"نیازمند مجلسی هستیم که بخشی از بار سنگین سیاست خارجی را به دوش بکشد"
پارسینه: شرایط منطقه بحرانی است. جریانهای مختلفی در همسایگی و در سایر نقاط جهان در پی تنشآفرینی، تحریک عامدانهٔ ایران و کشاندن ایران به باتلاق جنگ هستند.
برای رسیدن به این هدف هم صرفاً «حکومت» ایران را هدف قرار نمیدهند؛ بلکه در پی جریحهدار کردن عواطف مردم و رادیکال سازی افکار عمومی ایران نیز هستند. نمونههای زیادی از این قبیل اقدامات آنها را همه در ماههای اخیر شاهد بودیم.
از سوی دیگر، آمریکا نیز درگیر یک انتخابات استثنایی است و فضای سیاسی این کشور هم روز به روز رادیکالتر، افراطیتر و غیرقابل پیشبینیتر میشود. لابیهای صهیونیستی، لابیهای عربستان سعودی، جریان نئوکان و سایر نیروهای ضد ایرانی در واشنگتن هم تمام اهرمها و قوای خود را بکار بستهاند تا مجدداً اجماع ضد ایرانی را احیاء کنند، کنگره را بشورانند و به هر وسیله بر رویکرد دولت بعدی آمریکا نسبت به ایران تاثیر بگذارند تا از تداوم سیاست تنشزدایی (Détente) دولت اوباما با ایران جلوگیری کنند. آنها هم، با امکانات و ابزار خود، در پی تحریک حاکمیت و افکار عمومی ایران به تشدید تنش و زمینهسازی برای مقابلهٔ مستقیم هستند.
در این شرایط حساس، سیاست خارجهٔ ایران نیازمند عقلانیت، خونسردی، تحلیل صحیح، محاسبهٔ درست، هوشمندی و چه بسا خویشتنداری است.
اما امروز، تمام بار سنگینِ عقلگرایی، خویشتنداری و طمانیه بر دوش دولت است. تمام هزینهٔ سیاسی آن را هم دولتمردانی میپردازند که حاضر نیستند زیر بار احساسات، عوامفریبیها، فضاسازیها و تهمت «ضعف»، در دام رقبای بینالمللی بیافتند و امنیت، منافع ملی و ثبات گرانقدر کشور را به آسانی به مخاطره بیاندازند.
مضاف بر اینکه بارِ دوش آنها در ماههای آینده سنگینتر هم خواهد شد چرا که در این «دوران انتقالی» نظام بینالمللی، دستگاه سیاست خارجهٔ کشور ناگزیر خواهد شد با شرایط جدید گذار تطبیق یابد، با بازیگران جدید روبرو شود، با بازیگران «منفور» به مذاکره بنشیند، روابطش را با غرب بازتعریف کند، اتحادهای جدید بیاندیشد، با دولت جدید آمریکا (ولو بخاطر برجام) تعامل کند، و گفتماناش را بهروز سازد؛ که هر کدام از این اقدامات ضروری - که همه هم در خفا میدانند ضروری است - با فشار داخلی، مانورهای تبلیغاتی و بهرهبردایهای جناحی فراوانی - از جنس آنچه پس از سفر دکتر روحانی به اروپا دیدیم - همراه خواهد بود.
از این رو نیازمند مجلسی هستیم که دستکم بخشی از این بار سنگین را به دوش بکشد؛ به درایت و عقلانیت «پاداش» دهد، تندروی را مهار کند، ظرافتهای علم دیپلماسی را بفهمد، و از درایت کافی برای درک شرایط حساس و خطرناک کنونی برخوردار باشد.
مجلسی که خودش هزینهتراشی کند، خودش تنش بیآفریند، خودش به ماجراجویی بها دهد، خودش دیپلماسی را ضعف بداند یا بخواهد علیه دولت از آن بهرهبرداری سیاسی کند، آیندهٔ نامعلوم و خطرناکی برای کشور رقم خواهد زد.
رضا نصری/حقوقدان بین المللی
مجلسی می خواهیم که در مقابل دلواپسان بایستد
همین!
کار مجلس به دوش کشیدن بار سیاست خارجی نیست.
اول قوه مقننه و شرح وظایفش رو بشناسیم و بعد نسخه صادر کنیم.
این مطلب هم در کانال تلگرامی انتخاب آزاد- حامیان ظریف منتشر شد:
انتخابات رياست جمهوري سال ٢٠٠٢ در فرانسه در حالي به دور دوم كشيده شد كه به دليل تفرقه احزاب چپ، رقباي آن مرحله از انتخابات به شكلي نادر هر دو راستگرا بودند. يكي ژاك شيراك از راست "ميانه" و ديگري لوپن از راست "افراطي" كه با رايي نزديك به هم (اولي ٢٠ و دومي ١٧درصد كل آرا) به دور دوم راه يافته بودند.
لوپن با شعارهاي تندش اقبال عجيبي بين راستگرا ها پيدا كرده بود و احتمال رئيس جمهور شدنش در غيبت يك رقيب سوسياليست وجود داشت، موضوعي كه تهديد كننده مباني جمهوري فرانسه حتي از سوي راست ميانه تلقي ميشد. به همين دليل، مردم عمدتا چپگراي فرانسه براي جلوگيري از آن فاجعه و به دعوت تمامي احزاب چپ و سوسياليست به شيراك راستگرا راي دادند، با اين شعار كه : به كلاه بردارها راي مي دهيم؛ ولي نميگذاريم فاشيستها راي بياورند.
روز راي گيري بسياري از مردم به نشانه اينكه رايشان انتخاب بين بد و بدتر است و از اين انتخابشان "خوشحال" نيستند، بيني هايشان را با دستمال پوشانده بودند و با "دستكش" رايشان را به صندوق مي انداختند.
در آن انتخابات، شيراك با كسب ٨٢ درصد آرا رئيس جمهور شد.
حتي در مهد آزادي و دموكراسي هم ممكن است نتوانيم "بهترينها" را انتخاب كنيم اما عدم تشخيص "بهترين انتخاب ممكن" مي تواند برايمان "آخرين فرصت انتخاب" باشد.