تشکل های منحل شده احیا می شوند؟
پارسینه: «وزارت علوم اجازه احیای دوباره تشکلهای منحلشده را نمیدهد». این پاسخ معاون فرهنگي وزارت علوم دولت يازدهم به سوال خبرنگار خبرگزاري اصولگرای تسنیم، دانشجوياني را كه به تدبير دولت يازدهم اميد بسته بودند؛ شگفت زده كرد.
پارسینه: «وزارت علوم اجازه احیای دوباره تشکلهای منحلشده را نمیدهد». این پاسخ معاون فرهنگي وزارت علوم دولت يازدهم به سوال خبرنگار خبرگزاري اصولگرای تسنیم، دانشجوياني را كه به تدبير دولت يازدهم اميد بسته بودند؛ شگفت زده كرد. البته سید ضياءهاشمي كه خود از اعضاي ادوار انجمن اسلامي دانشگاه تهران است، در ادامه راه حلي در پيشپاي دانشجويان میگذارد «اگر اعضای این مجموعهها بهدنبال فعالیت هستند باید در قالب مجموعهای جدید درخواستهای خود را به دانشگاهها ارائه دهند.» و وعده میدهد :«وزارت علوم از درخواستهای دانشجویان مبنی بر ایجاد تشکلهای جدید دانشجویی حمایت میکند». هرچند راهكار پيشنهادي معاون فرهنگي وزير علوم، براي دانشجوياني كه در پي احياي انجمنهاي اسلامي تعليق يا منحل شده توسط دولتهاي نهم و دهم بودند، تازگي نداشت.
اشكان ذهابيان، عضو سابق انجمن علوم پزشكي مشهد، میگويد: «پس از آنكه تعلل نهادهاي نظارتي براي صدور مجوز احياي انجمنهاي اسلامي در دانشگاههايي كه انجمنهاي آن منحل يا تعليق شده بودند يا صدور مجوز براي دانشگاههايي كه انجمن اسلامي ندارند مشخص شد، دانشجويان با اسامي ديگري همچون انجمن دانشجویان ايران اسلامي يا انجمن اسلامي دانشجويان تحولخواه، در خواست مجوز كردند.» به گفته فعالان دانشجویی، طي يك سال و نيمي كه از عمر دولت يازدهم میگذرد، حدود صد درخواست مجوز تاسيس انجمن اسلامي از سوي دانشجويان درگير روند طولاني و بروكراتيك شده و به نتيجه نرسيده است.
انجمنهای موازی
گذشته از تعلل نهادهاي مربوطه در صدور مجوز براي انجمنهاي اسلامي، وجود «انجمنهاي جعلي» در برخي دانشگاهها هم از مشكلات دانشجويان براي احياي انجمنهاي اسلامي است.
تاسيس انجمنهاي موازي با انجمنهاي اسلامي از سال 78 كليد خورد و دوسال بعد به طیف علامه و شیراز منشعب شد. يعني از زماني كه تعدادي از انجمنهاي اسلامي از اتحاديه سراسري تحكيم وحدت جدا شدند و تحت عنوان «انجمنهاي اسلامي مستقل» در دانشگاههاي سمنان و شاهد اعلام موجوديت كردند. پس از سال 87 نيز كه با حكم دبير خانه هیأتهاي نظارت بر دانشگاهها حكم انحلال انجمنهاي اسلامي صادر و طي 4 تا 5 سال اكثر انجمنهاي اسلامي منحل شدند، روند موازيسازي تشديد شد. وزارت علوم دولت دهم با استناد به بخشنامهاي غيرقانوني پسوند «مستقل» را از انتهاي نام انجمنهاي اسلامي جديد التاسيس برداشت تا اين انجمنها بتوانند به نام «انجمن اسلامي» اتحاديههاي سراسري تشكيل دهند. ظرف چند سال انجمنهاي اسلامي كه از پيشينهاي 70 ساله برخوردار بودند، منحل و طيفي كه هيچ قرابت فكري با موسسان اوليه «انجمنهاي اسلامي» نداشت، مدعي ميراث ارزنده مهندس بازرگان، موسس اولين انجمن اسلامي، شدند.
