب. این صراحت ها باید در کشور رخ دهد که متاسفانه وجود ندارد و این می شود در کشور افراد چند جانبه داریم. اینکه در لیست صدای ملت هم بوده اما آیا علی مطهری می خواسته که راستگو به قالیباف رای دهد. این در این جا هم از اعتبار علی مطهری استفاده کرده ولی به کس دیگری رای داده است.این دوگانه بازی است نه عقیده راستین.باید در آن هنگام که معرفی اش کردند می گفت من حزبی رای نمی دهم.آن وقت باید حزب تصمیم می گرفت که در لیست اصلاح طلبان باشد یا خیر.من در مجلس بودم وقتی در مجلس می خواهید رای دهید بین خود و خدا خود قضاوت می کنید که ببینید مصلحت چیست.
در مجلس تمایل ها است که رای می دهند .شش نفر ممکن است عضو پایداری باشند که تازه این هم یک جبهه است . در مجلس این ها عضو حزب نستند مگر اینکه بگویند ما عضو موتلفه یا جامعه اسلامی مهندسین هستیم که حزب هستند اما همه که عضو حزب نیستند بلکه تمایل گروهی دارند.ما حالا فراکسیون داریم که آنجا تفاهم می کنند که به تصمیم فراکسیون رای دهند اما این چقدر از افراد تعهد می گیرد، که ما هر چه توافق کریم رای بدهید ممکن است چنینی تعهدی از این ها نگیرد ولی حزب ها حق دارند که ای تعهد را بگیرند.
یه وقت شما به گروهی تعهد می دهید و آن ها برای تو خرج می کنند اما من شنیدم که راستگو گفته من مدیون هیچ حزبی نیستم و مدیون مردم هستم اما اگر تو خودت رای اورده بودی بله، ولی تو را حزب معرفی کرده که رای آوردی.اگر حزب اجازه می داد به هر کس می خواست می توانست رای دهد. اما حزب این اجازه را نداده است .
خانه احزاب در تقویت نظام حزبی چقدر می تواند موثر باشد؟
من نایب رییس اول خانه احزاب بودم.متاسفیم دولت احمدی نژاد که به برکت اصولگرایان روی کار آمد خانه احزاب را تعطیل کردند.احمدی نژاد گفت مدیون هیچ کس نیستم اما چه کسی احمدی نژاد را می شناخت.احمدی نژاد نمک نشناس بود.تا زمانی که قانون اجازه می داد ما سعی می کردیم جلسات را تشکیل دهیم.خانه احزاب صنفی است و برای همه است پس باید از همه حمایت کند آقایون گفتند انتخابات شما درست نبوده و یک بار دفتر را پلمپ کردند و بار دیگر وسایل آنجا را ضبط کردند.اما دولت روحانی اعلام کرده به احزاب میدان می دهد. ما از وزارت کشور خواستیم احزاب را متحول کند و در خانه احزاب را باز کند و انتخابات جدید برگزار کند و به خود احزاب هم که اجازه دهد کنگره برگزار کنند و در فضای باز سیاسی فعالیت کنند.آنچه مهم است دولت روند کمک به احزاب را تسریع کند.
وزیر کشور وعده نشست های حزبی با احزاب را داده است.در اولویت اول دولت باید خانه احزاب را فعال کند.در حال پیگیری هستیم .در دولت قبل قول دادند وسایل ما راکه ضبط شده را تحویل دهند،اما خبری نشد. امیدواریم در این دوره پس از اولویت های ضروری در موقع خودش این مساله رابه تاخیر نیندازند و احزابی که باید شورای مرکزی احزاب هستند مشخص شود و بقیه احزاب نیز باید تلاش کنند .الان فهمیدیم بدون نظام حزبی نمی شود کشور را اداره کرد.
به آینده سیاسی ایران خوشبین هستید؟
باید خوشبین باشیم و گمان می کنم مسوولان دغدغه های کشور را به خوبی درک می کنند و در صدد بر طرف مشکلات هستند که این ما را خوشبین می کند.