اثبات جعلي بودن اين انجمنها فرآيندي پيچيده و زمان بر بود، هرچند كه در اكثر موارد اسناد برگزاري غير قانوني انتخابات، اعمال نظر و مشاركت غير دانشجويان در اين انجمنها وجود داشت. به همين دليل دانشجويان دريافته بودند ساده و سريع راه براي دريافت مجوز تاسيس انجمن، خصوصا در دانشگاههايي كه انجمنهاي موازي در آنها فعال شده بودند، ارائه درخواست با نامي غير از «انجمن اسلامي» است. اشكان ذهابيان براي روي آوردن دانشجويان به تاسيس انجمنهايي با نامي غير از «انجمن اسلامي» میگويد: «عمر فعاليت دانشجويي كوتاه است.
يك دانشجو حداكثر چهار سال فرصت براي فعاليت در اين عرصه را دارد. اگر قرار باشد يك يا دوسال آن صرف فرآيند بروكراتيك اداري براي دريافت مجوز انجمن شود، ديگر فرصتي براي فعاليت دانشجويي و مهمتر از آن متشكل كردن نسل آينده دانشجويي باقي نمي ماند. به همين دليل ما از تاسيس انجمن با هر اسمي در دانشگاهها استقبال ميكنيم. وجود اين انجمنها كه اكثريت دانشجويان را نمايندگي میكنند میتواند فضاي تك صدايي حاكم بر دانشگاهها را بشكند و راه را براي احياي تحكيم وحدت حقيقي باز كند».
آنچه با عنوان «حمايتهاي وزارت علوم دولت يازدهم» نگراني اصولگرايان را برانگيخته است، با استناد به سخنان فرجي دانا در جلسه استيضاحش محدود به تنها احياي شش يا هفت انجمن اسلامي ميشود. در حاليكه در همان مدت تعداد بسياري از تشكلهايي كه مشي اصولگرايي داشتند يا به آن تفكر نزديك بودند، مجوز تاسيس گرفتند. محمد رمضانزاده، دبير انجمن اسلامي دانشگاه تهران، دراينباره میگويد: «تاكنون از دانشجويان براي احيا يا تاسيس انجمنهاي اسلامي حمايت خاصي نشده است و آنچه در خصوص حمايتهاي وزارت علوم در رسانهها میخوانيم، بيشتر بازي رسانهاي است. چند انجمني هم كه باز شدهاند، روند قانوني را طي كردهاند، آن هم به كندي.»
موج انحلال انجمنها
وزارت علوم دولت دهم در امر تعليق يا انحلال انجمنهاي اسلامي چنان ثابت قدم بود كه از بين انجمنهاي اسلامي دانشگاههاي تهران تنها انجمن اسلامي دانشگاه تهران بود كه از زير تيغ انحلال جان سالم به در برد. انجمنهاي اسلامي ديگر دانشگاههاي موجود در تهران، منحل يا تعليق شدند يا مانند انجمن اسلامي دانشگاه علامه طباطبايي به كنترل دانشجويان نزديك به طيف پايداري درآمدند. هرچند دولت يازدهم وعدههايي دلپذير به دانشجويان داد، اما در نهايت طي يك سال گذشته تنها بيست و چهار انجمن تاسيس يا احيا شدند، اين تعداد انجمن، با استناد به مصوبه شورايعالي انقلاب فرهنگي تنها براي ايجاد يك اتحاديه سراسري كافي است. در حاليكه نزديك به هفتاد درخواست دانشجويان از دانشگاههاي مختلف كشور منتظر طي روند بررسي صلاحيت از سوي معاونت فرهنگي وزير علوم هستند.
محمد رمضانزاده در مورد رويكرد دولت در خصوص احياي انجمنها میگويد: «مسئولين مربوطه در دولت يازدهم هيچ كمك ويژهاي براي احياي انجمنها نكرده اند، اين دولت تنها روند قانوني را مختل نكرده است. دانشجويان طبق اصول بالادستي شوراي عالي انقلاب فرهنگي میتوانند در خواست دريافت مجوز براي تشكيل انجمن بدهند. از آنجايي كه اين درخواستها توسط دانشجوياني مطرح میشود كه تازه وارد دانشگاهها شده اند و هيچ ارتباط تشكيلاتي با احزاب و گروههاي رسمي اصلاحطلب ندارند، قانونا نمي توانند با درخواست ايشان مخالفت كنند. اما در مقابل صدور همين مجوزهاي قانوني هم كوتاهي كرده اند. بعد از دو سال در تهران، تنها انجمن دانشگاه شريف احيا شده است و به دانشگاه اميركبير هم مجوز دادهاند كه هنوز انتخابات آن برگزار نشده است.
در حاليكه دانشجویان دانشگاههای علم و صنعت، خوارزمي و.... هنوز نتوانستهاند انجمنهاي خود را تشكيل دهند.
با همين معيار، شرايط شهرستانها را با تهران قياس كنيد». طي يك سالي كه گذشت تنها، انجمن اسلامي دانشگاه رازي كرمانشاه، دانشگاه تبريز، اروميه، صنعتي اروميه، اصفهان، صنعتي اصفهان، علوم پزشكي و هنر اصفهان و زنجان، انجمن اسلامي دانشجويان پيروي خط امام، اراك، صنعتي اراك در شهرستانها احيا شدهاند. البته انجمن دانشجويان پيروي خط امام سيستان، انجمن فرهنگ و سياست دانشگاه شيراز، انجمن اسلامي دانشگاه هرمزگان و دانشگاه بوشهر، دانشگاه علوم پزشكي بيرجند و مازنداران و علوم پزشكي گيلان نيز توانسته بودند جان سالم به در ببرند و باقي بمانند. هرچند امير حسين علي بخشي، عضو شوراي احياي انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير، در مورد روند احياي انجمنهاي اسلامي دانشگاهها توضيح میدهد: «انجمن اسلامي تعدادي از دانشگاهها در آستانه احيا هستند، موافقت اصولي را گرفتهاند و اميدواريم بعد از امتحانات پايان ترم، انتخابات آنها برگزار شود.
اما اسامي آنها را نميتوانيم منتشر كنيم؛ زيرا ممكن است مسؤولان آن دانشگاه از سوي نهادهاي خاص مورد فشار قرار بگيرند. در تهران گذشته از دانشگاه تهران، سه دانشگاه ديگر هم تقريبا آماده برگزاری انتخابات هستند. در هفت يا هشت شهرستان هم منتظر بازگشايي انجمنهاي جديد تا پايان سال هستند.»
روند احیاء به چه شکل است؟
روند احياي انجمنهاي اسلامي تعليق شده يا تاسيس انجمنهاي جديد نشان میدهد بحث بازگشايي انجمنهاي منحل شده، سليقهاي است و بستگي به جو حاكم بر دانشگاه و طرز تفكر رييس دانشگاه دارد. در برخي دانشگاهها كه رييس دانشگاه و نماينده نهاد رهبري در داخل دانشگاه مخالفتي با بازگشايي انجمن نداشته اند، راه احيا انجمنها هموارتر است. اما اگر اين نهادها نخواهند، بازگشايي صورت نخواهد گرفت. براي مثال، رييس دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي موضع خاصي در مورد انجمن اسلامي ندارد.
به همين دليل اعضاي شوراي احياي اين دانشگاه پيشبيني میكنند حداكثر تا پايان سال جاري انجمن اسلامي احيا شود. فرهنگ كاشاني از اعضاي شوراي احياي انجمن اسلامي دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي در رابطه با روندي كه براي احياي انجمن طي كرده اند ميگويد «حدود يك سال است كه پيگير احياي انجمن اين دانشگاه هستيم. انجمن اسلامي دانشگاه خواجه نصير از سال 87 منحل شد و تا كنون براي احياي آن با مشكلات عديدهاي رو به رو شديم. اما مشخصا از سال 92 تا كنون، با مشكل معرفي هيئت موسس مواجه بوديم. همزمان با ما يك گروه ديگر نيز در دانشگاه براي احياي انجمن هيئت موسس معرفي كردند، مسئولين دانشگاه از ما خواستند كه با گروه دوم ائتلاف كنيم تا مجوز صادر شود. در حالي كه مشغول رايزني براي دستيابي به ائتلاف بوديم، هيئت موسس سوم هم معرفي شد كه طيف نزديك به بسيج دانشجويي بود.
اين شرايط دستيابي به ائتلاف را بسيار سخت كرد. اما از آنجايي كه قصد ما براي احياي انجمن جدي بود، با تلاش فراوان، در اواخر تابستان گذشته به يك ائتلاف حداقلي دست پيدا كرديم تا بتوانيم هيئت موسسي يگانه معرفي كنيم. اما در واقع دانشگاه، سر راه ما سنگ اندازيهاي فراواني كرد. تازه در آذر ماه بود كه شوراي نظارت بر تشكلهاي دانشگاه هيئت موسس معرفي شده از سوي ما را تاييد كرد.»