آیا احزاب اصلاح طلب در این تغییر فضایی که ایجاد شده فعال می شوند؟ در هشت سال گذشته شاهد فعالیت خاصی از سوی احزاب اصلاح طلب نبودیم.
نمی دانم، امیدوارم، البته تا خانه احزاب شگل نگیرد فعالیت جدیدی از این احزاب دیده نمی شود. باید هر چه زودتر خانه احزاب فعال شود تا حزب های کنونی انگیزه ای پیدا کنند و فعالیت های خود را سامان دهند. ممکن است جریان های جدیدی مانند حزب اعتدال و توسعه فعالیت های جدیدی داشته باشد ممکن ست احزاب جدیدی هم به وجود آید. به نظر می آید فعالیت مجدد احزاب اصلاح طلب با فعال شدن خانه احزاب همراه باشد.
این روزها بحث حزب فراگیر در محافل سیاسی مطرح شده است،آیا اکنون ضرورت وجود اخراب فراگیر وجود دارد؟آیا این گونه احزاب فراگیر می توانند شکل بگیرند؟
کشور باید حزب فراگیر را بپذیرد جبهه مشارکت در زمانش خودش داشت خوب پیش می رفت. به نظر می آید باید از تجربه مشارکت استفاده کرد. عارف در خصوص حزب فراگیر چیزهایی گفته بود ولی خب الان خبری نیست. در هر امری باید از خرد جمعی استفاده کرد. نیروی انسانی و سیاسی در احزاب باید تربیت شود. هرچند که چون در کشور ما احزاب خیلی فعال نبودند، جریانهای دانشجویی به جایش فعال شدند و افراد بسیاری در کنار تحصیل آموزش سیاسی هم دیدند.حزب باید خودش تشکیلات و آموزش داشته باشد و وقتی هم که بحث تشکیل دولت پیش آمد باید وارد عرصه شود و سعی کند که رای مردم را کسب کند و قدرت و حکومت را به دست بگیرد.
فضای دانشگاهی این روزها را چگونه می بینید ،تشکل های دانشجویی چه تغییری به نسبت دوره قبل خواهند کرد؟
تشکل های دانشجویی باید فعال شوند منتها باید منطقی و معقول باشند، من فکر می کنم دانشجویان اکنون در عین فعالیت های سیاسی منطقی حرکت می کنند. دانشجوبان تجربه کسب کرده اند و در عین فعالیت، آرام و با تکیه بر خرد جمعی حرکت خواهند کرد. دانشجویان این را درک می کنند که کشور ما درشرایط حساس و جایی از منطقه است که تحمل هیچ نارامی را ندارد.بچه ها این قدر عاقل هستند که با خرد جمعی کار کنند.انجمن دانشجویی دانشگاه ها باید فعال باشند.تجربه های تاریخی داریم اگر کار سیاسی انجام دهیم و عالمانه حرکت کنیم همین جوانان دانشگاهی در آینده مدیران سیاسی خوبی برای کشور می شوند و این مستلزم نا امنی نیست. نظام چه چیزی را بهتر از این می خواهد که بسیج و انجمن با هم مذاکره کنند این امنیت است. همین که آرا یکدیگر را تحمل کنیم یک برد سیاسی است.
الان مشغول چه کاری هستید؟
این روزها مطالعه می کنم و متون اسلامی قدیمی را تصحیح می کنم . الان بیشتر وقتم را در تصحیح قانون ابن سینا گذاشته ام و در این حوزه فعالیت می کنم.
قصد برگشت به سیاست را ندارید؟
نه.این کار خیلی لذت بخش است.من رییس دانشگاه علامه، تربیت مدرس ، دانشگاه قوه قضایی و دانشگاه الزهرا بودم .نماینده مجلس هم بودم .فکر کنم دیگر کافی است ،الان بهترین کار برای من تصحیح آثاری است که باید انجام دهم.
ارسال نظر