پنج تشکیلات اصولگرا
در حاليكه دانشجويان براي احياي انجمنهاي اسلامي با چنين دشواريهايي مواجه هستند، طيف اصولگرا به سهولت انجمنهاي مورد نظرش را تاسيس و فضاي دانشگاهها را تحت تاثير خود قرار میدهد. اشكان ذهابيان در مورد انجمنهاي جديد میگويد« انجمنهاي محافظه كار در دانشگاههايي با 1400 دانشجو با مشاركت 100 يا 200 دانشجو انتخابات برگزار كردند. البته ما خوشحاليم كه دانشجوهاي اين طيف میتوانند نهادهاي مدني تاسيس كنند، اما بايد ديد سهم بقيه دانشجويان چه خواهد شد؟» ذهابيان وجود اين انجمنها را آسيبي جدي براي نه تنها فضاي دانشگاه كه حتي براي دولت میداند. زيرا از يك سو اين انجمنها نمي توانند خود را نماينده بخش اعظم دانشجويان بدانند.
از سوي ديگر با توجه به حمايتهاي مادي و معنوي نهادهايي خارج از دانشگاهها، از اين انجمنها، دست آنها در تخريب دولت، سياه نمايي و تند كردن فضاي كشور باز خواهد شد. در حالي كه طيف ديگر، يعني دانشجويان اصلاح طلب يا معتدل ابزار مناسب براي پاسخ دادن به اين ادعاها را در اختيار ندارند. در حال حاضر پنج اتحاديه سراسري دانشجويي در كشور فعال هستند، انجمن اسلامي مستقل، جامعه اسلامي، بسيج دانشجويي، جنبش عدالت خواه و تحكيم و حدتي غير قانوني كه وابسطه به تندترين طيف اصولگرايان است. اين پنج اتحاديه، كاركردي مشابهه دارند و برخلاف نفس جنبش دانشجويي، دانشگاه را به حياط خلوت احزاب سياسي بدل كرده اند.
اما ماندگارترين و شايد مهمترين آسيب محدود ساختن انجمنهاي اسلامي به تاراج رفتن هويت جنبش دانشجويي ايران است. جنبشي كه از سال 32 و در همراهي دكتر مصدق به ميدان آمد و تاكنون با هويت روشنفكري، منتقد دولتهاي وقت بود. حفظ هويت جنبش دانشجويي و بازكردن فضاي دانشگاهها از جمله وعدههاي حسن روحاني به جوانان بود. همان جواناني كه به گفته رييس جمهوري يازدهم، در جريان انتخابات «غوغا» كردند. اين جوانان نه تنها نبايد نگران اظهار نظرهاي معاونين دولت در خصوص انجمنها باشند كه انتظار میرود از حمايتهاي دولت نيز برخوردار باشند.
مردم امروز-سولماز ایکدر
اشكان ذهابيان، عضو سابق انجمن علوم پزشكي مشهد، میگويد: «پس از آنكه تعلل نهادهاي نظارتي براي صدور مجوز احياي انجمنهاي اسلامي در دانشگاههايي كه انجمنهاي آن منحل يا تعليق شده بودند يا صدور مجوز براي دانشگاههايي كه انجمن اسلامي ندارند مشخص شد، دانشجويان با اسامي ديگري همچون انجمن دانشجویان ايران اسلامي يا انجمن اسلامي دانشجويان تحولخواه، در خواست مجوز كردند.» به گفته فعالان دانشجویی، طي يك سال و نيمي كه از عمر دولت يازدهم میگذرد، حدود صد درخواست مجوز تاسيس انجمن اسلامي از سوي دانشجويان درگير روند طولاني و بروكراتيك شده و به نتيجه نرسيده است.
انجمنهای موازی
گذشته از تعلل نهادهاي مربوطه در صدور مجوز براي انجمنهاي اسلامي، وجود «انجمنهاي جعلي» در برخي دانشگاهها هم از مشكلات دانشجويان براي احياي انجمنهاي اسلامي است.
تاسيس انجمنهاي موازي با انجمنهاي اسلامي از سال 78 كليد خورد و دوسال بعد به طیف علامه و شیراز منشعب شد. يعني از زماني كه تعدادي از انجمنهاي اسلامي از اتحاديه سراسري تحكيم وحدت جدا شدند و تحت عنوان «انجمنهاي اسلامي مستقل» در دانشگاههاي سمنان و شاهد اعلام موجوديت كردند. پس از سال 87 نيز كه با حكم دبير خانه هیأتهاي نظارت بر دانشگاهها حكم انحلال انجمنهاي اسلامي صادر و طي 4 تا 5 سال اكثر انجمنهاي اسلامي منحل شدند، روند موازيسازي تشديد شد. وزارت علوم دولت دهم با استناد به بخشنامهاي غيرقانوني پسوند «مستقل» را از انتهاي نام انجمنهاي اسلامي جديد التاسيس برداشت تا اين انجمنها بتوانند به نام «انجمن اسلامي» اتحاديههاي سراسري تشكيل دهند. ظرف چند سال انجمنهاي اسلامي كه از پيشينهاي 70 ساله برخوردار بودند، منحل و طيفي كه هيچ قرابت فكري با موسسان اوليه «انجمنهاي اسلامي» نداشت، مدعي ميراث ارزنده مهندس بازرگان، موسس اولين انجمن اسلامي، شدند.
اثبات جعلي بودن اين انجمنها فرآيندي پيچيده و زمان بر بود، هرچند كه در اكثر موارد اسناد برگزاري غير قانوني انتخابات، اعمال نظر و مشاركت غير دانشجويان در اين انجمنها وجود داشت. به همين دليل دانشجويان دريافته بودند ساده و سريع راه براي دريافت مجوز تاسيس انجمن، خصوصا در دانشگاههايي كه انجمنهاي موازي در آنها فعال شده بودند، ارائه درخواست با نامي غير از «انجمن اسلامي» است. اشكان ذهابيان براي روي آوردن دانشجويان به تاسيس انجمنهايي با نامي غير از «انجمن اسلامي» میگويد: «عمر فعاليت دانشجويي كوتاه است.
يك دانشجو حداكثر چهار سال فرصت براي فعاليت در اين عرصه را دارد. اگر قرار باشد يك يا دوسال آن صرف فرآيند بروكراتيك اداري براي دريافت مجوز انجمن شود، ديگر فرصتي براي فعاليت دانشجويي و مهمتر از آن متشكل كردن نسل آينده دانشجويي باقي نمي ماند. به همين دليل ما از تاسيس انجمن با هر اسمي در دانشگاهها استقبال ميكنيم. وجود اين انجمنها كه اكثريت دانشجويان را نمايندگي میكنند میتواند فضاي تك صدايي حاكم بر دانشگاهها را بشكند و راه را براي احياي تحكيم وحدت حقيقي باز كند».
آنچه با عنوان «حمايتهاي وزارت علوم دولت يازدهم» نگراني اصولگرايان را برانگيخته است، با استناد به سخنان فرجي دانا در جلسه استيضاحش محدود به تنها احياي شش يا هفت انجمن اسلامي ميشود. در حاليكه در همان مدت تعداد بسياري از تشكلهايي كه مشي اصولگرايي داشتند يا به آن تفكر نزديك بودند، مجوز تاسيس گرفتند. محمد رمضانزاده، دبير انجمن اسلامي دانشگاه تهران، دراينباره میگويد: «تاكنون از دانشجويان براي احيا يا تاسيس انجمنهاي اسلامي حمايت خاصي نشده است و آنچه در خصوص حمايتهاي وزارت علوم در رسانهها میخوانيم، بيشتر بازي رسانهاي است. چند انجمني هم كه باز شدهاند، روند قانوني را طي كردهاند، آن هم به كندي.»
موج انحلال انجمنها
وزارت علوم دولت دهم در امر تعليق يا انحلال انجمنهاي اسلامي چنان ثابت قدم بود كه از بين انجمنهاي اسلامي دانشگاههاي تهران تنها انجمن اسلامي دانشگاه تهران بود كه از زير تيغ انحلال جان سالم به در برد. انجمنهاي اسلامي ديگر دانشگاههاي موجود در تهران، منحل يا تعليق شدند يا مانند انجمن اسلامي دانشگاه علامه طباطبايي به كنترل دانشجويان نزديك به طيف پايداري درآمدند. هرچند دولت يازدهم وعدههايي دلپذير به دانشجويان داد، اما در نهايت طي يك سال گذشته تنها بيست و چهار انجمن تاسيس يا احيا شدند، اين تعداد انجمن، با استناد به مصوبه شورايعالي انقلاب فرهنگي تنها براي ايجاد يك اتحاديه سراسري كافي است. در حاليكه نزديك به هفتاد درخواست دانشجويان از دانشگاههاي مختلف كشور منتظر طي روند بررسي صلاحيت از سوي معاونت فرهنگي وزير علوم هستند.
محمد رمضانزاده در مورد رويكرد دولت در خصوص احياي انجمنها میگويد: «مسئولين مربوطه در دولت يازدهم هيچ كمك ويژهاي براي احياي انجمنها نكرده اند، اين دولت تنها روند قانوني را مختل نكرده است. دانشجويان طبق اصول بالادستي شوراي عالي انقلاب فرهنگي میتوانند در خواست دريافت مجوز براي تشكيل انجمن بدهند. از آنجايي كه اين درخواستها توسط دانشجوياني مطرح میشود كه تازه وارد دانشگاهها شده اند و هيچ ارتباط تشكيلاتي با احزاب و گروههاي رسمي اصلاحطلب ندارند، قانونا نمي توانند با درخواست ايشان مخالفت كنند. اما در مقابل صدور همين مجوزهاي قانوني هم كوتاهي كرده اند. بعد از دو سال در تهران، تنها انجمن دانشگاه شريف احيا شده است و به دانشگاه اميركبير هم مجوز دادهاند كه هنوز انتخابات آن برگزار نشده است.
در حاليكه دانشجویان دانشگاههای علم و صنعت، خوارزمي و.... هنوز نتوانستهاند انجمنهاي خود را تشكيل دهند.
با همين معيار، شرايط شهرستانها را با تهران قياس كنيد». طي يك سالي كه گذشت تنها، انجمن اسلامي دانشگاه رازي كرمانشاه، دانشگاه تبريز، اروميه، صنعتي اروميه، اصفهان، صنعتي اصفهان، علوم پزشكي و هنر اصفهان و زنجان، انجمن اسلامي دانشجويان پيروي خط امام، اراك، صنعتي اراك در شهرستانها احيا شدهاند. البته انجمن دانشجويان پيروي خط امام سيستان، انجمن فرهنگ و سياست دانشگاه شيراز، انجمن اسلامي دانشگاه هرمزگان و دانشگاه بوشهر، دانشگاه علوم پزشكي بيرجند و مازنداران و علوم پزشكي گيلان نيز توانسته بودند جان سالم به در ببرند و باقي بمانند. هرچند امير حسين علي بخشي، عضو شوراي احياي انجمن اسلامي دانشگاه اميركبير، در مورد روند احياي انجمنهاي اسلامي دانشگاهها توضيح میدهد: «انجمن اسلامي تعدادي از دانشگاهها در آستانه احيا هستند، موافقت اصولي را گرفتهاند و اميدواريم بعد از امتحانات پايان ترم، انتخابات آنها برگزار شود.
اما اسامي آنها را نميتوانيم منتشر كنيم؛ زيرا ممكن است مسؤولان آن دانشگاه از سوي نهادهاي خاص مورد فشار قرار بگيرند. در تهران گذشته از دانشگاه تهران، سه دانشگاه ديگر هم تقريبا آماده برگزاری انتخابات هستند. در هفت يا هشت شهرستان هم منتظر بازگشايي انجمنهاي جديد تا پايان سال هستند.»
روند احیاء به چه شکل است؟
روند احياي انجمنهاي اسلامي تعليق شده يا تاسيس انجمنهاي جديد نشان میدهد بحث بازگشايي انجمنهاي منحل شده، سليقهاي است و بستگي به جو حاكم بر دانشگاه و طرز تفكر رييس دانشگاه دارد. در برخي دانشگاهها كه رييس دانشگاه و نماينده نهاد رهبري در داخل دانشگاه مخالفتي با بازگشايي انجمن نداشته اند، راه احيا انجمنها هموارتر است. اما اگر اين نهادها نخواهند، بازگشايي صورت نخواهد گرفت. براي مثال، رييس دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي موضع خاصي در مورد انجمن اسلامي ندارد.
به همين دليل اعضاي شوراي احياي اين دانشگاه پيشبيني میكنند حداكثر تا پايان سال جاري انجمن اسلامي احيا شود. فرهنگ كاشاني از اعضاي شوراي احياي انجمن اسلامي دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي در رابطه با روندي كه براي احياي انجمن طي كرده اند ميگويد «حدود يك سال است كه پيگير احياي انجمن اين دانشگاه هستيم. انجمن اسلامي دانشگاه خواجه نصير از سال 87 منحل شد و تا كنون براي احياي آن با مشكلات عديدهاي رو به رو شديم. اما مشخصا از سال 92 تا كنون، با مشكل معرفي هيئت موسس مواجه بوديم. همزمان با ما يك گروه ديگر نيز در دانشگاه براي احياي انجمن هيئت موسس معرفي كردند، مسئولين دانشگاه از ما خواستند كه با گروه دوم ائتلاف كنيم تا مجوز صادر شود. در حالي كه مشغول رايزني براي دستيابي به ائتلاف بوديم، هيئت موسس سوم هم معرفي شد كه طيف نزديك به بسيج دانشجويي بود.
اين شرايط دستيابي به ائتلاف را بسيار سخت كرد. اما از آنجايي كه قصد ما براي احياي انجمن جدي بود، با تلاش فراوان، در اواخر تابستان گذشته به يك ائتلاف حداقلي دست پيدا كرديم تا بتوانيم هيئت موسسي يگانه معرفي كنيم. اما در واقع دانشگاه، سر راه ما سنگ اندازيهاي فراواني كرد. تازه در آذر ماه بود كه شوراي نظارت بر تشكلهاي دانشگاه هيئت موسس معرفي شده از سوي ما را تاييد كرد.»
پنج تشکیلات اصولگرا
در حاليكه دانشجويان براي احياي انجمنهاي اسلامي با چنين دشواريهايي مواجه هستند، طيف اصولگرا به سهولت انجمنهاي مورد نظرش را تاسيس و فضاي دانشگاهها را تحت تاثير خود قرار میدهد. اشكان ذهابيان در مورد انجمنهاي جديد میگويد« انجمنهاي محافظه كار در دانشگاههايي با 1400 دانشجو با مشاركت 100 يا 200 دانشجو انتخابات برگزار كردند. البته ما خوشحاليم كه دانشجوهاي اين طيف میتوانند نهادهاي مدني تاسيس كنند، اما بايد ديد سهم بقيه دانشجويان چه خواهد شد؟» ذهابيان وجود اين انجمنها را آسيبي جدي براي نه تنها فضاي دانشگاه كه حتي براي دولت میداند. زيرا از يك سو اين انجمنها نمي توانند خود را نماينده بخش اعظم دانشجويان بدانند.
از سوي ديگر با توجه به حمايتهاي مادي و معنوي نهادهايي خارج از دانشگاهها، از اين انجمنها، دست آنها در تخريب دولت، سياه نمايي و تند كردن فضاي كشور باز خواهد شد. در حالي كه طيف ديگر، يعني دانشجويان اصلاح طلب يا معتدل ابزار مناسب براي پاسخ دادن به اين ادعاها را در اختيار ندارند. در حال حاضر پنج اتحاديه سراسري دانشجويي در كشور فعال هستند، انجمن اسلامي مستقل، جامعه اسلامي، بسيج دانشجويي، جنبش عدالت خواه و تحكيم و حدتي غير قانوني كه وابسطه به تندترين طيف اصولگرايان است. اين پنج اتحاديه، كاركردي مشابهه دارند و برخلاف نفس جنبش دانشجويي، دانشگاه را به حياط خلوت احزاب سياسي بدل كرده اند.
اما ماندگارترين و شايد مهمترين آسيب محدود ساختن انجمنهاي اسلامي به تاراج رفتن هويت جنبش دانشجويي ايران است. جنبشي كه از سال 32 و در همراهي دكتر مصدق به ميدان آمد و تاكنون با هويت روشنفكري، منتقد دولتهاي وقت بود. حفظ هويت جنبش دانشجويي و بازكردن فضاي دانشگاهها از جمله وعدههاي حسن روحاني به جوانان بود. همان جواناني كه به گفته رييس جمهوري يازدهم، در جريان انتخابات «غوغا» كردند. اين جوانان نه تنها نبايد نگران اظهار نظرهاي معاونين دولت در خصوص انجمنها باشند كه انتظار میرود از حمايتهاي دولت نيز برخوردار باشند.
مردم امروز-سولماز ایکدر
ارسال نظر